بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > فرهنگ و تاریخ > ایران ما

ایران ما در این تالار هرآنچه به استانها و شهرهای ایران عزیز ما مرتبط میشه قرار داده میشه به طور ویژه تر کاربران مختلف از نقاط مختلف ایران در این تالار به معرفی شهر و استان خودشون میپردازند.

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #11  
قدیمی 09-19-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

امکانات در تهران قدیم
آب انبارها
در تهران قدیم علاوه بر قنوان ، آب انبارهای متعددی وجود داشت که بناکنندگان آن اکثراٌ مردم خیراندیش و نیکوکار بودند . این آب انبارها که اغلب گنجایش مقدار زیادی آب را داشت . در موقع خشکسالی و هنگامی که قنوات تهران جوابگوی احتیاجات مردم را نمی داد . نقش مهمی را به عهده داشتند و از طرفی ذخیره آب را در این انبار یک کار مال اندیشانه بود که نگرانی های مردم را در مواقع خشکی و احتیاج مرتفع می ساخت . یکی از مهمترین آب انبارهای داراخلافه آب انبار سید اسماعیل بود . این آب انبار تاریخی کهنسال در زمان حکومت سلجوقیان و سلطنت طغرل اول به وجود آمد ولی بعدها متروک گردید . آنگاه در دوران صفویه شاه طهماسب اول امر به تعمیر آب انبار داد ولی باز هم متروک شد تا اینکه حاج عیسی وزیر دستور تجدید بنای آن را داد .


اولین کارخانه برق
اولین کارخانه برق توسط حاج امین الضرب اصفهانی ( مهدوی ) به کار افتاد . حاج امین الضرب که اصفهانی زیرک و تاجر حسابگری بود . قبلاٌ نیز ضرب مسکوکات را به عهده داشت و ضمناٌ آدم سرمایه داری بود . وقتی جز ملتزمین مظفرالدین شاه به روسیه رفت . روزی هنگام قدم زدن در خیابان چشمش به کارخانه برق افتاد که شهر را روشن می کرد . وی چنان مجذوب روشنایی برق شد که تصمیم گرفت او نیز چنین کارخانه ای در دارالخلافه دایر نماید و برای این منظور ابتدا امتیازش را از مظفرالدین شاه اخذ نمود و سپس کارخانه را رو به راه کرد . کارخانه حاج امین الضرب فقط 400 کیلو وات نیروی برق داشت که می توانست قسمتی از خیابان های دارالخلافه را روشن نماید .



چراغ گاز
کارخانه کا ابتدا در خیابان چراغ گاز ( چراغ برق ) تأسیس شد و کار خود را شروع کرد . طرز کار این کارخانه چنین بود که دیگ های در داری تعبیه کرده بودند که درهایشان با پیچ و مهره هایی بسته می شد در آن کار گذاشته بودند و از آن کار گذاشته بودند و از آن لوله هایی به اطراف کشیده بودند که این لوله عمده اش به خیابان ناصریه و در اندرون می آمد . هنگام غروب شیرهای دیگ باز می شد و گاز کاربیت در لوله جریان پیدا می کرد و در همین وقت عده ای چراغچی با میله های بلند مشتعل ، فانوس های مخصوص گازی را که به دیوار نصب شده بود روشن یا خاموش می کردند .


روشنایی پیه سوز و فانوس
قبل از اینکه در خیابان های تهران چراغ های گازی و بعدها برقی به کار افتد . اکثر معابر و گذرگاه ها و مخصوصاٌ محلات بازار ، شب ها به وسیله فانوس های فتیله ای و پیه سوز و غیره روشن می شد . پیه سوزها با روغن پیه افروخته می گشت و فانوس ها را با نفت پر و روشن می ساختند . این چراغ ها ، فانوس ها و پیه سوزها را در فاصله های معین بر فراز دیوار نصب می کردند و هر محله ای برای این چراغ ها یک متصدی داشت که شب ها آنها را روشن کرده و صبح ها خاموش می کردند .
فانوس ها تحت کنترل شخصی به نام حسین خان چراغچی بود که سر دسته چراغچیان به شمار می رفت و آنها را استخدام می کرد .

سقاخانه
در تهران قدیم سقاخانه ها را بیشتر به دلیل مذهبی و ثواب آن می ساختند و بنای آن چنین بود که در یک دکان نیم یابی یا ظروف سنگی بزرگی قرار می دادند و در اطراف آن جامها و یا پیاله هایی که معمولاٌ بسته به زنجیر بود می نهادند و این کارها بیشتر در ایام عزاداری و یا روضه خوانی سیدالشهداء و با شهیدان دشت کربلا انجام می شد . در شب هنگام برای اینکه چشم تشنه لبان بهتر ببیند در محفظه هایی در کنار محل آب شمع هایی روشن می کردند و بعد از مدتی این کار مقدمه ای شد برای کسانی که نذر و نیازی داشتند . آنها هر شب جمعه شمع هایی را در سقاخانه های تهران قدیم نصب و روشن می ساختند . در بعضی از سقاخانه ها که کار و وضعشان مفصل تر بود تعدادی شمایل مقدسین مثل حضرت عباس و حضرت علی اکبر را به دیوار می آویختند و معمولاٌ هر سقاخانه ای برای خود یک متولی و کارگردان داشت معروفترین سقاخانه ها عبارت بودند از :
سقاخانه نوروز خان ، سقاخانه مرحوم آشیخ هادی نجم آبادی ، سقاخانه آیینه .
سقاخانه نوروزخان معروف ترین و مفصل ترین سقاخانه های تهران قدیم بود ولی سقاخانه شیخ هادی معروفیتش به علت کشته شدن ماژورایمیری ، مأمور کشور آمریکا بود که هنگام عکسبرداری از چگونگی استفاده از سقاخانه و طریقه روشن کردن شمع و بعضی نذر و نیازها به تحریک جمعی از ماجراجویان مرموز که در ورای آن سیاست خاصی پنهان بود . مورد ضرب و شتم قرار گرفته و هنگام فرار از پناه بردن به کمیسری به قتل رسید
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #12  
قدیمی 09-19-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

لباس مردم تهران قدیم
شال کلاه و جبه


لباس رسمی ، معمول و متداول در عصر قاجارها برای تمام طبقات شال کلاه و جبه بود . شال کلاه نوعی عمامه بود که ریشه قدیمی دارد . بعد از اشغال ایران به وسیله اعراب ، کلاه باستانی آنان مبدل به عمامه شد . سلاطین زمان صفویه که تا حدی خود را روحانی مذهبی جلوه می دادند عمامه سبز را نشانه سیادت آنها بود به عنوان کلاه یا سرپوش انتخاب نموده و برای اینکه امتیاز بر سایرین داشته باشد تاج یا جقه جواهر بر روی آن نصب می کردند . اهل علم و رجال ، عمامه عادی سبز می گذاشتند و دیگر شاهان مثل نادرشاه ، کریم خان ، ناصرالدین شاه و فتحلیشاه که جنبه روحانی نداشتند شال ترمه دوزی حاشیه داری به کلاه عادی پیچیده به سر می گذاشتند . جبه هم ریشه عربی و ترکمنی دارد . زیرا لباس بلند و گشاد در پیش اعراب و ترکمنان مرسوم بود و آنها از قدیم لباس بلند می پوشیده اند . از زمان آقا محمدخان به بعد شال کلاه و جبه و ترمه چاقچوری از ماهوت گلی و کفش ساقری لباس رسمی به حساب می آمد و رنگ شال و جبه اختیاری بوده است . در عهد ناصری چاقچوری به جوراب ماهوت گلی و کفش ساقری ، لباس رسمی به حساب می آمد و رنگ شال و جبه اختیاری بوده است . در عهد ناصری چاقچوری به جوراب ماهت گلی و کفش ساقری به کفش دستک دار تبدیل شد ولی شاه کلاه و جبه تغییر نکرد .



کوتاه شدن کلاه
از زمان آقامحمدخان تا سالیان دراز طبق عادات و رسوم کلاه های بسیار بلندی از پوست های بخارا و سمرقند که به بهای گزاف تهیه می شد مد روز بود ولی از زمان محمد شاه به منظور جلوگیری از اسراف و نیز به دلیل اینکه چنین کلاه هایی از تناسب خارج بود به حکم شاه قاجار طول کلاه ها کوتاه تر گردید .


کلاه نمدی
در آن زمان ها ، کلاه برای مرد همانند چادر برای زن بود . هیچ کس بدون کلاه در انظار ظاهر نمی گردید و اگر کسی استطاعت خریدن کلاه نداشت . سر خود را با دستمال و شال و مانند آنها می پوشانید لزوم کلاه بر سر داشتن به حدی بود که شب ها مردها عرق چین به سر می گذاشتند و می خوابیدند و روزها در داخل کلاه عرق چینی داشتند .
چون اکثر کلاه ها قبل از مد شدن کلاه مقوایی ، از نمد ساخته می شدند لذا نمد مالی یکی از پیشینه های مهم بود . برای ساخت و مالیدن نمد در مغازه های مربوط به این کار در وسط مغازه ها محل بر آمده ای بود که سینی بزرگ توگردی روی اجاق جاسازی شده بود که همواره مقداری آب صابون از وسط آن بخار می کرد و کارگران در حال نشسته در دو طرف نمدها را می مالیدند و تبدیل به کلاه می کردند .



لباس زنان
لباس زنان تهران قدیم عبارت بود از پیراهن کوتاه و ارخالقی از آن کوتاهتر برای پوشاندن بالاتنه به کار می رفت و نیز زیر جامه ای که تا پشت قدم ها را می پوشانید .
در زمستان گنجه ای هم برای حفظ از سرما بر آن اضافه می شد . سرپوش زن ها چادرقدی بود که سر و موی یافته بلند آنها را از نظر می پوشاند . آنها وقتی می خواستند از خانه بیرون بروند . چاقچوری که زیر جامه در آن بگنجد به پا و چادر سیاهی بر سر و روبنده ای از پارچه سفید با قلابه جواهر که از پست سر آنها می درخشید ، به صورت می زدند .

چادرچاقچور
جنس چادر خانم ها از دیبا و پارچه پشمی بود . زن های فقیر پارچه دیبا و خانم های اشراف پارچه پشمی به کار می بردند . پیرزن ها دور کمر چادر را نوار می گذاشتند و این نوار را به گردن خود می انداختند و زنهای جوان برای آن کمر می دوختند .
چاقچور شلوار بلندی بود که ایفه داشت و در قسمت مچ پاچین داشت
پاسخ با نقل قول
  #13  
قدیمی 09-19-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

شغل مردم در تهران قدیم
اسلحه خانه
تا زمانی که قشون ایران مرکب از پیاده های چریکی و سوارهای ایلانی بود . فرمانروایان خزانه ای از اسلحه ترتیب داده و آن را به شخص امینی می سپردند تا در مواقع آرامش اسلحه کهنه و از کار افتاده را اصلاح کرده و در موارد جنگ افرادی را که به میدان رزم می رفتند مسلح می کردند .

آسیاب ها و عصارخانه ها
آسیاب ها عبارت بودند از محوطه ای که در وسط آن دو قطعه سنگ از یک طرف با اهرمی به یک رأس چارپا مانند الاغ ، شتر ، قاطر و یا اسب متصل بود و با حرکت دورانی ، سنگ روی آسیاب را به حرکت در می آورد و با گردش این سنگ ، آنچه مواد از قبیل نمک و دانه های زردچوبه و فلفل به وسط سنگ مزبور ریخته می شد نرم می گردید . در قسمت بالای متحرک جایگاهی بود که مواد خرد شونده را در داخل آن می ریختند تا از داخل سوراخ به زیر سنگ رفته و سپس خرد گردد . اما نوعی دیگر از این آسیاب ها وجود داشت که به نام عصارخانه معروف بود و این عصارخانه ها به همان شکل و کیفیتی که گفته شد کار می کردند با این تفاوت که به جای نمک و غیره مواد نباتی و روغنی مثل کرچک و غوره و غیره را به داخل ان می ریختند تا روغن و یا آب آنها گرفته شود .


ایشیک خانه
به کسی که امور مربوط به تشریفات را انجام می داد ایشیک آقاسی می گفتند و ایشیک آقاسی عرایض کسانی را که از ولایات برای دادخواهی به دربار می آوردند به عرض می رساند .


بازار مفت برها
در تهران قدیم در کنار خندق بیرونی شهر بازاری بود به نام بازار مفت برها که مرغوبترین اجناس در آن فراهم می گردید تا آنجا که خرید دربار و درباریان نیز در آنجا صورت می گرفت . بازاری که شامل همه نوع کالا مانند خوراک ، پوشاک ، خرازی ، بلور ، عطر ، عتیقه و ....
کله پزی ، نانوایی سنگکی ، آش فروشی ، فرنی فروشی ، آجیل فروشی ، عطاری ، سقایی ، سقاخانه ، کلاهدوزی ، توتون فروشی ، سیگارپیچی ، سیگار فروشی ، ساعت سازی ، رنگرزی ، سلمانی ، دندان کشی ( که جزو کار سلمانی ها بود ) دندانسازی های خارجی ، نقالی و سخنوری ، مسگری ، صحافی ، چایخانه ، عیادوزی ، عطاری و نسخه پیچی از جمله مشاغل موجود در آن بود . همچنین بازار ارسی دوزها ، بازار خیاط ها ( در جنوب امامزاده زید ) بازار آهنگرها و بازار پالان دوزها از جمله بازارهای موجود بود . تره بار فروشی نیز در میدان امین السلطان قرار داشت .


تلگراف خانه
در سال 1274 ه.ق بنای آن شروع شد و در ابتدای امر رشته سیم آزمایشی آن به وسیله معلمین و استادان و شاگردان دارالفنون میان تلگراف خانه و باغ لاله زاز دایر شد و چند سال بعد علیقلی خان پسر رضاقلی خان هدایت ( ناظم سابق مدرسه دارالفنون ) از تهران تا سلطانیه و از آنجا به تبریز سیم تلگراف خانه را برقرار نمود . این اقدام موجب گردید که بعدها علیقلی خان به لقب مخبرالدوله معروف شده و وزیر تلگراف کرد .


جارچی
زمانی که روزنامه در ایران به شکل منظم منتشر نمی شد . جارچی ها مطالب مهم را به گوش مردم می رساندند و مردم به گفته جارچی ها اعتماد داشتند رییس جارچی ها را جارچی باشی می نامیدند


چای فروشی های سیار
این کاسب های دوره گرد سماور بزرگی را از حلبی و یا آهن سفید همراه داشتند که آن را یک کمربند با خود حمل می کردند علاوه بر این کمربند یک کمربند دیگری هم قهوه چی به کمر می بست که در آن برای استکان و نعلبکی ها جاسازی شده بود یک سطل آب و یک ظرف مخصوص ذغال و مقداری سوخت دیگر برای جوش آوردن آب سماور نیز از مضافات بسیار بود .


داروخانه
داروخانه شورین نخستین داروخانه ای بود که داروهای فرنگی می فروخت . پس از چندی مولیون فرانسوی جهت تدریس در دارالفنون استخدام گردید و داروخانه ای هم به نام خودش تأسیس کرد .
اولین داروی خارجی که به ایران آمد گنه گنه بود که یک پزشک انگلیسی به نام کورمک برای عباس میرزا نایب السلطنه فرزند فتحعلیشاه وارد کرد که معالجه کننده تب نوبه بود .


فراش خانه
فراش ها کسانی بودند که خلافکاران را به مجازات می رساندند آنها در خانه اعیان مجرم را به رو خوابانیده و چند چوب به ران هایش می نواختند . اما در کارهای دولتی اشکلک و کند و زنجیر به کار برده و حتی گوش و دماغ و دست بریدن و به طناب افکندن و سربریدن از وظایف آنها به شمار می رفت .


كالسكه خانه
كالسكه خانه هم از عهد ناصري تشكيل شد و اين هنگامي بود كه كالسكه به ايران وارد گرديد. كالسكه چي باشي رييس كالسكه خانه بود و كليه كالسكه چي ها تحت امر او بودند

كشيك خانه
گارد مخصوص را مي گفتند كه تحت رياست كيشيكچي باشي بود سواران كشيك خانه راغلام كشيك خانه هم ميگفتند و رييس آنها راكه بعد از كشيك چي باشي، شخص اول كشيك خانه بود قولر آقاسي باشي مي ناميدند

مریضخانه
نخستین مریضخانه ای که در تهران قدیم دایر گردید . بیمارستان دولتی بود که در سال 1290 هجری قمری در خیابان مریضخانه ( خیابان سپه ) تأسیس گردید . در حال حاضر این مریضخانه بیمارستان سینا خوانده می شود .


میرآخوندی
نگهداری حیواناتی مثل اسب و مادیان که در اصطبل نگاهداری می کردید کار میرآخوندی بود
پاسخ با نقل قول
  #14  
قدیمی 09-19-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

تهران پیش از انقلاب و پس از انقلاب
پیش از انقلاب
پس از انقلاب

پارک پهلوی
پارک دانشجو

پارک فرح
پارک لاله

پارک کوروش
پارک شریعتی

پارک شاهنشاهی
پارک ملت

پارک ولیعهد
پارک ولیعصر

پارک شهباز
پارک هفده شهریور

پاسخ با نقل قول
  #15  
قدیمی 09-19-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

میدان شهیاد
میدان آزادی

میدان 28 مرداد
میدان استقلال

میدان فوزیه
میدان امام حسین

میدان سپه
میدان امام خمینی

میدان 24 اسفند
میدان انقلاب

میدان کندی
میدان توحید

میدان محمدرضا شاه
میدان جمهوری

میدان باغشاه
میدان حر

میدان فرحناز
میدان شمشیری

میدان ژاله
میدان شهدا

میدان کاخ
میدان فلسطین

میدان ولیعهد
میدان ولیعصر
پاسخ با نقل قول
  #16  
قدیمی 09-19-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

بزرگراه شهیاد
بزرگراه آیت‌الله سعیدی

بزرگراه جردن
بزرگراه آفریقا

بزرگراه فرح‌زاد
بزرگراه آل‌احمد

بزرگراه شاهنشاهی
بزرگراه مدرس
پاسخ با نقل قول
  #17  
قدیمی 09-19-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

خیابان آیزونهاور
خیابان آزادی

خیابان تخت‌طاووس
خیابان مطهری

خیابان شاهرضا
خیابان انقلاب

خیابان تخت جمشید
خیابان طالقانی

خیابان ولیعهد
خیابان پاتریس لومومبا

خیابان سلطنت‌آباد
خیابان پاسداران

خیابان فرح‌آباد
خیابان پیروزی

خیابان کندی
خیابان توحید

خیابان شاه
خیابان جمهوری

خیابان کوروش کبیر
خیابان شریعتی

خیابان آریامهر
خیابان فاطمی

خیابان زاهدی
خیابان قرنی

خیابان تاج
خیابان ستارخان

خیابان ثریا
خیابان سمیه

خیابان سپهبد رزم‌آرا
خیابان فدائیان اسلام

خیابان کاخ
خیابان فلسطین

خیابان پهلوی
خیابان مصدق

خیابان بلوار پهلوی
خیابان میرداماد

خیابان چرچیل
خیابان نوفل لوشاتو

خیابان شهناز و شهباز
خیابان هفده شهریور
پاسخ با نقل قول
  #18  
قدیمی 09-19-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

وسایل های حمل و نقل در تهران قدیم

اولین اتومبیل تهران
به دنبال کالسکه هایی که با بخار و آتش حرکت می کردند اولین اتومبیل هایی که به ایران وارد شد . سواری های فورد کروکی کلاچی با لاستیک توپر بود . اتومبیل هایی نیز شبیه وانت امروزی وارد تهران شد که به آنها ماشین لاری می گفتند و همچنین اتومبیل های دورسیمی که برای حمل بار و مسافر می آمدند . به هر جهت نخستین اتومبیل در زمان مظفرالدین شاه وارد تهران گردید .


اولین خط آهن ( ماشین دودی )
نخستین خط آهن ایران ، خط آهن تهران به شهرری بود که در سال 1261 هجری شمسی و 1883 میلادی امتیاز آن را یک نفر مهندس فرانسوی به نام مسیوبواتان از ناصرالدین شاه گرفت . ماشین های که در این خط به کار افتادند نام ترن نداشتند بلکه در دارالخائفه آنهار را ماشین دودی می گفتند .


دلیجان
دلیجان کالسکه ای هشت نفره بود با اطاق و پشتی باربنددار با دور چرخ هایی از آهن که از درشکه و کالسکه که چرخ هایش رزین دار ، سخت تر و از گاری فنر نداشت راحت تر بود .


کجاوه ، پالکی و هودج
سه وسیله نقلیه ساخته شده از چوب بودند که بر روی قاطر ، الاغ ، اسب و یا شتر حمل می کردید هر کجاوه و پالکی و هودج فقط جای یک نفر بود و بر مرکب از هر نوع دو تا از این جایگاهها قرار می گرفت که تعادل آن برقرار گردد .
پاسخ با نقل قول
  #19  
قدیمی 09-19-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

دليل نامگذاري خيابان جردن تهران





دكتر ساموئل مارتين جردن (به انگليسي: Samuel M. Jordan) از سال ۱۸۹۹ تا سال ۱۹۴۰ رياست كالج آمريكايي تهران (دبيرستان البرز) را به عهده داشت. او باني و سازنده دبيرستان البرز و مدرسه دخترانه آمريكايي تهران است.


جردن در سال ۱۸۷۱ ميلادي در نزديكي شهر يورك در پنسيلوانيا بدنيا آمد. پس از ت�حصيل در دبستان و دبيرستان در سال ۱۸۹۵ ميلادي از كالج لافايت درجه B.A (ليسانس) گرفت. در سال ۱۸۹۸ درجه استادي علوم الهي (ام.ا) از دانشگاه پرينستون را دريافت كرد. در سال ۱۹۱۶ كالج لافايت او را با درجه D.D (دكتر در حكمت و فلسفه) شناخت و در سال ۱۹۳۵ ميلادي از كالج واشنگتن و جفرسون بدرجهٔ دكتراي حقوق نائل شد.

دكتر جردن در سال ۱۸۹۸ ميلادي (۱۲۷۸ خورشيدي) به ايران آمد و يك سال بعد رياست مدرسه را به عهده گرفت .در سال ۱۹۱۳ ميلادي (۱۲۹۲ خورشيدي) با راه‌اندازي كلاس‌هاي باقيمانده دوره دوازده ساله دبيرستان تكميل گرديد. در سال ۱۹۱۸ ميلادي (۱۲۹۷ خورشيدي) اولين ساختمان شبانه‌روزي كه در آن زمان، مك كورميك‌ هال (Maccormick Hall) ناميده مي‌شد و يك ساختمان ديگر پايان يافت.

به پاس خدمات فرهنگي وي در كالج البرز، دو مدال و نشان به او عطا كرد:

� در سال ۱۳۰۰ هجري خورشيدي، وي يك قطعه نشان و مدال درجه دوم علمي

� بار ديگر در سال ۱۳۱۹ هجري خورشيدي، وي و خانمش به دريافت نشان درجه يك علمي ديگر مفتخر شدند.

دكتر جردن، در سال ۱۳۱۹ هجري خورشيدي از ايران رفت.

دكتر جردن پس از بازگشت به آمريكا، در سال ۱۳۲۳ هجري خورشيدي، دوباره به ايران آمد و مورد استقبال شاگردان و مريدانش قرار گرفت. او ايران را وطن دوم خود مي ‌ناميد و همواره از آن به نيكي ياد مي‌كرد. وي در سال ۱۳۳۳ هجري خورشيدي، در ۸۱ سالگى در آمريكا در گذشت.

در سال ۱۳۲۶ هجري خورشيدي، مراسمي به ياد او و براي بزرگداشت او در تالار دبيرستان البرز برگزار شد و نيم تنه سنگي وي را كه استاد ابوال�حسن صديقي تراشيده بود، در كنار در ورودي آن نصب كردند. اين پيكره بعدا به كتابخانه دانشگاه صنعتي اميركبير منتقل گرديد.

بزرگراه آفريقا در شمال تهران، در زمان رژيم گذشته، به يادبود وي خيابان جردن نام گرفته بود، نامي كه هنوز هم بطور غير رسمي كاربرد دارد. كتابي به نام 'روش دكتر جردن' به قلم شكرالله ناصر در ديماه ۱۳۲۳ در تهران منتشر شده كه در آن به شيوه كار وي و اداره دبيرستان پرداخته است.

از خاطرات و كلمات دكتر جردن

� 'من ميليونر هستم زيرا هزارها فرزند دارم كه هر كدام براي من، براي ايران و براي دنيا ميليونها ارزش دارند.'

'بچه‏ها مملكت شما سابقهٔ درخشانى داشته است. بازگشت به آن روزگار درخشش بستگى به همت و شجاعت و كوشش شما دارد. اميدوارم �حرف من در گوش و قلب شما باشد و براى ملت و كشورتان مفيد واقع شويد.'

براي دروغ، ده شاهي كفاره تعيين كرده بود.
اگر در جيب كسي سيگار پيدا ميشد، يك تومان جريمه داشت.
اگر از دانش‏آموزى سئوالى مى‏كرد و او بلد نبود، مى‏گفت: 'كلّه به ‏كار، كدو كنار.'
ميگفت ' سيگار لوله بي مصرفي است كه يك سر آن آتش و سر ديگر آن احمقي است!'
لوطى‏ را در معنايى منفى ـ در مايهٔ الواط ـ به ‏كار مى‏برد و مى‏گفت: 'غيرت، همت، زحمت، كار، كوشش: اينها به آدم‏آباد مى‏رسد. سستى، بى‏�حالى، كارنكردن، بارى‏ به ‏هرجهت بودن به لوطى‏آباد مى‏رسد.'

از ديگر بزرگان دربارهٔ او :

تا كشور ما جايگه جردن شد
بس خارستان كز مددش گلشن شد

اين باغ هنر كه دور از او بود، كنون‏
چشمش به جمال باغبان روشن شد

و نيز:

نادانى چيست جز به غفلت مردن؟
بايد به علاج از اين مرض جان بردن

گفتم كه طبيب درد نادانى كيست؟
پير خردم گفت كه جردن، جردن!

پاسخ با نقل قول
  #20  
قدیمی 09-19-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

تاريخچه تهران
نام تهران در حدود اواخر سده دوم بيش از ميلاد ، براي اولين بار در يمي از نوشته هاي تيوديس يوناني آمده است .

ابو اسعد سمعاني در كتاب خود از شخصي به نام ابو عبدالله محبدابن حامد تهراني رازي نام برد كه اهل تهران بوده و در سال 261ه.ق چشم از جهان فرو مي بندد و لذا اين كتاب قديمي ترين سندي است كه به موجوديت تهران قبل از سده سوم هجري قمري اشاره مي كند.ابن حوقل در سال 331هجري قمري تهران را شهري سرسبز و داراي باغهاي فراوان ذكر مي كند كه ميوه هاي فراواني داشته و ساكنان آن بيشتر در زير زمين زندكي مي كردند.


استخري در سال 340هجري قمري در مورد تهران به تفضيل در كتاب خود (المسالك الممالك )ذكر كرده است . ابن بلخي نيز در فارسنامه حدود سالهاي 500هجري قمري از آثار تهران سخن به ميان آورده است .ياقوت حموي در كتاب خود


المعجم البلدان به سال 620هجري قمري تهران را قريه اي از قرا ري مي داند كه اكثر آن زير زمين ساخته شده و شامل دوازده محله است و اطراف آن باغهاي زيادي است كه به هم راه دارند.


ذكرياي قزويني در كتاب آثارالبلاد (674هجري قمري )كه تقريبا 70 سال بعد از ياقوت حموي نوشته شده درباره تهران چنين مينويسد: تهران شهري است زيرزميني مانند لانه مورچه كه اهالي آن به محض حمله دشمن در زيرزمينها مخفي مي شدند.


حمدالله مستوفي در كتاب نزهه القلوب خود به سال 740 هجري قمري تهران را اينطور تشريح مي كند: تهران يكي از ييلاقات ري بوده و آب و هوايي گوارا و سالم دارد و داراي باغهاي ميوه فراواني است و جمعيت زيادي هم داشته است .رونق تهران بس از حمله مغول به سبب مهاجرت اهالي ري به تهران بيشتر شد.بعدها باي جهانگردان نيز به اين قسمت رسيد و احتمالا اولين جهانگردي كه به تهران سفر كرد روي كونثالث دكلاويخو نماينده هانري سوم پادشاه اسپانيا در دربار اميرتيمور بود كه در سال 806هجري قمري به تهران آمد.وي درسفرنامه خود از باغها و ميوه هاي فراوان ، آب زياد و آب و هواي ناسالم تهران نوشته است . شهرت تهران با روي كار آمدن سلسله صفويه بيشتر شد و رونق آن با به قدرت رسيدن شاه طهماسب آغاز كرديد. به دليل وجود آب فراروان و باغهاي زياد و شكاركاههاي متنوع شاه طهماسب به تهران علاقه اي وافر نشان مي داد و اقامتهاي طولاني در ان داشته است و حتي در سال 961هجري قمري دستور دادحصاري دور شهر بنا كنند كه 4 دروازه و 114برج داشت(برابر با سوره هاي قرآن) و طول آن حدود 6000قدم بود.شاه عباس صفوي نيز به بيروي از شاه طهماسب تا مدتها به آبادي تهران برداخت و حتي باغي به نام چهارباغ احداث كرده و در ان عمارتي براي اقامت موقتي خاندان سلطنت بناكرد.

پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 02:15 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها