|
 |
 |
 |
 |
 |
 |
 |
|
#1081
10-16-2009
|
||||
|
||||
ای مسلمانان فغان از جور چرخ جنبری
وز نفاق تیر و قصد ماه و کید مشتری د 
|
| جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید | |
|
|
|
|
#1082
10-16-2009
|
||||
|
||||
|
دلم که گوهر اسرار حسن و عشق در اوست
توان به دست تو دادن گرش نکو داری ک
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
#1085
10-17-2009
|
||||
|
||||
|
حرف انتخابي؟
آن كس است اهل بشارت كه اشارت داند نكته‌ها هست بسی محرم اسـرار كجاست چ
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن ویرایش توسط ساقي : 10-17-2009 در ساعت 08:16 PM
|
|
#1086
10-17-2009
|
||||
|
||||
|
چه فتنه بود که حسن تودر جهان انداخت
که یک دم از تو نظر بر نمی توان انداخت ل
__________________
یکی می پرسد اندوه تو از چیست؟سبب ساز سکوت مبهمت کیست ؟ برایش صادقانه می نویسم :برای آنکه باید باشد ونیست!!!!!!!!!!!!!!!!
|
|
#1087
10-17-2009
|
||||
|
||||
|
لبش می بوسم و در می کشم می
به آب زندگانی برده ام پی ن
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
#1088
10-19-2009
|
||||
|
||||
|
نی گفت که پای من به گل بود بسی ناگاه بریدند سرم در هوسی نه زخم گران بخوردم از دست خسی معذورم دار اگر بنالم نفسی م ...
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
|
|
#1089
10-19-2009
|
||||
|
||||
|
من مـــی نه بهــر تنگدستــی نخـــــورم
یا از غم رسوایی و مستــــی نخــــورم من می ز برای خـــوشدلی می خـوردم اکنــون که تــــو بر دلم نشستی نخــورم ک
__________________
یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد
طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم . . .
|
|
#1090
10-19-2009
|
||||
|
||||
|
کامم از تلخی غم چون زهر گشت
بانگ نوش شاد خواران یاد باد ذ
__________________
یکی می پرسد اندوه تو از چیست؟سبب ساز سکوت مبهمت کیست ؟ برایش صادقانه می نویسم :برای آنکه باید باشد ونیست!!!!!!!!!!!!!!!!
|
 |
| کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان) | |
حالت خطی
|
|
اکنون ساعت 01:36 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.