بازگشت   پی سی سیتی > هنر > فیلم سينما تئاتر و تلویزیون Cinema and The Movie > سینمای جهان

سینمای جهان در این بخش به آثار سینمای خارجی و اخبار مربوط به آنها میپردازیم

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 12-02-2008
امیر عباس انصاری آواتار ها
امیر عباس انصاری امیر عباس انصاری آنلاین نیست.
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720

6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Arrow هفت (se7en) فیلم هفت، Seven ، معرفی،نقد، گالری تصاویر، فیلمنامه

هفت (SE7EN) فیلم هفت، SEVEN ، معرفی،نقد، گالری تصاویر، فیلمنامه

هفت (فیلم)
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد


هفت (se7en) نام فیلمی است در ژانر وحشت، محصول سال ۱۹۹۵ کمپانی آمریکایی نیو لاین سینما.

کارگردان: دیوید فینچر

مدیر فیلمبرداری: داریوش خنجی

بازیگران:
براد پیت (در نقش کاراگاه دیوید میلز)
مورگان فریمن (در نقش کاراگاه ویلیام سامرست)
گوینت پالترو (در نقش همسر کاراگاه میلز خانم تریسی میلز)
کوین اسپیسی (در نقش قاتل موغظه گر و سریالی جان دو)

کارآگاه میلز پرونده‌ای مربوط به قتل‌های زنجیره‌ای از کاراگاه سامرست گرفته است که اساس این قتل‌ها هفت گناه کبیره‌ای است که در متون مسیحی از آن یاد شده است و طبقات جهنم بر اساس آن است .


جوایز

نامزد اسکار تدوین برای ریچارد فرانسیس بروس

این فیلم در نظر سنجی ها بین 50 فیلم برتر تاریخ قرار گرفته





پوستر فیلم هفت

کارگردان: دیوید فینچر
تهیه‌کننده: آرنولد کوپرسون
نویسنده: آندرو کوین والکر

بازیگران:
براد پیت
مورگان فریمن
کوین اسپیسی
گوینت پالترو


موسیقی: اوتاکی
فیلمبرداری: داریوش خنجی
تدوین: ریچارد فرانسیس بروس
توزیع‌کننده: نیولاین سینما
انتشار:۲۲ سپتامبر ۱۹۹۵ (آمریکا)
مدت: ۱۲۷ دقیقه
زبان:انگلیسی
کشور:ایالات متحده آمریکا
بودجه:۳۰ میلیون دلار
فروش:۳۲۷٬۳۱۱٬۸۵۹






__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #2  
قدیمی 12-02-2008
امیر عباس انصاری آواتار ها
امیر عباس انصاری امیر عباس انصاری آنلاین نیست.
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720

6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نقد و بررسی فیلم هفت در ویکی پدیای لاتین با متن و نقد و توضیحات بیشتر:
http://en.wikipedia.org/wiki/Seven_(film)

توضیح مختصر از امیر:
چون سیستم ف ی لترینگ ایران به کلمات حساس هست دیدم نمیشه متن ویکی پدیای لاتین رو که در مورد هفت گناه کبیره و اتفاقات فیلم میباشد را عینا درج کرد و حذف زیادی خواهیم داشت درنتیجه لینک می کنم.
__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face
پاسخ با نقل قول
  #3  
قدیمی 12-02-2008
امیر عباس انصاری آواتار ها
امیر عباس انصاری امیر عباس انصاری آنلاین نیست.
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720

6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Arrow هفت (se7en) فیلم هفت، Seven ، معرفی،نقد، گالری تصاویر، فیلمنامه بازنگری این صفحه پاسخ ب

معرفی و نقد فيلم هفت


نقد 1


اشتها .حرص. سستی ..حسادت .خشم .غرور . و شهوت .. این ها 7 گناهی هستند که در فیلم جنایی دیوید فینچربوسیله قاتلی مرموز با قساوتی وصف ناشدنی مجازات میشوند .آغاز فیلم در شهری ناشناخته وهمیشه تاریک صورت میپذیرد .فیلم سامرست (مورگان فریمن ) را که یک گارآگاه در استانه بازنشستگی پلیس است که در حال سپران کردن هفته آخر کارش به همراه تازه واردی پر مدعا به نام میلز (برد پیت ) است که چندان راغب به همراهی او نیست !
زمانی که مرد چاقی در منزل مسکونی اش به طرز دلخراشی تکه تکه شده بود . کارآگاه سامرست با تجربه دریافت که این یک قتل معمولی نیست ...کسی او را بخاطر اشتهایش شکنجه کرده بود..
قتلهایی که نشانگر گناهان اشتها و حرص بود د بزودی ادامه یافت .و سامرست و میلز را با جستجویی نا موفق در زمینه یافتن "جان دو" مرموز که مسئول این قتلهای زنجیره ای بود مواجه ساخت .

همانطور که پرونده نتیجه ای وحشتنناک را رقم میزد سامرست و میلز هم بیشر از انچه که حتی تصورش را کنند در گیر پرونده شدند .
بعد از صحنه کوتاه آغازین . 7 سریعا به سکانس عنوانی فوق العاده هماهنگ میرود .اختلاطی پیچیده از کتابها تصاویر. قیچی تیغ ها و خو ن و پوست که بطور وحشتناکی تاریکی و تن گرافیکی راز جذاب فینر را نشان میدهد .
فیلم بطور هوشمندانه ای از به تصویر کشیدن صحنه های جنایت بار دوری میکند و بجای ان به باقی مانده مرموز جنایات میپردازد و به بینندگان اجازه میدهد تا بههمران کاراگاهان به دنبال سرنخ بگردند .
نمونه ای از فیلم سازی تقریبا بی نقص .. فیلم شامل فیلم نامهای بسیار دقیق و خوش ساخت .عکسبرداری و طراحی واضح . کارگردانی عالی .و بازی فوق ا لعاده تمامی بازیگران است .تمامی این موارد با اثر پایان غیرمنتظره و فراموش ناشدنی فیلم ترکیب [و حاصل فیلمی است تقریبا بی نقص بنام7 ]میشود.


يكي از بزرگان سينما راجع به فيلم هفت گفته است كه خود ديويد فينچر نفهميده چه شاهكاري ساخته است.

__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face
پاسخ با نقل قول
  #4  
قدیمی 12-02-2008
امیر عباس انصاری آواتار ها
امیر عباس انصاری امیر عباس انصاری آنلاین نیست.
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720

6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Arrow هفت (se7en) فیلم هفت، Seven ، معرفی،نقد، گالری تصاویر، فیلمنامه بازنگری این صفحه پاسخ ب

نقد 2


یک پرونده کامل و خواندنی فیلم هفت اثر دیوید فینچر

و باران همچنان می بارد


خلاصه داستان فیلم :در یک شهر که هیچ وقت در طول فیلم متوجه نام آن نمی شویم یک قاتل زنجیره ای پیدا می شود که بهشکل عجیب و غریبی آدم می کشد .ویلیام سامرست با بازی مورگان فریمن که چیزی تا بازنشستگی اش باقی نماده و دیوید میلز با بازی برادپیت (پلیس تازه کار و آرمانگرا)مامور یافتن قاتل زنجیره ای می شوند .آن ها پی میبرند که قاتل مقتولانش را بر اساس هفت گناه کبیره به قتل می رساند و آن ها را طوری از بین می برد که یاداور گناهی باشد که مرتکب شده اند دو کارگاه بالاخره موفق به یافتن خانه قاتل می شوند اما قاتل از آن ها باهوش تر است........

نقد فیلم:فینچر در یکی از مصاحبه هایش گفته همیشه فیلم هایی را ستایش می کند که روی او زخمی بیاندازد و این زخم حتی پس از تماشای فیلم seven با ما همراه است فیلم هایی از این جنس در سینمای امروز کمتر به چشم می خورند فیلم هایی که بعد از تماشای آن مارا حسابی به فکر فرو برد واین فیلم که محصول1995 است این زخم را در ذهن ما باقی می گذارد فیلم seven چه از نظر فیلمنامه و روایت داستان و چه از نظر عناصر تکنیکی فیلمی قابل تامل است کمتر فیلمی است که بدمن فیلم یعنی شخصیت قاتل زنجیره ای با بازی بی نقص کوین اسپیسی اینقدر بیننده را درگیر شخصیت خود کند او برای تمام قتل هایی که انجام می دهد دلایل جالب و قانع کننده ای داردو این باعث می شود بیننده از زمانی که با او رو به رو می شود و دلایل او را برای انجام قتل ها می شنود حق را به او می دهد و حتی احساس می کند که کار نادرست او دارای تاثیر درستی در جامعه می باشد شخصیت های فیلم بسیار پخته پرداخته شده اند .سامرست پلیسی که چند روز به بازنشستگی اش باقی نمانده او شکست را پذیرفته است اما در کنار آن میلز جوان وآرمان گرا قرار دارد که می خواهد به نجات شهر کمک کند تضاد بین این دو

شخصیت که باعث به وجودآمدن زوجی تاریخی در سینما می شود .سامرست آدمی منطقی با تجربه و آرام در مقابل میلز آدمی تندرو عجول کم تجربه که نشان می دهد کنترلی بر غزایزش ندارد.فیلم تاریک و هوشمندانه فینچر فضای سیاه جامعه ای را به تصویر می کشد که روزنه ای از امید درآن دیده نمی شود حتی تریسی همسر میلز از ترس این فضای رعب آور و نامید کننده ی سیاه با این که علاقه مند به به دنیا آوردن فرزندش است اما از سامرست باتجربه می خواهد او را در حل این سوال که آیا می تواند فرزندش را در چنین فضایی بزرگ کند کمک کند اما سامرست با تجربه جواب تلخی به او می دهد .این فضای تاریک و رعب آور فیلم خیلی دور نیست که بیننده با آن نا آشنا باشد شاید بعد از تماشای فیلم بیننده این فضا را در جامعه ای که خود درآن زندگی می کند و حس می کند جامعه ای که برای دیدن بسیار از واقعیتش نیاز به نگاه کردن به چشمانش آدم های این جامعه دارد در جایی از فیلم جان دوو قاتل فیلم به میلز همین را می گوید که این چشم های آدم ها است که همه چیز را لو می دهد.او نیز با نگاه کردن به چشمان این آدم ها از درونیات آن ها با خبر می شود ولی او مثل ما نمی تواند احساساتش را از تماشای زل زدن به چشم آنها پنهان کند.در جایی از فیلم سامرست قسمتی از یادداشت های روزانه ی جان دو را برای میلز می خواند این که او روزی سوار مترو بوده و وقتی داشته با شخصی حرف می زده که باسوال مسخر مثل امروز هوای خوبی است اینطور نیست؟سعی درپیدا کردن واقعیات درون خود عادی جلوه دادن همه چیزدارد جان دوو که از نگاه کردن به چشمان او متوجه پنهان کاری حالات درونی او می شود نمی تواند جلوی خود را بگیرد و بر روی او استفراغ می کند.فیلم تا آن جایی پیش می رود که حتی قاتل فیلم در مقام یک موعظه گر میلزوسامرست را نصیحت می کند و به آن ها تذکر می دهد و خود را انتخاب شده می خواند نه اتخاب کننده .از نکات جالب و توجه فیلم باران است باران همیشه در سینما نمادی است که بعد از اتمام باراش آن همه چیز را پاک می کند و آرامش و امیدواری دوباره باز می گردد اما در فیلم هفت باراندر اکثر سکانس های فیلم مشغول باریدن است وبعد از آن هیچ چیزاز فساد و تباهی این جامعه را کم نمی کند .در پایان این نقد باید به نکته ای از فیلم اشاره کنم که خود نیز اشاره ای به جامعه کنونی ما دارد انکه عادت های غلطی در جامعه ما شکل گرفته است اینکه همه چیز را به وسیله دعا از خدا بخواهیم و بگوییم خدایا همه ی فساد ها را از جامعه دور کن یا همه گرسنگان را سیر کن و.........شکل گرفتن چنین عادتی که ما کاری نکنیم و فقط در دعا هایمان به دنبال رفع مشکلات باشیم بسار خطرناک است سال هاست که بشر برای رهایی از فقر فساد دعا می کند ولی روز به روز بر فقر و فساد افزوده می شود .سئوال انجاست که آیا خدا مسئول اصلاح جامعه از فساد مبارزه با فقر و تنگدستی و ستمگری است؟پس وظیفه هر انسان که می تواند قسمت بسیار کوچکی از این مشکلات را حل کند چه می شود .جامعه ما به تنبلی و عمل نکردن و محافظه کاری عادت کرده و فیلم هفت تصویر از همین جامعه بی تفاوت و تنبل است که فردی علیه آن به قیامی بر می خیزد .فیلم هشدار دهنده این فضای خطرناک برای جامعه ما است.جامعه با ظاهری خوب وآراسته اما باطنی تلخ وزشت.

__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face
پاسخ با نقل قول
  #5  
قدیمی 12-02-2008
امیر عباس انصاری آواتار ها
امیر عباس انصاری امیر عباس انصاری آنلاین نیست.
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720

6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Arrow هفت (se7en) فیلم هفت، Seven ، معرفی،نقد، گالری تصاویر، فیلمنامه بازنگری این صفحه پاسخ ب

نقد 3



فیلم هفت از جمله فیلم هاییست با فضایی متفاوت که به کارگردانی دیوید فینچر ساخته شده است.این فیلم که داستان قاتلی را روایت می کند که قربانیان خود را بر اساس هفت گناه کبیره ای که مسیحیان به آن اعتقاد دارند به قتل می رساند.فیلم بر اساس کتاب کمدی الهی نوشته دانته ساخته شده و این کتاب به این گناهان اشاره کرده است.صحنه های فیلم که فضاهایی بسته هستند و نوعی ترس و غم را به بیننده ارائه می دهند به وسیله یک ایرانی برداشت شده است.Darius Khondji که یک ایرانی است و تیتراژ فوق العاده زیبای اول فیلم نیز از آثار اوست.در فيلم هفت بازیگرانی چون مرگان فریمن وبرد پیت و کوین اسپیسی به ایفای نقش می پردازند.بازي مرگان فريمن كه مثل هميشه ديدني است ولي به نظر من برد پيت نيز بازي زيبايي از خود باقي گزاشته است.ديويد فينچر كارگرداني فيلم هايي چون باشگاه مشت زني و زودياك رو داشته كه قبل از هفت بيشتر كارگرداني موزيك ويدئو مي كرده است.از ساير نكات بايد گفت كه فيلم بعد از اكران باعث ترس اهالي لوس آنجلس شده و در خواست امنيتي بسيار بالا رفته!فيلم تا قبل از سكانس آخر در فضايي تاريك و سرشار از خفقان ساخته شده و سكانس آخر با اينكه در فضايي متفاوت ضبط شده ولي اتفاقات فيلم و پلان هاي دور و نزديك فيلم بردار در درون ماشين و كابل هاي برق و همجنين ديالوگ ها و اتفاقات پاياني بيننده را با حالي گرفته راهي خانه مي كند.


داستان:


در آخرين هفته از دوران خدمت سي ساله كاراگاه «سامرست»، او با كاراگاه جواني به نام «ميلز»، كه قرار است جاي او را بگيرد، همكار مي شود سامرست انساني زيرك، كم حرف، منظم و عميق است. در حالي كه ميلز جسور، بي حوصله، نامنظم و سطحي است. آن دو مأمور رسيدگي به پرونده قتل مرد چاقي مي شوند كه دست و پايش را بسته و او را مجبور كرده اند آن قدر بخورد تا بميرد. سامرست، بر خلاف همكار و رئيسش كه مي خواهند ماجرا را فيصله بدهند، اين جنايت را اقدامي هدفمند و آغاز يك ماجراي خطرناك و پيچيده مي داند.
فرداي آن روز با پيدا شدن جسد وكيلي مشهور در دفتر كار خود، كه به طرز فجيعي مجبور شده يك پاوند از بدن خودش را ببرد، پيش بيني سامرست تأييدمي شود. به ويژه آن كه قاتل با خون روي زمين نوشته است «طمع». رئيس پرونده را با تصور كارتراشي او به ميلز مي سپارد. كاراگاه پير از روي شواهد مي يابد كه قاتل بايد در قتل مرد چاق نيز چنين نشانه اي باقي گذاشته باشد. با بررسي دوباره صحنه جنايت معلوم مي شود، گناه مرد چاق «شكم بارگي» بوده است.
فرضيه سامرست اين گونه تكميل مي شود كه؛ قاتل براساس هفت گناه كبيره «شكم بارگي، طمع، تنبلي، خشم، غرور، شهوت و حسد» قصد دارد هفت قتل ديگر به قصد موعظه جامعه و مردم انجام دهد. وي پس از ارائه اطلاعات خود به ميلز و رئيس پليس پاي خود را از ماجرا بيرون مي كشد.
سامرست با مراجعه به كتابخانه يادداشتي براي ميلز از كتبي تهيه مي كند كه به هفت گناه كبيره پرداخته اند و از او مي خواهد كه آنها را بخواند. در همان روز سامرست دفتر كارش را به ميلز واگذار مي كند. «تريسي» همسر ميلز سعي مي كند با دعوت كردن سامرست به شام از او دلجويي كند. اين اتفاق باعث همكاري مجدود دو كاراگاه مي شود.
با پيگيري مدارك موجود در قتل وكيل طمعكار، جنايت سوم كشف مي شود كه مربوط به گناه تنبلي است. قاتل مردي را به مدت يك سال به تختخوابش بسته بود و شكنجه كرده است.
سامرست از طريق يك نفوذي به رايانه FBI و ليست افرادي كه كتاب هاي مربوط به گناهان كبيره را امانت گرفته اند، دسترسي پيدا مي كند. با مراجعه به آدرس يكي از آنها به نام «جان دو»، قبل از ورود به خانه او بين كاراگاهان و جان درگيري ايجاد مي شود. جان، ميلز را مجروح مي كند و مي گريزد. ميلز و سامرست وارد خانه او مي شوند. آثار مربوط به جنايت هاي برنامه ريزي شده و عكس هاي مختلفي از مقتولين كشف شده و معلوم مي شود قاتل خود جان دو است. اما در خانه جان عكس هايي از ميلز هم در بين مدارك يافت مي شود
به زودي دو جسد ديگر مربوط به گناهان «شهوت»- متعلق به زني روسپي و «غرور»- متعلق به زني زيبارو كه صورتش به شكل فجيعي نازيبا شده- كشف مي شود.


در روز هفت، جان خود را به پليس معرفي مي كند و قرار مي شود دو جسد ديگر راكه مربوط به گناهان «خشم» و «حسد» است فقط به دو كارگاه، نشان دهد.

جان آن دو را به صحرايي مي كشاند و در راه به آنها مي گويد او براي اين اقدامات از سوي يك قدرت برتر انتخاب شده و از كار خود پشيمان نيست. ماشيني از دل بيابان سرمي رسد. پيكي است كه بسته اي را براي ميلز آورده است. سامرست بسته را دور از ميلز مي گشايد. بسته حاوي سر تريسي، همسر ميلز است. جان به ميلز مي گويد كه گناه او حسادت است چرا كه به ازدواج خوب ميلز رشك مي برده و به همين خاطر زن او را كشته است. سامرست سعي مي كند جلوي ميلز را از اقدام به انتقام بگيرد. زيرا در اين صورت مرتكب گناه هفتم- خشم- خواهد شد. ميلز ترديد مي كند. جان به او مي گويد كه زنش باردار بوده است. ميلز به خشم آمده و جان را مي كشد.
فيلمنامه اي كه «كوين واكر» براي فيلم هفت «ديويد فينچر»(1963) نگاشته است، يكي از هوشمندانه ترين فيلمنامه ها در مورد قتل هاي زنجيره اي است. فيلم از همان آغاز، سياهي، تلخي و زجرآور بودن خود را به رخ مي كشد، مؤلفه هايي كه به وفور مي توان در سينماي فينچر يافت. فينچر سينماگري متفاوت و غيرقابل انتظار است. او در آغاز به تجربه اندوزي در مؤسسه فيلمسازي لوكاس مشغول شد و سپس با ساخت فيلم هاي كوتاه تبليغاتي و كليپ هاي حرفه اي براي چند خواننده مشهور اعتبار ويژه اي براي خود دست و پا كرد.
در همين ايام كمپاني فوكس كه براي ساخت قسمت سوم فيلم «بيگانه» از چهار گزينش اول خود براي كارگرداني نااميد شده بود راه را براي فينچر جوان باز كرد تا نام او به عنوان كارگرداني در خور توجه در كنار اسامي بزرگاني چون جيمز كامرون و ريدلي اسكات ثبت گردد.
فينچر سينماي خود را برپايه داستان هايي غيرقابل پيش بيني، زيركانه و سياه بنا مي كند، چيزي كه از همان اولين فيلمش قابل رؤيت بود. او براي بيان اين گونه داستان ها از روش هاي خلاقانه و درعين حال دقيق و استادانه استفاده مي كند. چيزي كه به اعتراف خودش آن را مديون اساتيدي چون هيچكاك و اسپيلبرگ است.
هفت، تا به امروز عميق ترين و مهمترين اثر فينچر است. كه در پس لايه هاي پيچيده و تو در و توي خود آدمي را به تأمل و تفكر، وا مي دارد. فيلم داستان هميشگي هبوط انسان آلوده و گناهكار بر روي زمين است. گناهي كه از اين منظر نابخشودني است و آدمي بايد تاوان آن را پس بدهد.
اين سياهي بر ذات تمامي انسان ها سايه افكنده است، بنابر اين همه گناهكار و محكومند. به همين دليل فيلم در فضايي سياه و آلوده روايت ميشود. در شهري بدون خورشيد و غمبار. شهري تيره و ابري كه بارش باران دائمي هم آن را پاك نمي كند. گويي اين شهر دارالمكافات آدميان آلوده است. همان جهنمي كه قاتل داستان در يادداشت قتل اول خود به آن اشاره مي كند: راهي كه از جهنم به بهشت ختم ميشود، راهي است طولاني و بس دشوار.
در چنين فضايي كه پيامد غفلت و عدم كنترل انسان بر اميال نفساني خويش است، اعتماد به سادگي رنگ باخته و اميد معنايي ندارد. نگاه هاي نااميد و زجرآور سامرست و كلافگي و اضطراب هميشگي ميلز نشانه اي بر اين فضاسازي است. دنياي هفت به دليل كردار آدميان در حال فروپاشي است، جامعه اي كه مردمش ازمعنويات و مطالعه بيزارند و با وجود دنيايي از معرفت به بازي مشغولند. جمله سامرست در كتابخانه خطاب به نگهبانان را به خاطر بياوريد.
فينچر در پرداخت چنين فضايي از نور كم رنگ و تيره، لباس هايي بدون طراوت و شادابي و اشياء خاك گرفته و صحنه هاي كشف جنايت به خوبي استفاده مي كند. حتي آنجا كه مي خواهد كورسويي از اميد را در مقابل چشمان تماشاگر به تصوير بكشد. در صحنه خانه ميلز كه به يمن حضور همسري خوب و مهربان، قرار است زندگي رنگي با نشاط بيابد، نه تنها از رنگ هاي بي نشاط و مات استفاده مي كند، همچنين چند بار از لرزش ساختمان به دليل عبور مترو بهره ميگيرد تا به مخاطب يادآوري كند كه زندگي در اين شهر چقدر سست و بي ثبات است.
مردم هدفي جزگذران همين زندگي لرزان ندارند. زندگي آلوده به روزمرگي و گناهي، كه خالي از هرگونه معنويت، تغيير و قهرمان باشد. سامرست در رستوران به ميلز مي گويد: مردم در اينجا قهرمان نمي خواهند. فقط مي خواهند غذايشان را بخورند و زندگي كنند.
به همين دليل دو شخصيت متفاوتي كه از اين زندگي ناراضي اند به دنبال جايي ديگر مي گردند؛ تريسي كه تنها نماد عاطفه ورزي در فيلم است، با سامرست - با آن نگاه هاي خسته و بي حوصله - كه از جامعه اي بي فضيلت به تنگ آمده، به راننده تاكسي كه از او مي پرسد كجا ميروي؟ پاسخ ميدهد: جايي دور از اينجا.
از سوي ديگر هفت فيلمي است درمورد به عزا نشستن انسان مدرن در مرگ زندگي. انساني كه بدبينانه ناظر سپري كردن عمر خويش است و همچنان از زندگي مي هراسد. اگرچه فيلم انگيزه قاتل و تصوير كردن جنايت ها را موعظه انسان ها در مورد گناهان كبيره اي چون؛ شكم بارگي، طمع، تبنلي، خشم، غرور، شهوت و حسد عنوان مي كند اما رويكرد آن به رهايي آخرالزماني انسان، نااميدانه و غيرقابل پذيرش است.
قاتل به حكم وظيفه اي كه از سوي قدرتي برتر بر عهده اش گذارده شده، گناه هر كسي را به خودش باز ميگرداند - جمله اي كه در آخرين صحنه ها در ماشين به ميلز ميگويد - چرا كه گناه انسان را از ايمان دور مي كند
فنيچر به همراه قاتل، ابتدا با جنايت هاي تكان دهنده و سپس با جملات فيلسوفانه پايان فيلم كه در دهان قاتل مي گذارد، قصد دارد كه شوكي به وجدان خوابيده انسان هاي خطاكار وارد كند تا از گناه پرهيز كنند. اما تصويري از انساني با ايمان ارائه نمي كند.حتي آن شخصيت هايي را كه به عنوان نقطه اميد و مهر در جامعه مطرح مي كند، خود دچار اضطراب و سردرگمي هستند.
گذشته از آن، اين شخصيت ها جلوه اي از انسان با ايمان نيستند بلكه راهي براي به تعادل رسيدن انسان مدرن در جامعه ارائه مي كنند كه البته كامل نيست. به عنوان مثال شخصيت سامرست كه انساني منظم، عميق و موفق را تصوير مي كند خود از زندگي ناراضي است. او اگرچه نمي تواند درجامعه اي زندگي كند كه جنايت در آن امري معمولي قلمداد مي شود اما به ميلز توصيه مي كند كه عادي باشد و درصدد اصلاح جامعه و مردم برنيايد. انسان مدرن بايد جامعه را به صورت سبدي از جنايت، گناه، تزلزل، ماديگرايي، اومانيسم و يا حتي نظمي كسالت آور بپذيرد و تحمل كند. اين رويه اي است كه خود او برگزيده است تا بتواند زندگي كند: من با مردم همراهي مي كنم. اما خود او نيز در پايان از اين نظم ظاهري به ستوه آمده و بر عليه آن مي شورد. در صحنه هاي آخر فيلم او مترونوم كنار تختخوابش را كه نمادي از نظم خشك و بي معناي زندگي مدرن است با خشم به وسط سالن پرتاب مي كند و مي شكند.
سامرست در واقع تضاد انسان مدرن را با زندگي اش تصوير ميكند. زندگيي كه با نگاهي خسته گذشت لحظات آن را با لحظه شمار شاهد است. نگاه سامرست دردآلود، خسته و غمبار است و حكايت از زجري مي كند كه او در طول زندگي اش از چشم بستن بر اين حقيقت كشيده است كه: جنايت امري عادي است و بايد براي زندگي بي خيال چشم از بر آن فرو بست. اين يگانه راهي است كه براي زندگي فرا روي انسان مدرن قرار دارد.
نكته قابل توجه ديگر در فيلم استفاده از عدد هفت است. هفت در فرهنگ ها و آيين هاي مختلف رمز و رازي مقدس و اسطوره اي دارد و در برخي فرهنگ ها معنايي شيطاني پيدا مي كند. در فيلم هفت گناه كبيره وجود دارد كه به هفت قتل و جنايت منتهي مي شود. اتفاقات در هفت روز مي افتد، هفت روز آخر يك عمر كار يك انسان. همچنين هفت روز اول كار ديگري. وعده نهايي سه شخصيت اصلي فيلم هم ساعت هفت تعيين مي شود
در پيدا كردن معنايي براي اين هفت ها مي توان در ميان اسطوره ها و نمادهاي فرهنگي، از خلقت هفت روزه دنيا تا درب هاي هفتگانه بهشت پيش رفت. اما آنچه صريح تر به ذهن مي آيد آن است كه گويي اين هفت روز، هفت مرحله اي است كه آدمي بايد براي دگرگون شدن و يافتن دركي عميق تر از زندگي اش طي كند. دركي كه فنيچر تلاش دارد مخاطب را به آن رهنمون شود.
گويي هفت روز نماد گام هاي تحول انسان اند در راهي كه به دشواري از جهنم گناه اعمال فرد، به بهشت پاكي و تطهير مي رسد. فنيچر در اين مراحل تماشاگر را با تحول ميلز همراه مي كند. ميلز اين جهاني نيست و نمي تواند همچون سامرست با واقعيات كنار بيايد و مصائب اين زندگي را تحمل كند. او نه تنها بلندپرواز، رويايي و جسور است. همچنين بر اعصاب و خشم خود كنترلي ندارد. اگر به اين تحول دست يابد قادر خواهد بود در اين دنيا زندگي كند و بماند. اما او خيلي دير به درك اين مسئله مي رسد. در فيلم درست بعد از كشتن جان دو سنگيني اين دگرگوني را در چهره او مي بينيم اما در فيلمنامه اصلي قسمتي هست كه در فيلم حذف شده است. دو هفته بعد از كشتن جان دو نامه اي از ميلز به سامرست مي رسد كه در آن اعتراف مي كند: در مورد همه چيز حق با تو بود. اين تأكيدي است بر معرفتي ديرهنگام كه در ميلز به وجود آمده است.

اما فينچر به اين راحتي تماشاگر را رها نمي كند. وي از همان آغاز ذهن مخاطب را با جنايت هاي فجيع و مقتوليني كه مستحق چنين سرنوشتي بوده اند درگير مي كند. شهري آلوده را تصوير مي كند كه زندگي در آن مردگي است. جايي كه هيچ اميد و آرزويي را برنمي انگيزد. روح مهرباني و عطوفت- تريسي- را به دست قاتل مي كشد. سپس تماشاگر و ميلز را در قضاوتي سخت در مقابل نفس خود با قاتلي دست بسته روبرو مي كند.ميلز و مخاطب مي دانند كه جان دو انساني عادي است- اگرچه گناهكار و قاتل است- سخني كه سامرست در رستوران به ميلز گفته است. همچنين ميلز با هدف قرار دادن او خود در وضعيت قاتل قرار مي گيرد و درواقع با خشمش خود را نابود مي كند.
دو راهه اي كه ميلز با آن درگير است از يك سو به گناه، نابودي، و ارضاي نفس و درنهايت به جهنم مي رسد. از سوي ديگر به بهشت، آرامش نفس و كنترل خشم مي رسد. اما بهشتي كه با گذشتن از انتقام در آن مي توان به آرامش رسيد كجاست؟ جايي كه از آغاز فيلم آن را دنيايي سياه ديده ايم و سامرست هم كه با قواعد آن آشنا و در آن موفق بوده است از آن خسته شده است. درواقع فينچر ميلز را بين جهنم زندگي و جهنم الهي معلق مي گذارد. تا درنهايت با وسوسه جان او را بكشد و تماشاگر را تا هميشه با ناكامي در پاسخ اين سؤال رها كند كه؛ برنده كيست؟
از سوي ديگر ميلز در صحنه آخر با شليك گلوله ها رو به دوربين، تير خلاص را به تماشاگر ميزند، تا اين انديشه را كه همه انسان ها گناهكار و محكومند در ذهن او تثبيت كند. انديشه اي كه در طي داستان با جناياتي به قصد موعظه به مخاطب گوشزد شده است.
¤ فيلم سه شخصيت ميلز، سامرست وجان دو را به عنوان محورهاي اصلي روايت پرداخت مي كند و از وراي تقابل و كنش هاي ميان آنها ماجرا را پيش مي برد.


در اين ميان تضاد و تقابل شخصيت دو كاراگاه كاركردي اساسي تر مي يابد. فينچر اين تضاد را در شرايط فيزيكي، نوع زندگي، تفاوت در انديشه، شيوه رفتار، روش برخورد با حل معماهاي جنايي و حتي ميزان سني كه براي بازي بازيگران در اين نقش ها ارائه شده است، به تصوير مي كشد.
به عنوان مثال سامرست كاراگاهي پير، مجرد، سياه پوست با موهايي مجعد و در هفته آخر دوران خدمت خود است. درحالي كه ميلز كاراگاهي جوان، متأهل، سفيدپوست با موهايي صاف و در هفته اول خدمت خود در آن شهر است. اولي شخصيتي آرام، عميق، كم حرف، منظم و اهل مطالعه و دقت دارد كه اين نظم را مي توان در چيدن وسايل و دكور منزل او به تماشا نشست. اما دومي شخصيتي شلوغ، جسور، سطحي، پرحرف، بي نظم و به دور از مطالعه دارد كه اين را مي توان از زندگي به هم ريخته و نامرتب او فهميد.
بازيگران نيز براي ارائه نقش ها از خصوصيات شخصيت ها به خوبي استفاده كرده اند. «براد پيت» در نقش ميلز، با حركاتي شتاب زده و عجولانه نقشي پر تنش را ارائه مي كند. اما بازي او در مقابل بازي «مورگان فريمن» كه در نقشي آرام با ميزانسن هاي كم تحرك ظاهر شده است مجالي براي بروز نمي يابد. فينچر در ايجاد تفاوت بين دو شخصيت تا آنجا پيش مي رود كه سلاحي سرد و بي صدا را در دست سامرست آرام قرار داده و سلاحي گرم و پر سر و صدا را در اختيار ميلز عجول و شلوغ. گويي اسلحه ها نمادي از حضور آن دو در عرصه زندگي و انديشه اند.
اين تضادها نه تنها باعث كنش و واكنش بيشتري در داستان مي شود بلكه ذهن تماشاگر را با اين پرسش درگير مي كند كه كدامين روش در به دام انداختن قاتل موفق تر خواهد بود؟ و همين نكته ناخودآگاه ذهن را به عطش سيري ناپذير دنبال كردن ماجرا وامي دارد.

در اين ميان شخصيت قاتل كاركردي دوگانه دارد. از يك سو همچون ناظري آگاه، صبور و با دقت چنان حضور دارد كه گويي هيچ خطايي از چشمش دور نمي ماند. سر بزنگاه سر مي رسد و مجرم را با پيامد خطايش رودررو مي كند. با حضوري اين چنين، جايگاه منتخبي آسماني را مي يابد كه گويي وظيفه اش ارشاد، موعظه و هشدار است. او در صحنه آخر مي گويد: كارهايي را كه من كردم مردم به زحمت مي توانند درك كنند اما نمي توانند انكارش كنند.
از طرف ديگر جان دو با آن صليب سرخ رنگ در خانه اش كه گويي آتش از آن زبانه مي كشد، لباس سرخ رنگش در دل آن صحرا و گناه حسد كه به آن اعتراف مي كند، تجلي مسلم شيطان است. چرا كه شيطان هم به واسطه حسادت به انسان تلاش مي كند تا او را از جايگاهش در بهشت پايين بكشد. جان دو نيز درنهايت ميلز را به اعمال خشونت و گرفتن انتقام وامي دارد و زندگي او را تباه مي كند.

__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face
پاسخ با نقل قول
  #6  
قدیمی 12-02-2008
امیر عباس انصاری آواتار ها
امیر عباس انصاری امیر عباس انصاری آنلاین نیست.
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720

6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Arrow هفت (se7en) فیلم هفت، Seven ، معرفی،نقد، گالری تصاویر، فیلمنامه بازنگری این صفحه پاسخ ب

نقد 4 (نقد imdb)





بعد از فیلم افتضاح alien فینچر ثابت کرد که همه ی نقد ها و نکوهش ها اشتباه بوده اند . این فیلم یکی از بهترین فیلم ها توی ژانری هست که مدت زمانی زیادی بود که توش نو آوری نبوده است .
دیگه همه داستان فیلم رو میدونند پس من وقت رو با گفتن اون هدر نمیکنم. این فیلم دارای نگاهی تیره و رمز آلود و یک سلسله حوادث باز و روشن بود .
ما هنوز میبینیم که از روی اون توی سریال های تلویزیونی و فیلم های امروزه کپی برداری میشه . همه چیز توی فیلم عالیه .
حدس میزنم که تنها چیزی که ممکنه توی این فیلم ربطی به ضعیف داشتن داشته باشه برد پیته که تا حد زیادی زیر سایه ی فریمن قرار گرفته.


اما بیایم به این شکاف ها نگاه نکنیم زمانی که واقعا چیزی وجود نداره ( شکافی نیست که بخوایم نگاه کنیم ! )
نمایشنامه فوق العاده و هوش مندانست و غیر قابل مقایسه .
کارگردانی به صورت نو آور ( بدیع ) و با شهامت هست .
طراحی - تولید و سینماتوگرافی ( نحوه نمایش فیلم ) درجه یک هستند .
فینچر یکی از پسران بزرگ در Tinseltown ( نام شهری ) این روزا هست .
فیلم هفت دلیل این امر است .

__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face
پاسخ با نقل قول
  #7  
قدیمی 12-02-2008
امیر عباس انصاری آواتار ها
امیر عباس انصاری امیر عباس انصاری آنلاین نیست.
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720

6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Arrow هفت (se7en) فیلم هفت، Seven ، معرفی،نقد، گالری تصاویر، فیلمنامه بازنگری این صفحه پاسخ ب

سکانس ها و ديالوگ های فرامش نشدنی فيلم و حواشی فيلم


مورگان فريمن مردم در اينجا قهرمان نمي خواهند. فقط مي خواهند غذايشان را بخورند و زندگي كنند.

دست نوشته های جاناتان دو:"عجب توله سگهای دیوانه ای ماها هستیم. روی چه جای کثیفی در حال ورزشیم. چه تفریحی ما داریم؟ ورزش و تفریح. هیچ چیز برامون اهمیت نداره. نمی دونیم که ما هیچی نیستیم. ما چیزی که قرار بود بشیم، نشدیم."
و...جاناتان دو توی اتومبیل با کاراگاه ها: "ما در کنار هر خیابانی یک گناه می بینیم، در هر خانه ای و فقط تحملش می کنیم. چون عادی شده، چون به نظر کوچک می آید."

راننده تاکسی به سامرست میگوید کجا می روی؟ سامرست در جواب :یه جایی دور از اینجا

میلز چی پیدا کردی؟ میلز: یه سگ مرده
جان دوو :نه این کار من نیست

ارنست همينگوي يه زمان نوشت دنيا جاي قشنگيه و ارزش جنگيدن داره من با قسمت دومش موافقم
( مونولوگ آخر فيلم توسط مورگان فريمن)


فيلم به ياد ماندني هفت با بازي به ياد ماندني مورگان فريمن و برادپيت و البته كوين اسپيسي

ايان كار طوري خواهد بود ؛ كه هرگز فراموش نخواهد شد ؛ هرگز ! اينو بهتون قول مي دم !
جان دو ( كوين اسپيسي در هفت )

جان دو : اگه بخواي توجه مردم رو جلب كني ؛ نميتوني فقط بزني رو شونشون بايد با يه پتك بزني تو سرشون.

کوین اسپیسی در هفت

جان دوو : من انتخاب نکرده ام بلکه انتخاب شده ام





سکانس های دیدنی فیلم : 1-کل صحنه تعقیب جان دوو توسط میلز و سامرست> دیوید میلز از میان ماشین ها و اتاق های سا ختمان های بی روح عبور می کند از پنجره وارد می شود و می افتد توی آشغال های کنار خیابن باران هم که او را کلافه می کرده اما در این سکانس فوق العاده نفس گیر او را از تعقیب قاتل دست بر نمی دارد تا بالاخره جای شکار و شکارچی عوض می شود اسحله حال در دست قاتل روی سر میلز است(نمای فوق العاده از اسلحه روی سر میلز که انگار اسحله روی لنز دوربین قرار گرفته داریوش خنجی کار فوق العاده خود را کرده است)باران می بارد و اجازه نمی دهد چهره قاتل را ببیند 2-تریسی از خواب می پرد و متوجه می شود که هیچکس پیشش نیست سامرست ومیلز در اتاق دیگر خانه مشغول بررسی نشانه ها به جا مانده از قتل های قبلی هستند تا قاتل را پیدا کنند اما چه فایده که تریسی تنها مانده و جان دوو به هدفش رسیده است.3-تنها یک صحنه در فیلم وجود دارد که خانواده با آرامش دور میز شام نشسته اند این صحنه غنیمت است و می دانیم که دیگر در طول فیلم تکرار نمی شود .اما ناگهان همه چیز روی میز شام شروع به حرکت و لرزیدن میکند میلز می گوید : مترو لعنتی دست بردار نیست.

4- سامرست از روی تختش بلند می شود و بالخره تصمیم می گیرد شهر را از شر قاتل حفظ کند می ایستد و چاقوی ضامندارش را به طرف دیوار پرتاب می کند . دوربین درست جایی قرار داده شده که سامرست انگا رچاقو را به طرف دوربین و به طبع تماشاگر پرتاب می کند.

5-میلز و سامرست خسته و کلافه از خیابان عبور می کنند و وارد اداره پلیس می شوند اما دوربین با آن ها حرکت نمی کند و همان جا می ماند تا اینکه یک تاکسی جلوی دوربین می ایستد و دو پا وارد کادر دوربین می شود چند لحظه بعد این همان قاتلی است که همه به دنبالش می گردیم صحنه بسار عالی اجرا شده وقتی برای بار دوم و سوم فیلم را می بینیم و حالا که از هویت آن پا ها با خبریم باز تماشای این صحنه بسیار لذت بخش است.6

-قاتل در اتاق با لباسی قرمز رنگ نشسته در حالی که پوست انگشتان دست را بریده میلز و سامرست از پشت شیشه به او می نگرند و جان دوو با خونسردی تمام به شیشه خیره می شود در حالی که چایی لیپتون در دستش را به آرامی در لیوان فرو می برد.

7-تیر های چراغ برق در بیابان برهوت قربانی ششم هم از راه می رسد سامرست به هلیکوپتر فریاد زنان می گوید به اینجا نزدیک نشوید برگ برنده دست جان دوو و فریاد می زند به حرفاش گوش نده میلز (به حرکت دوربین هنگام دویدن سامرست به سمت میلز وجان دوو دقت کنید کار عالی فیلم بردار ایرانی الاصل داریوش خنجی)اما صدای او به گوش میلز نمی رسد جان دوو شروع به سخن گفتن می کند صدای او با فریاد های سامرست در هم می آمیزد امروز رفتم خونتون و یه یادگاری برداشتم سر زیبای همسرت رو کلافگی برادپیت در نقش میلز اون چی می گه سامرست و حالا کلافگی سامرست از کتمان این واقعیت حرکت به جلو و عقب میلز : اوه نه سامرست از میلز می خواهد خود را کنترل کند چون باعث می شود که جان دوو به هدف خود برسد دوباره صدای جان دوو با سامرست در هم می آمیزد : اون می خواست زنده بمونه همینطور بچه ای که تو شکمش بود و حالا سکوت آه اون نمی دونست سیلی سامرست به جان دوو کلوز آپ از صورت میلز با فرورفتگی چشم نفرت و بغض مرز بین دیوانگی وجنون (برادپیت دراین صحنه دیگر باید چگونه بازی می کرد بازی او فوق العاده است)کلوز آپ از صورت سامرست و تمنای او از میلز و کلوز آپ از جان دوو با آن لبخند دیوانه کننده اش : گناه من حسادته (بازی فوق العاده کوین اسپیسی با آن چهره سرد ما را دیوانه می کند )این سکانس مو برتن ما سیخ میکند و عاقبت شلیک به جان دوو ما له می شویم یکی باید ما را جمع کند.





حواشی خواندنی فیلم:

1-مدیران (نیولان سینما )با پایان فیلم موافق نبودند اما برادپیت با تغییر پایان فیلم مخالفت کرد

2-اندرو کوین واکر نویسنده فیلم نامه فوق العاده seven در فیلم نقش اولین جسد فیلم را بازی می کند


3-تمامی کتاب های دست نویس کتابخانه جان دوو مخصوص برای همین صحنه نوشته شده است و نوشتن آن دو ماه طول کشید و 15000 دلار هم خرج برداشت

4-مترونوم که در اتاق سامرست وجود دارد در هر نمایی که نشان داده می شود هفت بار ضربه می زند .

5-قربانی گناه تنبلی که قاتل او را یک سال به تخت بسته بود و ظاهری وحشتناک داشت به نظر می آمد که یک مدل باشد اما یک بازیگر بسار بسار لاغر است که طوری گریم کرده اند تا به یک جسد شباهت پیدا کند.

6-کتابخانه ای که سامرست برای مطالعه کتاب های مربوط به گناهان کبیره به آنجا می رود همان ساختمانی است که جیم کری در فیلم ماسک به عنوان کارمند بانک در آن کار می کند
.

7-کمی قبل از اینکه میلز به جان دوو شلیک کند (نمای پایانی فیلم)یک نمای خیلی سریع از همسر میلز تریسی نشان داده می شود که برای دیدن آن باید دقت کرد


8-در فیلمنامه اولیه بعد از سکانس کشته شدن جان دوو (صحنه نهایی فیلم )سکانس دیگری هم بوده که سامرست را در بیمارستان نشان می دهد (به خاطر گلوله ای که میلز به او شکل کرده تا جلوی را نگیرد)در این سکانس رئیس پلیس نامه ای از طرف میلز به سامرست می دهد که در آن نوشته (حق با تو بود درباره همه چیز حق با تو بود )این صحنه در فیلم حذف شده و جای آن همان مونولوگ نهایی سامرست که نقل قولی از جمله همینگوی است قرار داده شده است

9-در فیلمنامه اصلی زن کوتاه قامت وعجیبی است که عضو تیم انگشت نگاری است و بعد از هر قتل در صحنه حاضرمی شود و کلی فحش وناسزا به سامرست و میلز می دهد این نقش از فیلم حذف شد

10-شماره تمام ساختمان ها درسکانس افتتاحیه با عدد 7 شروع می شود زمان تحویل بسته در انتهای فیلم 7:07است

11- هیچ وقت اسم شهری را که داستان فیلم در آن جریان دارد را نمی شنویم

12- جذابیت بصری فیلم باعث شد که در آمریکا یک تماشاگر 200 بار به سینما برود و فیلم را ببیند


13-بعد از نمایش فیلم در آمریکا بسیاری از تماشاگران در رفتار خود مخصوصا درباره پرخوری تجدید نظر کردند

14-هشتاد درصد فیلم در فضایی تیره و تاریک قرار دارد و تنها سکانس پایانی فیلم است که در صحرا صحنه روشن است که بسیاری آن را نماد صحرای محشر می دانند


15-اسم کوین اپیسی در تیتراژ ابتدایی فیلم نمی بینیم اینکار تعمدا فینچر انجام داد تا قاتل فیلم به هیچ وجه لو نرود .البته کوین اسپیسی ازاین کار کمی شاکی شد (بعد از اکران فیلم)


17-در صحنه تعقیب و گریز میلز به دنبال قاتل دست براد پیت واقعا آسیب دید

18-یکی از بززرگان سینما بعد از نمایش فیلم گفت:مطمئنم خود فینچر نمی داند که چه شاهکاری را ساخته است.

منتقدان موقع نمایش فیلم چه گفتند:

1- راجر ایبرت (شیکاگو سان تایمز):یک تریلر سیاه مهیب و وحشتناک و هوشمندانه

2-جاناتان روزبنام (شیکاگو ریدر ): از همان تیتراژ ابتدایی می فهمیم که با یک فیلم ویژه طرف ایم

3-شان مینز(film.com): تماشای فیلم seven مثل این می ماند که کلی برای شکستن در یک گاو صندوق کلنجار می روی و عاقبت چیزی که در آن پیدا می کنی یک مار ماهی باشد که در آن می خزد

4-جانت مسلین(نیویورک تایمز): حتی کیسه های پر ازاعضا وجوارح بدن یک انسان و مردی که مجبور می شود یک پوند از گوشت خودش را ببرد چیزی از مسخرگی فیلم کم نمی کند.

__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face
پاسخ با نقل قول
  #8  
قدیمی 12-02-2008
امیر عباس انصاری آواتار ها
امیر عباس انصاری امیر عباس انصاری آنلاین نیست.
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720

6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Arrow هفت (se7en) فیلم هفت، Seven ، معرفی،نقد، گالری تصاویر، فیلمنامه بازنگری این صفحه پاسخ ب

هفت، رقمی اسرارآمیز و مقدس


هفت، رقمی اسرارآمیز و مقدس


امروز و بنا به تقویم خویشاوندان آنسوی آب، فردا، روزی بسیار بسیار جالب است. این روز که هفتم جولای دوهزار و هفت نام دارد، هنگامی که به این شکل ۷/۷/۰۷ نوشته میشود، ماهیت جادویی خود را نشان میدهد.
در این روز که از نظر شمار فراوانی از افراد، خوش یمن ترین روز ممکن شناخته میشود، از شدت برگزاری مراسم عروس، رکورد شکن شده و مسئولین برگزاری مراسم ازدواج نمیدانند چگونه از عهده این تعداد فراوان جشن در یک شب، بر خواهند آمد.
از طرفی این روز، روزی عالی برای دارندگان کازینو در لاس وگاس و سایر نقاط “قمارخیز” جهان است. چرا که در قمار، قرار گرفتن سه عدد ۷ در کنار هم به معنای برنده شدن است و آزمودن بخت در روز ۷ ماه ۷ سال ۷، دیگر چه خواهد بود! اما به راستی چرا عدد ۷ از این همه قدر و منزلت برخوردار است؟

جادوی هفت
هفت، از ترکیب دو عدد سه و چهار ایجاد شده است که بنابر حکمت فیثاغورثی و زمانی بسیار دورتر از آن، اعدادی خوش یمن شناخته میشدند. به عقیده بابلیان، مصریان و تمدنهای باستانی دیگر، به وجود ۷ سیاره مقدس اعتقاد داشتند. در زبان عبری لغت قسم خوردن، به طور تحت اللفظی به معنای قرار گرفتن تحت نیروی ۷ چیز است که برگرفته از هفت میشی است که در پیمان میان ابراهیم نبی و ابی ملک در بیرشیبا به آن اشاره شده است.
هرودوت نیز به یک قسم عربی اشاره کرده که در آن هفت سنگ به خون آغشته میشوند. آفرینش جهان در هفت روز انجام شده، هفته هفت روز دارد، هفت حسن خداداد، هفت گناه کبیره، هفت مرحله در زندگی انسان، هفت طبقه بهشت و جهنم و مثالهای بیشمار دیگری در میان ادیان، ملل و اعصار مختلف از جمله مصادیق حضور جادویی عدد ۷ در زندگی و مرگ انسانها هستند.

تعدادی از مشهورترین ۷ های جهان از این قرارند:
هفت طبقه بهشت:
بر اساس آیات قرآن و مفسران احادیث، بالاترین درجه سعادت معنوی، ورود به طبقه هفتم بهشت است. مسلمانان به وجود هفت طبقه یا مرحله آمرزش و بهشتی شدن اعتقاد دارند. این طبقات هفتگانه همانهایی هستند که حضرت محمد(ص) در شب معراج خود سوار بر “براق” آنها را طی نموده است.

هفت گناه کبیره:
هفت گناه کبیره، گناهانی هستند که در زمان تاریخ بسیار قدیم رهبانیت مسیحی مشخص شده و در قرن ششم میلادی توسط پاپ گرگوری اول یا گرگوری کبیر در یک دسته قرار گرفته اند. این گناهان عبارتند از : تکبر، طمعکاری، شهوت –در معنای تمایل بیش از حد یا نامشروع جنسی، حسادت، شکم پرستی که معمولا مستی نیز در آن منظور میشود و تنبلی. هفت گناه کبیره از موضوعات مورد علاقه در وعظ و خطابه ها، نمایشنامه های اخلاقی و هنر اروپای قرون وسطا بوده است.

هفت کلمه آخر:
هفت کلمه آخر، به آخرین جمله حضرت عیسی بر صلیب اشاره دارد. این کلمات از این قرارند: ” خدای من، چرا مرا به خود واگذاشتی؟”

هفت علم انسانی (علوم سبعه):
طبقه بندی آزاد موضوعاتی که از قرن پنجم میلادی به بعد، دربرگیرنده برنامه آموزشی غرب در قرون وسطا بود. به نظر میرسد که نام “علوم انسانی” برگرفته از رساله “سیاست” ارسطو باشد که در آن از “شاخه هایی از دانش که شایسته انسان آزاد است”، یعنی دانش اولیه ای که برای یک شهروند با تحصیلات مناسب لازم است، سخن گفته است. این علوم عبارتند از علوم سه گانه : دستور زبان (ادبیات)، علم بیان و دیالکتیک (مباحثه و مکالمه) و علوم چهارگانه که پیشرفته تر بوده و از این قرارند: حساب، هندسه، موسیقی و نجوم.

عجایب هفتگانه طبیعی:
کوه اورست در مرز نپال و چین، آبشار ویکتوریا در آفریقا، گرند کنیون Grand Canyonآمریکا، ساحل مرجان بزرگ استرالیا، سپیده دم شمالی قطب شمال، آتشفشان پاریکوتین Paricutinدر مکزیک و بندر ریو دوژانیرو برزیل

هفت مرد فرزانه:
نامی که در سنت یونانی به هفت تن از سیاستمداران، قانونگذاران و فیلسوفان قرن ۷ و ۶ قبل از میلاد داده شد. این فرزانگان عبارتند از: سولون قانون گذار یونانی، تالس فیلسوف اهل میلتوس، پیتاکوس فرمانده نظامی اهل میتیلن، کلئوبولوس فیلسوف اهل رودس، شیلون اسپارتی از ناظران شاه، بیاس فرزانه ترین هفت فرزانه، اهل پری ین و پریاندر حاکم مستبد کورنتی.

هفت دریا:
شامل دریاهای قطب شمال و قطب جنوب، اقیانوس آرام شمالی و جنوبی، اقیانوس اطلس شمالی و جنوبی و اقیانوس هند.

هفت حس:
بر اساس تعلیمات باستانی، روح انسان یا “بدن مقدس درون” او مرکب از هفت خاصیت است که هر یک تحت تاثیر یکی از سیارات هفتگانه اند. آتش موجب زندگی، خاک به وجود آورنده توانایی احساس کردن، آب موجب قدرت بیان، هوا حس چشایی، مه موجد حس بینایی، گلها به وجود آورنده حس شنوایی و باد جنوب به وجود آورنده حس بویایی هستند.

هفتمین پسر از هفتمین پسر:
همانطور که گفتیم، هفت جادویی ترین اعداد است و در معرفت قومی، هفتمین فرزند پسر از هفتمین پسر یک خانواده با نیروهای قدرتمند جادویی و شفادهندگی متولد میشود. او پیشگو است و میتواند طلسمهای قدرتمندی را اجرا کند و میتواند با نهادندست خود بر بدن افراد رنجور، آنان را شفا دهد.

عجایب هفتگانه قرون وسطی:
۱) آمفی تئاتر روم، ۲) کاتاکومبهای (سرداب) اسکندریه، مصر ۳) دیوار بزرگ چین ۴) استون هنج در ویلتشایر انگلستان ۵) برج کج پیزا ۶) برج چینی (از جنس چینی) نانکینگ، چین ۷) مسجد ایا صوفیه در استانبول

__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face
پاسخ با نقل قول
  #9  
قدیمی 12-02-2008
امیر عباس انصاری آواتار ها
امیر عباس انصاری امیر عباس انصاری آنلاین نیست.
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720

6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 
ابزارهای موضوع
نحوه نمایش

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 02:32 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها