بیاین حافظ بخونیم (مشاعره با ابیات و غزلهای حضرت حافظ)

[FereShteH]

لعل سیراب به خون تشنه لب یار من است

وز پی دیدن او دادن جان کار من است

[مهدی]

تعظيم تو بر جان و خرد واجب و لازم
انعام تو بر کون و مکان فايض و شامل

[FereShteH]

لطیفه‌ایست نهانی که عشق از او خیزد

که نام آن نه لب لعل و خط زنگاریست

[مهدی]

تويی که خوبتری ز آفتاب و شکر خدا
که نيستم ز تو در روی آفتاب خجل

[FereShteH]

لب تو خضر و دهان تو آب حیوان است

قد تو سرو و میان موی و بر به هیئت عاج

[مهدی]

جلوه‌ای کرد رخت ديد ملک عشق نداشت
عين آتش شد از اين غيرت و بر آدم زد

[FereShteH]

به سلامتی (ل)تمام شد

دهان شهد تو داده رواج آب خضر

لب چو قند تو برد از نبات مصر رواج

[مهدی]

خب ت تموم شد منم ل رو تموم کردم ولی هست بذارم باز


جمالت آفتاب هر نظر باد
ز خوبی روی خوبت خوبتر باد

[FereShteH]

نزاری یه وقتا،ولی (ت)هستا

دو چشم شوخ تو برهم زده خطا و حبش

به چین زلف تو ماچین و هند داده خراج

[مهدی]

ت گذاشتی ل میاد


جز نقش تو در نظر نیامد ما را
جز کوی تو رهگذر نیامد ما را