بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > فرهنگ و تاریخ > ایران ما > استان کرمانشاه

استان کرمانشاه در این تالار به بحث و بررسی مطالب مرتبط به استان کرمانشاه میپردازیم.

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 05-04-2013
li@
Guest
 
نوشته ها: n/a
پیش فرض

روز طوفانی!

همینطور که گفتم هدفم مرور خاطرات بچگیه ..شاید خواندن بعضی مطالب برای شما خواننده گرامی خیلی جالب نباشه و فقط مروریه بر خاطرات گذشته! ...........امروز باد شدی می آمد......... یکی از همکارها میگفت توی کوچه شون باد یه درخت رو انداخته! یهو یاد گذشته ها افتادم! یه همچین روزی فکر کنم سوم یا چهارم بودم زنگ آخر سر کلاس نشسته بودیم که باد شدیدی شروع به وزیدن کرد توی حیاط نزدیک ساختمان کلاس اولی ها یه ردیف درخت بلند بود!(الان که با گوگل ارت دیدم دیگه خبری از اون درختها نیست همه باغچه روبروی اون ساختمان رو آسفالتش کردن !) از اونهایی که برگش مثل عدد ۵ هست اسمشو نمیدونم!
یهو یکیشون زیادی کج شد و به نظر داشت می افتاد ! وقوع همچین اتفاقی برامون خیلی جالب بود ! دیگه هواسها همه رفته بود سمت اون درخته! همه منتظر بودیم هر لحظه بیفته! ...ولی اصلاْ نیفتاد همینجوری کج موند! زنگ آخر خورد و ما رفتیم خونه! ..فردا صبح که برگشتیم درخت نبود!...آره برای اینکه ممکن بود بیفته اونو بریده بودن!....
پاسخ با نقل قول
  #2  
قدیمی 05-04-2013
li@
Guest
 
نوشته ها: n/a
پیش فرض

شاپور شیت!!!!

معظل پرسه زدن دیوانه ها در سطح شهر قدیمها نمود بیشتری داشت! اغلب روزها میشد دیوانگانی را در سطح شهر دید که برای خودشون آزادانه پرسه میزدن

و گاهی مزاحم مردم می شدن! البته بیشترشون بی آزار بودن! امروزه هم هست ولی به نظرم کمتر باشه!.....

یکی از اون دیوانگان معروف منطقه ما شاپور شیت بود(شیط=دیوانه) ! اون یکی از این دیوانگان نسبتاْ بی آزار بود ولی گاهی رفتارهای شنیعی رو به تحریک جوانهای کوچه انجام میداد! .....میگفتن یه مادری داره که ازش نگهداری میکنه! گاهی از کوچه ما عبور میکرد با سر تراشیده! و چهرهای خاص خودش! لباسهای خاکی و مندرس ! هر چیزی رو که دم دستش بود و بهش میدادن میخورد! من دلم براش میسوخت

چهره ی مظلومی داشت! با اون شریط فکر نمیکردم عمری طولانی داشته باشه!..اما چند روز پیش در کمال نا باوری توی خیابون دیدمش که دست مادرش تو دستش بود و انگار داشتن خرید میکردن!

با اونهمه سن تازه موهاش جو گندمی شده!فکر کنم بالای پنجاه سال سن داشته باشه! آدم توی کار طبیعت حیرون میمونه یکی با اون شرایط سرحال و سالم زندگی میکنه و یکی دیگه در بهترین شرایط یه عمر کوتاه داره! مادرش یه پیرزن گوژ پشت بود! واقعاْ چه زحمتی کشیده پای این شیر پسر! ....

ویرایش توسط آناهیتا الهه آبها : 10-05-2013 در ساعت 02:37 PM
پاسخ با نقل قول
  #3  
قدیمی 10-04-2013
فرید1373 فرید1373 آنلاین نیست.
تازه کار
 
تاریخ عضویت: Oct 2013
محل سکونت: کامبادن
نوشته ها: 18
سپاسها: : 55

42 سپاس در 15 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

من چهارم و پنجم ابتدایی خطاط بودم
یادش بخیر چه دورانی داشتیم
آخر کوچه کتابی بود
مدیرمون آقای ریده معاونمون آقای خامه چی
هرجا هستن سلامت باشن
پاسخ با نقل قول
  #4  
قدیمی 10-04-2013
فرید1373 فرید1373 آنلاین نیست.
تازه کار
 
تاریخ عضویت: Oct 2013
محل سکونت: کامبادن
نوشته ها: 18
سپاسها: : 55

42 سپاس در 15 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

یه مشکلی که همیشه این مدرسه داشت این بود که:
دورور مدرسه پر از خونه بود،همیشه وقتی فوتبال بازی میکردیم توپ میوفتاد تو یکی از خونه های همسایه،چه بدبختی ها نمیکشیدیم واسه یه فوتبال تا یکی میرفت توپُ از خونه همسایه بیاره نصفی از وقت کلاس ورزش میرفت.
یاد معلم ورزشمون بخیر آقای کرمی چه انسان نازنینی بود،براش آرزوی سلامتی میکنم
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 01:14 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها