بازگشت   پی سی سیتی > هنر > فیلم سينما تئاتر و تلویزیون Cinema and The Movie > تلویزیون

تلویزیون در این بخش مباحث مرتبط با تلویزیون قرار خواهند گرفت

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 08-29-2010
سالومه آواتار ها
سالومه سالومه آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Aug 2010
محل سکونت: بوشهر
نوشته ها: 292
سپاسها: : 0

17 سپاس در 14 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Lightbulb مصاحبه و عکس و بررسی سریالهای ماه مبارک رمضان

در این تاپیک قصد داریم تا به بررسی فیلم های ماه مبارک رمضان بپردازیم.
همان طور که میدانید فیلم های نون و ریحون (شبکه تهران) - جراحت ( شبکه سه) - ملکوت (شبکه دو) و سریال در مسیر زاینده رود (شبکه یک) در حال پخش در ایام مبارک رمضان هستند. این سریال ها چقدر تونسته مخاطب رو جذب کنه. اصلاً کیفیت این سریال ها تا چه حد بود. مطلبی است که در این قسمت به آن خواهیم پرداخت.
__________________
هرچه زدم بی تو دلم وا نشد / جز تو کسی باب دل ما نشد / هرچه پرستو شدم و پر زدم / همنفسی مثل تو پیدا نشد .
(عاشقتم پی سی سیتی)

ویرایش توسط رزیتا : 09-01-2010 در ساعت 09:57 PM دلیل: ویرایش عنوان ( فیلم به سریال)
پاسخ با نقل قول
  #2  
قدیمی 08-29-2010
سالومه آواتار ها
سالومه سالومه آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Aug 2010
محل سکونت: بوشهر
نوشته ها: 292
سپاسها: : 0

17 سپاس در 14 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

شبکه تهران، طی چند سال اخیر در ماه رمضان، فقط سریال می ساخت که سریالی ساخته باشد تا از گردونه سریال سازی عقب نماند؛ سریال هایی که معمولا دیده نمی شدند و فقط می آمدند و می رفتنتد. اما سریال مناسبتی امسال شبکه تهرانی ها در حالي كه ديگر سريالها چنگي به دل نميزند، نشان می دهد که آنها حسابی به خودشان آمده اند. آنها بعد از چند سال سريال سازي متوسط، با دستی پر آمده اند تا ناکامی چند سال اخیر خود را جبران کنند.


به گزارش خبرنگار «تابناک اجتماعی»، «نون و ریحون» سریال ماه رمضانی شبکه تهرانی ها که تا پيش از پخش حتي در بخشهاي خبري با نام (از پذيرفتن خانواده معذوريم) معرفي شده بود ‏ و حالا چند قسمتی از آن روی آنتن شبکه تهران رفته تاكنون نشان داده بر خلاف فضاي ديگر سريالها سریال شاد و مفرحی است که تلاش دارد با رعایت اصول اخلاقی به نقد مسائل اجتماعی و سیاسی روز جامعه بزند؛ کاری که «گل آقا» سال های سال می کرد. او با زبان طنز و بدون آنکه اصول اخلاقی را زیر پا بگذارد، مسائل و آدم های سیاسی را مورد نقد قرار می داد، نکته ای که متاسفانه طنز پردازان تلویزیون در این سال ها از آن غافل بودند و برای خلق موقعیت کمدی به هر چیزی و هر کسی از آفتابه و کاسه دستشویی و انواع صداها گرفته تا لگدپراني و... بند می کردند و از گفتن هیچ حرف رکیکی هم برای بالا رفتن بار کمدی کارشان ابا نداشتند.

اما ظاهرا اين سريال تلاش دارد با دور نگه داشتن خود از این فضا، کمدی شریف، اما گزنده ای را ارائه دهد. ای کاش تلویزیون تحملش بالا باشد و اجازه دهد تا این سریال با حرکت روی این مسیر، مسائل روز اجتماعی و سیاسی جامعه را با روش اصولی که در پیش گرفته به نقد بکشد و اتفاق تغيير نام براي سكانسهاي سريال پيش نيايد.


اما به باور نشاندن حرف هایی که سریال قصد بیان آن را دارد، نیازمند خلق فضایی نو و بکر بوده که فرزاد موتمن کارگردان سریال موفق به انجام این کار شده است.



او در نخستین تجربه سریال سازی خود با گرد هم آوردن تعدادی از عوامل حرفه ای سینما در پشت دوربین مثل برادران کریمی در مقام مدیر تصویربرداری و استفاده از بازیگران جوان و پر مخاطب، سریال صمیمی و گرمی ساخته تا مخاطب را در آن وقت شب بعد از بيش از 15 ساعت روزه حسابی سر حوصله بیاورد.

با توجه به عملکرد شبکه تهران در سال های اخیر، اين سريال نشان تغییرات مخاطب طلب مدیران جدید شبکه تهران می دهد، که توانسته اند با دعوت از عوامل حرفه اي توليد و تهيه، در کنار نویسنده ای چون عباس نعمتی که در كنار تجربه چند ساله نظارت بر كليه خروجي هاي سيما سریال های پر مخاطبي چون «اولين شب آرامش، تا صبح و شب می گذرد» را در كارنامه دارد و استفاده از یکی از تکنیکی ترین کارگردان های سینما، سریالی آبرومند و مفرح را برای شبهای رمضان مردم تهران فراهم کند.
__________________
هرچه زدم بی تو دلم وا نشد / جز تو کسی باب دل ما نشد / هرچه پرستو شدم و پر زدم / همنفسی مثل تو پیدا نشد .
(عاشقتم پی سی سیتی)
پاسخ با نقل قول
  #3  
قدیمی 08-29-2010
سالومه آواتار ها
سالومه سالومه آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Aug 2010
محل سکونت: بوشهر
نوشته ها: 292
سپاسها: : 0

17 سپاس در 14 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

همراه با مهرداد ضیایی ، بازیگر و مشاور لهجه سریال در مسیر زاینده رود





برداشت آزاد از واقعيت اصفهان
آنهايي كه پيگير ماجراهاي سريال «در مسير زاينده‌رود» هستند، حتما مي‌دانند كه مهرداد ضيايي در اين سريال نقش فرهاد را بازي مي‌كند، البته پس از نوشتن اين جمله حتما بايد توضيح داد كه ما در سينما و تلويزيون دو تا مهرداد ضيايي داريم كه اتفاقا هر دويشان بازي را از تئاتر آغاز كرده‌اند.


آن ضيايي ديگر هماني است كه در سريال «آشپزباشي» نقش منوچهر را بازي كرد.

مهرداد ضيايي تاكنون در سريال‌هايي چون بي‌گناهان و اولين شب آرامش (احمد اميني)، راه شب (داريوش فرهنگ) و كارآگاهان (حميد لبخنده) جلوي دوربين رفته است.

اما با اين حال اين بازيگر را بيشتر با فعاليت‌هاي تئاتري‌اش مي‌شناسند. در كارنامه حرفه‌اي او نام نمايش‌هاي مطرحي ازجمله مجلس شبيه در ذكر مصائب... و افرا ( بهرام بيضايي)، رومئو و ژوليت، شازده احتجاب، كلفت‌ها (علي رفيعي) و... به چشم مي‌خورد.

با او درباره تجربه حضورش در سريال زاينده‌رود و جزئيات جنس گويش بازيگران به گفتگو نشستيم. او در اين سريال با همسرش شهرزاد جواهري (بازيگر نقش روح مادر فرهاد)‌ همبازي است.

در تيتراژ سريال نام شما به عنوان مشاور لهجه آمده است. يادم مي‌آيد زماني كه فيلم «آژانس شيشه‌اي» ساخته‌شد، مي‌گفتند رضا كيانيان درباره لهجه مشهدي به حاتمي‌كيا مشاوره مي‌داده است. يك مشاور لهجه در يك فيلم يا سريال دقيقا چه كارهايي انجام مي‌دهد؟
از روز اول حسن فتحي گفت يكي از ويژگي‌هاي مهم قصه در مسير زاينده‌رود اين است كه اتفاقاتش در اصفهان مي‌گذرد. بازيگران سريال بجز من هيچ كدام اصفهاني نبودند. نياز بود كه دوستان بازيگر با لهجه اصفهاني تمرين‌هايشان را شروع‌كنند. ما تمرينات لهجه و بيان را از اول ارديبهشت آغاز كرديم. 20 ارديبهشت هم كار تصويربرداري كليد خورد. يعني 20 روز قبل از شروع كار به طور مداوم با بازيگران اصلي تك‌تك جملات را كار كردم. جملات فيلمنامه را با لهجه اصفهاني برايشان ضبط كردم. اينها دائم جملات را گوش مي‌كردند تا با آوايش آشنا بشوند. سي‌دي يك سري كارهاي اصفهاني مثل قصه‌هاي مجيد را به آنها دادم تا گوششان به آواي اصفهاني عادت كند.
حتما شنيده‌ايد كه عده‌اي از همشهريان شما نسبت به درست ادا نشدن لهجه‌شان گلايه دارند. چرا با وجود مشاوره شما، باز هم لهجه‌ها ايراد دارند؟
هيچ وقت يك فرد غيربومي نمي‌تواند آواها را آنقدر درست بگويد كه آدم‌هاي شهر شك نكنند. اين يك واقعيت است. اصفهاني‌هايي كه الان نگران درست ادا نشدن لهجه‌شان هستند، حق دارند. ولي مطمئنا خودشان اذعان دارند كه يك غيراصفهاني نمي‌تواند بدون ايراد به اين لهجه صحبت كند. من از اول اين پروژه يك روز هم سر صحنه غيبت نداشته‌ام. آقاي فتحي اصرار داشتند كه روي اين قضيه حساسيت داشته باشيم. ولي مطمئن بوديم كه نمي‌توانيم به طور صد در صد حق مطلب را ادا بكنيم. در نهايت تنها كساني كه يك ذره ناراحت‌اند خود اصفهاني‌ها هستند. اين هم طبيعي است، چون فقط آنها تشخصيص مي‌دهند كه لهجه به طور كامل ادا شده يا نه.

به عنوان مثال، يك خانم اصفهاني صبح گفته بود مردم امروز اصفهان كلماتي مثل فرهادي و مسعودي را به كار نمي‌برند و همديگر را عادي صدا مي‌زنند.
ما يك خانواده سنتي را انتخاب كرده‌ايم. خود من بزرگ‌شده اصفهان هستم. تا 20 سالگي آنجا بودم. كاملا به فضاهاي سنتي اصفهان آشنايي دارم. همين الان هم مي‌توانم شما را در كوچه‌هاي اصفهان ببرم تا عين همين جملات را از آدم‌هاي مختلف بشنويد.
يك نكته را فراموش نكنيد. فرهادي و مسعودي مال 40 سال پيش هستند. اگر شاهرخي هم‌چنين بياني داشت مي‌توانستند ايراد بگيرند.
ما اگر مي‌خواستيم خود واقعيت را بسازيم، بايد خيلي اتفاقات را نشان مي‌داديم. ما بخشي از زندگي و واقعيت را مي‌بينيم و آن را به تصور بازيگر، نويسنده و كارگردان اجرايش مي‌كنيم.
ما وام گرفته از واقعيت هستيم و عين واقعيت را تصوير نمي‌كنيم.
يا مثلا يك خانم ديگر مي‌گفت «اصطلاح مو را خاركردن» به جاي «مو را شانه كردن» ديگر در اصفهان استفاده نمي‌شود.
خب معلوم است. آن خانم اين اصطلاح را نمي‌گويد. ما از آن خانم وام نگرفته‌ايم. ما نويسنده‌اي داشته‌ايم كه تسلط بي‌نظيري در زبان و اصطلاحات اصفهاني داشته. عليرضا نادري خودش متولد نجف‌آباد و بزرگ شده اصفهان است. ما اصرار داشتيم كه اين نوع اصطلاحات و بيان و سنتي بودن آدم‌ها را يادآوري كنند. در اين مدت خيلي‌ها از اصفهان با ما تماس گرفته‌اند كه سريال شما يك جور فضاي نوستالژيك دارد. انگار آنها را به 40 سال پيش برمي‌گرداند. من نگفته‌ام كه آدم‌هاي اصفهان بي‌ادب هستند و اين جوري حرف مي‌زنند. اين آدم‌هايي كه در سريال مي‌بينيم، اين جوري حرف مي‌زنند.
مثل اين است كه شما بگوييد آدم‌هاي امروزي مثل شخصيت‌هاي فيلم‌هاي زنده‌ياد علي حاتمي حرف نمي‌زنند.
امروز صبح يك نفر زنگ زده و گفته شما آبروي اصفهاني‌ها را برده‌ايد. گفتم اصلا فرض كنيد كه اينها غلط حرف مي‌زنند. آيا آبروي اصفهاني‌ها اين طوري مي‌رود؟ اصفهان يك شهر تاريخي با قدمت چندين هزار ساله است. تمام دنيا فرهنگ اصفهان را مي‌شناسد. اصلا آبرو به اين چيزها نيست.‌ چرا آن طرفش را نگاه نمي‌كنند كه هزار و يك عنصر زيباي اصفهان به تصوير كشيده شده است.


در بازي‌تان نوعي شيطنت و سر به هوايي ديده مي‌شود. درباره جزئيات شخصيت فرهاد توضيح بدهيد.
فرهاد يك آدم شكست خورده است كه خيلي مسيرها را رفته و به بن‌بست خورده. اين آدم خيلي موقعيت‌طلب است. كارش ذغال‌فروشي است و سياه كردن آدم‌ها.
اينقدر راه‌ها را رفته و به بن‌بست خورده كه فكر كرده شايد از راه غيرمعمول بتواند به نتيجه برسد. او به هر شاخه‌اي چنگ مي‌زند تا روي آب خودش را نگه دارد. يك جاهايي مخاطب از او دلزده مي‌شود، اما من شخصا به او حق مي‌دهم. اينها تمام تلاششان را مي‌كنند كه بتواند يك زندگي معمولي داشته باشند.
وقتي مادر فرهاد مي‌ميرد ثروت زيادي برايش مي‌ماند. آن وقت هم نمي‌تواند از اين ثروت استفاده كند. به نظر من خيلي هم كارش غيرمنطقي نيست. اگر از راه درستش مي‌رفت بهتر بود. او سعي مي‌كند از بيراهه به نتيجه برسد.
خيلي از اين آدم‌ها در دور و برمان هستند. سعي كردم فاكتورهاي خاصي برايش اضافه كنم تا شيرين‌تر شود، چون قصه تلخي‌هاي زيادي داشت. سعي نكردم فرهاد را كمدي بازي كنم. مي‌توانستم براحتي نقشش را كميك كنم. اين كمدي كردن شيريني‌هايي به قصه مي‌داد. اصلا به اين سمت و سو نرفتم، چون اين شبهه هم به وجود مي‌آمد كه خداي نكرده خواسته‌ام لهجه را مسخره كنم.
در سكانسي كه فرهاد خبر مرگ مسعود را مي‌شنود، بازي خيلي خوبي داريد. براي خودتان سخت‌ترين سكانس اين سريال كدام بود؟
از نظر حسي سكانس مواجه شدن با مرگ برادر يكي از صحنه‌هاي سخت بود. برادر من چند سال پيش متاسفانه تصادف كرد و فوت شد. صحنه خاكسپاري در قبرستان هم يكي از صحنه‌هاي دردآور بود، چون در ذهنم به آن اتفاق فلاش‌بك مي‌شد. در يكي ازسكانس‌ها كه من و خانم پرديس افكاري سوار بر موتور بوديم، اتفاقي افتاد كه تا مرز مرگ پيش رفتيم.
حسن فتحي به بازيگرانش چقدر اجازه بداهه‌پردازي مي‌دهد؟
عليرضا نادري آنقدر متن را خوب نوشته بود كه نيازي به بداهه‌گويي نبود. اما حسن فتحي اگر نياز مي‌ديد تغييراتي داده‌شود، ديالوگ‌ها را كم و زياد مي‌كرد. از نظر لهجه‌اي هم من به حسن فتحي پيشنهاد مي‌دادم. مثلا ما مي‌گوييم بيا پيشم اما اصفهاني‌ها مي‌گويند وخي بيا. اين جوري تغييرات داده مي‌شد. نه اين كه مفهوم جمله عوض شود.
يكي از ويژگي‌هاي مثبت در مسير زاينده‌رود اين است كه از لوكيشن‌هاي پايتخت دور شده و آداب و رسوم يكي از قوميت‌هاي كشور را نشان داده است. پرداختن به آداب و رسوم شهرستان‌ها چه جذابيت‌هايي مي‌تواند داشته باشد؟
ما هميشه آدم‌هاي سريال‌ها را ديده‌ايم كه روي ميز مي‌نشينند و ناهار مي‌خورند. در حالي كه خيلي‌ها سر سفره مي‌نشينند و از اين كار لذت مي‌برند. ما خواستيم آنها را نشان بدهيم. اين آدم‌هاي سريال ما مسائل همسايه و برادرشان را از ياد برده‌اند. 2 سال است كه برادر از برادر خبر ندارد. وقتي بالاي سرش مي‌آيد كه طرف دارد مي‌ميرد. نمي‌داند كه برادرش زن دارد. ما خواستيم اين روابط انساني را يادآوري كنيم. كشور ما تهران نيست. كشور ما ايران است با چندين استان و گويش‌هاي زيبا و مراسم جذاب. خيلي از اين چيزها دارد از ياد مي‌رود. ما اين سريال را براي ايران ساخته‌ايم.
تلويزيون بايد سعي كند قصه‌ها را در شهرستان‌ها ببرد. فقط اين نيست كه بياييم چند لوكيشن نشان بدهيم. بايد آدم‌ها را با تمام خصوصيات، گويش‌ها و خاطراتشان يادآوري كرد. چرا براي ايراني‌ها شهر اصفهان جذاب است؟ چهل ستون فقط آجر نيست. گذشته و فرهنگ تمام ما ايرانيان است. تخت جمشيد يك مقدار سنگ است. آن فرهنگ و سنت و انسانيت و پيشينه تاريخي‌اش است كه براي ما ارزشمندش كرده است. ما خواستيم سعي كنيم كه به آدم‌ها يادآوري كنيم به دوروبرشان بيشتر توجه كنند. يك ذره زندگي و انسانيت را بيشتر جاري كنند.
__________________
هرچه زدم بی تو دلم وا نشد / جز تو کسی باب دل ما نشد / هرچه پرستو شدم و پر زدم / همنفسی مثل تو پیدا نشد .
(عاشقتم پی سی سیتی)

ویرایش توسط سالومه : 08-29-2010 در ساعت 11:55 PM
پاسخ با نقل قول
  #4  
قدیمی 09-03-2010
مهدی آواتار ها
مهدی مهدی آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد - مدیر تالار موبایل و دوربین دیجیتال

 
تاریخ عضویت: Jul 2010
محل سکونت: هر کجا هستم باشم،آسمان مال من است!
نوشته ها: 7,439
سپاسها: : 4,552

4,939 سپاس در 1,683 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Lightbulb عکسهای یاسر جعفری و هستی مهدوی فر در سریال جراحت





































__________________
تازه تر کن داغ ما را، طاقت دوری نمانده
شِکوه سر کن، در تن ما تاب مهجوری نمانده
پر گشاید شور و شیون از جگرها ای دریغ !
دل به زخمی شعله ور شد، جان به عشقی مبتلا
بر نتابد سینه ما داغ چندین ماجرا
تازه شد به هوای تو دل تنگ ما ای وای !

پاسخ با نقل قول
  #5  
قدیمی 09-06-2010
مهدی آواتار ها
مهدی مهدی آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد - مدیر تالار موبایل و دوربین دیجیتال

 
تاریخ عضویت: Jul 2010
محل سکونت: هر کجا هستم باشم،آسمان مال من است!
نوشته ها: 7,439
سپاسها: : 4,552

4,939 سپاس در 1,683 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Lightbulb سریال در مسیر زاینده رود









__________________
تازه تر کن داغ ما را، طاقت دوری نمانده
شِکوه سر کن، در تن ما تاب مهجوری نمانده
پر گشاید شور و شیون از جگرها ای دریغ !
دل به زخمی شعله ور شد، جان به عشقی مبتلا
بر نتابد سینه ما داغ چندین ماجرا
تازه شد به هوای تو دل تنگ ما ای وای !

پاسخ با نقل قول
  #6  
قدیمی 09-06-2010
مهدی آواتار ها
مهدی مهدی آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد - مدیر تالار موبایل و دوربین دیجیتال

 
تاریخ عضویت: Jul 2010
محل سکونت: هر کجا هستم باشم،آسمان مال من است!
نوشته ها: 7,439
سپاسها: : 4,552

4,939 سپاس در 1,683 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Lightbulb




























__________________
تازه تر کن داغ ما را، طاقت دوری نمانده
شِکوه سر کن، در تن ما تاب مهجوری نمانده
پر گشاید شور و شیون از جگرها ای دریغ !
دل به زخمی شعله ور شد، جان به عشقی مبتلا
بر نتابد سینه ما داغ چندین ماجرا
تازه شد به هوای تو دل تنگ ما ای وای !

پاسخ با نقل قول
  #7  
قدیمی 09-07-2010
مهدی آواتار ها
مهدی مهدی آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد - مدیر تالار موبایل و دوربین دیجیتال

 
تاریخ عضویت: Jul 2010
محل سکونت: هر کجا هستم باشم،آسمان مال من است!
نوشته ها: 7,439
سپاسها: : 4,552

4,939 سپاس در 1,683 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Lightbulb

مجمو‌عه‌های ماه رمضان امسال در قضاوتی عادلانه شبیه سالهای قبل بودند، هر سال یک مجموعه بهتر از سایر مجموعه‌ها است، بیننده بیشتری دارد و با وسواس و حساسیت بالاتری ساخته شده اما مجموعه‌های دیگر متوسط و زیر متوسط هستند.

پدیده تلویزیون در ماه رمضان امسال "جراحت" به کارگردانی محمدمهدی عسگرپور است؛ مجموعه‌ای با فیلمنامه‌ای منسجم و جذاب که لایه‌های زیرین روابط انسانی در آن کشف می‌شود و حقایقی در آن روایت می‌شود که مشکلات خانواده‌ها در جامعه امروز را به تصویر می‌کشد.

عسگرپور در این مجموعه نسبت به کار قبلی‌اش "گلهای گرمسیری" رشد داشته، حساسیت و وسواس او را می‌شود در هر پلان "جراحت" دید. قاب بندی‌ها، میزانسن و بازی‌ها نشان می‌دهد که این کارگردان برای وجه بصری مجموعه‌اش ارزش قائل بوده است. در شرایطی که حتی مجموعه قابل قبولی مانند "در مسیر زاینده رود" از شتابزدگی لطمه خورده "جراحت" اثری شسته رفته با وجوه تصویری بالا است.

تلخی فیلمنامه و فضای قصه تحمیلی نیست و برآیند معادلاتی است که قصه آنها را مطرح می‌کند، آرامش ظاهری زندگی دو خانواده سنتی و مذهبی با مشکلاتی کوچک از بین می‌رود و این آرامش مضمحل می‌شود. تیتراژ مجموعه این فروپاشی را به خوبی عیان می‌کند. بازی‌های مجموعه "جراحت" نشان می‌دهد که عسگرپور بازیگری را می‌شناسد، بازی امین تارخ در سخت‌ترین لحظه‌ها و دشوارترین موقعیت‌ها دریادماندنی است.

تم ویرانی در مجموعه "در مسیر زاینده رود" به کارگردانی حسن فتحی هم دیده می شود، فتحی در مجموعه تازه‌اش با نقد جامعه ورزشی و ورزشکاران پوشالی شروع می‌کند و به انتقاد از فضای موجود و از بین رفتن ارزش‌های اخلاقی می‌پردازد. داستانی که علیرضا نادری روایت می‌کند جذاب است و پرکشش و پرتعلیق. بازی‌ها قابل قبول است و در بعضی موارد دور از انتظار مانند مهدی سلطانی در نقش حاج بهزاد و حسین محجوب که همیشه آنقدر خوب بوده که نمی‌توان انتظاری جز خوب بودن از او داشت.

"در مسیر زاینده رود" استفاده خوبی از فضای یک شهر سنتی کرده و برخلاف انتقادهای سطحی موجود ستایشی از فرهنگ و سنت‌های ایرانی و در نگاهی جزئی‌تر فرهنگ و تاریخ اصفهانی است. حضور مهران (اشکان خطیبی) در اصفهان و آشنایی با دختری از خانواده‌ای فرهنگی و اصیل نشان دهنده شکافی است که میان طبقه‌های مختلف اجتماعی وجود دارد. فتحی با نقد این گسست فرهنگی جامعه را به سمت بازگشت به ارزش‌های اخلاقی سوق می‌دهد.

مجموعه "ملکوت" به کارگردانی محمدرضا آهنج فضایی ماورایی و فانتزی دارد. شبکه دو پیش از این هم تجربه‌هایی مشابه "ملکوت" داشته و موج مجموعه‌های مناسبتی ماورایی در ماه رمضان با این شبکه و مجموعه‌های "کمکم کن" و "او یک فرشته بود" شروع شد. اما "ملکوت" فراتر از تجربه‌های قبلی تلویزیون در این گونه نمی‌رود. اگر حرکت‌های دوربین و قاب‌بندی‌هایی که قرار است فضای متشنج قصه را به مخاطب منتقل کنند فراموش کنیم، آهنج حتی از مجموعه ضعیف "آخرین گناه" به کارگردانی حسین سهیلی‌زاده هم پیش نرفته است.
میزانس‌های تکراری در موقعیت برزخ، دیالو‌گ‌های شعاری و شخصیت‌پردازی کلیشه‌ای تماشای "ملکوت" را به تجربه‌ای زجرآور نبدیل کرده است. مجموعه‌ای که با فیلمنامه‌ای سطحی و کلیشه‌ای توانایی کارگردان و تعدادی از بازیگرانش را هم هدر داده است.

مجموعه "نون و ریحون" هم مانند "ملکوت" از ناحیه فیلمنامه ضربه خورده، فیلمنامه‌ای با موقعیت‌های تکراری، طنزی بدون حلاوت و ضرباهنگی کند و کشدار. فرزاد موتمن کارگردان خوبی است و اعتبار حرفه‌ای‌اش باعث می‌شود نوک پیکان انتقادها به سمت او باشد اما این عباس نعمتی است که با فیلمنامه "نون و ریحون" جایی برای موتمن نگذاشته تا مهارتش را نشان بدهد.

"نون و ریحون" کپی کم کیفیتی از مجموعه‌های "روزگار جوانی"، "پشت کنکوری‌ها" و نمونه‌هایی از این دست است؛ مجموعه‌ای که اگر هر شب ماه رمضان روی آنتن نمی‌رفت مخاطبی نداشت. آمار نظرسنجی‌ها هم می‌گوید که مخاطبان با "نون و ریحون" ارتباط برقرار نکرده‌اند تا جاییکه طبق آمار، بیننده‌های سریال تکراری "خانه به دوش" که در نیمه‌های شب از رسانه ملی پخش می‌شود از این مجموعه بیشتر است!

مجموعه‌های ماه رمضان امسال و میزان استقبال از "در مسیر زاینده رود" و "جراحت" نشان داد اصرار بعضی مدیران برای ساخت مجموعه‌های طنز و فاصله گرفتن آنها از تولید مجموعه‌های اجتماعی اشتباه است. مخاطب تلویزیون دوست دارد در مجموعه‌ها زندگی خود را ببیند و تصویر این زندگی با همه فرود و فرازش را می‌توان در "جراحت" و "در مسیر زاینده رود" دید.


منبع: شبکه ایران
__________________
تازه تر کن داغ ما را، طاقت دوری نمانده
شِکوه سر کن، در تن ما تاب مهجوری نمانده
پر گشاید شور و شیون از جگرها ای دریغ !
دل به زخمی شعله ور شد، جان به عشقی مبتلا
بر نتابد سینه ما داغ چندین ماجرا
تازه شد به هوای تو دل تنگ ما ای وای !

پاسخ با نقل قول
  #8  
قدیمی 08-29-2010
Younes آواتار ها
Younes Younes آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,106
سپاسها: : 4

26 سپاس در 21 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

ممنون از اینکه همچین تاپیکی رو راه انداختین.
من که زیاد وقت نمی کنم سریال ها رو ببینم. دو تا نکته خیلی پر رنگه تو ذهنم.
1. مامانم اکثرا وقتی میشینه پای یه فیلم خارجی خفن آخرش می پرسه چی شد؟ یعنی خیلی وقت ها متوجه نمیشه آخر فیلم چی میشه. خب من فکر کنم به کمک سریال های ماه رمضان فهمیدم چرا. اون چند باری که من نشستم پای این سریال ها متوجه شدم که داستانشون به شدت ساده و قابل حدسه به طوری که خودم چند بار حدس زدم که چه اتفاقی خواهد افتاد(با وجود اینکه هر پنج، شش قسمت یک بار می بینم.) خب این باعث میشه مخاطب عادت کنه که داستان خیلی ساده و بدون پیچیدگی باشه، همیشه خوب و بدی وجود داشته باشه که خیلی راحت قابل تمیز باشن و ... .
2. تو سریال جراحت جالبه برام که فرم بازی ها بیشتر تئاتریه. به خصوص امین تارخ، آنته فقیه نصیری و علی عمرانی. با بازیه امین تارخ خیلی حال کردم. (با بازیش نه دیالوگ های آبکیش) ولی خب فقیه نصیری و عمرانی به نظرم بازی شون تو ذوق میزنه.
تیتراژ پایانی سریال جراحت
پاسخ با نقل قول
  #9  
قدیمی 08-30-2010
سالومه آواتار ها
سالومه سالومه آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Aug 2010
محل سکونت: بوشهر
نوشته ها: 292
سپاسها: : 0

17 سپاس در 14 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

گاف جدید

شبکه تهران سانسور کرد اما شبکه جهانی جام جم، سریال را بطور کامل پخش کرد؛

سینمافا-
چهارمین قسمت مجموعه تلویزیونی «نون و ریحون» ناتمام قطع شد و بصورت ناگهانی تیراژ پایانی آن پخش گردید. اتفاق جالب در این خصوص، نمایش کامل همین قسمت از شبکه جهانی جام جم سه بود.
به گزارش سینمافا، مجموعه تلویزیونی «نون و ریحون» که به صورت شبانه و به مناسبت ماه مبارک رمضان از شبکه تهران پخش می‌شود در پایان هر قسمت آن، راوی سریال بینندگان را به تماشای ادامه داستان در قسمت بعدی دعوت می کند اما قسمت چهارم آن این اتفاق نیافتد و سریال به صورت ناگهانی تمام شد.
همچنین در روز 25 مرداد، همین سریال که با یک قسمت تاخیر از شبکه جام جم سه پخش می شد، سریال بطور کامل به نمایش درآمد و ده دقیقه سانسور شده پایانی آن نیز نشان داده شد.

بنابر این گزارش، در قسمت چهارم این مجموعه که یکشنبه شب از شبکه تهران پخش شد، دختری که خود را معشوق یکی از جوان‌های قصه به نام عباس جازده بود، به جرم کلاه برداری از مردان ـ شبیه به داستان بیتا در فاصله‌ها ـ دستگیر شد.

وقتی «عباس» به ملاقات سمیرا رفت، دیالوگ‌های قابل تاملی از سمیرا شنید که آنها را نشانه تنبه او و عامل آزادی‌اش برداشت کرد و به او یک فرصت دوباره داد و او را از زندان بیرون آورد که با تذکر مامور زندان مواجه شد که به عباس گفت: «خودتون وسیله دارین یا بگم بچه‌ها با ماشین گشت برسوننتون؟»
برخی دیالوگ‌های سمیرا - که در خواب عباس حاضر شده بود ـ از پشت میله‌های زندان و در پاسخ به دیالوگ عباس مبنی بر اینکه « مگه در زندان چه اتفاقی می‌افته که همه زاهد و عابد می شن؟» قابل توجه بود و با واکنش سایت های خبری روبرو شد.
سینمافا می افزاید، در قسمت پنجم این سریال، خلاصه یی از قسمت چهارم به نمایش درآمد که انتقاد سریال به روزنامه کیهان و اطلاعات، ستون خوانندگان نشریات و کنایه به شبکه سوم سیما از آن حدف گردید و قسمت جدید آن در کمتر از بیست دقیقه – کوتاه تر از همیشه- به نمایش درآمد.
شایان ذکر است شوخی با مطبوعات هم در قسمت چهارم از سریال وجود داشت به طوری که از روزنامه های «کیهان و اطلاعات» به خاطر قطع بزرگ و مفید بودن برای استفاده‌هایی غیر از خواندن یاد شد.




__________________
هرچه زدم بی تو دلم وا نشد / جز تو کسی باب دل ما نشد / هرچه پرستو شدم و پر زدم / همنفسی مثل تو پیدا نشد .
(عاشقتم پی سی سیتی)
پاسخ با نقل قول
  #10  
قدیمی 08-30-2010
سالومه آواتار ها
سالومه سالومه آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Aug 2010
محل سکونت: بوشهر
نوشته ها: 292
سپاسها: : 0

17 سپاس در 14 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

تصاویری از بازیگران سریال جراحت








__________________
هرچه زدم بی تو دلم وا نشد / جز تو کسی باب دل ما نشد / هرچه پرستو شدم و پر زدم / همنفسی مثل تو پیدا نشد .
(عاشقتم پی سی سیتی)

ویرایش توسط سالومه : 08-30-2010 در ساعت 01:55 PM
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 06:20 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها