بازگشت   پی سی سیتی > سایر گفتگوها > مطالب آزاد

مطالب آزاد در این تالار مطالبی که موضوعات آزاد و متفرقه دارند وجود دارد بدیهیست که کنترل بر روی محتوای این تالار بیشتر خواهد بود

 
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
Prev پست قبلی   پست بعدی Next
  #1  
قدیمی 10-12-2007
دانه کولانه آواتار ها
دانه کولانه دانه کولانه آنلاین نیست.
    مدیر کل سایت
        
کوروش نعلینی
 
تاریخ عضویت: Jun 2007
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 12,700
سپاسها: : 1,382

7,486 سپاس در 1,899 نوشته ایشان در یکماه اخیر
دانه کولانه به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض نیوه مانگ ساخته ی بهمن قبادی + تصاویر + داستان فیلم نیوه مانگ

داستان نسبتا کامل نیوه مانگ ساخته ی بهمن قبادی
hlh




فیلم نیوه مانگ نام آخرین ساخته بلند سینمایی بهمن قبادی کارگردان نامی ایران و کردستان است. که در جشنواره های متعدد بین المللی از جمله جشنواره سن سباستین شرکت کرده و جوایز معتبری را کسب نموده است و در حال حاضر در بسیاری ار سینماهای کشورهای اروپایی، ژاپن و آمریکا در حال اکران است.اما در حال حاظر در ايران اكران نميشود داستان نسبتا کامل فیلم توسط سایت بی بی سی منتشر شده است

مشخصات فيلم:اسم اصلی فيلم: نيوه مانگ،محصول ايران و اتريش و فرانسه،توليد سال ۲۰۰۶ – اکران عمومی در اروپا ۲۰۰۷،بازيگران:اسماعيل غفاری، الله مراد رشتيانی، هدیه تهرانی، حسن پورشيرازی، گلشيفته فراهانی و ...طول فيلم: ۱۰۷ دقيقه،زبان اصلی: کردی و فارسی
چهارمين فيلم سينمايی بهمن قبادی فيلمساز ايرانی مانند سه فيلم پيشين او به درد و رنج مردم کرد می پردازد و باز مانند سه فيلم قبلی، نه به کردهای يک کشور بلکه به سرگذشت مردم اقليمی يگانه و بزرگتر به نام "کردستان" نظر دارد.
فيلم در روستايی در کردستان ايران شروع می شود. کاکو کردی سرزنده و ساده دل است که از کار رانندگی اتوبوس روزگار می گذراند، اما به هنر موسيقی، به ويژه موسيقی سنتی مردم خود علاقه ای وافر دارد. او در گير و دار يک معرکه جنگ خروس با تلفن همراه (موبايل) پيامی از "استاد مامو" دريافت می کند.
(دانه كولانه: اگر كاراي ديگه ي قبادي رو پيگيري كرده باشين كاكو نظير پسر كوچولويي كه در لاك پشتها پرواز ميكنند مدام نزد كاك ستلايت مي آمد و گزارشات رو ميداد براي مثال وقتي كاكو از چگونگي زورگير شدن توسط سربازان ترك ميگويد ناخوداگاه ياد صحنه اي از لاك پشتها مي افتيد كه اون پسر تعريف ميكنه كه چگونه دوچرخه كاكم ستلايت رو ميبرند...
كه با گريه همراه است ..... اتفاقا قسمتهاي طنزي كه قبادي در كارهاش قرار ميده تا بينده خيلي دچار نگراني و ناراحتي نشه در اين فيلمها به عهده همين شخصيتهاست و..و.. البته شخصا علاقه خيلي زيادي به كاراكتر شوان :D در اين فيلم دارم .... كاكو در فيلم ترانه هاي سرزمين ماريم هم نقش افريني كرده ....
استاد مامو موسيقی دان يا نوازنده ای سالخورده است که همه کردهای هنردوست، مانند کاکو او را بزرگترين استاد زنده موسيقی کردی می دانند و برايش احترامی بی حد قائل هستند. كه در ايران مدتهاست كه فعاليت هنري نداشته
در عراق رژيم صدام حسين سقوط کرده است. کردهای کشور پس از تحمل دهها سال اسارت و بی‌داد، سرانجام در مناطق خود به آزادی دست يافته اند و پس از ۳۷ سال اختناق بيرحمانه توانسته اند با هويت قومی خود يگانه شوند. اين رويداد تاريخی نه تنها برای کردهای عراق بلکه برای تمام کردهای منطقه که در کشورهای عراق و ايران و ترکيه و سوريه پراکنده هستند، خبری فرخنده است.
موسيقی: عنصری از هويت فرهنگی
استاد مامو که کردی اصيل و غيرتمند است، قصد دارد به گونه ای شايسته و ماندگار همبستگی خود را با کردهای عراق ابراز کند؛ پس تصميم می گيرد با اهدای موسيقی خود سهم خود را در شکوفايی فرهنگ کرد ادا کند.
استاد مامو که از شوق آزادی کردهای عراق سر از پا نمی شناسد، در واپسين روزهای زندگی آرزويی جز اين ندارد که برای هم تباران خود در آن سوی مرزهای ايران کنسرتی اجرا کند که "فرياد آزادی خلق" باشد.
اين آرزو وجود استاد مامو را فرا می گيرد و او پس از تلاش و تقلای فراوان موفق می شود هم از مقامات ايران اجازه سفر به عراق را بگيرد و هم از کردهای عراق اجازه برگزاری کنسرت را در يکی از شهرهای بزرگ آن ديار.




استاد مامو ده پسر دارد که هر يک از آنها نوازنده سازی سنتی است. استاد مامو که هم حيثيت و اعتبار بسيار دارد و هم نفوذ کلامی قوی، فرزندان خود را قانع می کند که با او به اين سفر پرمخاطره بروند. مامو و فرزندانش در اتوبوس کاکو جای می گيرند و از کردستان ايران به سوی مرز عراق راه می افتند.
با آغاز مسافرت گروه نوازندگان در دل طبيعت سرشار و پرتنوع کردستان، شالوده يک "فيلم جاده ای" کمابيش پرماجرا قوام می گيرد که با شور و شادی و اميد شروع می شود، اما در هر قدم به یأس و اندوه و شکست نزديک تر می شود.
استاد مامو که می داند کنسرت او بدون صدای زن جلوه و رونقی نخواهد داشت، به سراغ خواننده ای قديمی به نام هشو می رود که "صدای آسمانی" او زبانزد همگان است. (با بازی هديه تهرانی که به رغم گريم همچنان جوان و گيراست!)
(
اتفاقا به نظر من گريم تهراني مناسب نبود حتي در صحنه اي كه مامو , هشو را از راهي ميكند لبخندي ناموقع بر صورت تهراني هست كه به نظرم جالب نبود .... چهره تهراني همچنان زيبا جوان و گيراست بله ! اما به نظر من نميبايست اينطور باشد مخصوصا وقتي كه شما آخر فيلم متوجه ميشيد كه او زني سالخورده ميبايست ميبود كه دختري به سن گلشيفته دارد ! + اينكه به نظر من در اضطراب و نگراني در چهره و رفتار تهراني كمي زياده روي شده بود كسي كه 7 ماهه با مامو داره اواز تمرين ميكنه دقيقه 90 نبايد سراسر سكانس هايي كه در اون اجرا داره رو فقط با "مامو ميترسم" "مامو نميتوانم"
و حتي چهره اي نزديك به حالت گريه داشته باشه
خانم خواننده در روستايی کمابيش "رؤيايی" مسکن دارد که انبوهی از زنان زيبارو با حرکات دلفريب و جامه های رنگين آن را تسخير کرده اند.فكر كنم 1334 زن ! جاگيری پيکرها و ميزانسن صحنه يادآور نمايش های آيينی بهرام بيضايی در سينما و تئاتر است.
با وجود مقاومت فراوان زن خواننده، استاد مامو سرانجام موفق می شود او را نيز از کنج نوميدی و انزوا بيرون بکشد و با گروه خود همراه کند. و اين البته در ايران امروز آغاز گرفتاری است. زنی تنها در ميان يک دوجين مرد غريبه به عراق سفر می کند آن هم برای آواز خوانی! (ناگفته نماند كه پيش از اين قسمت مامو به سراغ دختر خود كه 7 ماه را كامل تمرين كرده است (براي اواز) ميرود تا اورا هم با خود همراه كن اما دامادش از مامو خواهش ميكند كه به خاطر سرگردان نشدن بچه هاي مدرسه دختر را كه به نظر ميرسيد دختر خود مامو باشد (چون اورا بغل كرد) به اين سفر نبرند ....
يكي از زيباترين قسمتهاي اين فيلم همين چند سكانس اين قسمت بود كه مامو در مورد نحسي 13 يا 14 براي دخترش ميگويد بطوري كه من چنان محو اين قسمت شدم كه اصلا متوجه نشدم پير مرد دخترش را بقل ميكند پس او دختر واقعيش است ! تا اينكه دوستي كه در كنارم بود منو اكاه كرد....)
وحشت سرگردانی
استاد مامو پيوسته با موجی از خيال يا "تجلی" روبروست که به گونه ای فشرده و نمادين سرنوشت او و قومش را به يادش می آورند. ترجيع بند يا موتيف مرکزی اين رؤياها تابوتی است که روی زمين لخت سرگردان است. مامو که مرگ خود را نزديک می بيند، بارها خود را خفته در تابوتی می بيند که زنی مرموز به دشواری آن را به دنبال خود می کشد. (پسر او شاهو , قبل از اينكه سوار و همراه گروه شود به پدر ميگويد كه كسي (دقيقا متوجه نشدم كه كي ) خواب ديده كه شب 14 ماه مشكلي براي مامو پيش مي آيد و بهتر است اين سفر را نرود اما مامو ميگويد سالهاست كه منتظر اين روزهاست هيچكس نميتواند مانع او شود...)
مامو که از شوق برپايی کنسرتی بزرگ برای کردهای عراق جانی تازه گرفته و می کوشد خوش بينی و اميد را در فرزندان خود نيز زنده نگه دارد، خود به گونه ای مرموز و ناشناخته پيشاپيش ناکامی و شکست را احساس می کند.
احيای موسيقی اصيل کرد در عراق، برای مامو نوعی رسالت قدسی يا روحانی است که به رغم مخاطرات بايد انجام بگيرد. موقعی خواننده زن در ته اتوبوس در حال تمرين ترانه ای پرسوز و گداز با استاد مامو است، مرزبانان ايرانی راه بر اتوبوس می بندند. صحنه ای گويا از ناتوانی آرزوهای نجيب قومی در مصاف با زور و اقتدار. زن با خفت و خواری زير کف ماشين مخفی می شود و تخته چوبی مثل در تابوت روی او فرود می آيد.(حسن پورشيرازي به خوبي براي ايفاي نقش سردسته اون پليس ها انتخاب شده )
ماموران مسلح با گروه نوازندگان چون مشتی جنايتکار برخورد می کنند. به آنها توهين می کنند و سازهاشان را می شکنند. در جستجوی ماشين زن را می يابند، او را دستگير می کنند و با خود می برند. با وجود اين ضربه، مامو و فرزندانش خسته و دلشکسته به تلاش خود برای رفتن به کردستان عراق ادامه می دهند.
نزول فرشته
اين فيلم هم مثل ساير فيلم های بهمن قبادی پايانی نمادين دارد و اين بار غليظ تر و افراطی تر. در مراحل پايانی سفر که مسافران در دشتهای سرد و برف پوش مناطق مرزی ايران و عراق و ترکيه به سختی پيش می روند، زنی به معنای واقعی کلمه، از آسمان بر سر آنها نازل می شود و بر سقف اتوبوس فرود می آيد.(زن فرود نمي آيد زن خود را طوري بالاي ماشين مخفي كرده بوده و با ديدن اينكه راننده تغيير مسير ميدهد روي سقف پايين مي آيد تا مانع كار انها شود البته اين نظر من هست اين زن طبعا تنها می تواند زنی باشد خيالی يا "اسطوره ای"، يا بنا به ميراث ادبی صادق هدايت "زنی اثيری"، که اين بار هدايت مسافران کرد را به عهده می گيرد.
زنی فرشته وش به نام "نيوه مانگ" (يا نيمه ماه) با صدايی مرموز چون وحی يا ندايی آسمانی.(اتفاقا گلشيفته خيلي بهتر و واقعي تر نقشش رو ايفا ميكنه و زبان كردي رو خيلي بهتر صحبت ميكنه الببته اين به خاطر تجربه اون در كارهاي قبلي هست كه كردي بازي كرده) او به استاد مامو و فرزندان هنرمندش می گويد که اگر به او اعتماد کنند و به همراهش بروند، می تواند آنها را به محل کنسرت برساند. شايد استعاره ای خيالی يا نمودی از فرشته ای موعود که مقدر است طبق افسانه ای مردمی به سرگردانی قوم پايان دهد.
از اين پس مرز رويا و واقعيت، گذشته و آينده و نماد و اسطوره و همه چيزهای متعالی، به همراه شيرازه نه چندان محکم فيلم، به هم می ريزد.
در صحنه های پايانی فيلم مامو و فرزندان هنرمندش چون مشتی آوارگان غارت زده در کوه و کمر سرگردان مانده اند. در زمين های مرزی سه کشور ايران و عراق و ترکيه که کردها در هر سه آنها رگ و ريشه دارند، اما هيچکدام به آنها تعلق ندارد.
کابوس های خيالی مامو سرانجام تحقق می يابد، اما نه در عالم واقع، بلکه در هيئت کابوسی تيره تر: تابوت حامل او در مرزهای سه کشور کردنشين سرگردان است، و او سرانجام در آغوش مرگ لبخند می زند. کنايه به سرنوشت قومی سرگردان که برای مردن هم زمينی از آن خود ندارد؟
فيلم "نيمه ماه" در جشنواره های سينمايی بسياری شرکت کرده و مورد ستايش قرار گرفته است. اين فيلم اين روزها در بيشتر شهرهای اروپايی روی اکران است.

__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ
به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست




ویرایش توسط دانه کولانه : 08-28-2008 در ساعت 12:36 AM
پاسخ با نقل قول
 


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 05:14 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها