مشاعره با حروف انتخابی

[افسون 13]

عمرت تا کی به خودپرستی گذرد
یا در پی نیستی و هستی گذرد
می نوش که عمریکه اجل در پی اوست
آن به که به خواب یا به مستی گذرد

"ف"

[پریشان]

فاش گویم: آتش عشقی بزرگ
در درونم در وجودم پا گرفت
این دلم کز عاشقی ها می گریخت
بار دیگر عاشقی از سر گرفت

ش

[افسون 13]

شوری نه‌ چنان گرفت ما را
کز دست توان گرفت ما را
ما هیچ گرفته‌ ایم از او
او هیچ از آن گرفت ما را

"گ"

[فندق]

طاعت آن نیست که بر خاک نهی پیشانی صدق پیش آر که اخلاص به پیشانی نیست

[مستور]

نگفتین با چه جواب بدم
لاجرم با حرف آخر پاسخ میدم

ترا تیشه دادم که هیزم زنی
ندادم که بنیان مردم کنی

ف

[افسون 13]

فارغ ز بهشت و دوزخ ای دل خوش باش
با درد و غمش که یار دیرینه ی ماست

"ج"

[مستور]

جایی که عقاب پر بریزد
از پشه لاغری چه خیزد
ع

[NV1372]

عالم همه سر به سر رباطیست خراب
در جای خراب هم خراب اولیتر

س

[افسون 13]

ساقیا برخیز و درده جام را
خاک بر سر کن غم ایام را
ساغر می بر کفم نه تا ز بر
برکشم این دلق ازرق فام را

"ن"

[مستور]

نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت
متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را
م