بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > فرهنگ و تاریخ > ایران ما > استان کرمانشاه

استان کرمانشاه در این تالار به بحث و بررسی مطالب مرتبط به استان کرمانشاه میپردازیم.

 
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
Prev پست قبلی   پست بعدی Next
  #6  
قدیمی 07-08-2011
just mechanic آواتار ها
just mechanic just mechanic آنلاین نیست.
کاربر عادی
 
تاریخ عضویت: Jun 2011
محل سکونت: کرمانشاه نگین غرب
نوشته ها: 74
سپاسها: : 467

83 سپاس در 36 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

ستون 4
بند 1- داريوش شاه گويد : اين [ است ] آنچه به وسيله من در بابل کرده شد .
بند2-داريوش شاه گويد : اين [ است ] آنچه من به خواست اهورا مزدا در همان يکسال پس از آن که شاه شدم کردم . 19 جنگ کردم . به خواست اهورا مزدا منآنها را زدم و 9 شاه گرفتم . يکي گئومات مغ بود . او دروغ گفت چنين گفت : من بردي ي پسر کوروش هستم . او پارس را نافرمان کرد . يکي آثرين نام خوزي . او دروغ گفت چنين گفت : من در خوزستان شاه هستم او خوزستان را نسبت بهمن نافرمان كرد .
يكي ندئيت ب ئير نام بابلي . او دروغ گفت چنين گفت من نبوکدرچر پسر نبون ئيت هستم او بابل را نافرمان كرد .
يكي مرتي ي نام پارسي . او دروغ گفت چنين گفت: من ايمنيش در خوزستان شاه هستم . او خوزستان را نافرمان كرد .
يكي فرورتيش نام مادي . او دروغ گفت چنين گفت : من خش ثرئيت » از دودمان هوخشتر هستم . او ماد را نافرمان كرد .
يكي چي ثرتخم نام اس گرتي او دروغ گفت چنين گفت : من در اس گرت 12 شاه هستم از دودمان هوخشتر او اس گرت را نافرمان كرد .
يكي فراد نام مروزي . او دروغ گفت چنين گفت : من در مرو شاه هستم . او مرو را نافرمان كرد .
يكي وهيزدات نام پارسي . او دروغ گفت چنين گفت : من بردي ي پسر كوروش هستم . او پارس را نافرمان كرد .
يكي ارخ نام ارمني . او دروغ گفت چنين گفت : من نبوکدرچر پسر نبون ئيت هستم . او بابل را نافرمان كرد .
بند 3- داريوش شاه گويد : اين 9 شاه را من در اين جنگها گرفتم .
بند4-داريوش شاه گويد : اين [ است ] كشورهايي كه نافرمان شدند . دروغ آنهارا نافرمان كرد كه اينها به مردم دروغ گفتند . پس از آن اهورامزدا آنها رابدست من داد .هرطورميل من [ بود ] همانطور با آنها كردم .
بند5- داريوش شاه گويد : تو كه از اين پس شاه خواهي بود خود را قوياً از دروغبپاي . اگر چنان فکر كني [ كه ] كشور من در امان باشد مردي كه دروغ زنباشد او را سخت كيفر بده .
بند 6- داريوش شاه گويد : اين [ است ] آنچه من کردم . به خواست اهورا مزدا درهمان يک سال کردم . تو که از اين پس اين نبشته را خواهي خواند آنچه بهوسيله من کرده شده ترا باور شود . مبادا آن را دروغ بپنداري .
بند 7- داريوش شاه گويد : اهورا مزدا را گواه مي گيرم که آنچه من در همان يک سال کردم اين راست [ است ] نه دروغ .
بند8-داريوش شاه گويد : به خواست اهورا مزدا و خودم بسيار [ کارهاي ] ديگرکرده شد [ که ] آن در اين نپشته نوشته شده است به آن جهت
بند9-داريوش شاه گويد : شاهان پيشين را مادامي که بودند چنان کرده هايي نيستکه به وسيله من به خواست اهورا مزدا در همان يک سال کرده شد .
بند10-داريوش شاه گويد : اکنون آنچه به وسيله من کرده شد آن را باور آيد . همچنين به مردم بگو ، پنهان مدار . اگر اين گفته را پنهان نداري به مردمبگويي اهورا مزدا دوست تو باد و دودمان تو بسيار و زندگيت دراز باد .
بند 11- داريوش شاه گويد : اگر اين گفته را پنهان بداري ، به مردم نگويي اهورا مزدا دشمن تو باشد و ترا دودمان مباد .
بند12-داريوش شاه گويد : اين [ است ] آنچه من کردم . در همان يک سال بهخواست اهورا مزدا کردم . اهورا مزدا مرا ياري کرد و خدايان ديگري که هستند .
بند 13- داريوش شاه گويد : از آن جهت اهورامزدا مرا ياري کرد و خدايان ديگري که هستند که پليد نبودم . دروغگو نبودم . تبهکار نبودم . نه من نه دودمانم . به راستي رفتار کردم . نه به ضعيف نهبه توانا زور نورزيدم . مردي که دودمان من همراهي کرد او را نيک نواختم . آن که زيان رسانيد اورا سخت کيفر دادم .
بند14-داريوش شاه گويد : تو که از اين پس شاه خواهي بود . مردي که دروغگوباشد يا آن که تبهکار باشد دوست آنها مباش . به سختي آنها را کيفر ده .
بند15-داريوش شاه گويد : تو که از اين پس اين نپشته را که من نوشتم يا اينپيکرها را ببيني مبادا [ آنها را ] تباه سازي . تا هنگامي که توانا هستيآنها را نگاه دار.
بند 16- داريوش شاه گويد : اگر اين نپشته يا اين پيکرها را ببيني [ و ] تباهشان نسازي و تا هنگامي کهترا توانايي است نگاهشان داري ، اهورا مزدا ترا دوست باد و دودمان بسيار وزندگيت دراز باد و آنچه کني آن را به تو اهورا مزدا خوب کناد .
بند17-داريوش شاه گويد : اگر اين نپشته يا اين پيکرها را ببيني [ و ] تباهشان سازي و تا هنگامي که ترا توانايي است نگاهشان نداري اهورا مزداترا زننده باد و ترا دودمان مباد و آنچه کني اهورا مزدا آن را براندازد .
بند18-داريوش شاه گويد : اينها [ هستند ] مرداني که وقتي من گئومات مغ را کهخود را بردي ي مي خواند کشتم در آنجا بودند . در آن موقع اين مردان همکاريکردند پيروان من [ بودند ] ويدفرنا پسر وايسپار پارسي ، اوتان نام پسرثوخر پارسي ، گئوبروو نام پسر مردوني ي پارسي ، ويدرن نام پسر بگابيگ نپارسي ، بگ بوخش نام پسر داتووهي پارسي ، اردمنيش نام پسر وهاگ پارسي .
بند 19- داريوش شاه گويد : تو که از اين پس شاه خواهي بود دودمان اين مردان را نيک نگهداري کن .
بند20-داريوش شاه گويد : به خواست اهورا مزدا اين نپشته را من [ به طريق ] ديگر [ نيز ] کردم . بعلاوه به [ زبان ] آريايي بود هم روي لوح هم روي چرمتصنيف شد . اين نپشته به مهر تأييد شد . پيش من هم نوشته هم خوانده شد . پس از آن من اين نپشته را همه جا در ميان کشورها فرستادم مردم پذيرا شدند .

پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از just mechanic به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
 


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 12:05 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها