بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > ادبیات طنز

ادبیات طنز در این تالار متون طنز مناسب و بحث در مورد طنز قرار دارند

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #251  
قدیمی 05-04-2013
fatemiii آواتار ها
fatemiii fatemiii آنلاین نیست.
کاربر خوب
 
تاریخ عضویت: May 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 486
سپاسها: : 797

987 سپاس در 452 نوشته ایشان در یکماه اخیر
fatemiii به MSN ارسال پیام fatemiii به Yahoo ارسال پیام فرستادن پیام با Skype به fatemiii
پیش فرض

(آقای همساده...کلاه قرمزی)
آقو ما یه بار رفتیم بانک یارانمونو بگیریم.
طرف گفت دیگه به شما یارانه تعلق نمیگیره!
گفتیم چرا؟ گفت چون شما ۲۱ روزه که مردی!!!!
آقو مارو به زور بردن پزشکی قانونی زنده زنده کالبد شکافیمون کردن!
گفتن مرگش مشکوک بوده پلیس اومد ۲ ماه و نیم تحقیق کرد
آخرش گفت تنها مظنون ماجرا خود ماییم! مارو بردن دادگاه
گفتیم خدارو شکر اولیای دم خونواده خودمونن مارو میبخشن
آقو وسط دادگاه خونوادمونو جو گرفت
از قاضی اشد مجازات رو خواستار شدن!!…ها ها ها
قراره پس فردا اعداممون کنن!
همش به خاطر ۴۰تومن یارانه ایجور داغون شدیم

...............................................

(آقای همساده)آقو ﻣﺎ ﺭﻓﺘﯿﻢ ﻣﺤﻀﺮ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻭ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺧﻮﺩﻣﻮﻥ ﮐﻨﯿﻢ..... ﯾﻬﻮ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﯾﻢ ﭼﯽ ﺷﺪ ﺍﻭﻥ ﻭﺳﻂ ﺍﺯ ﯾﮑﯽ ﻃﻼﻕ ﮔﺮﻓﺘﯿﻢ! ﻣﺎ ﮐﻪ ﺍﺻﻼ ﺯﻥ ﻧﺪﺍﺷﺘﯿﻢ... ﺍﻻﻥ 5 ﺳﺎﻟﻪ ﺩﺍﺭﻡ ﻣﻬﺮﯾﻪ ﻣﯿﺪﻡ... ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ ﺑﻪ ﮐﯽ.... ﯾﻨﯽ ﺩﺍﻏﻮﻧﻤﺎﺍﺍﺍﺍ ﻟﻪ ﻟﻬﻢ


...........................................

دیالوگی كه امروز تو تاكسی شاهدش بودم (بین ۲ دختر) :
.
.
.
.
.
.
.
.
موبایلت داره زنگ میخوره گلم

- اَه پیداش نمیكنم!!
نكنه خونه جا گذاشتیش؟
!!
بعدشم بخاطر افراط در خنده ، راننده لطف کرد پیادم کرد
]


ویرایش توسط رزیتا : 05-16-2013 در ساعت 07:48 PM دلیل: ترکیب پستها
پاسخ با نقل قول
3 کاربر زیر از fatemiii سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #252  
قدیمی 05-16-2013
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض اگر رستم و سهراب در زمان ما می زیستند...


اگر رستـم و سـهراب در زمان ما می زیستنـد ...



چنین گفت رستم به سهــراب یل
که من آبـــرو دارم انــــدر محـــل

مکن تیز و نازک، دو ابـروی خود
دگر سیخ سیـخی مکن مـوی خود

شدی در شب امتــــــحان گرمِ چت
برو گــمشو ای خــاک بر آن سـرت

اس ام اس فرستادنت بس نبـــود
که ایمـیل و چت هم به ما رو نمـود

رهـا کن تو این دختِ افراسیــــــاب
که مامش ترا می نمـــاید کبــــاب

اگر سر به سر تن به کشتن دهیـــم
دریغــا پسر، دستِ دشـمن دهیـــم

چوشوهر در این مملکت کیمـیاست
زتورانیان زن گرفتــن خطـــاست

خودت را مکن ضــــایع از بهــر او
به دَرست بـــپرداز و دانش بجــو

در این هشت ترم، ای یلِ با کـلاس
فقـط هشت واحد نمـودی تو پاس

توکزدرس ودانش، گریزان بـُدی
چرا رشــته ات را پزشـکی زدی

من ازگـــــــــور بابام، پول آورم
که هــرترم، شهـریه ات را دهـم

من از پهلــــوانانِ پیــشم پـــسر
ندارم بجــز گرز و تیـــغ و ســپر

چو امروزیان، وضع من توپ نیست
بُوُد دخل من هفـده و خرج بیست

به قبـض موبایلت نگـه کرده ای
پــدر جــــد من را در آورده ای

مسافر برم، بنـده با رخش خویش
تو پول مرا می دهی پای دیـــش

مقصّر در این راه، تهیمیــنه بود
که دور از من اینگونه لوست نمود

چنیـن گفت سهـراب، ایـــول پـدر
بُوَد گفـــته هایت چو شهـد وشکر

ولـی درس و مشق مرا بی خیـال
مزن بر دل و جان من ضــد حال

اگرگرمِ چت یا اس ام اس شویــم
از آن به که یک وقت دپرس شــویم
"از طنز سروده های عمو مصطفی"
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
4 کاربر زیر از رزیتا سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #253  
قدیمی 07-14-2013
fatemiii آواتار ها
fatemiii fatemiii آنلاین نیست.
کاربر خوب
 
تاریخ عضویت: May 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 486
سپاسها: : 797

987 سپاس در 452 نوشته ایشان در یکماه اخیر
fatemiii به MSN ارسال پیام fatemiii به Yahoo ارسال پیام فرستادن پیام با Skype به fatemiii
پیش فرض



شوخی مدیریتی



مصاحبه شغلی





در پایان مصاحبه شغلی برای استخدام در شركتی، مدیر منابع انسانی شركت از مهندس جوان صفر كیلومتر ام آی تی پرسید: « برای شروع كار، حقوق مورد انتظار شما چیست؟»



مهندس گفت: «حدود 75000 دلار در سال، بسته به اینكه چه مزایایی داده شود.»



مدیر منابع انسانی گفت: «خب، نظر شما درباره 5 هفته تعطیلی، 14 روزتعطیلی با حقوق، بیمه كامل درمانی و حقوق بازنشستگی ویژه و خودروی شیك و مدل بالا چیست؟»



مهندس جوان از جا پرید و با تعجب پرسید: «شوخی می‌كنید؟ »



مدیر منابع انسانی گفت: «بله، اما یادت باشه اول تو شروع كردی.





كارمند تازه وارد



مردی به استخدام یك شركت بزرگ درآمد. در اولین روز كار خود، با كافه تریاتماس گرفت و فریاد زد: «یك فنجان قهوه برای من بیاورید.»



صدایی از آن طرف پاسخ داد: «شماره داخلی را اشتباه گرفته ای. می دانی توبا كی داری حرف می ‌زنی؟»



كارمند تازه وارد گفت: «نه»



صدای آن طرف گفت: «من مدیر اجرایی شركت هستم، احمق.»



مرد تازه وارد با لحنی حق به جانب گفت: «و تو میدانی با كی حرف میزنی، بیچاره.»



مدیر اجرایی گفت: «نه»



كارمند تازه وارد گفت: «خوبه» و سریع گوشی را گذاشت.





اشتباه موردی



كارمندی به دفتر رئیس خود می‌رود و می‌گوید: «معنی این چیست؟ شما 200 دلار كمتر از چیزی كه توافق كرده بودیم به من پرداخت كردید.»



رئیس پاسخ می دهد: «خودم می‌دانم، اما ماه گذشته كه 200 دلار بیشتر به تو پرداخت كردم هیچ شكایتی نكردی.»



كارمند با حاضر جوابی پاسخ می دهد: «درسته، من معمولا از اشتباه های موردی می گذرم اما وقتی تکرار می شود وظیفه خود می دانم به شما گزارش كنم.»





زندگی پس از مرگ



رئیس: شما به زندگی پس از مرگ اعتقاد دارید؟



كارمند: بله!



رئیس: خوب است. چون ساعتی پیش پدربزرگتان به اینجا آمده و می‌خواهد شما را ببیند، همان که دیروز برای شركت در مراسم تشییع جنازه اش مرخصی گرفته بودید.






تصمیم قاطع مدیریتی



روزی مدیر یكی از شركت های بزرگ در حالیكه به سمت دفتر كارش می رفت چشمش به جوانی افتاد كه در راهرو ایستاده بود و به اطراف خود نگاه میكرد. جلو رفت و از او پرسید: «شما ماهانه چقدر حقوق دریافت می‌كنی؟»



جوان با تعجب جواب داد: «ماهی 2000 دلار.»



مدیر با نگاهی آشفته دست به جیب شد و از كیف پول خود 6000 دلار را در آورده و به جوان داد و به او گفت: «این حقوق سه ماه تو، برو و دیگر اینجاپیدایت نشود، تو اخراجی ! ما به كارمندان خود حقوق می‌دهیم كه كار كنند نه اینكه یكجا بایستند و بیكار به اطراف نگاه كنند.»



جوان با خوشحالی از جا جهید و به سرعت دور شد. مدیر از كارمند دیگری كه در نزدیكیش بود پرسید: «آن جوان كارمند كدام قسمت بود؟»



كارمند با تعجب از رفتار مدیر خود به او جواب داد: «او پیك پیتزا فروشی بود كه برای كاركنان پیتزا آورده بود.»



نکته:



برخی از مدیران حتی كاركنان خود را در طول دوره مدیریت خود ندیده و آنهارا نمی‌شناسند. ولی در برخی از مواقع تصمیمات خیلی مهمی را در باره آنهاگرفته و اجرا می‌كنند.





زنگ تفریح



مردی به یك مغازه فروش حیوانات رفت و درخواست یك طوطی كرد. صاحب فروشگاه به سه طوطی خوش چهره اشاره كرد و گفت: «طوطی سمت چپ ۵۰۰ دلار است.»



مشتری: «چرا این طوطی اینقدر گران است؟»



صاحب فروشگاه: «این طوطی توانایی انجام تحقیقات علمی و فنی را دارد.»



مشتری: «قیمت طوطی وسطی چقدر است؟‌



صاحب فروشگاه: طوطی وسطی ۱۰۰۰ دلار است. برای اینكه این طوطی توانایی نوشتن مقاله ای كه در هر مسابقه ای پیروز شود را دارد.»



و سرانجام مشتری از طوطی سوم پرسید و صاحب فروشگاه گفت: «‌ ۴۰۰۰ دلار.» مشتری: «این



طوطی چه كاری می تواند انجام دهد؟»



صاحب فروشگاه جواب داد:‌ «صادقانه بگویم من چیز خاصی از این طوطی ندیدم ولی دو طوطی دیگر او را مدیر صدا



میزنند. »




ویرایش توسط ترنم : 07-14-2013 در ساعت 02:26 PM دلیل: ویرایش و حدف لینک
پاسخ با نقل قول
4 کاربر زیر از fatemiii سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #254  
قدیمی 07-22-2013
fatemiii آواتار ها
fatemiii fatemiii آنلاین نیست.
کاربر خوب
 
تاریخ عضویت: May 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 486
سپاسها: : 797

987 سپاس در 452 نوشته ایشان در یکماه اخیر
fatemiii به MSN ارسال پیام fatemiii به Yahoo ارسال پیام فرستادن پیام با Skype به fatemiii
پیش فرض








توصیه بابام به من موقع رانندگی
سر کوچه ها یواش تر بپیچ ؛
شاید یکی بی شعورتر از تو پیدا شد که از اونور بیاد :|

اعتراف میکنم یه بار تو دانشگاه رفتم سمت دانشکده کشاورزی!
دیدم پشت دانشگاه یه مزرعه کوچیک گوجه فرنگیه...!
تا شروع کردم به خوردن یه دختره داد زد:
پروژه پایان ترممو نخور کصافط!!!

بعد از آشنایی با فیسبوک متوجه شدم نه تنها ظاهر آدما با
باطنشون فرق داره؛ بلکه ظاهرِ آدما با ظاهرشون هـــم فرق داره...!

من هرچی صبر کردم زندگی بیفته رو غلتک خبری نشد.
الان منتظرم غلتک بیفته روم خلاص شم!

ملت از خونه زنگ میزنن بیرون غذا سفارش میدن،
من از بیرون زنگ میزنم خونه سفارش میکنم غذامو نخورن...

فیزیک خیلی آسونتر میشد، اگه به جای سیب، خود درخت رو نیوتن افتاده بود...!

جــاتون خـالــی یــه شــب رفتــیم یــه کبــابــی،
تـابـلــو بــزرگ زده بــود کـــه: ۱۰۰٪ گوسفـــندی
بعــد خوردن کبـاب فهمـــیدم منظـــورش
بــه مـــن بـــوده کـــه ۱۰۰٪ گوسفــــند بـــودم کـــه اونجــا رفتـــــم

ﺗﻌﺎﺭﻑ ﻛﻪ ﻧﺪﺍﺭﻳﻢ، ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺩﺭ ﻫﺮ ﻓﺪﺍﻯ ﺳﺮﺕ، ﻳﻪ ﺧﺎﻙ ﺑﺮ
ﺳﺮﺕ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﺴﺘﺘﺮ ﻭ ﺑﺎﻟﻘﻮﻩ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﻩ..!

آیا از خشکی پوست رنج می‌ برید ؟
خجالت نمی‌کشید ؟ اینم شد درد ؟!

صادقانه‌ترین تبلیغی که تو این چند سال دیدم بنر (Banner) شهرداریه ؛
که نوشته: هر شهروند؛ یک درخت!!!

الان داشتم کیبورد رو می تکوندم،
با مواد غذایی که ازش بیرون اومد میشه
مردم سومالی رو نفری 3 وعده غذا داد!

میدونی لذت بخش ترین لحظه زندگی چیه ؟
وقتی یه عطسه میکنی از ته دل ، یعنی انگار ری استارت میشی !





















__._,_.___
پاسخ با نقل قول
4 کاربر زیر از fatemiii سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #255  
قدیمی 07-23-2013
Amir_potter آواتار ها
Amir_potter Amir_potter آنلاین نیست.
کاربر عادی
 
تاریخ عضویت: Jul 2013
محل سکونت: هاگوارتز
نوشته ها: 28
سپاسها: : 163

196 سپاس در 63 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Amir_potter به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

زن داییم داشت واسه بچه اش لالائی میخوند، بعده یه ربع بچش گفت :
خوب دیگه مامان خفه شو میخوام بخوابم




ﯾﻪ دخترﻩ ﯾﻪ ﺷﻌﺮﯼ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺭﻭ ﻭﺍﻝ ﯾﻪ پسرﻩ ﺍﺯ ﺑﺲ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﻮﺩ ﮔﻔﺘﻢ ﺑﺬﺍﺭﻣﺶ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺷﻌﺮ ﻧﻮ ﻫﻢ ﯾﺎﺩ ﺑﮕﯿﺮﻥ
.
.
.
.
.
.
.
ﺍﺗﻞ ﻣﺘﻞ ﻣﻮﺵ ﻣﻮﺷﯽ
ﻋﺰﯾﺰ ﺩﻟﻢ ﭘﺲ ﮐﻮﺷﯽ
ﺩﻟﻢ ﺷﺪﻩ ﻗﻠﻤﺒﻪ ﻧﮑﻨﻪ ﺗﻮﯾﯽ ﮐﻪ ﺗﻮﺷﯽ !

ﺳﻌﺪﯼ |:
ﺣﺎﻓﻆ |:
ﺣﮑﯿﻢ ﺍﺑﻮﻟﻘﺎﺳﻢ ﻓﺮﺩﻭﺳﯽ |:





داشتم میرفتم بیرون مامانم میگه خمیر دندون هم تموم شده یکی بگیر
گفتم چه طعمی بگیرم؟
داداشم 6 سالشه از تو اتاق داد میزنه:دو سیب نعنا بگیررررررر:l
اینا بچه نیستن , گودزیلان :|





بابام رفته مسافرت هر شب ساعت ۲ اس ام اس میده :
.
.
.
.
.
.
.
.
پاشو کولرو خاموش کن ! :|





ﭘﺴﺮﻩ ﺗﻮ ﭘﺮﻭﻓﺎﯾﻞ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ:
ﺗﻮﻟﺪﺕ ﻣﺒﺎﺭﮎ
ﺍﯾﺸﺎﻟﻠﻪ 9378673426 ﺳﺎﻟﻪ ﺑﺸﯽ |:
ﯾﻌﻨﯽ ﺧﻼﻗﯿﺖ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﺩﺍﺩﻧﺶ ﻧﺎﺑﻮﺩﻡ ﮐﺮﺩ!
: ))))))))))))

پاسخ با نقل قول
5 کاربر زیر از Amir_potter سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #256  
قدیمی 08-13-2013
Amir_potter آواتار ها
Amir_potter Amir_potter آنلاین نیست.
کاربر عادی
 
تاریخ عضویت: Jul 2013
محل سکونت: هاگوارتز
نوشته ها: 28
سپاسها: : 163

196 سپاس در 63 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Amir_potter به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

وصیت میکنم بعد از مرگم…
- ﺍٓﻗﺎﻳﻮﻥ ﻓﺎﻣﻴﻞ ، ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻣﻦ ﺳﻪ ﻣﺘﺮ ﺭﻳﺶ ﻧﺬﺍﺭﻳﺪ! ﻣﻦ ﺗﻪ ﺭﻳﺶ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ “ﺟﺬﺍﺏ ﺗﺮِ میشید” ﻓﻘﻂ ﺗﻪ ﺭﻳﺶ!…واسه خودتون میگم!
- ﺧﺎﻧﻢ ﻫﺎﻯ ﻓﺎﻣﻴﻞ، ﺧﻮﺍﻫﺸﺎً ﺑﺎﻻﻯ ﺳﺮ ﻗﺒﺮﻡ ﺟﻴﻎ ﻭ ﺩﺍﺩ ﻧﻜﻨﻴﺪ، ﺑﺎﻭﺭ ﻛﻨﻴﺪ ﻣﻦ ﺍﺯ ﻫﻤﻬﻤﻪ ﻭ ﺷﻠﻮﻏﻰ ﺑﺪﻡ ﻣﻴﻮﻣﺪ! ﻣُﺮﺩﻡ … ﮔﻨﺎﻩ ﻛﻪ ﻧﻜﺮﺩﻡ!
- ﺗﻮﻯ ﺩﺭﺍﻳﻮ E ﻋﻜﺲ ﺩﺍﺭﻡ، ﺧﻮﺭﺍﻙِ ﺍﻋﻼﻣﻴﻪ، ﻋﻜﺲ ﭘﺮﺳﻨﻠﻰ ﻧﺬﺍﺭﻳﺪﺍﺍﺍﺍ، ﺍﻭﻧﺎ ﺟﻠﺐِ ﺗﺮﺣﻢ ﻧﻤﻰ ﻛﻨﻪ!
- ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺮﮔﻢ ﻫﻨﻮﺯ ﻣﻴﺖ ﺭﻭ ﺯﻣﻴﻦ ﻣﻮﻧﺪﻩ ﻫﺎﺭﺩِ ﻛﺎﻣﭙﻴﻮﺗﺮﻡ ﺭﻭ ﺑﺰﺍﺭﻳﺪ ﺗﻮ ﻣﺎﻛﺮﻭﻓﺮ! ﻳﺎ ﺑﺎ ﭼﻜﺶ ﺧﺮﺩﺵ ﻛﻨﻴﺪ! ﻳﻪ ﻛﺎﺭﻯ ﻛﻨﻴﺪ ﺩﺭﺍﻳﻮ D ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺑﺘﺮﻛﻪ! ﻣﻦ ﺍﻧﺪﻙ ﺍٓﺑﺮﻭﻳﻰ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ!!! ﺣﻮﺍﺳﺘﻮﻥ ﺑﺎﺷﻪ …..
- ﺭﻭﻯ ﺧﺮﻣﺎﻫﺎ ﭘﻮﺩﺭ ﻧﺎﺭﮔﻴﻞ ﻧﺮﻳﺰﻳﺪ، ﻫﻢ ﺷﻜﻠﺶ ﺧﺰ ﻣﻴﺸﻪ ﻭ ﻫﻢ ﺑﺪ ﻣﺰﻩ ﻣﻴﺸﻪ! ﻫﻤﻮﻥ ﮔﺮﺩﻭ ﺑﺰﺍﺭﻳﺪ ﻻﺵ، ﺧﻴﻠﻰ ﺣﺎﻝ ﻣﻴﺪﻩ!
ﺭﻭﺣﻪ ﭘﺮ ﻓﺘﻮﺣﻢ ﺷﺎﺩ ﻭ ﻳﺎﺩﻡ ﮔﺮﺍﻣﻰ ﺑﺎﺩ
چیه خب وصیته دیگه!!! خخخخخخخخخخخخخ تف! D:



چند وقتی بود این اتو موی من خراب شده بود خوب صاف نمیکرد… خلاصه منم کلافه شدم و بردمش که درستش کنن…یارو یه نگاه بهش کرد یکمی منو نگاه کرد..بعدش درجه شو زیاد کرد داد دستم
با سرعت میگ میگ از جلو چشاش محو شدم




پــدر و مادر عزیزم!
درسته ماه رمضون تموم شده اما دلیــل نمیشه که از آدم مثله چیز کار بکشید!
بـــــــــا تشـــکــــــر!




الان رفتم از وانتی نیم کیلو گِل خریدم الان دیدم عه توش سبزی گذاشته:|



من ساعت خوابم رو با آمریکا تنظیم کردم …
فقط مونده درسم رو تموم کنم،ویزا بگیرم، دانشگا قبول شم
پذیرش بگیرم، پول در بیارم و بلیت بخرمو برم …
همین



ﺁﻳﺎ ﻣﻲ ﺩﺍﻧﻴﺪ ﭼﻨﺪ ﻧﻮﻉ ﻋﻨﻜﺒﻮﺕ ﺩﺍﺭﻳﻢ؟؟؟
ﻳﻚ ﻧﻮﻉ ﻋﻨﻜﺒﻮﺗﻬﺎﻳﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺗﺎر ﻣﻴﺰﻧﻨﺪ
ﺑﻘﻴﻪ ﺑﻠﺪ ﻧﻴﺴﺘﻦ ﺗﺎﺭ ﺑﺰﻧﻦ ﭘﻴﺎﻧﻮ ﻣﻴﺰﻧﻨﺪ
ﻳﻜﺴﺮﻱ ﻫﻢ ﺳﺎﺯ ﺑﻠﺪ ﻧﻴﺴﺘﻦ ﻣﻴﺮﻗﺼﻨﺪ





زنی به دوستش گفت: من تا حالا چهار بار ازدواج کردم
دوست؛ شوهر اول رو چطور از دست دادی؟
زن: قارچ سمی خورد مرد
دوست: شوهر دوم چی؟
زن: قارچ سمی خورد مرد
دوست: شوهر سوم؟؟
زن: شکستگی گردن
دوست: چرا؟؟؟
زن: چون قارچ نمی خورد




سلام اگه ۱ وقتایی مغلطه کردم لوقوز خوندم قمپز در کردم قپی اومدم به ایین وقت عزیز بدجور تو آمپاسم و محتاج لایک های شما پس بکوب لایکو بگو خب…..
پاسخ با نقل قول
3 کاربر زیر از Amir_potter سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #257  
قدیمی 08-15-2013
Amir_potter آواتار ها
Amir_potter Amir_potter آنلاین نیست.
کاربر عادی
 
تاریخ عضویت: Jul 2013
محل سکونت: هاگوارتز
نوشته ها: 28
سپاسها: : 163

196 سپاس در 63 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Amir_potter به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

اینایی که جدیدن میان فیسبوک پست میزارن آخرش مینویسن «بگو خب» همون هایی هستن که دوره راهنمایی میرفتن مدرسه میگفتن «نــــــــه غلام» :|



(مژده گونی) چیست؟
.
.
.
.
.
.

.
خواهر کُوزی گونی




من یه بار تو اینترنت داشتم میگشتم بابام اومد پشت سرم مجبور شدم کل Help ویندوز رو بخونم، این ویندوز اگه بدونید چه قابلیت هایی که نداره



روز اول ترم قبل استاد دانشگاه به دانشجوها گفت ایمیلهاتون را برام بفرستین
اینا ایمیل هاشونه:
گودزیلا 125
جی جی سوسول
پیشی ملوس نازی
جیجلتو بوخولم_112
i want closer wooow2231
sharj midam _web migiram 69
قیافه استاده:||||



ميگن تو جهنم وقتي خدا عذاب الهي رو نازل ميکنه، ايرانى ها يه گوشه لم ميدن و ميگن: اي بابا! اينم که تکراريه



جذابیت د..خ..ت..را به ترسو بودنشونه..!!!
د..خ..ت..ری که سوسک بکشه که به درد زندگی نمیخوره :|



ﻣﻦ ﻣﻄﻤﺌﻨﻢ ﺳﻠﻮﻻﯼ ﻣﻐﺰﻡ ﺑﻪ ﺟﺎی ﺧﺎﮐﺴﺘﺮﯼ، ﻗﻬﻮﻩ ﺍﯾﻪ!
ﺍﯾﻨﻮ ﻣﯿﺸﻪ ﺍﺯ ﺗﺼﻤﯿﻤﺎی ﻣﻬﻢ ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﻴﻢ ﺭﺍﺣﺖ ﻓﻬﻤﯿﺪ! :|



یه یار با وفا تر از ایرانسل پیدا کردم که خعلی بیشتر پیگیر حال و روزمه
.
.
.
دهکده آبی پارس :|

ویرایش توسط ترنم : 08-16-2013 در ساعت 04:52 PM
پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از Amir_potter سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #258  
قدیمی 08-16-2013
Amir_potter آواتار ها
Amir_potter Amir_potter آنلاین نیست.
کاربر عادی
 
تاریخ عضویت: Jul 2013
محل سکونت: هاگوارتز
نوشته ها: 28
سپاسها: : 163

196 سپاس در 63 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Amir_potter به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض



یه عده هستن همیشه منتظرن یکى مریض بشه بهش بگن تقصیر خودته !
اینارو باید بندازی توی گونی از سقف آویزون کنی با چوب بیسبال بزنیشون :|




در جواب " امریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند" .. !

امریکا اعلام کرد : دیگه چی کار کنیم ؟

شما بگید ، ما بُکُنیم



یه بار برا دوست د..خ..ت..رم ولنتاین موکن برقی خریدم باهام قهر شد بیشعور نمیدونم چرا این کارو کرد شما میدونی




از بازی با کلمات خسته شدم!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
می خوام یه کم با هویجات بازی کنم...:|||




پست يه آقا پسر:

"د..خ..ت..ري که ميذاره گازش بگيري د..خ..ت..ر نيست که .... زن زندگيه !!!"

کامنت يه د..خ..ت..ر خانوم:

"پسري هم که گاز بگيره مرد زندگي نيست هاپووووووئه "

يني من خراب اين ديالوگ هاي عاشقانه ام! :|

ویرایش توسط ترنم : 08-16-2013 در ساعت 04:43 PM
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از Amir_potter به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #259  
قدیمی 08-17-2013
fatemiii آواتار ها
fatemiii fatemiii آنلاین نیست.
کاربر خوب
 
تاریخ عضویت: May 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 486
سپاسها: : 797

987 سپاس در 452 نوشته ایشان در یکماه اخیر
fatemiii به MSN ارسال پیام fatemiii به Yahoo ارسال پیام فرستادن پیام با Skype به fatemiii
پیش فرض

الهــــی! به مــــــردان در خانه ات!
به آن زن ذلیلان فـــــرزانــــــه ات!
به آنانکه با امـــــر "روحی فداک"!
نشینند و سبـــــــــــــزی نمایند پاک!
به آنانکه از بیـــــــخ و بن زی ذیند!
شب و روز با امــــــر زن میزیند!
به آنانکه مرعــــــــــوب مادر زنند!
ز اخلاق نیکـــــــــوش دممی زنند!
به آن شیــــــــــــر مردان با پیشبند!
که در ظـــرف شستن بهتاب وتبند!
به آنانکه در بچّــــــــــه داری تکند!
یلان عوضکــــــــــــردن پوشکند!
به آنانکه بی امــــــــــــر واذن عیال
نیاید در از جیبشان یک ریــــــــال!
به آنانکه با ذوق وشــــــــــوق تمـام
به مادر زن خود بگویند : مـــام (!)
به آنانکه دارند بــــاافتخـــــــــــــار
نشان ایزو...نه !"زی ذی نه هزار"!
به آنانکهدامـــــــن رفــو می کنند!
ز بعد رفــــــــویش اُتـــو می کنند!
به آنانکه درگیــــر ســــوزن نخند!
گرفتـــــــــــار پخت و پز مطبخند!
به آن قرمــــــــه سبزی پزان قدر!
به آن مادران به ظاهــــــــــر پدر(!)
الهـــــــــی! به آه دل زن ذلیــــــل!
به آن اشک چشمان "ممّدسبیل"(!)
به تنهای مردان که از لنگـــه کفش
چو جیــــــــغ عیالاتشان شد بنفش!
:که ما را بر این عهـــد کن استوار!
از این زن ذلیلی مکنبرکنـــــــار!
به زی ذی جماعت نما لطف خاص!
نفرما از این یوغمــــــارا خلاص

پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از fatemiii سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #260  
قدیمی 08-18-2013
fatemiii آواتار ها
fatemiii fatemiii آنلاین نیست.
کاربر خوب
 
تاریخ عضویت: May 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 486
سپاسها: : 797

987 سپاس در 452 نوشته ایشان در یکماه اخیر
fatemiii به MSN ارسال پیام fatemiii به Yahoo ارسال پیام فرستادن پیام با Skype به fatemiii
پیش فرض


چندی پیش جوکی به زبان انگلیسی در دنیای اینترنت زاده شد! که نکات ارزشمندی را در خصوص سیاست های رسانه های امریکا در برداشت.
ترجمه ی فارسی جوک به شکل زیر است
مردی دارد در پارک مرکزی شهر نیویورک قدم میزند که ناگهان میبیند سگی به دختر بچه ای حمله کرده است مرد به طرف انها میدود و با سگ درگیر میشود . سرانجام سگ را میکشد و زندگی دختربچه ای را نجات میدهد پلیسی که صحنه را دیده بود به سمت انها می اید و میگوید :<تو یک قهرمانی>
فردا در روزنامه ها می نویسند :
یک نیویورکی شجاع جان دختر بچه ای را نجات داد
اما ان مرد می گوید: من نیوریورکی نیستم
پس روزنامه های صبح می نویسند:
امریکایی شجاع جان دختر بچه ای را نجات داد .
ان مرد دوباره میگوید: من امریکایی نیستم
از او میپرسند :خب پس تو کجایی هستی
<من ایرانی هستم >
فردای ان روز روزنامه ها این طور می نویسند :
یک مسلمان تندرو سگ بی گناه امریکایی را کشت !


===============

توصیه به برادران........عازم خارج از کشور:
لطفا با هر فرد کراواتی روبوسی نکنید، داماد نیست!

ویرایش توسط ترنم : 08-18-2013 در ساعت 11:06 AM دلیل: ترکیب پست
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از fatemiii به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 12:48 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها