بازگشت   پی سی سیتی > تالار علمی - آموزشی و دانشکده سایت > پزشکی بهداشتی و درمان > روانشناسی

روانشناسی زیر تالار روانشناسی برای مباحث مربوط به این رشته

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 04-02-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
جدید دیوارها برای متوقف کردن ساخته نشده‌اند (رندی پاش) توصیه میکنم بخونین

دیوارها برای متوقف کردن ساخته نشده‌اند



همه انسانها می میرند اما همه زندگی نمی کنند :


اگر به شما بگویند قرار است بزودی بمیرید و فقط برای جمع بندی و ارائه مسائلی که برایتان مهم است شانسی به شما بدهند چه می کنید ؟

پاسخ به این مساله آسان نیست، مرگ برای همه هست اما فکر کردن در این مورد برای کسی خوشایند نیست . در واکنش به این مساله ،در واقع رندی پاش Randy Pausch بهترین بود و برای همین است که من رندی پاش را دوست داشتم و البته هنوز هم دارم.


در سپتامبر ۲۰۰۶، تشخیص داده شد که «‌رندی پاش»، استاد علوم کامپیوتر دانشگاه کارنگی ملون، مبتلا به شکل غیرقابل درمانی از سرطان پانکراس (لوز المعده) شده است. در همان ماه آقای پاش در دانشگاهش سخنرانی‌ای ایراد کرد که توجه بسیاری را به خصوص در محیط اینترنت به خود جلب کرد، طوری که میلیون‌ها نفر به کمک سایت‌های اشتراک ویدئو همچون یوتیوب آن را تماشا کرده‌اند. در این سخنرانی، پاش به جای اینکه در مورد بیماری و مرگ قریب الوقوعش حرف بزند، سخنرانی را تبدیل به مراسمی کرد، برای بزرگداشت رؤیاهای کودکی و زندگی.

«‌رندی پاش»، استاد علوم کامپیوتر دانشگاه کارنگی ملون در سن ۴۷ سالگی درگذشت... سپتامبر سال 2006 به رندی گفته شد که مبتلا به سرطان پانکراس شده است و با وجود آنکه یک برنامه درمانی سفت و سخت را دنبال کرد، عمل جراحی کرد و تحت برنامه‌های شیمی‌درمانی تحقیقاتی هم قرار گرفت، ولی در ماه آگوست به او گفته شد که سرطان به کبد و طحال متاستاز پیدا کرده است و او فقط ۳ تا ۶ ماه فرصت دارد.

آیا می شود در حال مرگ بود و در همین حال به میلیون ها نفر درس زندگی داد ؟

رندی پاش معتقد بود اینکه چند سال زندگی می کنیم اهمیتی ندارد مهم این است که مدتی که زندگی می کنیم ،خوب و با تمام ظرفیت زندگی کنیم . مهم نیست که چگونه به ارزوهایمان برسیم انچه مهم است زندگی ماست . اگر زندگی در مسیر درستی هدایت شود می رسد هنگامیکه تقدیر و سرنوشت برای به تصویر کشیدن رویاهایمان وارد عمل شوند .

او هنگامی که برای ارائه سخنرانی در مورد بیماری و وضعیت زندگی اش روبروی حضاری قرار گرفت، همه منتظر دیدن فردی ناامید و شاکی از روزگار بودند اما او بدون اینکه کوچکترین نشانه ضعفی از خود نشان دهد گفت:" اگر من عصبی یا افسرده نیستم ،که باید باشم خیلی متاسفم که همه شما را ناامید کردم ". و سپس با چند حرکت ورزشی ذهن همه را نسبت به خودش عوض کرد و خود را سرحال تر ازهمه نشان داد و تعجب و تحسین همه را برانگیخت .


رندی در ادامه ذكر می‌كند كه كاملاً می‌داند كه چه اتفاقی دارد می‌افتد، به همین دلیل منزلش را عوض كرده و به محله‌ای رفته بود كه نزدیك خانواده همسرش باشد، زیرا می‌دانست كه با فوت او همسر و سه فرزند خردسالش به كمك نیاز دارند.

رندی در سخنرانی درباره آرزوهای كودكی‌اش صحبت می‌كرد و با ذكر خاطرات مختلفی كه از افراد مختلف داشت نكته‌های متنوعی را بیان می‌كرد. نكته‌هایی مانند بیان حقیقت، سخت‌كوشی، لذت بردن از تمام لحظات زندگی، كمك كردن به دیگران تا به آرزوهایشان برسند، به اصول و پایه‌های هر مطلب پای‌بند بودن، نكته‌سنجی و پیدا كردن نكته‌های آموزشی كه هر روزه در اطراف ما وجود دارند و از آن‌ها می‌توانیم چیزهای زیادی به زندگی خود اضافه كنیم و... جزء مواردی هستند كه به آن‌ها اشاره می‌كند.

زندگی رندی نیز مانند هر انسان دیگری لحظات مأیوس‌كننده هم داشت. او تعریف می‌كند، بعد از آن‌كه مدرك دكترای خود را می‌گیرد برای رسیدن به هدفش كه فعالیت در والت دیسنی بوده است، بلافاصله رزومه خود را برای استخدام به آنجا می‌فرستد. وی می‌گوید، بعد از فارغ التحصیلی واقعاً مطمئن بودم كه در هر جا بخواهم كار كنم حتماً مرا می‌پذیرند، اما دیسنی‌لند در جواب نامه من نوشت: «متأسفانه ما هیچ موقعیت شغلی كه مناسب توانایی شما باشد برای شما نداریم.»

بله با وجود این‌كه تخصص رندی در زمینه خلق دنیاهای مجازی بود، والت‌دیسنی وی را نپذیرفت. رندی این‌چنین ادامه می‌دهد: «دیوارها و موانع اطراف ما برای این نیستند كه ما را از هدفمان دور كنند. برای این هستند كه شما نشان دهید یك خواسته برای شما چقدر ارزشمند است. این موانع به این دلیل وجود دارند تا میان شما كه یك هدف را با تمام وجود می‌خواهید و بقیه فرق بگذارند.»

رندی در سال 1991 به عضویت والت‌دیسنی درآمد و روی پروژه‌های مختلفی مانند دزدان دریای كارائیب و... كار كرد. بعد از انجام این‌كار، وی تصمیم گرفت حاصل تجربه‌های خود را در قالب درسی در دانشگاه كارنگی ملون به دانشجویان آموزش بدهد و به این ترتیب وی درس اصول ساختن دنیاهای مجازی را پایه‌گذاری كرد.



تصویری از رندی پاش در زمان اجرای سخنرانی
زمانی که 3 تا 6 ماه از زندگی لذت بخش و شادش باقی مانده

هر کسی با این حقیقت مواجه شود، دچار افسردگی می‌شود، ولی رندی از این فرصت برای آموزش درس زندگی استفاده کرد. سخنرانی مشهور وی با عنوان «آخرین سخنرانی» توانست چیزهایی به دانشجویان بیاموزد که در برنامه درسی معمول، یاد نمی‌گرفتند. این سخنرانی در ۱۸ سپتامبر سال ۲۰۰۷ انجام شد، در حالی که او انتظار نداشت در هوای گرم ماه سپتامبر بیش از ۱۵۰ نفر از سخنرانی‌اش استقبال کنند، سالن کنفرانس پر شده بود و ۴۰۰ نفر وقتی سخنرانی او شروع شد، برای دقایقی به صورت ایستاده او را تشویق کردند.



«رندی پاش»، در ابتدای سخنانش جهت اطلاع کسانی که او را نمی‌شناختند، چند عکس از اسکن بدن خود را نشان می‌دهد و توضیح می‌دهد که تقریبا ۱۰ غده در کبدش دارد، و پزشکان گفته‌اند تنها ۳ تا ۶ ماه به خوبی سالم خواهد بود؛ با این حال در حال حاضر از سلامتی و وضع جسمانی خوبی برخوردار است؛ خیلی بهتر از بسیاری از حضار.



رندی پاش استاد دانشگاهی که در اوج موفقیت شغلی و اجتماعی در 45 سالگی متوجه شد دچار سرطان پانکراس شده است و 3 ماه بیشتر زنده نخواهد ماند در فرصتی که برای سخنرانی در همان دانشگاه محل تدریسش به او دادند به جای صحبت از مرگ و رفتن ،از رویا های کودکی اش سخن گفت و اهمیت رویاهای کودکی را به همه گوشزد کرد و این سخنرانی او با عنوان اخرین سخنرانی The Last Lectureزندگی ملیون ها نفر را عوض کرد و خواهد کرد .

و پس از آن گفت که قصد ندارد در این سخنرانی در مورد بیماری‌اش صحبت کند، بلکه دوست دارد در مورد اهمیت رؤیاهای کودکی و راه‌های رسیدن به آنها توضیح دهد. او در سخنرانی ۷۰ دقیقه‌ای‌اش به مدعوین گفت که دیوارها و موانع برای متوقف کردن ساخته نشده‌اند، آنها به این منظور ساخته شده‌اند که درجه تلاش و سرسختی افراد مقاوم را به رخ بکشند و ثابت کنند.

این سخنرانی یک تراژدی پر از شور زندگی است.

هرگز نباید رویاهای کودکی را فراموش کرد ؛مهم نیست چند ساله ایم و چند وقت دیگر زنده ایم.به جای اینکه همیشه در حال تلاش برای بدست اوردن خوشبختی بود باید خوشبختی را در زندگی تشخیص داد و انرا لمس کرد
باید دانست که خوشبختی هدف نهایی نیست بلکه احساسی است که در کنار تلاش برای رسیدن به اهداف دیگر خود را نشان می دهد . بدنبال خود واقعی تان باشید و خوشبختی مختص خودتان را جستجو کنید .

از سختی های زندگی گلایه نکنید دیوار ها و موانع برای متوقف کردن ما ایجاد نشده اند بلکه میزان اشتیاق ما را برای لمس کردن موفقیت و نیز اراده ،پشتکار و سرسختی ما را نشان می دهند و و کسانی که این عشق به موفقیت را در سر ندارند براحتی در کنار این موانع به زانو در می ایند .

رندی پاش در سخنرانی آخر به ما می اموزد چگونه نقش خود را در زندگی ایفا کنیم و چگونه به اهداف شخصی مان برسیم . وی چهره تاثیر گذاری است که به ما می اموزد نباید از شکست خوردن ترسید .رندی تصویر تعریف شده ای از خود دارد که انرا در اختیار همه می گذارد . در واقع رویا های رندی بوش رویا های ما و همچنین موانع زندگی اش موانع زندگی ما هستند. نباید با فرار از موانع خود را فریب داد.

زندگی همانی است که ما آنرا می سازیم هر ثانیه از زندگی را باید با عشق ،شادی و اشتیاق سپری کرد چرا که هیچ تضمینی برای اینکه چه مدت زمان دیگری برای لذت بردن داریم وجود ندارد
.

این شعاری بود که رندی پاش دوره 3 ماهه حدس پزشکان در مورد زنده بودنش را 2 سال کرد .

سخنرانی رندی و متعاقب آن کتاب پرفروشش الهام بخش بسیاری از والدین در بازنگری رفتارشان بخصوص در مورد فرزندانشان بوده است .او معتقد است :

در زندگی خانواده و دوستان جایگاه ویژه ای دارند و
باید :
  • زمان کمتری را به نگرانی های مادی اختصاص داد .
  • زمان بیشتری برای اندیشیدن به مسائل مثبت اختصاص داد .
  • مهربانتر بود.
  • صبورتر بود.
  • برای کمک به دیگران درنگ نکرد.
علاقه به آموزش ،شوخ طبعی و نبوغ رندی بوش در پروژه الیس Alice بخوبی مشهود است.

من نمیدانم چگونه می شود تفریح نکرد من در حال مرگم اما شادم . و این شاد زیستن را تا اخرین روزی که زنده خواهم بود ادامه خواهم داد بخاطر اینکه زندگی را فقط به این صورت می توان بازی کرد .



من تلاش کردم خودم را در بطری ای قرار دهم که شاید روزی بوسیله فرزندانم در کنار ساحل از اب گرفته شوم.


در انتهای سخنرانی او رو به جمعیت کرد و گفت: «این سخنرانی برای شما نبود، بلکه برای فرزندانم بود.» انگار که این حرف‌ها نوعی وصیت برای فرزندانش باشد.






بعد از سخنرانی دکتر پاش، دکتر كوهن (Jared Cohen) ریاست دانشگاه كارنگی ملون، در جایگاه حاضر شد. وی ضمن تشكر از دكتر پاش به خاطر همه كارهایی كه برای دانشكده علوم كامپیوتر دانشگاه كارنگی ملون كرده بود، اعلام كرد، برای حفظ یاد و خاطره دكتر پاش و کارهایی كه وی انجام داده، پلی میان دانشكده علوم كامپیوتر و دانشكده هنر احداث می‌شود و این پل به نام دكتر پاش نام‌گذاری می‌شود.



وی در ادامه در حالی كه صدایش می‌لرزید، گفت: «رندی! نسل جدیدی از دانشجویان به اینجا خواهند آمد كه تو را نمی‌شناسند. آن‌ها از روی این پل رد می‌شوند و می‌پرسند: «دكتر پاش كه بود؟» و افرادی كه تو را می‌شناسند برای آن‌ها خواهند گفت كه تو چه كاری انجام دادی. من متأسفم كه آن‌ها وجود تو را تجربه نمی‌كنند، اما مطمئن هستم اثری را كه تو بر جا گذاشتی، تجربه می‌كنند. برای همه كارهایی كه برای كارنگی‌ملون كردی سپاسگزاریم.»


طی چند هفته، این سخنرانی بازتاب گسترده‌ای در اینترنت و بین مردم پیدا کرد، طوری که متن آن به چندین زبان از جمله چینی، عربی، آلمانی و ایتالیایی ترجمه شد. رندی به شوی «اپرا وینفری» دعوت شد، ABC News او را یکی از سه شخصیت برتر هفته انتخاب کرد و هزاران بلاگر در مورد آن نوشتند.

او انتظار نداشت که سخنانش در مورد آرزوهای کودکی‌اش در مورد کاپیتان کیرک مجموعه تلویزیونی Star Trek و جاذبه صفر مخاطبی بیش از آن چند صد نفر حاضر داشته باشد، ولی به لطف یوتیوب و سایت‌های اشتراک ویدئو، حدود ۱۰ میلیون نفر تا به حال سخنرانی‌اش را دیده‌اند.

به نظرم چیزی که آن سخنرانی را بی‌نظیر می‌کرد توانایی فوق العاده‌اش در صحبت و ارائه که به انواع ادا و نمایش آمیخته بود و آدم را در هر مرحله شگفت زده می‌کرد نبود. روش تدریس و کلاس‌های استثنایی‌اش نبود. پروژه‌‌های تحقیقاتی هیجان انگیزی که با علاقه و موفقیت دنبال می‌کرد هم نبود … بی‌نظیر آن سخنرانی عشق رندی به زندگی بود که در تک‌تک لحظاتش دیده می‌شد، عشقی که شوخی بردار نبود و برای مرگ تره هم خرد نمی‌کرد، هر چند قبول کرده بود که واقعیت است، و نمی‌گذاشت که حتی برای لحظه‌ای دلت برایش بسوزد بلکه دلت برای خودت می‌سوخت که به انداره‌ی او زنده نیستی.


بعد از این سخنرانی او کتابی با عنوان The Last Lecture نوشت که بسیار پرفروش شد. سال‌ها قبل همسر رندی از او خواسته بود که نصیحت‌هایش را در قالب کتابی برای او و فرزندانش به رشته تحریر درآورد ولی او آن موقع از این ایده استقبال نکرده بود، اما بعد بیماری تصمیم گرفت این ایده را عملی کند. او به شوخی در مورد این کتاب می‌گوید که این کتاب تنها کتابی در دنیاست که در صفحه سپاسگزاری‌اش از داروی شیمی درمانی Gemcitabine هم تشکر شده است!



کتاب "آخرين سخنراني" نوشته "رندي پاش" با ترجمه مرجان متقي از سوي انتشارات مرواريد، در بهمن ماه سال 1388 روانه بازار نشر شد.





کتاب آخرين سخنراني چاپ اول در 188 صفحه، تيراژ 1100 نسخه و با قيمت 36 هزار ريال به بازار کتاب عرضه شده است.


تاسیس رشته تحصیلی جدید:


پاش در ادامه فعالیت‌های خود تصمیم گرفت كه با كمك دكتر دان مارینلی (Don Marinelli) كه در رشته هنر و سینما در دانشگاه كارنگی‌ملون فعالیت می‌كند مركز فناوری‌های سرگرمی Entertainment Technology Center را راه‌اندازی كند و به این ترتیب برای مقطع فوق لیسانس در رشته "فناوری سرگرمی" دانشجو بگیرند.

به این ترتیب برای نخستین بار در دنیا این رشته تحصیلی تأسیس شد. موارد درسی كه در این رشته وجود داشت، عملاً هیچ چیز نبود. فقط چهار ترم پروژه و پروژه و پروژه. در حقیقت، ترم اول خود از پنج پروژه كوچك‌تر تشكیل می‌شد. نكته جالب اینجا بود كه عملاً دانشجویان این رشته باید همه خواندنی‌های مورد نیاز این رشته را در دوران لیسانس خوانده باشند، زیرا در طول دوره، زمانی برای خواندن وجود نداشت.

ماحصل این رشته فوق‌العاده بود، به گونه‌ای كه پنج شركت قراردادهایی را با دانشگاه كارنگی‌ملون امضا كردند كه پیشاپیش دانشجویان این رشته را به استخدام خود درآورند. این رشته به كشورهای دیگر نیز منتقل شد. دانشگاه كارنگی ملون این رشته را در كشورهایی مانند سنگاپور و ژاپن و استرالیا نیز تأسیس كرد.

اما این هنوز پایان راه رندی نبود. وی در سخنرانی خود توضیح می‌دهد كه می خواست اثری بزرگ‌تر بگذارد و به دنبال چیزی بود كه بتواند رشد كند و بزرگ و بزرگ‌تر شود و به این ترتیب وی پروژه آلیس را بنا نهاد.

به وسیله برنامه آلیس به كودكان آموزش داده می‌شود كه چطور برنامه‌نویسی كنند، بدون آن‌كه متوجه بشوند در حال یاد گرفتن چه چیزی هستند. رندی یادآوری می‌كند كه بچه‌ها از یاد گرفتن، حتی یادگیری چیزهای سخت، نیز لذت می‌برند. وی می‌گوید، احتمالاً برای نسخه سه نرم‌افزار آلیس دیگر زنده نیست اما می‌داند كه این نرم‌افزار به نتایج درخشانی می‌رسد.


زندگی‌نامه:‌

دكتر رندی پاش در 23 اكتبر 1960 برابر با 11 آبان 1339 در ایالت مریلند ایالا‌ت‌متحده متولد شد. وی پس از تمام كردن دوره دبیرستان، در رشته علوم كامپیوتر ادامه تحصیل داد و در خرداد ماه سال 1360 از دانشگاهBrown موفق به كسب مدرك لیسانس شد و در سال 1366 توانست مدرك دكترای خود را در رشته علوم كامپیوتر از دانشگاه كارنگی ملون (CMU) دریافت كند.

در سال 1367 به عنوان استاد یار در دانشگاه ویرجینیا مشغول به كار شد و تا سال 1376 نیز در دانشگاه ویرجینیا بود. او برای مدتی در قسمت تخیلات والت دیسنی مشغول به كار بود. در سال 1377 وی دوباره به دانشگاه كارنگی ملون رفت، اما این‌بار به عنوان استاد و در زمینه طراحی ارتباط میان انسان و ماشین شروع به فعالیت كرد. وی در آنجا برای نخستین‌بار با كمك Don Marinelli مركز ETC (سرنام‌ Entertainment Technology Center) را در دانشگاه كارنگی ملون راه اندازی كرد و اصول درسی به نام «اصول ساختن دنیاهای مجازی» را تدوین كرد.
در سال 1386 پاش به دلیل سال‌ها تدریس كامپیوتر موفق به دریافت دو جایزه از سازمان ACM شد.


اخلاق و روحیات‌:

دكتر پاش شخصیتی بسیار خانواده دوست داشت. وی دو پسر شش و چهار ساله به نام‌های Dylon و Logon و یك دختر دوساله به نام Chole دارد. او اوقات‌فراغت خود را با خانواده‌اش سپری می‌كرد. درباره كار بسیار سخت‌كوش بود و اصولاً مخالف تفكر "كار كردن" برای امرار معاش بود. او كار كردن را برای چیزی فراتر از امرار معاش انجام می‌داد. رندی درباره همسر و بچه‌هایش می‌گوید: «این موضوع كه من زمان زیادی ندارم تا پدر بودن را تجربه كنم، خیلی آزارم نمی‌دهد، اما این واقعیت كه در آینده برای خانواده من، مشكلاتی پیش می‌آید و ممكن است از پرتگاه‌هایی سقوط كنند و من در آن زمان نیستم تا آن‌ها را بگیرم و از آن‌ها پشتیبانی كنم بسیار برای من آزاردهنده است. من فقط چند ماه دیگر فرصت دارم. من می‌توانم این چند ماه را گریه كنم یا روی ساختن تورهایی كار كنم كه اگر یك روز خانواده من از پرتگاهی سقوط كردند، این تورها آن‌ها را حفظ كند. من راه حل دوم را انتخاب كردم.»




اما مردم آمریکا هم بیکار ننشستند و با اقدامات تحسین‌برانگیزی سعی کردند بعضی از آرزوهای رندی را در دوران کودکی برآورده کنند:

اعضای یک تیم فوتبال حرفه‌ای فوتبال آمریکایی به نام Pittsburgh Steelers بعد از اینکه متوجه شدند یکی از آرزوهای دوران کودکی رندی، بازی کردن در لیگ حرفه‌ای فوتبال آمریکایی موسوم به NFL بوده است به او پیشنهاد کردند که یک روز در تمرین آنها شرکت کند.
به علاوه وقتی تهیه‌کنندگان فیلم Star Trek متوجه علاقه او به این مجموعه در دوران کودکی شدند، از او درخواست کردند که در آخرین قسمت این فیلم نقش کوتاهی بازی کند. رندی هم این پیشنهاد را پذیرفت، او در این فیلم یک خط دیالوگ هم دارد!


در بیست و پنجم جولای ۲۰۰۸، «رندی پاش» در سن ۴۷ سالگی، در خانه‌ی خودش و در کنار همسر و سه فرزندش در گذشت.


روحش شاد





اینم از متن انگلیسی سخنرانی "آخرین سخنرانی" به صورت pdf برای دانلود

اینم از فیلم سخنرانی "آخرین سخنرانی" تو دانشگاه که برای دیدنه و میتونین دانلودش هم بکنین

اینم از یه سایت که بطور کامل در مورد کتاب "آخرین سخنرانی" بحث میکنه

اینم از آدرس کتاب آخرین سخنرانی توی سایت آمازون دات کام

لینک فیلم سخنرانی در مورد مدیریت زمان رندی پاش با زیرنویس انگلیسی تو گوگل


اینم از لینک های دیگه برای تماشای ویدئوی سخنرانی مدیریت زمان:

Blip.tv

Viddler.com

Internet Archive




اگر به این صفحه برید متن سخنرانی و اسلایدهاش پست شده در مورد مدیریت زمان رندی پاش هست که میتونید دانلود کنید.

http://download.srv.cs.cmu.edu/~pausch/Randy/Randy/timemanagement.html



پاورقی:

برنامه الیس:
آلیس برنامه‌ای سه بعدی برای نرم‌افزارنویسی است كه توسط رندی پاوش (R. Pausch)، استاد علوم كامپیوتر و متخصص طراحی و برهمكنش انسان-كامپیوتر در دانشگاه كارنگی ملون، طراحی و ساخته شده است. این نرم‌افزار یك ابزار آموزشی رایگان است كه می‌تواند راه آشنایی دانشجو‌ها با مفاهیم پایه در برنامه‌نویسی را باز كند.


رندی پاش درگذشت - سخنرانی رندی پاش - دانلود رندی پاش - فیلم رندی پاش - فیلم سخنرانی رندی پاش- مدیریت زمان - آخرین سخنرانی - last leacture - Randy Pausch

فایلهای پیوست شده : متاسفانه تمامی فایلهای ضمیمه شده تا مرداد 91 یعنی July, 2012 به خاطر بی دقتی شرکت سرویس دهنده خدمات سرور ما از بین رفته است بنابراین به تاریخ ضمیمه شدن فایلهایی که میخواهید دانلود کنید دقت بفرمایید که ما شرمسار بازدید کنندگان گرامی خود نشویم . فایلهای ضمیمه شده بعد از این تاریخ هیچ گونه مشکلی ندارند .

در فرصت مقتضی سعی خواهد شد فایلهای پرطرفردار تر که توسط خود بازدید کنندگان گرامی درخواست داده میشود به مرور اپلود و جایگزین شود. با تشکر
نوع فایل: pdf pauschlastlecturetranscript.pdf‏ (248.5 کیلو بایت, 29 نمایش)
__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی


ویرایش توسط زکریا فتاحی : 04-02-2010 در ساعت 02:26 PM
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 10:29 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها