بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > شعر

شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 10-27-2009
دانه کولانه آواتار ها
دانه کولانه دانه کولانه آنلاین نیست.
    مدیر کل سایت
        
کوروش نعلینی
 
تاریخ عضویت: Jun 2007
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 12,700
سپاسها: : 1,382

7,486 سپاس در 1,899 نوشته ایشان در یکماه اخیر
دانه کولانه به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

واییییییییییییییییییی خدا از دست شمااااااااااااااااااااااااااا
یه خورده اطلاعات عموومی ادبیتونو ببرین بالادیگه از این اشتباها نمیکنین
بابا اکثر کسان در پروفایلشون اطلاعاتی هست
از نوع رفتار ادمین با کاربرا
از روی نوع نوشه ها
از روی اویتر و امضا
ووو هزار فاکتور دیگه معلومه دوستانمون کی هستند ...
فردا این پستهای بی ارتباط رو خودت رزیتا خانم پااک کن..
ابادانی شعرت قسمت دومش سخت بود مصلحت عام نمیدونم چطور تفسیر بشه..
اما شاید بشه گفت
این قطعا نشان دهنده ی حمت خداست که بنده ای معمولی رو به علو درجات برساند و خاص و خواص کند...
قصدتم از تذکرت میدونم دوستانه بوده ولی ساقی جان رو نرنجان با ادبیات خاص تری باید با ایشون صحبت کنیم چون بخش ادبیات بدون ایشون کمرنگ و کم معنا تر خواهد بود اونقت من و تو یه مدت میزنیم تو سر و کله هم بعدشم خسته میشیم و دیگه رونقی نخواهد داشت هر خونه ای چراغی داره و چراغداری
دوستی پیشه کنید از بلا بپرهیزید
ادمین را دعا کنید
__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ
به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست



پاسخ با نقل قول
  #2  
قدیمی 10-27-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

سلام
ببخشید بازم براتون زحمت دارم
من توی این بیت حافظ موندم

ولی توتالب معشوق و جام می خواهی
طمع مدار که کار دگر توانی کرد


توی دیوان نفیسی که من از حافظ دارم اینطور نوشته توتالب (سرهم) آیا منظور تو تا لب هستش
یا تو تالب و اگه منظور اینه (تو تالب) خوب تالب که اینجوری نیست اینجوریه (طالب)
امیدوارم منظورمو رسونده باشم
با تشکر
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
  #3  
قدیمی 10-27-2009
دانه کولانه آواتار ها
دانه کولانه دانه کولانه آنلاین نیست.
    مدیر کل سایت
        
کوروش نعلینی
 
تاریخ عضویت: Jun 2007
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 12,700
سپاسها: : 1,382

7,486 سپاس در 1,899 نوشته ایشان در یکماه اخیر
دانه کولانه به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

سلام
رزیتا من پستتو برگردوندم خوشگل بود بابا
گفتم پاک کن منظورم 1-2 روز بعد بود تا بچه ها هم بخونن
خوبه یه چیزی باشه بخندیم کلا

=====================================
من اون شعرو الان سرچ کردم ....
تو تا لب هست ...
خب خطاط اون دیوان لزوما نباید همه چی رو بدونه ..
یا شاید در علم اونها توتالب خوشگل تر باشه
البته اینطورم نیست خطاط هر کاری خواست بکنه و اون مصصحح (نفیسی) نظارتی نداشته باشه
منتهی این یکی دیگه از دستشون شاید در رفته
اگرم دلیل دیگه ای داره ساقی و ابادانی حتما میگن...

بيا که چاره ذوق حضور و نظم امور
به فيض بخشي اهل نظر تواني کرد
ولي تو تا لب معشوق و جام مي خواهي
طمع مدار که کار دگر تواني کرد
__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ
به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست



پاسخ با نقل قول
  #4  
قدیمی 10-27-2009
abadani آواتار ها
abadani abadani آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Apr 2009
نوشته ها: 1,022
سپاسها: : 0

13 سپاس در 12 نوشته ایشان در یکماه اخیر
abadani به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

رزيتا خانم اول اجازه بدين بيت سعدي را معني کنم بعد با مشارکت دوستان به بيت حافظ مي پردازيم
حکمت محض است اگر لطف جهان آفرين
خاص کند بنده اي مصلحت عام را

ببينيد يک قاعده در معني کردن ابيات وجود دارد که به شرط رعايت آن مي توان به برداشت دقيقتري از ظاهر شعر رسيد و حتي به کمک آن کنه وعمق معنوي شعر را نيز بهتر درک کرد و آن قاعده اين است که بايد ابتدا شعر را مرتب کنيم يا بقول ادبا مستقيم کنيم يعني بيت را به ترتيب دستوري فارسي مرتب نماييم به اين ترتيب
اگر لطف جهان آفرين بنده اي را بخاطر مصلحت عام خاص کند (اينکار) حکمت محض است پس مي بينيد که با مرتب کردن شعر چقدر درک منظور شاعر آسان مي شود اين را هم بگويم عمدا اين بيت سعدي را براي معني کردن انتخاب کردم چون اثر مستقيم کردن آن خيلي خوب به چشم مي آيد و مثال خوبي از اين بابت است. حال برگرديم به بيت
حکمت محض است اگر لطف جهان آفرين
خاص کند بنده اي مصلحت عام را
در اينجا لازم بذکر است که را در مصلحت عام را از لحاظ دستوري راي حرف اضافه است و بمعناي براي يا بخاطر آمده است. پس در معناي صريحتر بايد گفت اگر خداوند بخاطر لطفي که به بشر دارد (يا لطف خداوند چون مي دانيم صفات خدا از ذاتش جدا نيستند) بنده اي را به مقام بالا و والايي برساند و به او منزلتي عطا فرمايد اين کار از حکمت محض و دانش مطلق او سرچشمه مي گيرد وبه جهت تبعيضي که ميان بندگانش قائل مي شود نيست.
اميدوارم اين بيت الگوي خوبي براي چگونگي درک معناي شعر بدست بدهد و حد اقل ما را بتواند با ظاهر کلام آشنا کند تا در تعبير ساير اشعار بکار بيايد
يا علي مدد
پاسخ با نقل قول
  #5  
قدیمی 11-09-2009
آريانا آواتار ها
آريانا آريانا آنلاین نیست.
کاربر بسیار فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,863
سپاسها: : 1,245

743 سپاس در 365 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

دوستان عزيز پس كجان آباداني وساقي عزيز و بقيه دوستان ..اينجا چه از رونق افتاده........
اين يه نوشتس از يكي از دوستانم كه هم سواد ادبيش از من بالاتر و هم از عشاق حقيقيست
نوشته هاي زيبايي دارند...همينجوري ميزارم اينجا ..دوست داشتيد نظر بدهيد.................
من سبك نوشتاريشو خيلي دوست دارم

............................................................ ........................
سالک گفت با من از اسم اعظم بگو.
گفت اسم اعظم حالتی را تمنا دارد که در ادراک عام نیست. اسم اعظم در وادی عمل است.
سالک گفت آیا اسم اعظم کلمه است؟
گفت کلمه ای است که از عمل بر آید نه آن کلمه که بر زبان طوطیان است.
سالک گفت آیا چیزیست آموختنی؟
گفت چیزیست که باید محرم باشی تا ببینی؟
سالک گفت دیدن کلمات؟
گفت این سیمین تنان در زیر حجاب را محرم که شدی میبینی. آن سیمین تن خود مشهود و حجاب بر چشم توست.حجاب که نباشد، مدهوشت می کند.حرف از ذات اقدس نیست، که در آن وادی حرفی نیست، حرف از نام است. نام آن است که بواسطه اش می نامیم، آن چه در حقیقت هست، نیست. کلمه را توان بیان نیست. بر گُرده ی عمل که بنشیند، بناگاه میدانی اش. چون از عمل برآمده، بی درنگ منجر به عمل می شود. خلق بکر می کند.
سالک گفت کلمه در این میان چه می کند؟
گفت آنچه را به عمل می بینی به حروف کلمات به نامی نام می نهی. وجد داری که اسم اعظم را یافتم!
سالک گفت چگونه نامی خواهم گفت؟
گفت به زبان می آیی و میگویی اش مرتبط با آن عمل که به آن مشغولی. مادام که مشغولی، با توست. از عمل که فارغ شوی، کلمه است. کلمه اش اما مطهر است. تو را به عمل می خواند. سرسری نیست، هرچند که مردمان از سیمین تنی در حجاب ساده بگذرند.
سالک گفت بر این اسم مرا اشارتی کن.
گفت پیشتر در بسم الله گفته ام .
سالک گفت بیشتر بگو که هزار بار خوانده ام.
گفت بسم الله حرف آخر است. روزی که به زبان خود به زبان آیی مدهوش می شوی که بسم الله چگونه در ابتدا آمده و تو ساده می گویی بسم الله و می گذری. مردمان نام را می خوانند و عامل به عمل نمی گردند.

سالک اسم اعظم را می دانست. می پرسید که لذت می برد از وصف عیش!

غلامرضا رشیدی
آبان ۸۸

پی نوشت:
دیشب فیلم کتاب قانون را دیدم. بسم الله حرف پایانی بود. اختیار اشک از دستم رفت در میان جمعیت. آی آنها که بسم الله می گویید! چقدر آمدید تا بسم الله؟ تا بسم الله چقدر مانده؟

شب نگردد روشن از وصف چراغ/نام فروردین نیارد گل به باغ/تا ابد صوفی اگر می می کند/تا ننوشد باده کی مستی کند.
__________________
There's a fire starting in my heart
Reaching a fever pitch and
It's bringing me out the dark
Finally I can see you crystal clear

ویرایش توسط آريانا : 11-09-2009 در ساعت 02:06 PM
پاسخ با نقل قول
  #6  
قدیمی 11-09-2009
abadani آواتار ها
abadani abadani آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Apr 2009
نوشته ها: 1,022
سپاسها: : 0

13 سپاس در 12 نوشته ایشان در یکماه اخیر
abadani به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

با تشکر از مطلبتان اما فکر کنم منظور دانه از ایجاد این تاپیک پردازشهای ادبی باشد که از این بابت باید بگم مطلب بسیار زیباست اما تفسیر عرفانی آن برای بعد بماند که مهتاب شبی خواهد و آسوده خیالی
یا علی مدد
پاسخ با نقل قول
  #7  
قدیمی 11-09-2009
rozepink rozepink آنلاین نیست.
تازه کار
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: iran
نوشته ها: 5
سپاسها: : 0

2 سپاس در 2 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

خدايا از من دور نيستي که به دور دست ها بنگرم

ازديده ام نرفته اي که ديدنت را آرزو کنم

پنهان نبوده اي که براي پيدا کردنت از پاي در آيم


الهي خود را فراموش کرده ام که به ياد تو باشم

از ديگران گسسته ام که به تو بپيوندم

تو را در ايينه ي چشمانم مي بينم

در پرده ي پندارم در جاي جاي وجودم

در محراب سينه ام


الهي تو در جويبار رگ هايم جريان داري

در همه ي نفس هايم جاري هستي

هر نگاهم تو را ايينه داري مي کند

و هر طپش دلم تو را فرياد ميزند

خدايا در کعبه چرا؟؟؟

تو در جان مني...

در کعبه چرا؟؟؟؟؟؟
پاسخ با نقل قول
  #8  
قدیمی 11-11-2009
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

راستي چرا اينجا راکد مونده ؟
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
  #9  
قدیمی 11-12-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نقل قول:
نوشته اصلی توسط ساقي نمایش پست ها
راستي چرا اينجا راکد مونده ؟
ساقی عزیز منتظرت بودیم ، خوش اومدی
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
  #10  
قدیمی 11-11-2009
546382 آواتار ها
546382 546382 آنلاین نیست.
کاربر عادی
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
نوشته ها: 35
سپاسها: : 0

4 سپاس در 4 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نقاش روزگار عکس مرا با رنگ زرد کشید زیرا که تا بحال چشمم به جز غم چیز دگر ندید
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 06:02 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها