خب . خوندید ؟ چطور بود ؟ اونایی که سن کمتری دارند مثل بنده این متن زیبا رو در کتب ادبیات راهنمایی مطالعه کرده اند و به احتمال زیاد هیچ وقت فراموشش نمیکنند و یادشون میمونه
و حتی در همان سنین پایین هم قرابت احساسی که داستان موج میزنه رو با واقعیات موجود در دنیای امروز احساس کرده اند
این متن با وجود اینکه برای کتب درسی خلاصه و ساده شده با این وجود
تمام آنجه که باید گفته بشه رو در داخل خودش داره و با قدرت تمام نویسنده ی این داستان خانوم ژلینسکای مطالب عمیق و پرمعنیی رو در داستانش به کار برده بطوری که هر خواننده ای رو به تحسین وا میداره
اینچنین متونی در کتب درسی ما و حتی در میان منابعی که خوانندگان آماتور بهش دسترسی دارند به ندرت پیدا میشه برای مثال یک داستان دیگر در کتاب ادبیات پیش دانشگاهی با عنوان آخرین درس از آلفونس دوده هست که قصد دارم اون رو هم در سایت برای شما قرار بدم ....
اما متاسفانه اطلاعات بسیار کمی از این نویسنده روس در دسترس بنده هست در حالی که خیلی علاقه دارم ایشون رو بیشتر بشناسم و بیشتر بشناسانم و همچنین بتونم نوشته های دیگه شو هم بخونم و براتون بذارم لطفا اگر کسی اسپل نام ایشون رو میدونه به من اطلاع بده تا بتونم تحقیق بیشتری بکنم....
لطفا نظراتتونو در این باره بگید ...
همون طوری که در مجموعه پستهای این تاپیک دیدید و جاهای دیگه ای هم که من دیدم
آدم آهنی رو نماد یک انسان بی احساس و حتی متحجر خونده اند که به نظر من اصلا اینطوری نیست و نویسنده به هیچ وجه انگشت اتهام رو به طرف تروم نمیگیره این سازندگان اون هستند این برنامه ریزهای اون هستند که به چالش کشیده میشن و در واقع در دنیای خودمانی هم نویسنده انسانی رو که بنده و شما باشیم مقصر نمیدونه بلکه اون صاحبان قدرت سرمایه و
اهالی عصر فلز رو نقد میکنه
از همون بدو آشنایی بال بالی و تروم ما نشانه های وجود احساس و انزجار از وضع موجود رو در درون تروم میبینیم بطوری که هر خواننده ای در درونش امیدوار هست که نویسنده در ادامه داستان رو طوری پیش ببره که احساس و علاقه و استقلالی رو که در تروم بالقوه هست بالفعل در بیاره ....(ادامه نظراتم بمونه بعد از شنیدن نظرات دوستان....)
===============================
آخرین درس آلفونس دوده قصه های دوشنبه