بازگشت   پی سی سیتی > هنر > فیلم سينما تئاتر و تلویزیون Cinema and The Movie > تلویزیون

تلویزیون در این بخش مباحث مرتبط با تلویزیون قرار خواهند گرفت

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 11-24-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض مصاحبه ای جدید و خواندنی با سياوش خيرابي

مصاحبه ای جدید و خواندنی با سياوش خيرابي



«سياوش خيرابي» همان بهرام ترانه مادري... امسال او را در قاب تلويزيون و در سريال شبانه «دلنوازان» مي‌بينيم، او از سه ماه پيش در تصويربرداري اين سريال حضور به هم رساند، او مي‌گويد: هم از نقش بهرام و هم از نقش رامين خوشم مي‌آيد و فكر مي‌كنم دلنوازان بتواند قلب بينندگان تلويزيوني را تسخير كند. با سياوش بارها به گفتگو نشستيم و همه شما در گذشته با بيوگرافي او آشنا هستيد، از اين رو سعي كرديم، نوع پرسش‌هايمان متفاوت با گذشته باشد، ضمن اينكه يك بار ديگر جا دارد از برادر سياوش، «اورنگ» تشكر كنيم كه زحمت گرفتن اين تصاوير را در لوكيشن دلنوازان كشيده است.
نقش مهم مردم
فكر مي‌كنم ويژگي كه در من وجود دارد و من مي‌توانم روي آن مانور بدهم، مردمي بودنم است. دوست دارم به كساني كه تازه به حرفه بازيگري روي مي‌‌آورند و در سريال دلنوازان هم كم نيستند، بگم بعد از اينكه به جايي رسيدند، زياد خودشان را گم نكنند و بدانند كه اگر اين مردم نباشند، آنها هم نيستند.
من فكر مي‌كنم بازيگر در وهله اول انتخاب مي‌شود و در گام بعدي انتخاب مي‌كند. مثلا يك كارگردان سياوش خيرابي را براي بازي در فلان نقش انتخاب مي‌كند. حالا سياوش خيرابي بايد فيلمنامه را مطالعه كند و با سنجيدن تمام شرايط كار تصميم بگيرد كه آيا در اين نقش بازي كند يا نه؟
برادر بزرگ‌تر من
وقتي بازي در سريال دلنوازان به من پيشنهاد شد، هنوز فيلمنامه حاضر نبود. فقط يك صحبت كوتاه با آقاي سهيلي‌زاده داشتم كه ايشان به من گفتند: نقش رامين برايت مناسب است و من هم پذيرفتم. به هرحال حسين سهيلي‌زاده خيلي به گردن من حق دارد و مثل برادر بزرگتر من هميشه در كنارم بوده است.
بازيگري را دوست دارم
من بازيگري را دوست دارم به اين دليل كه يك بازيگر مي‌‌تواند جاي هزاران نفر زندگي كند و موقعيت‌هاي مختلف را تجربه كند. از يك ديوانه بگيريد تا يك استاد دانشگاه و اين برايم جذاب است. هيچ وقت به اين فكر نمي‌كنم كه مي‌‌خواهم به كجا برسم ولي دوست دارم به نقطه اوج بازيگري دست پيدا كنم كه بازهم معلوم نيست اين نقطه اوج كجاست. استاد فراهاني يك حرف زيبايي زدند، ايشان مي‌گفتند: بازيگري مثل دريا مي‌ماند و انتها ندارد.
رامين؛ بهرام؛ سياوش
رامين نسبت به بهرام (ترانه مادري) يكسري تفاوت‌هايي دارد. سن و سال رامين بيشتر است و خرج يك خانواده برگردن اوست و تصميم به ازدواج دارد ولي از هيچ جا حمايت نمي‌شود و روي پاهاي خودش ايستاده است. در كنار اين ويژگي‌ها، خالي‌بندي را هم بايد اضافه كنم. رامين ذاتا انسان خالي‌بندي است و از اين جهات با بهرام متفاوت است. در ترانه مادري و دلنوازان تنها وجه اشتراك خودم و نقش‌هايي كه بازي كردم نوع لباس پوشيدنم(تيپ) بود واز لحاظ شخصيتي با نقش‌ها فاصله داشته‌ام.
همكاري دوباره
محسن افشاني يكسري ويژگي‌هايي داشت، شاهرخ استخري هم ويژگي‌هاي مخصوص به خود را دارد. خب در ترانه مادري من با محسن از قبل آشنايي نداشتم اما من و شاهرخ با تله‌فيلم «تلخون» كار تصوير را آغاز كرده و منتظر بوديم فرصتي پيش بيايد تا دوباره با هم كار كنيم، كه در دلنوازان اين اتفاق افتاد. محسن افشاني هم نكات مثبت زيادي، چه در اجرا و چه در بازيگري دارد ولي چون من و شاهرخ از قبل آشنايي داشتيم در كنار يكديگر راحت‌تر بازي كرديم. يادم مي‌آيد قبل از شروع فيلمبرداري «دلنوازان» شاهرخ را در شمال ديدم و از همانجا براي بازي در اين سريال برنامه‌ريزي كرديم در مورد اينكه چه كارهايي انجام دهيم كه كار بهتر از آب در بيايد.
اول بازي خوب، بعد چهره
براي موفقيت يك بازيگر، اول بازي خوب لازم است بعد چهره مناسب. من اگر چهره خوبي داشتم اما بازي خوبي نداشتم مطمئن باشيد كه آقاي سهيلي‌زاده براي بار دوم سراغ من نمي‌آمد. به نظرم آنقدر پسرهاي خوش تيپ در تهران زياد هستند كه من در مقابلشان حرفي براي گفتن ندارم، ولي آنها نمي‌‌توانند به واسطه چهره خوب بازيگر خوبي هم باشند، چون به نظرم بازيگري بايد در خون انسان باشد.
خاطره‌اي از عابدزاده
كريم باقري و علي دايي و... كساني بودند كه وقتي بچه بودم بازي‌هايشان را از تلويزيون مي‌ديدم. يادم مي‌آيد سالها پيش در يك جايي، آقاي عابدزاده را ديدم و باهاشون عكس يادگاري و امضا گرفتم. تا اينكه سال‌ها گذشت و چندي پيش با يكي از دوستان سر تمرين تيم پيروزي رفتيم و آقاي عابدزاده نسبت به من محبت داشتند، از بازي‌ام در ترانه مادري تشكر كردند، وقتي برايش ماجراي عكس را تعريف كردم باورش نشد كه من همان كودك چند سال پيش هستم.
لاست و فرار از زندان
فكر مي‌كنم بارزترين تفاوت سريال‌سازي در خارج از كشور و كشور ما اين است كه در آنجا خيلي براي خوب شدن كار هزينه مي‌‌كنند ولي در ايران اين طور نيست و همه سعي مي‌كنند كارها را با حداقل هزينه انجام دهند و همين امر باعث مي‌شود كه كار، آن چيزي كه كارگردان مي‌‌خواهد نشود. شما سريال «فرار از زندان» را ببينيد كه براي آن چه هزينه‌اي شده.
نقش يك رواني
خيلي دوست دارم نقش يك آدم رواني كه دچار جنون شده است را بازي كنم. نقشي شبيه نقش نيما شاهرخ شاهي در فيلم پارك وي. همچنين دوست دارم نقش يك پسر از طبقه پايين جامعه را بازي كنم كه اصلا در قيدوبند تيپ و قيافه نيست. اما متاسفانه نقش‌هايي كه تا الان به من پيشنهاد شده شبيه هم بوده و تصميم دارم پس از «دلنوازان» نقش‌هاي متفاوت تري را تجربه كنم.
از او بيشتر بدانيم
شغل اصلي‌ پدر سياوش خيرابي، عكاسي است و از بين سه پسرش آرش و اورنگ حرفه پدر را دنبال كردند، اورنگ رشته مكانيك خوانده و آرش هم مثل سياوش، كامپيوتر خوانده است. آرش و اورنگ هم‌اكنون آتليه عكاسي را اداره مي‌كند.
شهرت
وقتي ديده مي‌شوي، خيلي از كارها را نمي‌‌تواني انجام بدي و خيلي جاها نمي‌‌تواني بروي. مثلا تو به عنوان يك بازيگر دوست داري در خيابان با دوستت شوخي كني، اما نمي‌‌تواني اين كار را انجام دهي، اما اين محدوديت به اين مي‌ارزد كه وقتي در خيابان راه مي‌روي و يك نفر مي‌آيد و از تو به خاطر بازي‌ات تشكر مي‌‌كند. يادم مي‌آيد مدت زماني كه «ترانه مادري» پخش مي‌شد، داشتم در خيابان راه مي‌رفتم كه يك پيكان خيلي قديمي كه راننده‌اش هم يك آقاي سالخورده بود با ديدن من به يك باره متوقف شد، او پيش من آمد و از من به خاطر بازي در اين سريال تشكر كرد. خب اين براي من لذت‌بخش است كه يك پيرمرد كه جاي پدربزرگ من است را توانسته‌ام شاد كنم. با تمام اين احوال از اين وضعيت خوشحالم، چون خودم اين راه را انتخاب كرده‌ام و از آن راضي هستم.
احترام
من الان حس مي‌كنم مردمي‌تر از هميشه هستم. ولي از گوشه و كنار مي‌شنوم كه مي‌گويند؛ سياوش همه جا مي‌گويد كه مردمي است اما در عمل اين طور نيست. در صورتي كه اصلا اين طور نيست من در بطن مردم هستم و هرجا آنها را ببينم به آنها احترام مي‌گذارم چون من هم جزئي از اين مردم هستم و با آنها زندگي مي‌كنم. دوست ندارم كسي از من ناراحت شود.
ورزش، مطالعه، اينترنت
به دليل مشغله كاري زياد فرصت نمي‌كنم مطالعه كنم و بيشتر روزنامه و مجله مي‌خوانم ولي اگر كتابي باشد كه دوستان بهم پيشنهاد كنند حتما مطالعه مي‌كنم. ورزش را هم بسيار دوست دارم و بدنسازي، اسكي و تنيس را دنبال مي‌كنم.
سياوش پس از مطرح شدن، بارها در كانون شايعات بود. از تصادف و خداي نكرده مرگ در اثر سانحه گرفته تا درگيري در خيابان كه سياوش اين شايعات را تكذيب مي‌كند. سياوش مي‌گويد: به هر حال حرفه ما اين چيزها را هم دارد يعني زماني كه وارد اين حرفه مي‌شوي بايد عوارض آن را هم بپذيري. مزاحمت تلفني و شايعات جورواجور قسمتي از اين حرفه است.
مصطفی امامی
منبع-خانواده سبز

__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 10:23 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها