بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات

شعر و ادبیات در این قسمت شعر داستان و سایر موارد ادبی دیگر به بحث و گفت و گو گذاشته میشود

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 04-13-2009
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض بهتر زندگی کنیم (حتما ببینین)

هنگامی که عشق در هیاهوی زندگی آدم ها گم میشود، زندگی رقص رنگین کمان خویش را از یاد خواهد برد و نغمه ی آهنگین خویش را فراموش میکند در چنین شرایطی زندگی شعر نمیگوید، شور در دامن ندارد. این تنها عشق است که زندگی را قابل زیستن و دوست داشتنی مینماید و این تنها عشق است که شما را به دیگران، به کل ، به هستی، به خدا و به خود شما پیوند میزند.

------------------------------------------------------------------------------------------------------
هنگاميكه شكوه سكوت و آرامش را احساس ميكنيد و از هيجان بي‌نياز مي‌شويد و بدون كمك گرفتن از آن به شور مي‌رسيد، هر دو قطب زندگي معناي خويش را از دست مي‌دهد و زيبائي در ميانه بودن هويدا مي‌گردد. آنگاه نه داغ بودن معنا دارد نه سرد بودن. بلكه زمان به حالتي مي‌رسد كه نسبت به سرد، خنك است و نسبت به داغ ، گرم. آميزه‌اي از خنكاي گرم! اين حالت بسيار دلپذير است.
------------------------------------------------------------------------------------------------------
ما نبايستي هرگز از ابراز عشق خسته شويم، زيرا بي شک از شنيدن نغمه های آن خسته نميشويم. جای تعجب است که استفاده کردن از اين کلمات برای اشيای بي جان تا چه اندازه ساده است از دوست داشتن ماشين ، کت نو يا اسپاگتي و کوفته احساس امنيت ميکنيم ، اما در به کار بردن اين جملات برای انسانها حتي برای نزديکترين کسان خود دچار مشکل هستيم.
------------------------------------------------------------------------------------------------------
ما خود را با باورهاي بيات سنگين مي‌كنيم. همه چيز در گذر زمان اتفاق مي‌افتند بهتر است به جاي دست و پا زندن‌هاي بي‌مورد تماشا كنندگان خوبي باشيم. چرا كه با دخالت‌هاي پي در پي خود فقط آشفتگي را بيش از پيش مي‌كنيم. اين بدان معني نيست كه عزلت نشين گرديم بلكه معناي آن اينست كه رها باشيم و در عين حال پويا و با افكار بيهوده لحظه‌ها و زيبايي‌هاي آن را از دست ندهيم.
------------------------------------------------------------------------------------------------------

بعضي از ما از ترس اشتباه کردن فلج ميشويم. طوری رفتار ميکنيم که گويي اشتباه ها مانند آبرنگ است که وقتي با قلم مو بروی کاغذ کشيده شد به خورد آن ميرود و امکان پاک کردنش وجود ندارد. با اين طرز تفکر ما از تصميمات بي اهميت خود نيز تجارب دردناکي ميسازيم. بر چنين افرادی به ناچار بي تصميمي و بي فعاليتي غلبه دارد و آنان زندگيشان را بر سر اين کار ميگذارند. زيستني که با اشتباه کردن همراه است، نه تنها افتخارآميز، بل مفيدتر از زيستني است که بدون انجام دادن هيچ کار مفيدی سپری ميگردد.
------------------------------------------------------------------------------------------------------
شايد بزرگترين نشانه بلوغ رسيدن به مرحله ای از زندگي باشد که ما خودمان را در آغوش بگيريم، توانها و ضعفهای خود را يکسان بدانيم و آن را بپذيريم و آگاه باشيم که ما تمام چيزی هستيم که داريم. ما حق خوشبخت بودن و داشتن زندگي ساده و قدرت عوض کردن خود و محيطمان را با محدوديتهاي واقعي داريم. خلاصه اينکه ما هستيم، هر يک از ما، بايستي آنچه هستيم باشيم و همان را که انتخاب ميکنيم بشويم.
------------------------------------------------------------------------------------------------------
مي‌گويند عشق كور است. بله درست مي‌گويند عشق از ديد عاقلان كور است زيرا عشق منطقي در بر ندارد اما در حقيقت عشق چشمان خود را دارد. چشماني كه در دل بازند و چشم سر آنرا نمي‌بيند. و كساني كه عشق را تجربه كرده‌اند مي‌گويند: چشم دل چيزي را مي‌بيند، كه چشم عقل از ديدن آن عاجز است. اگر عقل مي‌توانست از دريچه‌ي چشمان عشق به عالم بنگرد، ديوانه مي‌گشت.
------------------------------------------------------------------------------------------------------
زندگی انسان ها یک کلاف بهم پیچیده است کلافی که تمام پیچیدگیهای آن را خود ما تشکیل میدیم و تمام گره های حاصل از پیچش نخها را خود ما به دست خود گره میزنیم. از خود زندگی میتوان زندگی کردن را آموخت. زندگی بزرگترین دانشگاه هستی است. تجربه های زندگی را در هیچ دانشگاهی نمیشود فراگرفت چون آموختنی نیستند! استفاده از تجربیات سایرین بسیار مفید است اما چیزی که خود شخص تجربه میکند و با تمام وجودش لمس ميکند، هیچگاه از ذهن بیرون نمیرود.
------------------------------------------------------------------------------------------------------
مگر نه اينست که ما براي يکديگر مانند نت هاي مختلف موسيقي ساخته شده ايم؟ اگر همه نت ها به يکسان ساخته شده بودند، نه آهنگي وجود ميداشت و نه نغمه اي. اگر عزيزانمان و يا همه افراد اجتماع به هم شبيه بودند، زندگي چنان کسل کننده ميشد که قابل تحمل نبود.
------------------------------------------------------------------------------------------------------
تا عشقي در دل جوانه نزده، تا زماني كه عشق معلمي نكرده، از بصيرت و فرزانگي خبري نيست و حماقت در كسوت علم گام ‌بر مي دارد و تفاخر مي‌كند . اين بزرگترين خطري است كه دانش بي عشق را تهديد مي‌نمايد.
------------------------------------------------------------------------------------------------------
ذهن و فکر و استدلال، از دلبری و دلبردگی و هستی، سخنی به میان نمی آورند. آیا می توان شخصی را با استدلال عاشق ساخت؟ استدلال مرز و سد است و درها را به روی هستی می بندد و انسان را در اتاق مفاهیم بی روح و یخ زده رها میکند. اصرار ورزیدن نیز نوعی مجادله و استدلال است که تنها حاوی زمختیست. حقیقت را نمی توان با خشونت و زمختی کشف کرد و شناخت، بلکه کشف حقیقت تنها با لطافت عشق صورت میگیرد.
------------------------------------------------------------------------------------------------------
بجاي آنكه موفقيت‌هاي خود را بر اساس دستاوردها و پيروزي‌ها تعريف كرده، معنا كنيم، مي‌توانيم موفقيت را بر اساس ميزان رشد و تحول شخصي روزانه ارزيابي نمائيم. براي اين كار بهترين روش تهيه‌ي فهرست بايدها و نبايدهايي است كه در طول روز جزء برنامه‌هاي روزانه‌ي ماست. نبايدها را خارج كرده و بايدها را به عنوان تعهد جايگزين نمائيم. در اين حالت به موفقيت دست خواهيم يافت.
------------------------------------------------------------------------------------------------------




انشاء الله در روزهای آینده باز هم از این نوشته ها در سایت قرار می دهم
__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 03:54 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها