مشاعره با حروف انتخابی

[شابادی]

می آورد به میگساران نو
نشستی نو ایین و یارانی نو
فردوسی
ق بده

[yad]

قدر مجموعه ی گل مرغ سحرداندوبس
که نه هرکو ورقی خواندمعانی دانست

ج

[افسون 13]

جانم ز سینه بر زه دامان بر آمده
گویی به عزم خدمت جانان بر آمده
ناز غرور کی نهد از سر که این نهال
گویی بر آب دیدهٔ رضوان بر آمده

ل

[yad]

لب تو خضر ودهان تو آب حیوان است
قد تو سرو میان موی وب به هیئت عاج

ر

[10691]

رقص بر شعر تر و ناله نی خوش باشد
خاصه رقصی که در آن دست نگاری گیرند


ج

[افسون 13]

جام امید نظرگاه خمار است اینجا
حلقهٔ دام تو خمیازه شکار است اینجا
عیش‌ها غیر تماشای زیانکاری نیست
درخور باختن رنگ بهار است اینجا

ز

[10691]

ز آستین طبیبان هزار خون بچکد
گرم به تجربه دستی نهند بر دل ریش



ج

[yad]

جان درازی توبادا که یقین می دانم

درکمان ناوک مژگان تو بی چیزی نیست

ع

[10691]

عجب علمی است علم هیئت عشق
که چرخ هشتمش هفتم زمین است



ج

[لاوین]

جز خم ابروی دلبر هیچ مهرابی ندارم

جز غم هجران رویش من تب و تابی ندارم

" ص "