#1  
قدیمی 05-16-2010
GolBarg GolBarg آنلاین نیست.
مدیر روانشناسی

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
نوشته ها: 2,834
سپاسها: : 1,221

2,009 سپاس در 660 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Smile نیمه تاریک وجود

نیمه تاریک وجود

این همه بیگانگی با خود از چه روست؟دیر آشنایی کافی است!دیگر زمانه جدایی ها به سر آمده است.
گامی پیش بگذاریم و به باغ وجودمان سر کشی کنیم تا از صفا و سرسبزی آن برخودار بشویم.
به خود آیید،شما ویرانه ای متروک نیستید،این کاخ تو در تو و پر شکوه هستی شماست که آن را به حال خود واگذاشته اید و همه درهای آن را به روی خویش بسته اید.به روی تمامیت وجودتان در بگشایید!
همه اتاق های این کاخ از آن شماست و تمامی آنها به هم راه دارند....

دوستان خوبم در این تاپیک قصد دارم از نیمه پنهانی انسان با تلخیص از کتاب نیمه تاریک وجود،نوشته دبی فورد مطلب بزارم...امیدوارم مفید و مورد توجه قرار بگیرد...

اگر خواهان یکپارچگی وجود خود هستید،اگر از قطعه قطعه و پاره پاره بودن جانتان رنج می برید از تاریکی های درون پروا نکنید!

تاریکی همیشه جایگاه پلیدی ها و زشتی ها نیست.ای بسا موهبت های نیک و زیبا که در زیر سایه نادیده انگاری های ما در نیمه تاریک وجودمان خفته اند و در انتظار نیم نگاه مهر آمیز و دست نوازشی می سوزند،انباشته می شوند،و ناخوداگاه در لحظاتی منتظر به صورت گدازه های آتشفشانی سر ریز می کنند.

و این همان انفجار خشمی نامتناسب است که گاه خودخواهی یک دوست،سستی یک همکار،و یا حتی بی ادبی فردی بیگانه بر ما چیره می شود و خود مبهوت می مانیم که چرا از رویارویی با چنین مسائل قابل حلی عاجز هستیم و توان مهار این واکنش های شدید و نا به جا را نداریم.

امیدوارم خودم و همه دوستدارن این مطلب بتوانیم با این نیمه تاریک وجودمون که مثل کاخی پر شکوه می ماند آشتی کنیم و تمام درهایی که سالیان سال هست بر روی آن قفلی زده ایم بگشاییم.

جمع آوری کننده:مینا
__________________


ویرایش توسط GolBarg : 05-16-2010 در ساعت 11:12 PM
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از GolBarg به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #2  
قدیمی 05-16-2010
GolBarg GolBarg آنلاین نیست.
مدیر روانشناسی

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
نوشته ها: 2,834
سپاسها: : 1,221

2,009 سپاس در 660 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Thumbs up

چه چیزی باعت میشود که روابط ما به بن بست کشیده بشه؟و یا مانع رسیدن به رویاهایمان میشود؟؟

کارل یونگ این بخش را سایه می نامد.

"سایه" شامل همه آن ویژگیهای شخصیتی ماست که سعی می کنیم پنهان یا نفی کنیم."سایه" آن جنبه های تاریکی را در بر دارد که باور داریم از نظر خویشان،دوستان و از همه مهم تر خود ما پذیرفتنی نیست.

دوستان این نیمه تاریک وجودمان در اعماق آگاهی مان پنهان شده است و از دید خودمان و سایرین پنهان است.پیامی که از آن دریافت میکنیم ای است:"من عیب و ایرادی دارم.من خوب نیستم.من دوست داشتنی نیستم.من شایسته نیستم.من بی ارزش هستم."

بسیاری از ما انسانها این مضمون را باور داریم بنابراین از رویایی با این مخفیگاه ترس داریم.

ما از تمامی افکار و احساساتی که سرکوب کردیم می ترسیم!

به جای سرکوب کردن سایه هایمان باید آن جنبه هایی که از آن وحشت داریم ببینیم،آشکار کنیم،بپذیریم،و در آغوش بگیریم.

یعنی بپذیرم این جنبه ها به ما تعلق دارند.....


__________________


ویرایش توسط GolBarg : 05-16-2010 در ساعت 11:29 PM دلیل: غلط املایی
پاسخ با نقل قول
  #3  
قدیمی 05-16-2010
GolBarg GolBarg آنلاین نیست.
مدیر روانشناسی

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
نوشته ها: 2,834
سپاسها: : 1,221

2,009 سپاس در 660 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

همه انسانها با ساختار احساسی سالمی به دنیا آمده اند.ما در ابتدای تولد خودمان را دوست داریم..
ما پیش داوری نمی کنیم که این ویژگی هایمان خوب یا بد است.و خود را آزدانه نشان می دهیم.

اما زمانی که بزرگتر میشویم خلاف اینها را یاد می گیریم و آنچه را که اطرافیانمان می خواهند را انجام می دهیم...آنها می گویند چگونه رفتار کنیم....

ما ثبات و بی ثباتی را می آموزیم.می آموزیم که چه ویژگی هایی در محیطمان قابل قبول و چه ویژگی هایی غیر قابل قبول است.

یونگ می گوید:"برای این یکپارچگی ما مجبور هستیم با بدی ها دست و پنجه نرم کنیم با سایه روبرو شویم و با اهریمن درهم آمیزیم،هیچ راه دیگری هم وجود ندارد."


باید به تمامی وجود خود آزادی بدهیم برای دستیابی به این هدف باید دست از داوری خودمان بر داریم.
ما باید خودمان بخاطر انسان بودن و کاستی داشتن ببخشیم زیرا هنگامی که خود را مورد قضاوت قرار می دهیم،خود به خود نسبت به دیگران هم پیش داوری روا می داریم و آنچه به دیگران می کنیم را به خود نیز می کنیم.

تمامی صفاتی که در خود داریم و از آنها بیزاریم هر کدام موهبتی دارد...باید این صفات را در آغوش کشید و حبس نکرد....

__________________

پاسخ با نقل قول
  #4  
قدیمی 06-02-2010
GolBarg GolBarg آنلاین نیست.
مدیر روانشناسی

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
نوشته ها: 2,834
سپاسها: : 1,221

2,009 سپاس در 660 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Unhappy

به دنبال سایه

سایه چهره های گوناگونی دارد:ترسو ، زیاد خواه ، خشمگین ، کینه توز ، پلید ، خود خواه ، زشت ، نالایق ، بی ارزش ، عیبجو ، بد بین


این فهرست پایانی ندارد.نیمه تاریک وجود ما انسانها مجموعه ای از جنبه هایی هست که ما احساس خوبی نسبت به آنها نداریم.

یکایک ویژگی را در خود نفی می کنیم.از آنها بدمان می آید و یا در برابرشان مقاومت می کنیم، در ما جان می گیرند و از احساس ارزشمند بودنمان می کاهند.
بیشتر افراد از رو به رو شدن با تاریکی وجود خود و در آغوش کشیدن آن می ترسند اما شادمانی و رضایتی که فرد آرزو دارد در همین تاریکی یافت می شود.

یکی از عمده تریم مشکلات عصر اطلاعات بیماری " من می دانم" است.

بیشتر اوقات همین دانستن مانع از تجربه و درک درون می شود.

کار کردن روی سایه کار فکری نیست ، بلکه سفری از ذهن بسوی قلب می باشد.

دبی مینویسد:شب ها اغلب بیدار می مانم و از خود می پرسیدم چرا آن قدر بد هستم و چرا این همه خصوصیات زشت به من عطا شده است؟ این میان نگران خواهر و براردم نیز بودم آنها هم کاستی های بسایری داشتند که باید بر آنها چیره می شدند.

به من می گفتند:عصبانی نباش ، بد جنس نباش ،و ... به این ترتیب پیام نباش در اعماق وجودم نقش بست.به تدریج بر این باور رسیدم که شخص بدی هستم.
زیرا گاهی اوقات بدجنس بودم ..گاهی اوقات خشمگین بودم...

بنابراین برای خلاص شدن از شر این وسوسه ها این ویژگی ها را به دست فراموشی می سپاریم...این ویژگی های بد به سایه تبدیل می شوند.

__________________

پاسخ با نقل قول
  #5  
قدیمی 07-25-2011
GolBarg GolBarg آنلاین نیست.
مدیر روانشناسی

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
نوشته ها: 2,834
سپاسها: : 1,221

2,009 سپاس در 660 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

هی یادش بخیر

سعی میکنم گهگاهی از جملات کلیدی این کتاب بنویسم
..................

خواه ناخواه هر انسانی سایه ای دارد.اگر نمی توانید این سایه رو ببینید، در این باره از افراد خانواده یا همکاران و آشنایان خود بپرسید تا آنها به شما بگویند.

ما گمان می کنیم که نقاب هایمان شخصیت درونی ما را پنهان می کند اما هر انچه که در وجود خود نمی پذیریم در نامنتظره ترین لحظات سر بر می آورد و خود را نشان می دهد.

در آغوش کشیدن ویژگی تان به معنای دوست داشتن آن ویژگی به این مفهوم است که اجازه می دهید آن ویژگی در کنار خصوصیات شما حضور داشته باشد و آن را با ارزش تر ، یا کم ارزش تر از سایر جنبه های خود نشمارید.

به عنوان مثال
کافی نیست بگوییم:"می دانم سلطه جو هستم" باید درک کنیم که ویژگی سلطه جویی چه درس و موهبتی برای ما دارد و آن را به دیده مهر و احترام بنگریم...
__________________

پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از GolBarg به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 
ابزارهای موضوع
نحوه نمایش

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 02:24 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها