|
 |
 |
 |
 |
 |
 |
 |
|
|||||||
| ادبیات طنز در این تالار متون طنز مناسب و بحث در مورد طنز قرار دارند |
 |
|
|
ابزارهای موضوع | نحوه نمایش |
|
#1
09-08-2009
|
||||
|
||||
درد و دلی با مولا
ای مهربان مولای من...
درست است که ما شما را فراموش می کنیم و به وقت گرفتاری و دردمندی به یادتان می افتیم، اما شما ما را فراموش نکنید و دعای خیرتان را بدرقه مسیر پر پیچ و خم و پر خطر زندگیمان کنید تا انشا الله بتوانیم ذره ای از محبت ولائیتان را درک کنیم و طعم زندگی واقعی که همان محبت شماست را بچشیم. آمین یا رب العالمین.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری ویرایش توسط رزیتا : 09-08-2009 در ساعت 11:33 PM 
|
| جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید | |
|
|
|
|
#2
09-09-2009
|
||||
|
||||
  %2520of%2520ALI_01.jpg&imgrefurl=http://www.mgtm11.blogfa.com/post-17.aspx&usg=__hU2sOZaQQ-bw4aI652EOTdEJUss=&h=600&w=800&sz=231&hl=fa&start=2&tbnid=JsnzC92741nqIM:&tbnh=107&tbnw=143&prev=/images%3Fq%3D%25D9%2585%25D9%2588%25D9%2584%25D8%25A7%2B%25D8%25B9%25D9%2584%25DB%258C%26gbv%3D2%26hl%3Dfa%26sa%3DG) علي جانم علي علي جانم علي مولاي ما علي علي جانم علي علي جانم علي مولاي ما علي مولاي ما علي اي آسماني اهل کجايي از نسل بالا از کبريايي بر آشنايان درد اشنايي خوش رنگ و بويي رنگ خدايي ماهي و اختر در کهکشاني در هر زماني ، در هر مکاني ياري توانا ، بر ناتواني از کينه دوري ،آرام جاني اي شاه مردان علي عرفان مولا علي جان،مولا علي جان مولا علي جان اي شاه مردان علي عرفان مولا علي جان،مولا علي جان مولا علي جان *** بر هر ضعيفي پشت و پناهي نور چراغي بر هر سياهي روشن دلم کن با يک نگاهي گم کرده راه را سالار راهي اي آفتاب عالم فروزان هم مرد مسجد هم مرد ميدان گردن نهادي برحکم يزدان تا زنده سازي آيات قرآن تا زنده سازي آيات قرآن اي شاه مردان علي عرفان مولا علي جان،مولا علي جان مولا علي جان اي شاه مردان علي عرفان مولا علي جان،مولا علي جان مولا علي جان *** نيکو خصال و نيکو سرشتي اکنون امير باغ بهشتي با رنگ خونت آخر نوشتي در راه دينت از جان گذشتي اي شاه مردان علي عرفان مولا علي جان،مولا علي جان مولا علي جان اي شاه مردان علي عرفان مولا علي جان،مولا علي جان مولا علي جان
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
#3
09-09-2009
|
||||
|
||||
   بوی خون در كوچه ها آيد همی ياد يار مهربان آيد همی سفره هاي خالی از نان و نمک کو ندای خالص کنا معك امتی از نسل سفيانی به پا پس چرا بر نی شدی ای مه لقا بی تو شمشير بر خلايق می كشند تيغ بر روی حقايق می كشند ****************************** بی تو وسعت در كنارم تنگ شد بر سر ميز صدارت جنگ شد تا تو بودی باغ عزت باز بود انتهای نام تو آغاز بود بی تو وسعت در كنارم تنگ شد بر سر ميز صدارت جنگ شد چون گدا بر در گه هر خط شديم نوكران هر كس نا كس شديم بوی خون در كوچه ها آيد همی ياد يار مهربان آيد همی سفره های خالی از نان و نمک کو ندای خالص هنا معك امتی از نسل سفيانی به پا پس چرا بر ني شدی ای مه لقا بی تو شمشير بر خلايق مي كشند تيغ بر روی حقايق می كشند
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
#4
09-09-2009
|
||||
|
||||
|
ای بابا یعنی هیچکی این تاپیک و ندیده
 بخونین و نظر یادتون نره 
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
#5
09-09-2009
|
|||
|
|||
|
اي هروووو
تاري ارات بميره الان خودم برات اينقدر پست ميزنم تا تاپيكت بتركه مولا جان با تو چه بگويم كه خود ناگفته اي مولاجان با تو چه گويم كه تو هر انچه بخواهم گفته اي تنها ميگويم مولا جان : علــــــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــــــي
__________________
ميدانستم ، ميدانستم روزي خورشيد نيز خاموش خواهد شد خدايا آيا او نيز فراموش خواهد شد .... رويايم را ببين خداوند در آن گوشه زيز سايه سار درخت لطف خويش با لبخند نفسهايت را سپاس ميگويد پس بر تو چه گذشته كه اينچنين آرزوي مرگ ميكني ......  ببين فرصت نيست فرصت براي بودن نيست پس سعي كن تا درخت را احساس كني سبزه رابشنوي و بوسه دادن را از گل سرخ بياموزي تا روزي شايد درخت را تا مرز انار تعقيب كني (تاري)
|
|
#6
09-09-2009
|
|||
|
|||
|
مولا جان
كودك خواهر نازنينم را در پناه خود سربلند نگه دار(رزيتا جان شما رو ميگم) به او بياموز اخلاص عمل را خواهرم را (رزيتا) در پناه حق به رستگاري كبريائي برسان و همسرش را كمك كن تا زيبا باشد و زيبائي كند مولا جان خودت مشكل گشاي او و همه دوستانمان باش
__________________
ميدانستم ، ميدانستم روزي خورشيد نيز خاموش خواهد شد خدايا آيا او نيز فراموش خواهد شد .... رويايم را ببين خداوند در آن گوشه زيز سايه سار درخت لطف خويش با لبخند نفسهايت را سپاس ميگويد پس بر تو چه گذشته كه اينچنين آرزوي مرگ ميكني ...... ببين فرصت نيست فرصت براي بودن نيست پس سعي كن تا درخت را احساس كني سبزه رابشنوي و بوسه دادن را از گل سرخ بياموزي تا روزي شايد درخت را تا مرز انار تعقيب كني (تاري)
|
|
#7
09-09-2009
|
||||
|
||||
|
یا مولا جان این برادر خوب ما رو در پناهت بگیر و کمکش کن تا در تمام مراحل زندگی موفق بشه
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
| کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان) | |
حالت خطی
|
|
اکنون ساعت 09:06 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.