|
 |
 |
 |
 |
 |
 |
 |
|
|||||||
| شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد |
 |
|
|
ابزارهای موضوع | نحوه نمایش |
|
#4981
08-23-2010
|
||||
|
||||
زیر بارند درختان که تعلق دارند
ای خوشا سرو که از بار غم آزاد آمد
__________________
من با نخستین نگاه تو آغاز شدم.
|
| جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید | |
|
|
|
|
#4982
08-23-2010
|
||||
|
||||
|
خوشا دلی که مدام از پی نظر نرود
به هر درش که بخوانند بی‌خبر نرود
__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست
|
|
#4983
08-23-2010
|
||||
|
||||
|
به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید
که سالک بی‌خبر نبود ز راه و رسم منزل‌ها
__________________
یک پاییز فقط برای من و تو
|
|
#4984
08-23-2010
|
||||
|
||||
مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ
چرا که وعده تو کردی و او به جا آورد
__________________
|
|
#4986
08-23-2010
|
||||
|
||||
|
از دور ببینی تو مرا شخص رونده
آن شخص خیالست ولی غیر عدم نیست
__________________
|
|
#4987
08-23-2010
|
||||
|
||||
|
جمال شخص نه چشم است و زلف و عارض و خال
هزار نکته در این کار و بار دلداریست
__________________
یک پاییز فقط برای من و تو
|
|
#4988
08-23-2010
|
||||
|
||||
|
جز دیدن روی تو مرا رای دگر نیست
جز وصل توام هیچ تمنای دگر نیست این چشم جهان بین مرا در همه عالم جز بر سر کوی تو تماشای دگر نیست
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم شعر را... ماه را.... و تو را ... امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم هنوز اولین سطر را نخوانده تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را... ولی نه...!! باید ترک کنم هم تو را....هم شعر را .... و هم٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم... ====================================== مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
|
|
#4989
08-23-2010
|
||||
|
||||
|
جز نقش تو در نظر نیامد ما را
جز کوی تو رهگذر نیامد ما را خواب ارچه خوش آمد همه را در عهدت حقا که به چشم در نیامد ما را
__________________
یک پاییز فقط برای من و تو
|
|
#4990
08-23-2010
|
||||
|
||||
|
از رهگذر خاک سر کوی شما بود
هر نافه که در دست نسیم سحر افتاد
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم شعر را... ماه را.... و تو را ... امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم هنوز اولین سطر را نخوانده تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را... ولی نه...!! باید ترک کنم هم تو را....هم شعر را .... و هم٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم... ====================================== مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
|
|
| کاربران در حال دیدن موضوع: 3 نفر (0 عضو و 3 مهمان) | |
حالت خطی
|
|
اکنون ساعت 06:37 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.