بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات

شعر و ادبیات در این قسمت شعر داستان و سایر موارد ادبی دیگر به بحث و گفت و گو گذاشته میشود

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 04-01-2010
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض روز طبیعت (ویژه نامه)

تصاویر ویژه روز طبیعت

بر روی عکسها کلیک کنید تا تصویر را با اندازه واقعی ببینید





































__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #2  
قدیمی 04-01-2010
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض " روز طبیعت "


" روز طبیعت "








روزهای نوروزی این فرصت را برای همگان فراهم می سازد تا برای دقایقی هم که شده ، سری به طبیعت بزنند. اصلاً دیدن طبیعت همانند دیدار از خویشاوندان و فامیل ، زیبا و مسرت بخش خواهد بود ، آنان که از چنین تجربه ای برخوردار بوده اند به دیگران توصیه می کنند تا ارتباط دوستانه و مستمری با طبیعت برقرار سازند چرا که آرامش و سخت کوشی خود را مدیون ارتباط با طبیعت تلقی می کنند. البته حضور در طبیعت ، آن هم در ایام نوروزی ، به خصوص روز« سیزده بدر» از آیین های باستانی ایرانیان است که هرگز به فراموشی سپرده نخواهد شد. برای آنکه اجداد و نیاکان ما طبیعت دوست و طبیعت مدار بوده اند. اما این سفرها و حضور در طبیعت برای خود قواعد و اصولی دارد که اگر از آنها چشم پوشی شود و سهل انگاری مانع از انجام دقیق آنها گردد ، به ضرر مردم و طبیعت خواهد بود.
مسلماً کسی به اندازه انسان در حفظ و نگهداری طبیعت موثر نیست. پس هیچ انسانی حق ندارد که در حق طبیعت احجاف کند و هر گونه ظلم و ستم را بر آن روا دارد.
همان گونه که انسان ها نسبت به هم حق و حقوقی دارند که اگر از آنها سرپیچی کنند ، به عنوان خاطی و مجرم در دادگاه مورد بازخواست قرار خواهند گرفت ، ظلم به طبیعت نیز جرم محسوب می شود و مراجع قانونی نسبت به آن قوانینی را تعبیه و در صورت تخطی با خاطیان برخورد قانونی می کنند .پس نگذاریم که طبیعت از ما برنجد. اگر پدر و مادرها از همان دوران کودکی ، فرزندان خود را با طبیعت آشتی دهند ، این ارتباط دوستانه با طبیعت ، اتفاقات خوشایندی را برای هستی رقم خواهد زد. در مناطقی که هنوز مردم آن با طبیعت ارتباط تنگاتنگی دارند و زندگی شان از طریق این ارتباط دو جانبه تأمین می شود، این دوستی غیر قابل انقطاع به نظر می رسد و مردم نسبت به طبیعت همانند فرزندانشان احساس مسئولیت می کنند و برای آن دل می سوزانند تا طبیعت نیز در برقراری یک زندگی آرامش بخش و مستغنی مددیار آنان باشد. در عین حال روحیه این آدم ها با طبیعت پیرامون خود گره خورده است و گویی این دو یکی شده اند. مردمانی که در شهرهای بزرگ سکنی گزیده اند و بنا به شرایط روز ، کمتر در ارتباط با طبیعت هستند ، هیچ چاره ای ندارند جز اینکه فرصت های به دست آمده را صرف ارتباط با طبیعت کنند. بسیاری از روانپزشکان نیز بر این نکته تاکید کرده اند که ارتباط انسان با طبیعت ، ثمرات مفیدی را در پی خواهد داشت و در صورت قطع چنین ارتباطی انواع بیماری های روان پریشانه زندگی فردی و جمعی آنان را تهدید خواهد کرد. شاید بالارفتن میزان آمار و ارقام افسردگی در شهرهای بزرگ دلیل عمده ای در بیان چنین اتفاقات ناخوشایندی باشد.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
  #3  
قدیمی 04-01-2010
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض نحوست سيزده !؟

نحوست سيزده !؟


مطلبی که پيش روداريد ، توسط خانم نسرين قاسم پورملکی ، يکی از بينندگان سايت تبيان ، ارسال گرديده است . ضمن تشکر ازايشان ، اين مطلب برای استفاده شما عزيزان ، ارائه می گردد :
- در فرهنگ ايراني صحبتي از نحوست سيزده نيست. نياکان ما به خلاف اروپائيان و اعراب ، عدد سيزده را فرخنده و خوش يمن مي دانستند. ابوريحان بيروني در کتاب آثارالباقيه، آنجا که از مردم ايران باستان سخن مي گويد به روزهاي سال اشاره مي کند و درباره سيزدهم فروردين مي نويسد : ايرانيان باستان هر روز از ماه را به نامي مي خوانند و سيزدهمين روز ماه ، « تير » ناميده مي شود و « تير » نام فرشته اي عزيز و نام ستاره اي بزرگ و نوراني و خجسته است. بنا براين سيزده نمي تواند نحس باشد
- بر اساس اساطير ايراني در اين روز، سرحد ايران و توران با تير انداختن آرش مشخص مي شود. به اين معنا که ميان افراسياب که بر شهرهاي ايران مسلط شده بود و منوچهر که در قلعه ترکستان متحصن گرديده بود، صلح مي افتد و اين دو موافقت مي کنند که يک تن از لشکر منوچهر با همه توان خود تيري بيندازد و هرجا که آن تير فرود آمد مرز دو کشور باشد ؛ وسرانجام ، آرش تيري از قله دماوند مي افکند که در کنار جيحون فرود مي آيد و به اين ترتيب ، ايرانيان در" تير" روز از تيرماه که آن را « تيرگان » مي خوانند از محنت رهايي مي يابند. به همين سبب در اين روز جشني برپا مي داشتند که همچون مهرگان و نوروز خجسته ومبارک است .
- سيزدهم هر ماه ِ شمسي كه تير روز ناميده مي شود مربوط به فرشتهً بزرگ و ارجمندي است كه " تير " نام دارد و در پهلوي آن را تيشتر مي گويند. فرشتهً مقدس تير در كيش مزديستي مقام بلند و داستان شيريني دارد. - ايرانيان ِ قديم نيز پس از دوازده روز جشن گرفتن و شادي كردن كه به ياد دوازده ماه سال است، روز سيزدهم نوروز را كه روز فرخنده ايست به باغ و صحرا مي رفتند و شادي مي كردند و در حقيقت با اين ترتيب رسمي بودن دورهً نوروز را به پايان ميرسانيدند.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
  #4  
قدیمی 04-01-2010
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض روز گرامیداشت طبیعت یا روز تخریب آن

روز گرامیداشت طبیعت یا روز



تخریب آن ؟








انسان همواره پیوندی ناگسستنی با طبیعت داشته و دارد. او در دامان طبیعت پرورش یافته و حتی پس از قرنهای متمادی و آغاز شهرنشینی، هیچ گاه به طور كامل از طبیعت دور نشده است. اما در طی قرن گذشته و بخصوص دو دهه اخیر، با گسترش روزافزون زندگی ماشینی بیگانگی و یا بی اعتنایی با طبیعت افزایش یافته است .
استانهای شمالی ایران از اكوسیستمهای متنوعی مانند دریاچه، شبه جزیره های گوناگون، جنگلهای بدیع و بی نظیر در تمام دنیا و پرندگان و حیوانات متنوع، برخوردارند. این منابع گنجینه ای ارزشمند بوده و حفاظت از آنها با تمام قوا الزامی است. خصوصیات جغرافیایی شمال ایران، نه تنها بر آب و هوا و شرایط اقلیمی منطقه تأثیر گذار است، بلكه مكانی برای آشتی دوستداران طبیعت با زمین است. این منطقه با طبیعت همیشه سبز وهوای مرطوب همواره برای غالب مردم كشورمان كه نگاهشان به پهنه های خالی ، دشتهای عریان وآب و هوای خشك و نیمه خشك عادت كرده ، بسیار پرجاذبه وزیباست و در طی تعطیلات نوروزی ویا تابستان مردم مهمان نواز خطه سرسبز گیلان ومازندران پذیرای سایر هموطنان خویش هستند .جنگل های انبوه ، دریایی كه تا چشم می رود باز هم هست و هوای پاك هیچگاه در نظر مسافری كه آرامش را می جوید كسالت بار ویكنواخت نمی شود ، ولی صد افسوس ... كه ما قدر طبیعت را نمی دانیم وبرآن دل نمی سوزانیم . تابستان گذشته فرصتی دست داد تا برای تعطیلات به همراه خانواده سفری به استانهای شمالی كشور داشته باشیم ، هوا بس خوش ودلپذیر ، آسمان بی انتها وآبی ولی ...زمین آلوده وكثیف بود ، هرجا كه خانواده ای ویا جمعی از مسافران اطراق كرده بودند انبوهی از زباله روی هم انباشته شده بود و كاش این زباله ها پس مانده های غذا ، میوه و تنقلات می بود ، كه اگر چنین بود این مواد گرچه ظاهر طبیعت را برای مدتی زشت وهوا را بدبو می كردند ولی بالاخره به طبیعت باز می گشتند ، اما انواع بطری های نوشابه ، پاكت های پفك وچیپس ، مشمع های زباله ، جا به جا انباشته شده ویا به وسیله باد در مناطق باز پراكنده شده بود . در گذری كه به مرداب انزلی داشتیم هنگامی كه می خواستیم از قایق خارج شویم ، به فاصله بیش از یك متر از حاشیه مرداب انبوه بطری های نوشابه این تالاب ارزشمند طبیعت ایران را در محاصره خود داشتند. این نوع زباله ها به بازگشت ناپذیر معروفند چرا كه تركیبات پیچیده آنها یا هیچگاه توسط باكتری های موجود در خاك تجزیه نمی شوند ویا زمانی بالغ بر 500 سال برای تجزیه آنها زمان لازم است . وشما خود بیندیشید كه اگر هر ایرانی در هنگام گردش ومسافرت تنها وتنها یك زباله بازگشت ناپذیر را در طبیهت رها سازد در اندك مدتی بر سر طبیعت سبز كشورمان چه خواهد آمد و بر چشم اندازهای بكر ومنحصر به فرد در كشورمان چه لكه ها و داغ هایی خواهد نشست ؟ به هر روی روز طبیعت ، روز پایانی جشن نوروز در پیش است ، ایرانیان باستان این روز را نه برای گریز از نحسی آن ، كه برای گرامی داشتن طبیعت برگزار می كردند تا در جشن گلها وشور شكوفه ها شركت جویند . ولی اینك آنچه روی می دهد لذت بردن در طبیعت بدون در نظر گرفتن هزینه ها وآسیب های آن است . در این روز كه از گذشته های دور با آداب ورسوم خاص خود جشن گرفته می شده است مردم با انواع خوراكی های وتنقلات مانده از نوروز به دامان طبیعت رفته و بنا بر رسم دیرین سبزه ها را در آب جاری رها می سازند ؛ این رسم كهن آنگاه كه جمعیت آدمی اندك بود هیچ آسیبی به طبیعت وارد نمی ساخت ولی هم اكنون جمعیت زیاد ، عمل به این آیین كهن را به یك عامل آلوده سازی طبیعت بدل ساخته است ؛ در روز سیزده نوروز سبزه ها در جوی های آب ، در رودها ودر جویبارها رها می شوند و گذرگاه های آب را مسدود ساخته وموجب جریان یافتن آب در معابر می شوند كه خود زحمتی دو چندان برای زحمتكشان شهرداری فراهم می سازد ، به عبارتی شادی وتفریح یك روز ما زحمت طاقت فرسا وچند روزه برای این زحمتكشان است . در این روز چنان با طبیعت رفتار كنیم كه كه اگر در روزهای بعد فرصتی دست داد تا به آغوش طبیعت پناه بریم باز هم از زیبایی ، پاكی ولطافت آن بهره ببریم .
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
  #5  
قدیمی 04-01-2010
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض روز جهانی محیط زیست

روز جهانی محیط زیست








خداوند تبارك و تعالی ، برای استقرار و ادامه حیات بشر و همه جانوران و گیاهان ، زمین (محیط زیست ) را در نظر گرفته است كه مجموعه ای متشكل از هوا، آب و ذرات معلق مانند : دوده ، غبار و خاك است یا به زبان علمی ، محیط زیست متشكل از نظامهای اتمسفر "Atmospher" كه از هوا و ذرات معلق تشكیل شده ، پدوسفرpethosper"" (زمین ) ، بیوسفر "biospher" (قشر زیست محیطی ) و هیدرو سفر "hidrospher"" ( آب ) می باشد . مجموعه این نظامها به اضافه نیروی خورشیدی فضای محیط زیست محیطی را آماده می كنند .

از آغازی كه انسان پا به عرصه طبیعت گذاشته، با شرایط محیط زیست خود تطابق داشته، و پیدایش و ادامه حیات همه تمدنها در صحنه محیطی بوده است .






تخریب محیط زیست و اثرات آن
پژوهشگران جهانی بر اساس تحقیقات ،مدعی تخریب و تهدید محیط زیست به دست انسان هستند و ادامه چنین وضعی را موجب پدیدار شدن مصیبت مرگباری برای زمین و موجودات آن می دانند .
عامل مهم تخریب محیط زیست ، انسانها هستند و در حال حاضر اثر نیروی انسانی بر روی عوامل محیط زیست ، جهانی شده است . رشد سریع جمعیت و مصرف انرژی فسیلی ، روند طبیعی را دگرگون كرده و موجب تغییرات شگرفی شده و تركیب مادی عناصر را تغییر داده است .
افزایش دما نیز تغییرات و نوسانهای شدیدی ایجاد كرده ، كه پوشش گیاهی را بشدت دچار دگرگونی خواهد كرد .
استفاده از صنایع تسلیحاتی ، گسترش هزاران نوع سموم و ورود آنها به اكوسیستم ، افزایش و توسعه گازهای خطرناك در جو نظیر گاز كربنیك و اكسید ازت و بارش بارانهای اسیدی – كه ناشی از سوخت نفت چاهها و جنگلهاست همگی عوامل تخریب زیست محیطی می باشند.




توسعه اقتصادی یا تخریب محیط زیست

در مجمع عمومی سازمان ملل در 22 دسامبر 1989 ، قطعنامه ای تصویب شد كه در اجلاسی هم محیط زیست و هم توسعه مورد بررسی قرارگیرد . هدف ، مجمع ، توسعه ای مبنی بر حفظ محیط زیست در سطح جهانی و ملی بود ، اما متأسفانه الگوهای فعلی توسعه ، عكس هدف مجمع عمومی سازمان ملل می باشد . به این معنا كه الگوهای فعلی حاكم بر توسعه در عمل ، عامل تخریب سازمان محیط زیست در جهان هستند .

كشورهای در حال توسعه ، كشورهای صنعتی را متهم اصلی بر هم زدن توازن زیست محیطی می دانند و كشورهای صنعتی ، كشورهای رو به توسعه را متهم می كنند كه افزایش جمعیت موجب شده كه ییش از ظرفیت زمین از منابع آن بهره برداری و آثار زیانباری برای زمین ،آب و هوا یا محیط زیست فراهم كنند . واقعیت این است كه كشورهای صنعتی با هزاران پالایشگاه و صنایع متنوع و گسترده ، سهم بزرگی در تولید گاز دی اكسید كربن و گازهای متصاعد شده مضر در جو دارند . ضمنا تولید دسته ای از مواد شیمیایی و مصرف فراوان آن كه در نازك شدن لایه اوزن مؤثر می باشد در كشورهای صنعتی انجام می گیرد .
به منظور حفاظت محیط زیست با شركت 1400 نماینده از 113 كشور تحت این عنوان كه تنها یك زمین وجود دارد با سرپرستی سازمان ملل در شهر استكهلم پایتخت سوئد تشكیل شد . كه مقارن با تاسیس " یونپ " ( سازمانی كه برنامه ریز محیط زیست درسازمان ملل متحد است . ) بود و سپس سالروز تأسیس سازمان " یونپ " به عنوان روز جهانی محیط زیست نامگذاری شد.




راه حل نهایی بحران محیط زیست

هر تحول و دگرگونی در اندیشه و تفكر نیازمند زمان است . در مسائل محیط زیست نیز بشر نیاز به زمان دارد .

دانشمندانی در دهه 1960 ، نابودی نهایی منابع و خسارات فراوانی را كه بر طبیعت وارد می شود پیش بینی كرده بودند .
در آغاز دهه ی1970 در كنفرانسهای متعدد سازمان ملل ، بسیاری از متفكران ، جهان را از توسعه بی رویه كشورهای صنعتی و انفجار جمعیت در كشورهای جنوب برحذر می داشتند ، اما اولین شوكها زمانی وارد آمد كه فاجعه های متعددی برای محیط زیست در دهه اخیر ، انفجاری در خود آگاهی و دگر گونی بشریت وارد آورد . اینكه بشریت به دست خود خطری آفریده و این خطر آینده ی او را به بازی گرفته است و تهدید می كند ، زمانی كشف شد كه گسترش حفره ای در اوزن و دیگر اثرات فیزیكی برای كسی جای تردید باقی نگذاشت .
در كشورهای صنعتی باید شیوه های تولید و مصرف تغییر یابد ، اما نه تنها شیوه های حاكم در تولید و مصرف امروز نگران كننده هستند ، بلكه نگران كننده تر اصلی از آنها مصرف بی مرز انرژی در جهان است.
بدون شك كشورهای صنعتی مقصر اصلی تخریب و آلودگی محیط زیست می باشند . كشورهای صنعتی بایستی از تخریب جنگلهای مناطق استوایی و پیشرفت كویرها جلوگیری كنند و این امر زمانی ممكن است كه به كشورهای رو به توسعه چه در زمینه روابط آنها با محیط زیست و چه در زمینه های مشكلات اجتماعی و اقتصادی یاری برسانند . و سیاست محیط زیست باید به گونه ای در جهان اعمال شود كه فراتر از مرزهای مصنوعی و سیاسی و جغرافیایی و طبیعی كشورها باشد .
اعمال یك سیاست جهانی محیط زیست هم باید مسئولیت پذیریكل جهان را دربربگیرد و هم همه كشورها و آحاد مردم احساس تكلیف و وظیفه كنند.
به منظور اعمال سیاست جهانی برای محیط زیست باید ضوابط و مقررات و قواعد اجرایی و حقوقی وجود داشته باشد . همكاری و هماهنگی های دو جانبه و چند جانبه بین كشورها مقدمه ای است برای برپایی و برقراری ضوابط پایدار جهت حفظ محیط زیست، كه بر اساس حفظ منافع ملی و منطقه ای باشد .
به دلایل فوق ، بشریت امروز نیازمند گسترش روابط شمال و جنوب است و شرایط حاكم كنونی بین شمال و جنوب باید از پایه و اساس دگرگون شود.




اسلام و محیط زیست

در دین مبین اسلام توجه زیادی به محیط زیست و حفاظت از آن و تاكید زیادی بر آباد كردن زمینهای بایر ، درختكاری ، پاكیزه نگاه داشتن نهرها و آلوده نكردن آنها شده است .

در احادیثی كه از حضرت رسول اكرم (ص) نقل شده است ، آن حضرت سفارش به آباد كردن زمینهای بایر و درختكاری نموده اند .
زمین ، زمین خداست وبندگان ، بندگان خدا هستند هر كه زمین مرده ای را آباد كند متعلق به او می باشد . در حدیث دیگری پیامبر اكرم (ص) توصیه به درختكاری نموده اند و درخت را باقیات صالحات برای انسان دانسته اند كه هركس از ثمره آن درخت استفاده كند برای كسی كه درخت را كاشته است صدقه ای محسوب می شود . در رابطه با اهمیت درختكاری و گسترش فضای سبز ، رسول اكرم (ص) تا بدانجا سفارش نمودند كه اگر رستاخیز بپا شود و در دست ما نهالی باشد باید اگر می توانیم آن را بكاریم . این فرمایش نشان دهنده این مطلب است كه چقدر ما باید به محیط زیست توجه داشته باشیم.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
  #6  
قدیمی 04-01-2010
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض روزها یا ماه جشن نوروز

روزها یا ماه جشن نوروز






مدت برگزاری جشن هایی چون مهرگان، یلدا، سده و بسیاری دیگر، معمولاً یک روز (یا یک شب) بیشتر نیست. ولی جشن نوروز، که درباره اش اصطلاح «جشن ها و آیین های نوروزی» گویاتر است، دست کم یک یا دو هفته ادامه دارد.
ابوریحان بیرونی مدت برگزاری جشن نوروز را، پس از جمشید یک ماه می نویسد: «چون جم درگذشت، پادشاهان همه ی روزهای این ماه را عید گرفتند. عیدها را شش بخش نمودند: 5 روز نخست را به پادشاهان اختصاص دادند. 5 روز دوم را به اشراف، 5 روز سوم را به خادمان و کارکنان پادشاهی، 5 روز چهارم را به ندیمان و درباریان، 5 روز پنجم را به توده مردم و پنجه ششم را به برزیگران.»
کمپفر در سفرنامه ی خود آورده است که « در زمان شاه سلیمان صفوی، مهمانی ها، تفریح و جشن های نوروز در میدان های عمومی تا سه هفته طول می کشید.»
"درو ویل" مدت تعطیلی جشن نوروز را در زمان فتحعلی شاه دو هفته می نویسد. ولی برگزاری مراسم نوروزی امروز، دست کم از "چهارشنبه آخر سال" آغاز و در "سیزده بدر" پایان می پذیرد.
رسم ها و آیین های نوروزی که از روزگاران کهن برگزاری آنها از نسلی به نسل بعد به ارث رسیده، به ناگزیر با دگرگونی شیوه های زندگی، تکنولوژی های صنعتی و ماشینی، سازمان های اداری شغل ها، قانون ها، وسایل ارتباط جمعی جدید بدون آنکه هویت خود را از دست بدهد، تحول یافته است. از آداب و رسوم کهن پیش از نوروز، بایستی از چهارشنبه سوری، خانه تکانی و پنجه (خمسه مسترقه) یاد کرد.



روزهای مردگان و پنجشنبه آخر سال

یکی از آیین های کهن پیش از نوروز، یاد کردن از مردگان است که به این مناسبت به گورستان می روند ، و خوراک می برند و به دیگران می دهند. زردشتیان معتقدند که: «روان و فروهر مردگان، هیچ گاه کسی را که بوی تعلق داشته فراموش نمی کنند و هر سال هنگام جشن فروردین به خانه و کاشانه خود بر می گردند.»
در روزهای پنجه، از جمله رسم ها، تهیه کردن غذاهای آیینی - مذهبی بوده، ابوریحان می نویسد: " ... وگبرکان در این پنج روز خورش و شراب نهند، روان های مردگان را و همی گویند، که جان مرده بیاید و آن غذا گیرد، " غذا پختن و بر مزار مردگان بردن در قرن چهارم رسم بوده است؛ از خوارزم تا فارس. خوارزمیان پنج روز آخر اسفند و پنج روز دیگری که در پی است و ملحق به این ماه، مانند اهالی فارس، در روزهای فروردگان برای ارواح مردگان در گورستان غذا می گذارند.
یکی از صورت های برجا مانده ی این رسم، در شهر و روستا، به گورستان رفتن پنجشنبه ی آخر سال است به ویژه خانواده هایی که در طول سال عضوی را از دست داده اند. رفتن به زیارتگاه ها و زیارت اهل قبور، در پنجشنبه – نظیر روز پیش از نوروز و بامداد نخستین روز سال – رسمی عام است. در این روز، خانواده ها خوراک (پلو- خورش)، نان ، حلوا و خرما بر مزار نزدیکان می گذارند و بر مزار تازه گذشتگان شمع یا چراغ روشن می کنند. در برخی از شهرهای ایران، روز پیش از عید، خانواده های عزادار، از خویشان و نزدیکان با غذا و حلوا پذیرایی می کنند و بر سرمزار جمع می شوند. نیز رسم است که ایرانیان شیعه، در موقع سال تحویل، به زیارت قبر امامان و امامزادگان می روند.



خانه تکانی

اصطلاح خانه تکانی را بیشتر در مورد شستن، تمیز کردن، نو خریدن، تعمیر کردن ابزارها، فرش ها، لباس ها، به مناسبت فرا رسیدن نوروز، به کار می برند. در این خانه تکانی، که سه تا چهار هفته طول می کشد، باید تمامی ابزارها و وسیله هایی که در خانه است، جا به جا، تمیز، تعمیر و معاینه شده و دوباره به جای خود قرار گیرد. برخی از ابزارهای سنگین وزن مثل فرش ها، تابلوها، پرده ها و یا وسایل دیگر، فقط سالی یک بار، آن هم در خانه تکانی نوروزی، جا به جا و تمیز می شود. در برخی از شهرهای آذربایجان نخستین چهارشنبه ماه اسفند (چهارشنبه موله) به شستن و تمیز کردن فرش های خانه اختصاص دارد.



کاشتن سبزه

اسفند ماه، ماه پایانی زمستان، هنگام کاشتن دانه و غله است. کاشتن "سبزه عید" به صورت نمادین و شگون، از روزگار کهن، در همه ی خانه ها و در بین همه خانواده ها مرسوم بوده است.
در ایران کهن، بیست و پنج روز پیش از نوروز، در میدان شهر، دوازده ستون از خشت خام برپا می شد، بر ستونی گندم، برستونی جو و به ترتیب، برنج، باقلا، کاجیله (گیاهی است از تیره ی مرکبات ، که ساقه آن به 50 سانتی متر می رسد)، ارزن، ذرت، لوبیا، نخود، کنجد، عدس و ماش می کاشتند؛ و در ششمین روز فروردین، با سرود یا ترنم و شادی ، این سبزه ها را می کندند و برای فرخندگیش به هر سو می پراکندند. ابوریحان نقل می کند که «این رسم در ایرانیان پایدار ماند که روز نوروز در کنار خانه هفت صنف از غلات در هفت استوانه بکارند و از روییدن این غلات، به خوبی و بدی زراعت و حاصل سالیانه حدس بزنند.»
امروز در همه ی خانه ها رسم است که ده روز یا دو هفته پیش از نوروز، در ظرف های کوچک و بزرگ، کاسه، بشقاب، پشت کوزه و ... دانه هایی چون گندم، عدس، ماش و ... می کارند.
موقع سال تحویل و روی سفره ی "هفت سین" بایستی سبزه بگذارند. در برخی از شهرها سومین چهارشنبه پیش از عید به خیس کردن و کاشتن گندم و عدس برای سبزه های نوروزی اختصاص دارد. این سبزه ها را در خانواده ها تا روز سیزده نگه می دارند و در این روز، زمانی که برای "سیزده بدر" از خانه بیرون می روند، در آب روان می اندازند.



سفره هفت سین

رسم و باور کهن است که همه اعضای خانواده در موقع سال تحویل (لحظه ی ورود خورشید به برج حمل) در خانه و کاشانه خود در کنار سفره هفت سین گرد آیند. در سفره ی سفید رنگ هفت سین، از جمله، هفت روییدنی خوراکی را که با حرف« س» آغاز می شود و نماد و شگونی بر فراوانی روییدنی ها و فرآورده های کشاورزی است- چون سیب ، سبزه، سنجد، سماق، سیر، سرکه، سمنو و مانند این ها- می گذارند. افزون بر آن آینه، شمع، ظرفی شیر، ظرفی آب که نارنج در آن است، تخم مرغ رنگ کرده، تخم مرغی روی آینه، ماهی قرمز، نان، سبزی، گلاب، گل، سنبل، سکه و کتاب دینی (مسلمانان قرآن و زردشتیان اوستا و...) نیز زینت بخش سفره ی هفت سین است. این سفره در بیشتر خانه ها تا روز سیزده گسترده است.
در برخی از نوشته ها از سفره ی هفت شین (هفت روییدنی که به حرف شین آغاز می شود) سخن رفته و آن را رسمی کهن تر دانسته اند. در ریشه یابی واژه ی هفت سین نظرهای دیگری چون هفت چین (هفت روییدنی از کشتزار چیده شده) و هفت سینی از فرآورده های کشاورزی نیز بیان شده است. پراکندگی نظرها ممکن است به این سبب باشد که در کتاب های تاریخی و ادبی کهن اشاره ای به هفت سین نشده و از دوره ی قاجاریه است که درباره ی باورها ، رفتارها و رسم های عامیانه مردم تحقیق ، بحث و اظهار نظر آغاز شده است. نمی دانیم که آیا پیش از قاآنی هم شاعری هفت سین را در شعر خود آورده است یا نه؟
سین ساغر بس بود ما را در این نوروز روز گو نباشد هفت سین رندان دُرآشام را
میرزاده ی عشقی نیز در "نوروزی نامه" مسمطی برای آگاهی مردم آن دیار سروده :
بپا سازند از مازندران تا شوش و ملک ری بساط هفت سین چینند و بنشینند دور وی
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
  #7  
قدیمی 04-03-2010
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض بهانه اي براي رفتن

بهانه اي براي رفتن

روز طبيعت

فصل زيبايي ها

دي شد و بهمن گذشت، فصل بهاران رسيد
جلوه گُلشن به باغ، هم چو نگاران رسيد


مولوي
بار ديگر بهار، اين فصل زيبايي ها، به همراه نسيم دل انگيز و دل نوازش از راه رسيد. سرماي سوزان و پُربرف زمستاني، رخت بر بست و سبزه ها آرام آرام سر از خاک بُرون آوردند و شکوفه هاي درختان، با هر باد نوروزي، نفس کشيدند. چه زيباست در فصل شکوفايي شکوفه ها خانه هايمان نيز از بوي گُل و طبيعت بهاري عطر آگين، و دل ها، از کدورت ها و کينه ها، خانه تکاني شوند.



طبيعت



طبيعت با شکوه و نشان قدرت بي پايانِ خداوندگاري سايه مِهر و نوازش خود را بالاي سرمان گسترده، و در زير پايمان، چونان مَهدِ آرامش و آسايش نشسته و گويا عهدي ناگُسستني با ما بسته است. درياهاي گاه آرام و گاه نا آرام، کوه هاي سر به فلک کشيده، آفتابِ عالَم آرا، ماه و ستارگان شورانگيز و آسمان، اين آبيِ آرام بلند که چون پرنيان، افق

تا افق دامن گشوده و در هر چين دامانش، هزاران پولَک نقره اي جلوه گري مي کند، ما را به مِهر مي پذيرند، اما همواره از ما قهر و نامهرباني مي بينند.


انسان امروزي و طبيعت
در جهان پُر آشوب امروز، انسانِ دردمند، گرفتار مصيبت هاي بي شماري است که فقط اندکي از آن ها از دامن طبيعت سرچشمه مي گيرد، اما بيشتر آن ها، زاييده حضور نامتعادل انسان در طبيعت است که روز به روز از برابري فطري آن مي زدايد و در آتشي که خود برافروخته مي سوزد و خاکستر مي شود.
به راستي، امروز ما با طبيعت و دنيايي پيرامون خود، چه رفتاري داريم؟ آگاهان و صاحب نظران بر آنند، با وقوع پيوستن بلايي که انسان بر سر طبيعت در آورده، دور نيست محيط زيستِ انسان ها، به جهنّمي سوزان و نا آماده براي زيست، مُبدّل گردد.
روز طبيعت، فقط يک بهانه است؛ بهانه اي براي رفتن، ديدن و گره خوردن با آنچه پيش روي چشمانت رشد مي کند و تو صدايِ رشد طبيعت را از ميانِ آن همه تازگي و طراوت، مي شنوي




پيامِ مهر
سيزدهمين روزِ فروردين ماه، به نامِ روز «طبيعت» نام گذاري شده است. در اين روز، گرايش روح انسان به طراوت و طبيعت، شکوفا مي شود.
دشتي به وسعت تمدّن ايران، سبزينه اي به زيبايي فرهنگِ ايران و مردماني به زلاليِ آب که بر سر تا سر دشت هاي زيباي اين سرزمين رؤياها، مي نشيند. پدرها و مادرها، پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها و نوه ها و نتيجه ها، هر يک سُفره اي پهن مي کنند و ناني و خوراکي و آبي که فراهم است.
مردم، بيرون رفتن در اين روز را نماد مهرورزي، دوستي، پالايش روح و روان از کدورت ها و اختلافات و پيامش را پيامِ مهر و آشتي مي دانند.




بهانه اي براي رفتن
روز طبيعت، فقط يک بهانه است؛ بهانه اي براي رفتن، ديدن و گره خوردن با آنچه پيش روي چشمانت رشد مي کند و تو صدايِ رشد طبيعت را از ميانِ آن همه تازگي و طراوت، مي شنوي.
هر کجا گياهي سر از خاک برون آورده، گُلي روييده، يا طراوتِ بهاري به آن دميده و نواي نغمه و سرود شادي در هوا آکنده است، آن جا جايگه

شادي و شعف مردم است.
مهم نيست؛ کنار خيابان، تويِ بوستان، کنارِ بزرگ راه يا خارج از شهر و ميانِ زمين هايِ خاکي، مهم فرار از چهار ديواري هايِ خسته کننده است و ترس از خفه شدن و پوسيدنِ دل، ميانِ اين ديوارها.


تحوّل؛ درس بزرگ
بهار، فصلِ دگرگوني است. طبيعت خزان زده و زمستان ديده، به ناگاه به امرِ خداوندگاري سر از خاک بر مي آورد و زنده و با طراوت مي گردد؛ «خداوند از آسمان، آبي فرستاد و زمين را پس از آن که مرده بود، حيات و زندگي بخشيد و اين، نشانه روشني است براي گروهي که گوش شنوا دارند.» (نحل: 65) (عصر: 2)
ديدن اين دگرگوني شگرف، درسي بزرگ و زماني سودمند براي ما انسان هاست تا به ياد بهار و خزان عمر خويش بيفتيم و به خويشتن بينديشيم؛ که «اِنَّ الأِنسانَ لَفي خُسرٍ»
به راستي، امروز ما با طبيعت و دنيايي پيرامون خود، چه رفتاري داريم؟




خرافات در دلِ طبيعت



در قديم که شهرها داراي دروازه هاي چند گونه بود، روز سيزده مي بايست هر کس از دروازه اي بيرون مي رفت و از دروازه اي ديگر بر مي گشت تا بدين فريب، ديوِ شريري که همراه او دمِ دروازه خروجي مي ماند، در بقيه سال، پشت ديوار شهر به انتظار باقي بماند و او سال خوبي داشته باشد. هنوز هم کساني ديده مي شوند که سبزه نوروزي شان را بر ماشين مي نهند و


به سوي سبزه زاران حرکت مي کنند و با دُعا و آرزو، به نيّت بخت گشايي دختران، بر سبزه ها گره مي زنند و ماهيان قرمز را از تُنگ ها بيرون مي آورند و به آب روان مي سپارند. چه زيباست که رنگ اين خرافات را از دامن سُنت هاي ملّي خود بزداييم.


آرزو
اکنون در پايانِ تعطيلات نوروزي و روز پيوند با طبيعت، آرزويمان اين است که همگام با يکديگر، آينده را در شادماني عمومي جشن بگيريم و آن گونه که خورشيد، بي دريغ بر همگان مي تابد، بکوشيم ثروت هاي عظيم و خداداده اين سرزمين نيز از آنِ همگان باشد و آن گونه که بهار از ميانه روي و رستاخيز عدالت سخن مي گويد، ما نيز بايد در راه استقرار عدالت و آزادي که از آرمان هاي هميشگي ايرانيان و از شعارهاي محوري انقلاب اسلامي ماست، بکوشيم.
منبع: پايگاه حوزه
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 
ابزارهای موضوع
نحوه نمایش

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 01:34 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها