كاكو سي كن
1) هي صبح شد و باز به اميد تو شُو شد
هي از چيش من اشك به ياد تو ولو شد.
2) من لِـبدي مَـفلوك و تو بشكن بالو بنداز
شفتش نميدم از حركاتت دلم اُو شد.
3) دل دُشتم و جز دل چي چي دشتم كه ز مردم،
يي عمر قايم كرده بودم، باز چپو شد.
4) جِـر دادي و شِـر كردي و پيوند و پوكوندي،
اي اَرقِـه مالونديش و خودت گفتي يهو شد.
***
5) گفتم يله شم تو شاچراغ تيرشه ببندم،
تا بلكه حاليم شه كه چطو شد كه ايطو شد؟!
6) پلكيدم و پلكيدم و افسوس ...ها بله،
تا مَشت شدي شيره ي جونم روِ رو شد.
7) در هر كِـر و هر سوك تو رو هي جار زدم من،
يعني كه بدون تو دلم غرق اَلُو شد.
8) من شاپركم، بچه ي فلك از به چلُـوندُم،
دل له شد و بازيچه واسي دس بچو شد.
9) ديشو چغليت كرد سمندر، كاكو سي كن،
ئي بسه زبون از غم عشق تو قَـدُو شد.
__________________
ای بنده تو سخت بی وفایی ،
از لطف به سوی ما نیایی
هرگه که ترا دهیم دردی ،
نالان شوی و به سویم ایی
هر دم که ترا دهم شفایی ،
یاغی شوی و دگر نیایی . . .
ای بنده تو سخت بیوفایی ...