بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > فرهنگ و تاریخ

فرهنگ و تاریخ تاریخ و فرهنگ - مطالبی در زمینه فرهنگ و تاریخ ایران و جهان اخبار فرهنگی و ... در این تالار قرار میگیرد

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 10-27-2009
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
جدید آخرين ايلخاني کرد خراسان........

آخرين ايلخاني کردخراسان
فرج الهی خانبيچرانلو
شادروزامانی-مشهد

مقدمه:يکيديگر از مشاهير کرد در صد ساله اخير که نقش موثري در جريانات سياسي، نظامي خراسانبزرگ داشته و بيشتر او را با قيام معروفش در زمستان 1320 مي شناسند. مرحوم فرج الهخان بيچرانلو از خوانين مطرح و مقتدر خراسان است که به سال 1320 با تکيه بر سوابقتاريخي ايل بزرگ زعفرانلو و همچنين بهره برداري از زمينه مساعدي که جور و ستم نظامپهلوي بر جاي گذاشته بود، توانست به مدد ياران مسلح خود کليه واحدهاي نظامي خراسانشمالي را خلع سلاح و شهرهاي قوچان، فاروج، شيروان، بجنورد، جاجرم، آشخانه، اسفراينو دهستان هاي تابعه سرحدچون گيفان، راز و جرگلان را تصرف وحکومت نظامي را ساقط و قدرت را به سران ايلات کرمانج واگذار نمايد. اين اقداممتهورانه او باعث شد تا قواي نظامي ارتش از مشهد و تهران به فرماندهي سرتيپ محمدنخجوان با استعداد يک تيپ سرباز، 31 دستگاه کاميون فورد و ملزومات نظامي سنگين واردخراسان شمالي شده تا فرج اله خان سرکوب گردد. فرج اله خان نيز فورا به سواران خودآماده باش اعلام مي کند و در کوه هاي هنامه در کمين سرتيپ، مستقر مي شوند. اماوساطت علي منصور استاندار وقت خراسان و صلاحديد برخي از بزرگان کرد خراسان چون تاجمحمد خان بهادري، آيت الله نجفي قوچاني و رحيميان عمليات نظامي في مابين مسکوت وموضوع قيام فرج اله خان در جلسه اي با حضور سران عشايري خراسان، استاندار وفرمانداري شهرهاي قوچان و بجنورد مطرح و به خواسته هاي فرج اله خان رسيدگي و وی نيزملزم به تحويل تعداد 700 قبضه ذاندارم ها به لشکر شرق مي شود. ماجراي روياروييسرتيپ نخجوان با فرج اله خان در کتابي به نام خاطرات يک سرباز به قلم خود سرتيپنخجوان به تفصيل آمده است. اما ما در اين مقاله به زندگي سراسر مبارزه فرج اله خانو دفاع او از مردم تهيدست و محروم خراسان شمالي و در برابر يورش ناجوانمردانه ازبکها و ترکمنان اشاره خواهيم کرد.
«
بيچرانلوها» ازايلات کرد خراسان هستند کهکيکانلو هم ناميده مي شوند. علل اينتغيير نام ها در طول زمان به درستي مشخص نيست که از چه عواملي نشات گرفته اند، شايدحوادث تاريخي، نقل و انتقالات، فراز و نشيب هاي سياسي و ... هرچه هست در موردبيچرانلوها بارها نام ايلي آن ها متغيير شده است. بر اساس اسناد تاريخي و گفته هايمعمرين اين ايل نام اوليه آن ها کيکاني بوده اما پس از مدتي به «گوپانان» ياگوپانلو برگشت خورده است. در مورد گوپانان معتقدند که چون در شهر گوپانان دارابگردجزو بزرگان دربار ساسانيان بوده اند به گوپاني مشهور شده اند که اين نام تا سال هاي 1200 هجري قمري هم در قباله خواها بعضاً به کار مي رفته است اما از سال 1200 هجريقمري به اين سمت واژه کيکانلو و گوپانلو حذف و به ترخواني ها شامالي معروف شده اند. اما از سال 1260 هجري قمري بيچري يا بيچرانلو پديد آمده که در اسناد خطي اين ايل همفراوان به چشم مي خورد. اما ناگفته نماند که مرکز حکومت از گذشته هاي دور روستايقلعه بگ بوده که از سابقه چهارصد ساله برخوردار است. قلعه بگ مرکز حکومت محمدجانبيگ کيکانلو، نياي فرج اله خان، بوده که روستا را به شکل قلعه نظامي با چندين برجديده باني به سال 1120 هجري قمري تاسيس نموده . از بزرگترين رجال و مشاهير بيچرانلودر چهارصد ساله اخير بايد از کساني چون: جان بگ بيچرلو وزير قوچيان شاه عباس کبير،مرتضي قلي خان بيچرلو حاکم کرمان، بيجي بگ بيچرلو حاکم کرمان، حاج سليمان بيچرانلوحامي نادر شاه افشار، حسن بگ کيکانلو حاکم سرحد، آقاجان بگ گوپانلو حاکم سرحدقوچان، حيدرخان شاملو حاکم ايل کيکانل، بالي بگ شاملو حاکم ايل، ابوطالب بگ، کريمخان، رمضان خان سرحدي، علي خان بیگ و فرج اله خان بيچرانلو نام برد که در کتاب« مرزداران شمال خراسان» هم سرگذشت زندگي اين قهرمانان بيان شده است.

و اماچون حکومت به سال 1300 خورشيدي به فرج اله خان واگذار گرديد اوج هرج ومرج داخليايران و يورش ناجوانمردانه روس ها و ترکمانان و هجوم به نقاط مرزي ايران بود. زندگياين قهرمان کرد خراسان تمامش به مبارزه و جنگ گذشت که هر روزش شايد گوياي تصاويرياز زندگي آن روز کردها باشد،‌ سال ها پاسبان مرزهاي ناآرام شمال شرقي بود و خودبارها ديده و شنيده بود حکايت رنج و اسارت مردمان شمال شرقي خراسان و خود به چشمديده بود مرارت و حرارت بگ سردار و حسن قلي و تحفه گل فيروزه اي را پس به خاک ايرانسوگند خورد که «قي تاش» انتقام داغ ديده گان را از گستاخان ناجوانمرد بگيرد و کارشرا با اولين زدوخوردها در گليل با سربازان روسي شروع نمود که به واقعه «بارغ» معروفاست. اين جنگ مابين دويست نفر از سربازان روس که قصد تصاحب صد گله گوسفند عشايرقوچان و شيروان را داشتند در کوه هاي گليل به سال 1309 روي داد که طي آن فرج الهخان به اتفاق ده نفر ديگر از يارانش دو شبانه روز به جنگ و تعقيب و گريز مي پردازندو چون فرج اله خان با کمين گاه ها و ارتفاعات کوهستان گليل کاملاً آشنا بود بر حريفطماع پيروز مي شود و 120 نفر از افسران و سربازان روس را نابود و موفق بهبازگرداندن عشاير کرد خراساني از خاک روسيه به همراه گله ها و احشام آن ها مي شوندکه در اين جنگ به «سرداربارغ» معروف مي گردد. اما حماسه ديگر فرج اله خان جنگ باترکمانان ياغي بود که در سحرگاه يک روز زمستاني به ناگاه بر روستاهاي مرزي گيفان وتکمران و قوشخانه حمله آورده و مردم را مورد چپاول قرار داده و موجب غارت مغولانهاي در قلاع سرحدي مي شوند و عده اي را نيز به اسارت مي گيرند تا باج بستانند چونخبر به فرج اله خان مي رسد به اتفاق سواران مسلح ترکمانان را در يکه شاخ تکمرانمشاهده و گردان چهارصد نفري ترکمانان را تخريب و سواران فراواني را از ترکماناندستگير مي کند و دشمن را تا داخل خاک روسيه ترکمنستان تعقيب مي کند و چون عملياتترکمن ها را ناشي از تجاوز مرزي مي داند و بزرگان نقاط مرزي را احضار و دستور ميدهد تا روستاي آدينه قلي را در کنار مرز(شمال شرق بجنورد) مبدل به قلعه نظامي ومرکز پست مرزي سرحدي مي شود. از ديگر اقدامات متهورانه فرج اله خان مقابله باخوانين ديگر بوده که سرداران و راهزناني را به جان مردم محروم مي انداختند و خود رااز سايه پرورش چنين ياغياني به مال اندوزي و تن پروري روزگار طي مي کردند. مردم ازگوشه و کنار و ولايات هرگاه که به فرج اله خان مراجعه مي نمودند. فرج اله خان بدونفوت وقت به ياري آن ها مي شتافت شايد بزرگترين عمليات او جنگ با يکي از ياغيانمعروف بود که در نوع خود تبديل به نقطه اي تاريخي شده است. نبرد او با لاهاک خان ياسالارخان فرمانده پادگان نظامي مراوه تپه که بر عليه دوات دست به شورش گسترده اي ميزند و با قواي نظامي به سوي بجنورد گام برمي دارد و در اولين اقدام پادگان بجنوردرا خلع سلاح مي کند پس به سوي شيروان مي آيد بلافاصله دولت ايران به پادگان مشهداطلاع مي دهد و تلگرافاًً بة کردهاي بيچرانلو ماموريت داده مي شود تا به کمک ارتشبشتابند چون فرج اله خان ماموريت مي يابد به مقابله با لهاک رفته و سالار جنگ قبلاز فرصت کافي براي اجراي نقشه هاي خود از فرج اله خان شکست خورده و به روسيه ميگريزد. از ديگر جنگ هاي« خان سرحد» فرج اله خان بايد از جنگ او در سال 1340 خورشيدينام برد که خود اينک ماجراي تاريخي در خراسان شمالي و تقويم تاريخي اين خطه شدهاست. شورش بجنورد و فتح بجنورد به دست امير حان محمد قاحار از حوادث مهم تاريخمعاصر خراسان شمالي به شمار مي رود. اين ماحرا در سال 1306 روي داد که طي آن حکمرانبجنورد سردار عزيزااله خان شادلو معروف به سردا معزز و برادرانش و چند نفر ديگر ازيارانش به جرم خيانت به سردر سپه رضا شاه ناجوانمردانه دستگير و اعدام مي شوند دراين موقع ايلات کرد و تات ترکمن به بجنورد ريخته و شهر را تصرف کرده و نيروهايدولتي را به قتل مي رسانند از جمله سرهنگ انصاري فرمانده نظامي با عده اي به قتل ميرسند ولي اين بار قشون نظامي لشکر شرق خراسان به فرماندهي اميرجان محمد خان واردعمليات مي شود و قبل از عمليات وارد قوچان مي شود و با خوانين قوچان ديدار مي کندچون از خوانين قوچان آمادگي خود را اعلام مي کنند از اميرجان محمدخان خواهش مي کنندتا از فرج اله خان سرحدي هم دعوت شود و با آن ها همراه شود. چون تاج محمد خان خبراز فرج اله خان مي گيرد مطلع مي شود که از قضا لشکر شرق نام فرج اله خان را هم درليست دستگير شدگان دارد و سرهنگ مهدي خان گروهاني را به قلعه حسن (قصر حکومت فرجاله خان) فرستاده تا منزل فرج اله خان و رعاياي قلعه حسن را به آتش بکشند که فرجاله خان نيز تعداد پانزده نفر از ژاندارم ها نابود و مابقي را خلع سلاح و پياده وبدون اسب از کوه هاي سرحد اخراج مي کند، اين بار پدرزن فرج اله خان به نام محمدحسين خان اوغازي که به سن پيري و کهولت رسيده بود واسطه مي شود تا مابين فرج الهخان و اميرجان محمد خان صلح برقرار نمايد. چون اميرجان محمد خان قسم مي خورد و قآنيرا مهمور مي کند و براي فرج اله خان مي فرستد فرج اله خان از روستاي سردارآبادتکمران به قوچان رفته و با جان محمدخان ملاقات مي کند و چون مطمئن مي شود که خطرياز ناحيه لشکر به او نمي رسد با اميرجان محمد خان به جنگ بجنورد و ترکمن صحرا رفتهو در اين جنگ فرج اله خان سنگ تمام مي گذارد که در کتاب خاطرات و خطرات صارم درگزي (چاپ نشده که گويا فعلاً در اختيار سازمان اسناد ملي آقاي کريميان مي باشد چون سايرکتب تاريخي که آقاي کريميان بر آن ها اقتدار دارند) آمده است و همچنين بسياري ازمعمرين سرحدي بجنوردي به نقل از بزرگان رشادت فرج اله خان و اميرجان محمد خان را بينظير خوانده و حتي شاعران و نوازندگان محلي هم بر اين جريان شعر و آهنگ سروده اندکه در روستاي داشلي قلعه بجنورد از زبان پيرمردي 80 ساله ضبط نموده ام. اما باشجاعت و رشادت عموم مردان مسلح کرمانج شهر بجنورد آزاد شد و افتخار دیگری برایسلحشوران کرد شد هر چند که به نام امیرجان محمد و لشکر شرق تمام شد، ولی هنگامی کهرضا شاه با کالسکه از راه گلستان وارد بجنورد شد در پایان سال 1304 می شوند ازخوانین شیروان و قوچان تشکر کرده و به خصوص ساعتی طلا به فرج اله خان هدیه و نشانشجاعت به او اعطا می کند که که این جریان را هر رهگذر تاریخ اعم از پیر و جوان میدانند و به این رشادت می بالند. پس از این ماجرا فرج اله خان با تواضع خاصی که داشتبه زادگاهش سرحد شیروان بازگشت و در میان ایل خود بود اما همواره روسای عشایرخراسان چون تاج محمدخان بهادری، صارم درگزی، نگهبان زعفرانلو، محمد حسین خان لوغازیو پسرانس(قوچ جنگی و ...) نقش فرج اله خان را در حل گرفتاری های زمان خود دانسته ومراتب احترام خود را در نوشته ها یا خاطرات بیان کرده اند.

اوج قدرت فرجاله خان از سال 1320 شروع شذ که تا سال 1327 اعلام خودمختاري او در سرحد استدرونگر، باجیگران، سیوکانلو، جریستان، قوشخانه، تکمران، کوخ پنک، گیفان، غلامان وراز بود که بسیاری از قلاع مرزی را در بر می گرفت. بالاخره در سال 1327 محمدرضا شاهپهلوی دستور بازداشت وی را صادر و فرج اله خان دستگیر می شود، اما چون بیم شورشی درصفحات مرزی کشور می رود با فرج اله خان به ملایمت برخورد می کنند و چون غلام حسینرحیمیان نماینده مردم قوچان در شیروان بسیار تلاش می کند؛ حکم فرج اله خان که 6 سالزندان بوده به 2 سال کاهش می دهد که فرج اله خان مدت دو سال در زندان قصر قجرزندانی می کشد و پس از آن به شيروان باز مي گردد. در زندان شروع به نوشتن خاطراتخود مي کند، وقتي که به اتمام مي رسد آن را براي شاه ارسال مي کند و مي گويد عمريبراي ميهن چه صدمات و زحماتي را به جان خريديم حال مي بينيم که آقايان در لاله زارتهران چه صفايي مي کنند! سرانجام اين مرد افسانه اي حماسه ساز معاصر کرد در سال 1331 به علت سکته قلبي در کوهستان پتله گاه شیروان درگذشت. با این که آن موقع شهرشیروان هفت هزار نفر جمعیت داشته اما در مراسم تدفین او ده هزار نفر جمعیت در زیارتشیروان به هم رسیده بودند تا این که مرد خاکی را به خاک سپردند.


منابع و ماخذ
1
ـ خاطرات سرهنگ صفاپور، روزنامهآفتاب شرق
2
ـ قیام کلنل محمد تقی خان، ص 331 ، تالیف علی آذری
3
ـ تقویمتاریخ خراسان، غلامرضا جلالی، ص40
4
ـ سرزمین و مردم قوچان، ج 3، ص 154، محمدجابانی
5
ـ تاریخ بیست ساله ایران، ص 120، جلد 4، نشر ناشر تهران سال 1362
6
ـ وقایع تاریخی خاور ایران زمین، سید علی میرنیا، ج1، ص374
7
ـ سایتشوروی در ایران، منشور گرگانی، ص120
8
ـ صولت السلطنه هزاره، کاوه بیات،تهران1370، ص46
9
ـ روزنامه اطلاعات، شماره 61/2/7/1305 خورشیدی،ص1
10
ـجغرافیای تاریخی تربت حیدریه، خسروی، ص 163
11
ـ درون ارتش شاه، خسرو معتضد،نشر البرز، ص 67
12
ـ اترکنامه، شاکری، ص 135
13
ـ سیاحت شرق، آقا نجفی، ص 678، به کوشش شاکری
14
ـ خاطرات یک سرباز، سرتیپ بیگلری، ص 124
15
ـروزنامه وظیفه، محمد باقر حجازی، سال پنجم، شماره 289
16
ـ مصاحبه با آقایان: مشهدقلی داشلی قلعه 90 ساله ¬ ـ ذبیح الله حسنی ـ مرصادقلی بک جعفری - تقی بک کریمزاده لوجلی ـ کریم کریم زاده حلواحشیمه
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 11:53 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها