جان من از سه گونه مردم بیزار است

[amir ahmadi]

دهان شیرین سخن ،بر شمار دوستان می افزاید
زبان نرم گفتار،هزاران پاسخ دل انگیز به خود می خواند
بادا که دوستانت پرشمار باشند
لیک از هر هزار دوست ،یکی را مشاور خویش گیر

[amir ahmadi]

چون خواستی دوستی برگزینی ،نخست او را بیازمای
و در اعتماد ورزیدن بر او ،شتاب مکن
زیرا بسا کس که چون خوشایندش افتد،دوستی کند
و به روز ازمون تو،وفادار نماند

[amir ahmadi]

همنوع را هر تقصیری که باشد،کین او را به دل مگیر.
و به اعمال تکبر امیز با او رفتار مکن.


گران سری در نظر خدا و ادمی ناپسند است.
و هر دو ستمگری را به دیده خطا می نگرند

[amir ahmadi]

انکه خاک است و خاکستر،از چه روی این همه گران سری کند.
وجودی که در زمان حیات،روده هایی نفرت انگیز دارد.
بیماری دراز،مایه استهزای طبیب می شود.
ان که امروز پادشاه است،فردا خواهد مرد

[amir ahmadi]

.
چون انسانی بمرد،نصیب او.
حشرات و وحوش و کرمهاست.

[amir ahmadi]

گران سری نه از بهر مردان پدید امده است.
و تند خویی نه از برای زنان.

[amir ahmadi]

بر کامیابی گنه کار غبطه مخور.
چه دانی سرانجام او چه خواهد شد.
از توفیق بیدینان دلشاد مشو.
به یاد ار که در دنیا بی کیفر نخواهد ماند.

[amir ahmadi]

گران سری در نظر خدا و ادمی ناپسند است.
و هر دو ستمگری را به دیده خطا می نگرند.