بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > شعر

شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #11  
قدیمی 07-20-2012
افسون 13 آواتار ها
افسون 13 افسون 13 آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026

3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

کل

خورشيد از كل مي ترسيد
و خود را پشت كوه قايم مي كرد
مبادا تيري به جاي كل او را نشانه رود
در راستايي كه نگاه مي دود
خورشيد پنهان با دست افق را نشان مي دهد
و خواهد گفت او آنجاست
و تو آگه صداي تپش قلب خوف خفته اي را خواهي شنيد
كه براي التماس ملودي مي سازد
شايد در پشت سنگي پناه مي جست
به اميدي كه مرد او را به نگاه بوته اي بنگرد
و شايد زمانيكه او به سنگها التماس مي آموخت
تفنگي پُر ، نشانه مي يافت
و شايد كل مي خنديد
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از افسون 13 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #12  
قدیمی 07-20-2012
افسون 13 آواتار ها
افسون 13 افسون 13 آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026

3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

فانوس یهودا است

خيالها گسيخته اند
و سوار بر قايق بر افقي دور مي نگرند
هنگاميكه گهواره دريا ، قايق را مي خواباند
و موج لالايي را شوري مي داد
موج از طرح خالي
و براي من جاي طرح مي گذاشت
احساس وزشي مي گفت
بنگر
فانوس ساحل را لو خواهد داد
فانوس يهودا است
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از افسون 13 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #13  
قدیمی 07-20-2012
افسون 13 آواتار ها
افسون 13 افسون 13 آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026

3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

شارک

دلم عجيب سر به هواست
شارک را نديد
عجيب سر به هواست
وقتي نگاه مي كنم لحظه ها را
مي بينم
اسبها مست
افسارها گريخته
يالها پريشان
و زينها بر شاخ گاو استواري مي آموزند
و برگ ها به دنبال رستن
روزگار ، خرچنگ واري است كه
كج مي رود اما راست
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از افسون 13 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #14  
قدیمی 07-20-2012
افسون 13 آواتار ها
افسون 13 افسون 13 آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026

3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

فنجانی

رويش سياه بود
ولي خوش مشرب
ته قامت تلخي داشت
بعد از چند بوسه لب سوز
با نگاهش سخنها گفت
عرض عمرت از طولش طولاني تر
خودت با خودت بيگانه
اگر چه سخنها تازه اند
اما سخن در ميان لبهايت پوسيده
تعجب كردم
مگر مي شود وارونه
حرفهاي راست زد
گفت : خطوط سفيدند
پرسيدم نامت چيست؟
گفت :
جدم در تركيه خانه دارد آسمانش آبي است
خانه اي كوچک دارم
كج خواهم نشست و راست خواهم گفت
به رويم نگاه كن
رازها سفيدند
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از افسون 13 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #15  
قدیمی 07-20-2012
افسون 13 آواتار ها
افسون 13 افسون 13 آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026

3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

تن شعرهایم

زماني كه روسپيان در خوابند
از شرف خواهم نوشت
شايد تكه ناني بي تكلف دهاني بجويد
آنگاه كه دهان خشک است
و در سياهي حلق سپيدي سيري را
گر چه مي دانم در آن گود
هنوز پاهايت حس برتري جويي را مشق مي كند
و تو آن را به نظاره اي
من چه بيهوده برايت قلم تلف مي كنم
و تن شعري را آزرده
كه زمان هيچ گاه براي تو زماني است هميشگي
گفته اي مي دانم
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از افسون 13 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #16  
قدیمی 07-21-2012
افسون 13 آواتار ها
افسون 13 افسون 13 آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026

3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

کلاس

زنگ اول تئوري
زنگ دوم عملي
زنگ سوم تئوري
زنگ چهارم عملي
خروس مي خواند زنگ اول است
معرفي كتابهاست لوازم التحريرهاست
كتابها جلدشان سبز و خطشان سرخ
مدادهايم رنگشان سربي
مي خوانم ، مي نويسم
مي خوانم ، مي نويسم
خروس مي خواند ، زنگ دوم است
چكاک قلمهاست
جوهرها قرمز
كارگاه نقاشي از قلم ها پر
و پر از صداي گوش آزار پاره شدن كاغذها و كاغذهاي پاره
احساس در جعبه مداد رنگي محفوظ
مدادهاي سياه ، خاكستري ، قرمز ، زرد ، همه تا ته تراشيده
مدادهاي سبز و سفيد و آبي همه نو
خروس مي خواند زنگ سوم است
كتابهاي جديد لوازم التحرير جديد
جلدشان قرمز ، خطشان سبز
مدادهايم آبي
مي خوانم ، مي نويسم
مي خوانم ، مي نويسم
خروس مي خواند ، زنگ چهارم است
كسي نمانده مشقهايم تمام شده است
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از افسون 13 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #17  
قدیمی 07-21-2012
افسون 13 آواتار ها
افسون 13 افسون 13 آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026

3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

اشرف

سايه ي آب را بر عطش ديدم
و قناري را در هواي پرواز
سوسني كه خودش خواب مي ديد
و نقاشي مي آموخت
كبوتري ديدم براي بچه هايش دانه نقاشي مي كرد
و صبر را نقد
نشسته اي ديدم دوان چشم مي راند
و خسته اي كه بر ماشين حسادت مي دوخت
تازيانه اي ديدم به اشرف مي گفت
همت
و او مي خنديد
مشقهايم تمام نشده
هنوز دارم آب را حلاجي مي كنم
سخت است
سخت
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از افسون 13 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #18  
قدیمی 07-22-2012
افسون 13 آواتار ها
افسون 13 افسون 13 آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026

3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

سلام

سلام را بايد از پيچک آموخت
سلام پيچش دستهاست
تلاقي دو نگاه
و امتدادي تا چشم لبريز و جود
سلام شقايق است
نگاهي نگران
سايه اي خفته بر تن
در زيراستواري بيد
سلام حدود عاطفه هاست
سلام مرزي است ميان من و تو
مرز را با بوسه اي بردار
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از افسون 13 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #19  
قدیمی 07-23-2012
افسون 13 آواتار ها
افسون 13 افسون 13 آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026

3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

مرغان دریایی

شايد در زماني
صداي گرسنگي بيايد
و مرغان دريايي آوازخوان بگذرند
شايد در زماني
در پس ديوار نگاه
خفته اي ، سنگي ، بر مرغي زند
و هوار باد بر ديوار آرام فرود نشيند
و او آوازخوان بگذرد
شايد در زماني
در فرداي ديروز باشيم و فارغ
و شايد نگاه ها وزن نداشته باشند
و شايد در زماني
...
تو آن روز اينجا باشي
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از افسون 13 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #20  
قدیمی 07-23-2012
افسون 13 آواتار ها
افسون 13 افسون 13 آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026

3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

کودک 1+7 اکتبر

دور نبود ، نزديک بود
چشمانش براي دلش گريه مي كرد
بزرگ نبود
قدش شايد به نيمي از آرزوهاي من نمي رسيد
دور نبود ، نزديک بود
چشمان عقاب نشانه مي رفت
و لحظات تصوير مرگ تكه استخواني را به نظاره نشسته بود
دور نبود ، نزديک بود
ساختمان سر بر افراشته
و كمربند ابر چون فانوسخانه
چون تيري بر قلب
بوي غذا ساختمان را آذين كرده بود
شايد ساختمان مي توانست او را از مرگ نجات دهد
ولي همه سرگرم مضمون شعار بودند
چند روزي بيشتر نمانده بود
1+ 7 اكتبر در راه بود
عكاس بي محابا عكس مي گرفت
شايد لحظات تكرار نمي شد
اين تنها وجه مشترک عكاس با كودک بود
هنگام نهار
عكاس بشقابي پر از آرزوهاي كودک داشت
چه لذيذ
زمان چون اسب رم كرده مي گريزد
انتظار
انتظار
عكاس ، عكس
كودک ، غذا
و عقاب ، او
دور نبود ، نزديک بود
با هم غذا خوردند
هر دو مسرور
يكي از شكار لحظه و ديگري از شكار استخوان
1+ 7 اكتبر در روزنامه ها مي خوانم
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از افسون 13 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 07:30 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها