بازگشت   پی سی سیتی > سایر گفتگوها > مطالب آزاد

مطالب آزاد در این تالار مطالبی که موضوعات آزاد و متفرقه دارند وجود دارد بدیهیست که کنترل بر روی محتوای این تالار بیشتر خواهد بود

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #221  
قدیمی 09-27-2009
تاري تاري آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,296
سپاسها: : 0

33 سپاس در 31 نوشته ایشان در یکماه اخیر
جدید مسابقه سوسك خوري



«فسلر» كه از قضا آتش‌خوار است و همچنين می‌تواند شمشير قورت بدهد، گفت: با توجه به اين كه من گياه‌خوار هستم تلاش زيادی كردم كه هيچ يك از سوسك‌ها را نخورم!
يك گياه‌خوار آمريكايی با نگه داشتن 11 سوسك حمام در دهان خود ركورد تازه‌ای در جهان به ثبت رساند!
«تراويس فسلر» 35 ساله توانست به مدت 10 ثانيه اين سوسك‌ها را در دهان خود نگه دارد.
او در ركورد قبلی توانسته بود، 9 سوسك حمام را در دهانش جا بدهد.

«فسلر» كه از قضا آتش‌خوار است و همچنين می‌تواند شمشير قورت بدهد، گفت: با توجه به اين كه من گياه‌خوار هستم تلاش زيادی كردم كه هيچ يك از سوسك‌ها را نخورم.
او افزود: يكی از سوسك‌ها، تقلای زيادی كرد كه از گلوی من پايين برود و اين باعث شد كه دچار حالت تهوع شوم. اين جور كار‌ها، معمولا آدم را مريض می‌كنند. به همين دليل اين آخر بار بود.
__________________
ميدانستم ، ميدانستم روزي خورشيد نيز خاموش خواهد شد خدايا آيا او نيز فراموش خواهد شد ....

رويايم را ببين
خداوند در آن گوشه زيز سايه سار درخت لطف خويش
با لبخند
نفسهايت را سپاس ميگويد
پس بر تو چه گذشته كه اينچنين
آرزوي مرگ ميكني ......





ببين فرصت نيست
فرصت براي بودن نيست
پس سعي كن
تا درخت را احساس كني
سبزه رابشنوي
و بوسه دادن را از گل سرخ بياموزي
تا روزي
شايد
درخت را تا مرز انار
تعقيب كني
(تاري)


پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #222  
قدیمی 09-27-2009
deltang deltang آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Mar 2009
محل سکونت: TehrAn
نوشته ها: 6,896
سپاسها: : 0

200 سپاس در 186 نوشته ایشان در یکماه اخیر
deltang به Yahoo ارسال پیام
جدید اصطلاحات و ضرب المثل ها به انگلیسی

اصطلاحات و ضرب المثل ها به انگلیسی

مشکل بسيار بزرگي که ايرانيان خارج نشين در گفتگو با مردم انگليسي زبان داشتند،بيان اصطلاحاتِ رايج در زبان فارسي بوده که نميشد به زبان انگليسي ترجمه کرد،اما اکنون اين مشکل هم الحمدالله برطرف شد!!


*My father came out, and I will take out your father!
(پدرم در آمد و پدر تورا هم در ميارم)

*May they take away your'dead washer'! (مرده شورتو ببرن)

*Ghosts of your stomach! (ارواح شکمت)

*Don't put a hat on my head! (سرم کلاه نگذار)

*Why are you selling me wet wood?? (چراهيزم تر به من مي فروشي؟)

*Light up my homework! (تکليفم رو روشن کن)

*His donkey passed the bridge. (خرش از پل گذشت)

*Cut tail! (دم بريده)

*What kind of dirt shall I put on my head? (چه خاکي بر سرم بکنم؟)

*His head is playing with his tail! (سرش با دمش بازي مي کنه)

*Pull your carpet out of the water! (گليمتو از آب بکش!)

*Happiness has hit you under your stomach! (خوشي زده زير دلش)

*Punch you so hard that electricity will come out of your eyes!
(چنان بزنم که برق از چشمت بپره؟)

*Snake Venom! (زهر مار)

*Disease! (مرض!)

*Pain without a cure! (درد بي درمون)

*He thinks he has fallen out of an elephant's nose?!
(فکر مي کنه از دماغ فيل افتاده)

*Dog's mustache (سگ سبيل)

*I'll take out your eyes! (چشتو در ميارم)

*Your step on my eye! (قدمت روي چشمم)

*May I be sacrificed for you! (قربونت برم)

*You have seen camel; you haven't seen. (شتر ديدي نديدي)

*Don't drop worms! (کرم نريز)

*He does long tongue!! (زبون درازي مي کنه)

*Donkey into donkey!!! (خرتوخره!!!)

*They are like an elephant and a tea cup! (مثل فيل و فنجون مي مونن)

*Don't put watermelon under my arms! (هندونه زير بغلم نده!)

*I'll make you one with the wall! (با ديوار يکيت مي کنم)

*I wanted to see who my nosey person is?! (ميخواستم ببنيم فضولم کيه؟!)

*Don't look at me left left!! ( بهم چپ چپ نگاه نکن )

*Took the water from my face! (آبرومو برد!)
*Painted us black! (مارو رو سياه کرد!)

*The door to the pot is open, where is the integrity of the cat? (در ديزي بازه حياي گربه کجا رفته؟)

*You can't ride a camel bending, bending! (شتر سواري دلا دلا نمي شه!)

*The blind read! (کور خونده!)

*The dog was hitting, the cat was dancing! (سگ ميزد گربه مي رقصيد!)

*You brought my life up to my lip! (جونمو ب لبم رسوندي!)

*My soul reached my lips! (جونم به لبم رسيد!)

*Inside head eater!! (توسري خور!!)

*It's hit my head! (زده به سرم!)

*Blind cat! (گربه کوره!)

*My head whistled! (سرم سوت کشيد!)

*My job is done. (کارم تمومه)

*Burnt father! (پدر سوخته!)

*His mouth still smells like milk! (هنوز دهنش بوي شير ميده!)

*I haven't said anything to her and she has grown a tongue! (هيچه بهش نگفتم،زبون در آورده)

*I hope your eyes go blind! (چشمت کور!)

*I grabbed it out of his belly. (از دلش در آوردم)

*One is too little, two is sad, the third is sure. (يکي کمه دوتا غمه سومي خاطر جمعه)

*It was hitting and banging! (بزن بکوب بود!)

*May your hand not hurt. (دستت دردنکنه)

*May your head not hurt. (سرت درد نکنه)

*Don't be tired! (خسته نباشي!)

*I hope your mind goes up! (فهمت بره بالا!)

*Choke!!! (خفه شو!!!)

*Killed the cat by the honeymoon suite! (گربه رو دم حجله کشت!)

*Not coming not coming, when coming, two two coming!! ( نمياد نمياد وقتي مياد دوتا دوتا مياد!)

*No daddy!!! (نه بابــــــا!!!)

*Go daddy!!! (برو بابــــا!!!)

*Let's hit and go! (بزن بريم!)

*One pot tells the other pot your face is black?! (ديگ به ديگ ميگه روت سياه؟!)

*Make him a donkey! (خرش کن!)

*Come short! (کوتاه بيا!)

*Money is not the bear's grass!! (پول علف خرس نيست!!)

*A hundred years to these years! (صد سال به اين سال ها!)

*Your warm breath! (دمت گرم!)

*Her stomach is happy. (دلش خوشه.)

*My stomach is tight. (دلم تنگه.)

*Wide (***)!! (*ون گشاد!!)

*My stomach burned for her! (دلم براش سوخت!)

*Stomach to stomach has a path! (دل به دل راه داره!)

*Big bear! (خرس گنده!)

*Stomach is not in his stomach!! (دل تو دلش نيست!)

*It doesn't have math or books! (حساب کتاب نداره!)

*I'll eat your liver! (جيگرتو بخورم!)

*Sink your teeth into liver a little bit! (يک کمي دندون رو جيگر بذار!)

*It's raining dogs here! (اينجا سگ سارونه!)

*One gear! (يک دنده!)

*His pocket is wide as mullah's (***)! (جيبش مثل *ون ملا گشاده!)

*Dirt on your head!! (خاک برسرت!!)

*My stomach is making salt! (دلم شور مي زنه!)

*I died from laughter. (از خنده مردم)

*It is from my God! (از خدامه!)

*He was stuck between the earth and the sky. (مونده بود بين زمين و آسمون.)

*From each of her fingers a talent rains! (از هر انگشتش هنر ميباره!)

*Make your hat the judge! (کلاهتو قاضي کن!)

*I won't even give you a non-curing disease! (درد بي درمون هم بهت نميدم!)

*A flower has no front or back! (گل پشت رو نداره!)

*Without dad and mom! (بي پدر مادر!)

*He put a finishing stone! (سنگ تمام گذاشت!)

*His health is a ball! (حالش توپه!)

*I know him like the palm of my hand. (مثل کف دستم مي شناسمش.)

*Have I smelled the palm of my hand?? (مگه کف دستمو بو کردم؟؟)

*She hits one handed! (يک دستي مي زنه!)

*Without back of work! (پشتکارنداره!)

*Donkey head! (کله خر!)

*Wind hitter. (باد بزن.)

*Water puller. (آب کش.)

*Hat lifter! (کلاه بردار!)

*You are the darling of my stomach. (عزيز دلمي )

*She is very heavy and colourful! (خيلي سنگين رنگينه!)

*Don't make yourself spoiled!! (خودتو لوس نکن!!)

*Drink of life! (نوش جان!)

*Unknowledgeable in salt!! (نمک نشناس!!)

*Without salt! (بي نمک!)

*With salt! (با نمک!)

*Without steam! (بي بخار !)

*Don't be narrow and orange!! (نازک نارنجي نباش!!)

*You ate my head!! (سرمو خوردي!!)

*Again the same soup and the same bowl!! (بازهم همان آش و همان کاسه!!)

*Your eyes see beautiful! (چشمتون قشنگ مي بينه!)

*May your eyes be bright! (چشمتون روشن!)

*He took her tear out! (اشکشو در آوردي!)

*Her colour has jumped away! (رنگش پريده!)

*The patient stone. (سنگ صبور.)

*Your place is very empty! (جات خيلي خاليه!)

*One hand has no voice. (يک دست صدا نداره.)

*I want the donkey and the dates. (هم خرو ميخواد هم خرمارو.)

*My new sleeve,eat rice!! (آستين نو بخور پلو!!)

*Her friendship is like the friendship of Auntie Bear! (دوستيش مثل دوستي خاله خرسه اس!)

*She still has two and a half swallows left!!! (هنوز دوقورت و نيمش باقيه!!!)

*Don't see how tiny the pepper is,break it and see how sharp it is! (فلفل نبين چه ريزه بشکن ببين چه تيزه!)

*One crow,forty crows! (يک کلاغ چهل کلاغ!)

*Hear and don't believe! (بشنو و باور نکن!)

*Leave it alone, it's not male male, or female female! (ولش کن نه نر نره نه ماده ماده!)

*If you're a crow,then I'm a baby crow! (اگه تو کلاغي من بچه کلاغم!)

*The onion has been hanging out with the fruit!! (پياز هم خودشو قاطي ميوه ها کرده!!)

*Which instrument of yours should I dance to?? (با کدوم سازت برقصم؟؟)

*May God never subtract you from brotherhood! (خدا از برادري کمت نکنه!)

*My stomach became a kabob! (دلم کباب شد!)

*Die for someone who will have a fever for you! (براي کسي بمير که برات بميره!)

*Fartnose! (*وز دماغ)

*Ouch life soul!! (آخ جوووون!!)

*My veins and roots came out!! (رگ و ريشه ام در اومد)
پاسخ با نقل قول
  #223  
قدیمی 09-28-2009
تاري تاري آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,296
سپاسها: : 0

33 سپاس در 31 نوشته ایشان در یکماه اخیر
جدید حامله شدن دوبله يك زن امريكائي

از اونجائي كه همه چي دوبلش خوبتره مثل دوبل چيز برگر و دوبل پيتزا و دوبل ماشين و ..... اين خانم هم تصميم گرفته دوبلشو تجربه كنه

رسانه‌های دولتی آمریكا از یك رویداد نادر خبر داده و اعلام كردند: یك زن باردار حین بارداری، حامله شده است! رسانه‌های آمریكا اعلام كردند: زن جوانی به نام «جولیا» پس از این كه سه روز پیش برای معاینات هفتگی و معمولی به پزشك خود مراجعه كرده بود، متوجه شد، علاوه بر جنین خود كه تقریبا چهار هفته‌اش است، یك جنین دیگر نیز در رحمش وجود دارد.


پزشك این زن نیز در مصاحبه‌ای با یكی از روزنامه‌های ایالت «آركانزاس» با تایید این موضوع، اضافه كرد: این یك رویداد نادر است و هم اكنون جنین دوم كه دو هفته و نیم از عمرش می‌گذرد، در صحت و سلامت كامل قرار دارد، اما مشكل این است كه جنین اول زودتر به دنیا می‌آید و ما باید جنین دوم را در رحم باقی بگذاریم تا رشد كند، به گونه‌ای كه یكی در اواخر سال جاری میلادی و دیگری سال آینده به دنیا می‌آید.
دكتر «كارن بویل» ـ یكی از پزشكان بیمارستان «بالتیمور» ـ نیز خاطر نشان كرد: تاكنون تنها 10 مورد از این نوع بارداری‌ها در سطح جهان گزارش شده است. ما امیدواریم هر دو جنین سالم به دنیا بیایند و برای این منظور تمام تلاش خود را به كار می‌گیریم.
__________________
ميدانستم ، ميدانستم روزي خورشيد نيز خاموش خواهد شد خدايا آيا او نيز فراموش خواهد شد ....

رويايم را ببين
خداوند در آن گوشه زيز سايه سار درخت لطف خويش
با لبخند
نفسهايت را سپاس ميگويد
پس بر تو چه گذشته كه اينچنين
آرزوي مرگ ميكني ......





ببين فرصت نيست
فرصت براي بودن نيست
پس سعي كن
تا درخت را احساس كني
سبزه رابشنوي
و بوسه دادن را از گل سرخ بياموزي
تا روزي
شايد
درخت را تا مرز انار
تعقيب كني
(تاري)


پاسخ با نقل قول
  #224  
قدیمی 09-28-2009
تاري تاري آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,296
سپاسها: : 0

33 سپاس در 31 نوشته ایشان در یکماه اخیر
جدید ازدواج يعني همين

ازدواج، يعني همين!
شاگردي از استادش پرسيد: عشق چيست؟استاد در جواب گفت: به گندومزار برو و پرخوشه ترين شاخه را بياور. اما در هنگام عبور از گندومزار، به ياد داشته كه نمي تواني به عقب برگردي تا خوشه اي بچيني؟شاگرد به گندمزار رفت و پس از مدتي طولاني برگشت.
استاد پرسيد: چه آوردي؟و شاگرد با حسرت جواب داد: هيچ! هر چه جلو مي رفتم، خوشه هاي پرپشت تر مي ديدم و به اميد پيدا كردن پرپشتترين، تا انتهاي گندمزار رفتم.
استاد گفت : عشق يعني همين!
شاگرد پرسيد: پس ازدواج چيست؟استاد به سخن آمد كه: به جنگل برو و بلندترين درخت را بياور. اما به ياد داشته باش كه باز هم نمي تواني به عقب برگردي!
شاگرد رفت و پس از مدت كوتاهي با درختي برگشت.
استاد پرسيد كه شاگرد را چه شد و او در جواب گفت: به جنگل رفتم و اولين درخت بلندي را كه ديدم، انتخاب كردم. ترسيدم كه اگر جلو بروم، باز هم دست خالي برگردم.
استاد باز گفت: ازدواج يعني همين!!
خواستگاری خر
خری آمد به سوی مادر خویشبگفت مادر چرا رنجم دهی بیشبرو امشب برایم خواستگاریاگر تو بچه ات را دوست داری
خر مادر بگفتا ای پسر جانتو را من دوست دارم بهتر از جانز بین این همه خرهای خوشگلیکی را کن نشان چون نیست مشکل
خرک از شادمانی جفتکی زدکمی عرعر نمود و پشتکی زدبگفت مادر به قربان نگاهتبه قربان دو چشمان سیاهت
خرهمسایه را عاشق شدم منبه زیبایی نباشد مثل او زنبگفت مادر برو پالان به تن کنبرو اکنون بزرگان را خبر کن
به آداب و رسومات زمانهشدند داخل به رسم عاقلانهدو تا پالان خریدند پای عقدشیه افسار طلا با پول نقدش
خریداری نمودند یک طویلههمانطوری که رسم است در قبیلهخر عاقد کتاب خود گشاییدوصال عقد ایشان را نمایید
دوشیزه خر خانم آیا رضاییبه عقد ایشان در نماییدیکی از حاضرین گفتا به خندهعروس خانم به گل چیدن برفته
برای بار سوم خر بپرسیدکه خر خانم سرش یکباره جنبیدخران عرعر کنان شادی نمودندبه یونجه کام خود شیرین نمودند
به امید خوشی و شادمانیبرای این دو خر در زندگانی
__________________
ميدانستم ، ميدانستم روزي خورشيد نيز خاموش خواهد شد خدايا آيا او نيز فراموش خواهد شد ....

رويايم را ببين
خداوند در آن گوشه زيز سايه سار درخت لطف خويش
با لبخند
نفسهايت را سپاس ميگويد
پس بر تو چه گذشته كه اينچنين
آرزوي مرگ ميكني ......





ببين فرصت نيست
فرصت براي بودن نيست
پس سعي كن
تا درخت را احساس كني
سبزه رابشنوي
و بوسه دادن را از گل سرخ بياموزي
تا روزي
شايد
درخت را تا مرز انار
تعقيب كني
(تاري)


پاسخ با نقل قول
  #225  
قدیمی 09-28-2009
deltang deltang آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Mar 2009
محل سکونت: TehrAn
نوشته ها: 6,896
سپاسها: : 0

200 سپاس در 186 نوشته ایشان در یکماه اخیر
deltang به Yahoo ارسال پیام
جدید هفت بلایی که خانمها سر موهایشان می‌آورند

هفت بلایی که خانمها سر موهایشان می‌آورند

سشوارکشیدن به موهایی که هنوز از آنها آب می‌چکد:

با این کار، نه تنها حالت دادن به موها دشوار می‌شود بلکه آسیب حرارتی زیادی به موهایتان وارد می‌کنید، زیرا موهای شما باید مدت زیادی زیر سشوار بمانند تا خشک شوند. روش درست این است که سشوار را روی موهای مرطوب، نه موهای خیس، استفاده کنید. بنابراین توصیه می‌شود وقتی از حمام خارج شدید، موهایتان را به مدت پنج دقیقه در حوله بپیچید و بعد از آن پنج دقیقه دیگر هم اجازه دهید تا در هوای آزاد خشک شود. پس از آن می‌توانید از سشوار استفاده کنید.
شانه کشیدن موهای خیس، از فرق سر تا نوک مو:
درست است که برای موهای خیس، استفاده از شانه راحت‌تر از برس است و خیلی از خانم‌ها در حین استحمام یا پس از آن از شانه‌های دانه درشت استفاده می‌کنند اما اگر شانه را از پوست سر تا نوک مو با فشار بکشید، موهایتان دچار شکستگی می‌شود. بنابراین ابتدا گره‌های مو را تا حد امکان باز کنید و سپس از قسمت‌های انتهایی موها شروع به شانه کشیدن کنید و کم‌کم به قسمت‌های بالاتر (نزدیک به پوست سر) بروید.

استفاده از برس نامناسب:

استفاده از برس نامناسب، نه تنها باعث می‌شود که نتوانید مدل موی مطلوبتان را درست کنید بلکه ممکن است مدام در موهای شما گیر بیفتد و آزارتان دهد. به‌طور کلی توصیه می‌شود هرچه موهای شما بلندتر است، از برس‌هایی استفاده کنید که قطر بیشتری دارند. همچنین برای حجم دادن به موهایتان‌، از برس گرد کمک بگیرید و برای صاف کردن موها از برس پارویی شکل استفاده کنید.

برس کشیدن مداوم برای درخشش بیشتر مو:

دکتر آمی مک مایکل، استادیار بیماری‌های پوست و مو در دانشگاه ویک فارست آمریکا می‌گوید: «تنها چیزی که شما برای درخشان‌تر شدن موهایتان نیاز دارید، چند بار برس‌کشیدن برای حالت دادن به مو و سپس استفاده از روغن‌های طبیعی است. هر چیزی بیشتر از این غیر ضروری است و می‌‌تواند به شکنندگی موها منجر شود.»

بستن نادرست موها:

به طور معمول خانم‌ها عادت دارند موهای‌شان را از یک نقطه جمع کنند و ببندند و همین مساله، خطر آسیب ‌موها و شکنندگی آنها را در این ناحیه افزایش می‌دهد. بهتر است محل بستن موهایتان را هر روز تغییر دهید و یا یک سانتی‌متر بالا و پایین کنید. در ضمن استفاده از کش سر‌های یک‌پارچه (بدون درز) آسیب کمتری به موهایتان وارد می‌کند.

فراموش کردن پوست سر:

برای رشد موهای سالم، پوست سر شما نیاز به تغذیه مناسب دارد. نباید فراموش شود که یکی از آسان‌ترین کارهایی که می‌توانید انجام دهید، این است که پوست سرتان را با نوک انگشتانتان ماساژ دهید. این کار باعث بهبود جریان خون در پوست سر شما می‌شود و در نتیجه مواد مغذی بیشتری به پوست سر می‌رسد.

پنهان کردن شوره‌های سر:

تلاش برای پنهان‌کردن شوره‌های سر با کمک کرم‌های آرایشی مرطو‌ب‌کننده، روغن یا پماد فقط یک اقدام موقتی است، در حالی که شوره در واقع نوعی بیماری پوست سر است و باید درمان شود .
پاسخ با نقل قول
  #226  
قدیمی 09-29-2009
deltang deltang آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Mar 2009
محل سکونت: TehrAn
نوشته ها: 6,896
سپاسها: : 0

200 سپاس در 186 نوشته ایشان در یکماه اخیر
deltang به Yahoo ارسال پیام
جدید جمجمه انوشیروان سخن میگوید

جمجمه انوشیروان سخن میگوید



به امام علی ع خبر رسید معاویه تصمیم دارد با لشکر مجهز به سرزمین های اسلامی حمله کند. علی ع برای سرکوبی دشمنان از کوفه بیرون آمد و با سپاه مجهز بسوی صفین حرکت کردند در سر راه به شهر مدائن (پایتخت پاداهان ساسانی) رسیدند و وارد کاخ کسری شدند. حضرت پس از ادای نماز با گروهی از یارانش مشغول گشتن در ویرانه های کاخ انوشیروان شدند و به هر قسمت کاخ که میرسیدند کارهایی را که در آنجا انجام شده بود به یارانش توضیح میدادند بطوریکه باعث تعجب اصحاب میشد و عاقبت یکی از آنان گفت:
یا امیرالمؤمنین آنچنان وضع کاخ را توضیح میدهید گویا شما مدتها اینجا زندگی کرده اید!
در آن لحظات که ویرانه های کاخها و تالارها را تماشا میکردند، ناگاه علی ع جمجمه ای پوسیده را در گوشه خرابه دید، به یکی از یارانش فرمود: او را برداشته همراه من بیا
سپس علی ع بر ایوان کاخ مدائن آمد و در آنجا نشست و دستور داد طشتی آوردند و مقداری آب در طشت ریختند و آنگاه فرمود: جمجمه را در طشت بگذار و وی هم جمجمه را در میان طشت گذاشت.
آنگاه امام خطاب به جمجمه فرمود:ای جمجمه تو را قسم میدهم بگو من کیستم تو کیستی؟
جمجمه با بیان رسا گفت: تو امیرالمؤمنین سرور جانشینان و رهبر پرهیزگاران هستی و من بنده ای از بندگان خدا هستم.
امام: حالت چگونه است؟
جمجمه: یا امیرالمؤمنین من پادشاه عادل بودم، نسبت به زیردستان مهر و محبت داشتم، راضی نبودم کسی در حکومت من ستم ببیند ولی در دین مجوسی (آتش پرست) بسر میبردم. هنگامیه پیامبر اکرم ص بدنیا آمد کاخ من شکافی برداشت. آنگاه به رسالت مبعوث شد من خواستم اسلام را بپذیرمولی زرق و برق سلطنت مرا از ایمان و اسلام بازداشت و اکنون پشیمانم.
ای کاش که من هم ایمان میآوردم و اینک از بهت محروم هستم و در عین حال بخاطر عدالت از آتش دوزخ هم در امانم.
وای بحالم اگر ایمان میآوردم من هم با تو بودم. ای امیرالمؤمنین و ای بزرگ خاندان پیغمبر.
سخنان جمجمه پوسیده انوشیروان بقدری دل سوز بود که همه حاضران تحت تأثیر قرار گرفته با صدای بلند گریستد.

امید است ما نیز پیش از فرا رسیدن مرگ در فکر نجات خویشتن باشیم.
پاسخ با نقل قول
  #227  
قدیمی 09-30-2009
deltang deltang آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Mar 2009
محل سکونت: TehrAn
نوشته ها: 6,896
سپاسها: : 0

200 سپاس در 186 نوشته ایشان در یکماه اخیر
deltang به Yahoo ارسال پیام
جدید خاصیت های عجیب شمردن پول!

خاصیت های عجیب شمردن پول!





بنا بر نتایج یک مطالعه جدید، شمردن پول باعث می‌شود افراد حس بهتری نسبت به خودشان پیدا کنند، حتی اگر این پول متعلق به آن‌ها نباشد.
محققان بر این عقیده‌اند که حتی فکر کردن درباره پول هم می‌‌تواند درد افراد را کاهش دهد و یا اثرات اجتماعی جانبی مرتبط با نداشتن دوست را کاهش دهد.
آن‌ها در تحقیقات خود بدین نتیجه رسیدند که پول می‌تواند احساس قدرت درونی فرد، نترس بودن و اعتماد به نفس وی را افزایش دهد.
این در حالی است که زمانی که مخارج اخیر افراد به آن‌ها یادآوری می‌شود، سطوح بالاتری از پریشانی جسمی و ذهنی در آن‌ها نمایان می‌گردد.
نتایج یک سلسله از مطالعات که قدرت نمادین پول را مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار داده بود، نشان داد علیرغم آن‌که پول نمی‌تواند عشق را برای ما خریداری کند، اما اثری بسیار مهم بر روی احساسات ما دارد.
محققان در یکی از این آزمایش‌ها، 84 دانشجو را در یکی از دانشگاه‌های چین مورد بررسی قرار دادند و آن‌ها را به دو گروه تقسیم کردند: گروه اول اسکناس‌های 100 دلاری می‌شمرد، در حالی که گروه دوم تنها با تکه‌هایی از کاغذ ساده در ارتباط بود.
سپس این دانشجویان به انجام یک بازی آنلاین مشغول شدند. نتایج تحقیقات حاکی از آن بود که دانشجویانی که قبل از انجام بازی اسکناس شمرده بودند – در مقایسه با کسانی که تنها با کاغذ ساده در ارتباط بودند – سطح کمتری از پریشانی و اضطراب را از خود نشان دادند.
علاوه بر آن، دانشجویان گروه اول سطح بالاتری از قدرت درونی و خودکفا بودن را از خود بروز دادند.
در جریان یک آزمایش دیگر، آزمایش‌شوندگان انگشتان خود را درون آب داغ 50 درجه سانتی‌گراد فرو می‌بردند. نتایج آزمایش حاکی از آن بود که افرادی که پول شمرده بودند درد کمتری احساس کردند.
دکتر «روی بامیستر» از دانشگاه ایالتی فلوریدا و یکی از محققان این مطالعات در رابطه با اثرات یافته‌های گروه تحقیق در کاهش استرس افراد می‌گوید: «شمردن پول قبل از انجام یک مصاحبه شغلی، شاید بتواند موثر باشد».
یکی دیگر از محققان بر این عقیده است که یک راه مناسب برای کاهش پریشانی در طول روز آن است که تصویری را به عنوان «محافظ صفحه» استفاده کنید که حاوی تصاویری از پول باشد.
محققان همچنین می‌گویند شمردن پول می‌تواند به مردان این قدرت را بدهد که راحت‌تر به جنس مخالف خود نزدیک شوند و با آن‌ها ارتباط برقرار کنند
پاسخ با نقل قول
  #228  
قدیمی 10-01-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض فرزند فروشی

فرزند فروشی



تیتر : فرزند فروشی
خلاصه : حاضر بود دختر یک‌ساله‌اش را به مبلغ سه میلیون تومان بفروشد!
متن کل خبر : فرزند فروشی

با کمال تاسف همین هفته پیش بود یا ماه پیش؛ چه توفیری دارد؛ برخی که به دنبال دغدغه‌های روزمره‌شان بودند، دیدند پدری چوب حراج بر فرزندش می‌زند. آنها دیدند که اندوه از آن پدر بود و آینده‌ای نامعلوم برای کودک رقم می‌خورد، هرچه بود خبر به گوش خیلی از ایرانی‌ها رسید. مردی معتاد و 60 ساله به بهانه اینکه پسرش سرپناهی داشته باشد می‌خواست او را بفروشد، آن هم در یکی از میدان‌های پررفت و آمد شهر. این اتفاق برای نخستین‌بار نبود که در قلب پایتخت، قلب رهگذران و مخاطبان را نشانه می‌رفت، این نخستین مرتبه نبود که کالایی در لباس یک انسان به فروش می‌رسید. این معامله از گذشته‌های دور در میان برخی از خانواده‌های بی‌بضاعت رواج داشته است؛ در بهترین حالت وقتی خانواده‌ای نمی‌تواند از پس مخارج فرزندان پرتعداد برآید با خانواده‌ای که از داشتن فرزند محروم است بر سر یکی از فرزندانش توافق می‌کند تا برای مدتی سایه فقر را از آسمان خانه‌اش دور کند. اما این بهترین حالت است زیرا والدینی هم هستند که فرزندان خود را برای ازدواج اجباری می‌فروشند یا آنان را در اختیار قاچاقچیان مواد مخدر می‌گذارند، یعنی فرزندان خود را به باندهای حمل مواد مخدر می‌فروشند تا آنها هم در این کار سهیم شوند. عده‌ای هم فرزندانشان را به قاچاقچیان انسان می‌دهند تا اندام آنها را برای پیوند عضو از بدن‌های نحیفشان جدا کنند.

حاضر بود دختر یک‌ساله‌اش را به مبلغ سه میلیون تومان بفروشد!

مقوله فرزندفروشی به معضلات دیگری که هر روز صفحه حوادث روزنامه‌ها را پر می‌کند پیوسته است اما چند روز پیش یکی از دوستان از فرزندفروشی در مناطق شمال شهر پایتخت خبر داد. این زن جوان گفت: چند روز پیش، با مشاهده یک پیرمرد به همراه دختر خردسالش تصمیم گرفتم به آنها یاری دهم و با توجه به آنکه پیرمرد را متکدی می‌دانستم، مبلغی به عنوان کمک در اختیار او قرار دادم. چند قدمی دور نشده بودم که متوجه صدای پیرمرد شدم؛ حاضر بود دختر یک‌ساله‌اش را به مبلغ سه میلیون تومان بفروشد. فورا پلیس 110 را در جریان این موضوع قرار داده و ماموران کلانتری 103 گاندی در محل حضور یافتند و پیرمرد را بازداشت کردند. به دنبال دستگیری این شخص، وی به ماموران گفت که همسر و دختر سه ساله‌اش نیز یک چهار راه بالاتر مشغول گدایی هستند. ماموران، همسر وی را هم بازداشت کردند زیرا مقداری تریاک همراه داشت و ادله لازم برای بازداشتش فراهم بود. اعزام 2 متهم – پدر و مادر 2 کودک- به دادسرای جنایی در حالی صورت گرفت که دختر یک‌ساله از فرط خماری ناشی از عدم مصرف تریاک، پریشان بود. با ارجاع پرونده به دادگاه، دادیار شعبه چهارم دادسرای ناحیه 37 تهران تحقیقات در این زمینه را آغاز کرد، پدر کودک گفت: از چند ماه قبل که بیکار شدم تحت پوشش یک نهاد دولتی قرار گرفتیم و حقوقی كه از آنجا دریافت می‌کردیم کفاف زندگی‌مان را نمی‌داد .



به همین دلیل با همسرم تصمیم گرفتیم از شهرستان به تهران بیاییم تا بلکه با اشتغال به کاری درآمدی کسب کنم، اما وضع بدتر از پیش شد. وی که به ادعای خود نتوانسته شغل مناسبی پیدا کند با همسر و 2 فرزندش به گدایی رو آورده و در یکی از نقاط نسبتا اعیان‌نشین پایتخت شروع به گدایی کرده است. با توجه به آنکه اتهامی خاص در زمینه فروش فرزند به این زوج تفهیم نشد، دستورات قضایی لازم در راستای اتهامات دیگری از قبیل حمل و نگهداری مواد مخدر و تکدی‌گری با استفاده از کودک خردسال از سوی قاضی رسیدگی‌کننده به پرونده صادر و دختر یک‌ساله برای ترک اعتیاد به مرکز مربوط اعزام شد. اگرچه این پرونده مانند هزاران پرونده دیگر دستگاه قضایی، روزی با اتخاذ یک تصمیم از سوی قاضی دادگاه یا دادیار دادسرا مختومه می‌شود اما حکایت تلخ فرزندفروشی با فرجام یافتن این پرونده به پایان نخواهد رسید.




صرفنظر از عواملی مانند فقر اقتصادی، مشکلات اجتماعی، تبعیض، شکاف طبقاتی و ... لازم است این پدیده متاسفانه غیرمجرمانه در کشورمان را از نظرگاه حقوقی مورد بررسی قرار دهیم.
به هر حال قاضی در چنین مواردی باید با استناد به اصل 167 قانون اساسی با بهره مندی از فتاوای معتبر فقهای شیعه چنین مجرمینی را مجازات تعزیری بنماید و البته این ضرورت؛ وضع قانون صریح در این زمینه را نفی نمی کند.



فرزندفروشی در قوانین جزایی کشور فاقد عنوان مجرمانه است و نخستین پیامد منفی این پدیده، نادیده گرفتن هویت و ارزش انسانی است، در قرون گذشته فروش انسان فقط در چارچوب خاصی به نام برده‌فروشی مطرح بود که در حال حاضر موضوع آن منتفی است لذا هیچ دلیل شرعی، قانونی و اخلاقی برای فروش فرزند وجود ندارد و می‌توان این امر را زیر پا گذاشتن ارزش انسانی افراد تلقی کرد. دومین پیامد منفی فرزندفروشی عدم محرمیت فرزند فروخته شده با کسی است که او را می‌خرد، متاسفانه در چنین مواردی علاوه بر حرمت روابط دوطرف، بحث حق و حقوق شرعی و قانونی کودک مانند ارث نیز مشخص نیست و از سوی دیگر زمانی که چنین کودکانی به گذشته خود واقف می‌شوند سر به طغیان زده و وبال جامعه خود خواهند شد. بنابراین نباید از سوء‌استفاده از کودکان در جریان فروش آنها غافل بود چرا که از چنین افرادی به انحای مختلف مانند تکدی‌گری، سوء‌استفاده جنسی و ارتکاب جرم بهره‌برداری خواهد شد و این موارد به عنوان تبعات منفی و غیرقابل جبران فرزندفروشی همواره مطرح است. با این اوصاف آیا نباید از اینکه در قوانین کشور، عنوان مجرمانه خاصی برای فرزندفروشی مقرر نشده است متاسف بود؟ لازم است همانگونه که قانونگذار در قوانین مختلف با احترام به کیان خانواده به عنوان نخستین هسته اجتماع اقدام به وضع مقرراتی کرده است در این رابطه نیز پدیده فرزندفروشی را مورد بررسی دقیق و کارشناسانه قرار داده و به قانونگذاری در قالب قوانین جزایی بپردازد.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
  #229  
قدیمی 10-02-2009
danial25 آواتار ها
danial25 danial25 آنلاین نیست.
تازه کار
 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 12
سپاسها: : 0

0 سپاس در 0 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Unhappy روستايي عجيب در تركيه

روستايي عجيب در تركيه
روستايي عجيب در تركيه

ساکنان روستایی در منطقه باستانی کاپادوکیه از سقف وارد خانه‌های خود می‌شوند. درب ورود به خانه‌ها در این روستا در سقف قرار دارد.

به گزارش TRT فارسي، این روستای ۱۲ خانه‌ای در واقع نمونه‌ای از طرز زندگی در کاپادوکیه باستان را به تصویر می‌کشد. مردم منطقه کاپادوکیه در ۱۰ هزار سال قبل از سقف وارد خانه‌های خود می‌شده‌اند.
خانه‌های آن زمان دارای دو اتاق بوده و ساکنان از سقف به وسیله نردبانهایی چوبی به داخل خانه می‌رفتند.

ساکنان کاپادوکیه در آن زمان نسبت به مردم اطراف خود زندگی پیشرفته‌تری داشته‌اند به طوری که در هر خانه‌ای سنگهای آسیاب، اجاق‌ها و سبدهای حصیری به چشم می‌خورد.

این منطقه مهد یکی از قدیمی‌ترین تمدنهای جهان است و قدیمی‌ترین سیستم شهری جهان نیز در این منطقه شکل گرفته است.

__________________
یکی تو فکر مردنه چقدر شبیه خودمه نمیدونم داره میره میگن که روح خودمه میون موج ادما صداش هنوز تو گوشمه سرما نشسته تو تنم خاطره هام رو دوشمه
پاسخ با نقل قول
  #230  
قدیمی 10-03-2009
تاري تاري آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,296
سپاسها: : 0

33 سپاس در 31 نوشته ایشان در یکماه اخیر
جدید قانون های دوستی و ارزش های آن ...

قانون های دوستی و ارزش های آن ...
دوستی چه قانونهایی درد؟ برای ساخت یک دوستی قوی، پربار و بادوام از چه رهنمودهایی باید استفاده کرد؟ در این مقالات به این سوالات و چندین سوال دیگر پاسخ می دهیم.

درمورد عشق و روابط خانوادگی مقالات زیادی را در این سایت مطالعه کرده اید، اما درمورد دوستی اطلاعات زیادی ندارید. اما چرا؟ آیا دوستان نقش کمرنگ تری در زندگی ما دارند؟

اکثر ما طوری به دوستی نگاه می کنیم که انگار قابل جایگزین، موقتی و کم ارزشتر از خانواده و روابط عشقی ماست. البته تصدیق می کنیم که طول و دوام دوستیها معمولاً کمتر از روابط شما با اعضای خانواده، همسر یا رابطه عشقیتان است اما آیا نقش آن در خوشبخت کردن و حمایت از ما هم ضعیفتر است؟ باید بگوییم که خیر. مخصوصاً درمورد افراد مجرد اصلاً اینطور نیست.

هیچ کس دیگر در زندگی شما چالش ها و فواید مجرد بودن را نمی فهمد و درک نمی کند مگر بقیه افرادی که خودشان مجرد هستند. اعضای خانواده و دوستانی که اکثر عمر خود را متاهل بوده اند از جدالها و لذت های مجرد بودن خبر ندارند. به همین دلیل است که دوستی با افراد مجرد جنبه ای حیاتی از موفقیت در تجرد است. به همین دلیل هم هست که قانون های دوستی برای شاد بودن و لذت بردن از دوران مجردی لازم است. بااستفاده از آن قانون ها و رهنمودها می توانید با حفظ استقلال کامل، از دوستی و زندگی خود لذت ببرید.
چند دوست صمیمی و نزدیک می توانند عضوی از خانواده شما شوند. همیشه برای مشورت کردن و انگیزه گرفتن بهترین کسانی هستند که می توانید سراغشان بروید. احتمالاً دوست خواهید داشت که تعطیلات و زمان استراحت خود را در کنار آنها بگذرانید و دلیل آن هم این است که علایق و ادراکتان تقریباً مشابه هم است. اگر این را با مهمانی های اعضای خانواده با افراد متاهل و بچه دار مقایسه کنید و شما تنها مجرد جمع باشید، خواهید دید که گذران وقت کنار یک دوست مجرد چه نعمتی است.
دوستی ویژگی های خاصی دارد که سایر روابط فاقد آن است. در زیر به یکسری از این ویژگی های دوستی درمقایسه با خانواده و همسر و روابط عشقی اشاره می کنیم. این ویژگی ها خارج از قوانین دوستی نیستند.
- دوستی را می توانید هر زمان که اراده کنید پایان دهید، بدون هیچ مسئولیت بعدی.
- عمر دوستی می تواند بسیار بیشتر از روابط شما با خانواده و همسرتان باشد.
- دوستی هیچ تاثیری بر اصالت شما ندارد.
- دوستی هیچ تاثیری بر انتخابهای شغلی شما ندارد.
- دوستی هیچ مسئولیت و اجبار قانونی، اجتماعی و اقتصادی بر شما وارد نمی کند.
- دوستی فقط با علایق و ارزشهای مشترک، احترام متقابل و عشق ایجاد می شود.
به جای اینکه به قوانین دوستی با دید کارهایی که یک دوست باید انجام دهد یا انجام ندهد نگاه کنیم، تصمیم گرفته ایم که مسئویت های شما را در دوستی شرح دهیم. اینها قوانین دوستی هستند:
- در اوقات خوب و بد، همیشه وفادار باشید.
- به خود فرد احترام بگذارید نه به موقعیت، عنوان یا دارایی های او.
- همیشه کاری که حرفش را زده اید را انجام دهید.
- هیچوقت پشت دوستتان حرف نزنید.
- رازهای دوستتان را فقط پیش خودتان نگه دارید. هیچ استثنایی وجود ندارد.
- همیشه خوشبین باشید.
- صادق باشید، اما انتقادی نباشید.
- همیشه به دوستانتان ارزش بگذارید.
- همیشه قدردان دوستانتان باشید. آنها را نادیده نگیرید.
- همیشه روی خصوصیاتی از آنها که تحسین می کنید متمرکز شوید نه خصوصیات بدشان.
- قبل ازاینکه نقطه نظرات خود را درمیان بگذارید، از دیدگاه آنها مطلع شوید.
- هیچوقت توقع نداشته باشید. اول خودتان خدمت کنید و بعد انتظار خدمت داشته باشید.
- بدون چشمداشت کمک کنید، اما کمکتان هم نباید ناآگاهانه باشد.
- خودتان باشید و جای خودتان را در دوستی تعیین کنید.
- به دوستانتان اجازه ندهید شما را وادار به انجام کارهایی کنند که می دانید به آن علاقه ندارید.
- به دوستانتان اجازه ندهید شما را وادار به زیرپا گذاشتن قوانین و اصول اخلاقی کنند.
- سعی نکنید دوستانتان را تغییر دهید. آنها را همانطور که هستند بخواهید.
- از دوستانتان انتقاد نکنید و آنها را متهم نکنید.
- با محبت اما محکم به دوستانتان یاد بدهید چطور با شما رفتار کنند.
- مداوماً از طریق دیدار، تلفن یا ایمیل با آنها در ارتباط باشید.
- بگذارید بدانند که چقدر برای دوستیتان ارزش قائل هستید.
- اگر دوستشان دارید، باید شهامت گفتن آن را داشته باشید.
اگر ردر روابط دوستی خود این قوانین را رعایت کنید، در طول زندگی از همه دوستی های خود لذت خواهید برد....


منبع:
http://medicalmenu.blogfa.com/
__________________
ميدانستم ، ميدانستم روزي خورشيد نيز خاموش خواهد شد خدايا آيا او نيز فراموش خواهد شد ....

رويايم را ببين
خداوند در آن گوشه زيز سايه سار درخت لطف خويش
با لبخند
نفسهايت را سپاس ميگويد
پس بر تو چه گذشته كه اينچنين
آرزوي مرگ ميكني ......





ببين فرصت نيست
فرصت براي بودن نيست
پس سعي كن
تا درخت را احساس كني
سبزه رابشنوي
و بوسه دادن را از گل سرخ بياموزي
تا روزي
شايد
درخت را تا مرز انار
تعقيب كني
(تاري)


پاسخ با نقل قول
پاسخ

برچسب ها
giorgio armani, جورجیو آرمانی


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 05:31 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها