بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات

شعر و ادبیات در این قسمت شعر داستان و سایر موارد ادبی دیگر به بحث و گفت و گو گذاشته میشود

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 12-25-2007
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض کتاب ۱۰۰۰ سال ۱۰۰۰ نفر

کتاب ۱۰۰۰ سال ۱۰۰۰ نفر کتابی‌ است که به معرفی مردان و زنانی که به گونه ای در هزاره اخیر نقش داشته اند می پردازد. نویسنده، این ۱۰۰۰ نفر را به طریقه ی یک سیستم بیوگرافی، دسته بندی می کند. به عنوان مثال یوهانس گوتنبرگ با کسب ۲۱۷۶۸ از ۲۴۰۰۰ رتبه اول را به خود اختصاص داده است یا مثلا نیوتن با کسب ۲۱۷۰۶ امتیاز در رده ششم قرار دارد. امتیاز هر فرد بر پایه جوابهایی که به پنج سوال زیر داده می شود مشخص می گردد: تاثیر این شخص بر هزاره چیست و این شخص چگونه تاریخ را رقم زده است؟ ۱۰۰۰ امتیاز

چه مقدار از کاری که این شخص انجام داده به نفع بشریت بوده است؟ ۵۰۰۰ امتیاز

تاثیر این فرد بر دنیای معاصر خود چه بوده است؟۴۰۰۰ امتیاز

موفقیت این شخص تا چه اندازه از استعداد و نبوغ او سرچشمه می گیرد؟ ۳۰۰۰ امتیاز

این شخص چقدر مشهور بوده است؟ ۲۰۰۰ امتیاز

بر اساس این روش امتیاز بندی نیوتون با امتیاز ۲۱۷۰۶ نفر ششم، داوینچی با امتیاز ۲۱۶۳۴ نفر نهم، ابوعلی‌سینا با امتیاز ۱۸۱۹۳ نفر صدوشصت‌یکم و فردوسی با امتیاز ۱۳۲۸۸ نفر سیصدوپنچاه‌ و هفتم، مولوی با ۹۲۸۰ امتیاز نفر پانصدوشصت‌وهفتم، خیام با امتیاز ۹۲۳۳ نفر پانصدوهفتادو‌ یکم و سلطان محمود غزنوی با کسب ۹۰۰۱ امتیاز نفر پانصدوهشتادوسوم می‌باشد

این هزار نفر از بین ۵۹ کشور مختلف انتخاب شده اند. تعیین محل تولد آنها کار ساده ای نبوده است چرا که بسیاری از آنها در کشوری غیر از کشور خود زندگی می‌کردند.در اینجا نویسنده یک طنز قدیمی درمورد اطریش و آلمان بیان می کند که آیا می دانید که چرا اطریشی ها باهوش تلقی می شوند؟ دلیل آن این است که آنها دنیا را متقاعد کردند که بتهون متولد شده درآلمان اطریشی است در حالی که هیتلر متولد شده در اطریش آلمانی است .

این نکته که هر یک از این افراد در چه زمینه‌‌ای فعالیت داشته‌اند نیز مورد بررسی قرار گرفته‌است. مثلا ۳۱۲ نفر در زمینه هنر، نویسندگی و موسیقی فعالیت داشته‌اند و ۲۱۹ نفر از آنها دانشمند و مخترع بوده‌اند.۲۵۶ نفر سیاستمدار و ۱۰۷ نفر فیلسوف بوده‌اند. ۳۱ نفر کاشف و ماجراجو و ۱۸ نفر تاریخ‌دان و وکیل بوده‌اند.
__________________
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #2  
قدیمی 12-25-2007
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

متن زیر شرح حالی از فردوسی و ابو علی سیناست که در این کتاب آمده است





فردوسی

(۱۰۲۰- ۹۴۰ ) در این کتاب فردوسی با کسب ۱۳۲۷۶ امتیاز در ردیف سیصد و پنجاه‌ و هفتم می‌باشد
حکیم فردوسی در سال ۳۲۹ هجری به دنیا آمد. پدرش از دهقانان طوس بود و از نظر مادی دارای ثروت و موقعیت قابل توجهی بود. از احوال او در عهد کودکی و جوانی اطلاع درستی در دست نیست ولی مشخص است که در جوانی با درآمدی که از املاک پدرش داشته به کسی محتاج نبوده است؛ اما اندک اندک آن اموال را از دست داده و به تهیدستی گرفتار شده است.

فردوسی از همان ابتدای کار که به کسب علم و دانش پرداخت، به خواندن داستان هم علاقمند شد و مخصوصاً به تاریخ و اطلاعات مربوط به گذشته ایران عشق می ورزید.

همین علاقه به داستانهای کهن بود که او را به فکر به نظم در آوردن شاهنامه انداخت.

چنان که از گفته خود او در شاهنامه بر می آید، مدتها در جستجوی این کتاب بوده است و پس از یافتن دستمایه ی اصلیی داستانهای شاهنامه، نزدیک به سی و پنج سال از بهترین ایام زندگی خود را وقف این کار کرد.

او خود می گوبد:


بسی رنج بردم بدین سال سی

عجم زنده کردم بدین پارسی

پی افکندم از نظم کاخی بلند

که از باد و باران نیابد گزند

بناهای آباد گردد خراب

ز باران و از تابش آفتاب




فردوسی در سال ۳۷۰ یا ۳۷۱ به نظم در آوردن شاهنامه را آغاز کرد و در اوایل این کار هم خود فردوسی ثروت و دارایی قابل توجهی داشت و هم بعضی از بزرگان خراسان که به تاریخ باستان ایران علاقه داشتند او را یاری می کردند ولی به مرور زمان و پس از گذشت سالهایی، در حالی که فردوسی بیشتر شاهنامه را سروده بود دچار فقر و تنگدستی شد.


اَلا ای برآورده چرخ بلند

چه داری به پیری مرا مستمند

چو بودم جوان برترم داشتی

به پیری مرا خوار بگذاشتی

به جای عنانم عصا داد سال

پراکنده شد مال و برگشت حال




بر خلاف آن چه مشهور است، فردوسی سرودن شاهنامه را صرفاً به خاطر علاقه خودش و حتی سالها قبل از آن که سلطان محمود به سلطنت برسد، آغاز کرد؛ اما چون در طی این کار رفته رفته ثروت و جوانی را از دست داد، به فکر افتاد که آن را به نام پادشاهی بزرگ کند و به گمان اینکه سلطان محمود چنان که باید قدر او را خواهد شناخت، شاهنامه را به نام او کرد و راه غزنین را در پیش گرفت.

اما سلطان محمود که به مدایح و اشعار ستایش آمیز شاعران بیش از تاریخ و داستانهای پهلوانی علاقه داشت، قدر سخن فردوسی را ندانست و او را چنانکه شایسته اش بود تشویق نکرد.

علت این که شاهنامه مورد پسند سلطان محمود واقع نشد، درست معلوم نیست.

عضی گفته اند که به سبب بدگوئی حسودان، فردوسی نزد محمود به بی دینی متهم شد (در واقع اعتقاد فردوسی به شیعه که سلطان محمود آن را قبول نداشت هم به این موضوع اضافه شد) و از این رو سلطان به او بی اعتنائی کرد.

ظاهراً بعضی از شاعران دربار سلطان محمود به فردوسی حسد می بردند و داستانهای شاهنامه و پهلوانان قدیم ایران را در نظر سلطان محمود پست و ناچیز جلوه داده بودند.

به هر حال سلطان محمود شاهنامه را بی ارزش دانست و از رستم به زشتی یاد کرد و بر فردوسی خشمگین شد و گفت: «شاهنامه خود هیچ نیست مگر حدیث رستم، و اندر سپاه من هزار مرد چون رستم هست».

گفته اند که فردوسی از این بی اعتنائی سلطان محمود بر آشفت و چندین بیت در هجو سلطان محمود گفت و سپس از ترس مجازات او غزنین را ترک کرد و چندی در شهرهائی چون هرات، ری و طبرستان متواری بود و از شهری به شهر دیگر می رفت تا آنکه سرانجام در زادگاه خود، طوس درگذشت.



فردوسی در هجوی که در مورد سلطان محمود نوشت به خساست او اشاره کرد.بیتی که می‌نویسم را ۱۳ سال پیش از یکی از معلم‌هایم شنید‌ه‌ام که ظاهرا یکی از ابیات همان شعری‌است که فردوسی در مقام تمسخر از سلطان محمود نوشته و اشاره مستقیم به خساست وی کرده است(از صحت شعر اطلاعی ندارم)


کف دست محمود والا تبار

نه اندر نه آمدسه اندر چهار




در این بیت این شاعر عظیم الشان به طور غیر مستقیم به خسیس بودن سلطان محمود اشاره کرده است. در ایران خسیس بودن یک نفر را با بسته بودن دست او مثال می‌زنند. وقتی که که کف دست شخصی بسته باشد، می‌توان به راحتی آن را به عدد ۹ فارسی تشبیه کرد. نه اندر نه منظورهمان بسته بودن دست سلطان محمود است. در تجزیه معنای سه اندر چهارمی‌توان گفت که هر انگشت سه بند دارد و وقتی که کسی کف دست خود را ببندد ۴ انگشت در کنار هم قرار می‌گیرندکه می‌شود سه بند اندر چهارانگشت.

در تاریخ آمده است که چند سال بعد، محمود به مناسبتی فردوسی را به یاد آورد و از رفتاری که با آن شاعر آزاده کرده بود پشیمان شد و به فکر جبران گذشته افتاد و فرمان داد تا ثروت فراوانی را برای او از غزنین به طوس بفرستند و از او دلجوئی کنند.


اما چنان که نوشته اند، روزی که هدیه سلطان را از غزنین به طوس می آوردند، جنازه شاعر را از طوس بیرون می بردند.

از فردوسی تنها یک دختر به جا مانده بود، زیرا پسرش هم در حیات پدر فوت کرده بود و گفته شده است که دختر فردوسی هم این هدیه سلطان محمود را نپذیرفت و آن را پس فرستاد.

شاهنامه نه فقط بزرگ ترین و پر مایه ترین مجموعه شعر است که از عهد سامانی و غزنوی به یادگار مانده است بلکه مهمترین سند عظمت زبان فارسی و بارزترین مظهر شکوه و رونق فرهنگ و تمدن ایران قدیم و خزانه لغت و گنجینه ادبـیات فارسی است.

فردوسی طبعی لطیف داشته، سخنش از طعنه و هجو و دروغ و تملق خالی بود و تا می توانست الفاظ ناشایست و کلمات دور از اخلاق بکار نمی برد.

او در وطن دوستی سری پر شور داشت. به داستانهای کهن و به تاریخ و سنن قدیم عشق می ورزید.
__________________
پاسخ با نقل قول
  #3  
قدیمی 12-25-2007
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض



ابو علی سینا

ابو علی‌سینا که دنیای غرب او را به اسم اوسینا می‌شناسند با کسب ۱۸۱۹۳ امتیازدر رده صد و شصت و یکم قرار دارد. شیخ الرئیس علی سینا در ماه صفر سال ۳۷۰ هجری قمری مطا بق ۹۸۰ میلادی قریه خورمیثن قریه ای میان بلخ و بخاراچشم به جهان گشود .كه نامش را حسین گذاشتند .



شركت در جلسات بحث از دوران كودكی ، به واسطه پدر كه از پیروان آنها بود، بوعلی را خیلی زود با مباحث و دانش های مختلف زمان خود آشنا ساخت . استعداد وی در فراگیری علوم ، پدر را بر آن داشت تا به توصیه استاد وی ابو عبدالله ابراهیم بن حسین ناتلی ، ابن سینا را به جز تعلیم و دانش اندوزی به كار دیگری مشغول نكند . و چنین شد كه وی به دلیل حافظه قوی و نبوغ خود در ابتدای جوانی در علوم مختلف زمان خود از جمله طب مهارت یافت .

تا آنجا كه پادشاه بخارا ، نوح بن منصور به علت بیماری خود ، وی را به نزد خود خواست تا او را مداوی نماید ابو علی سینا بعد از تداوی از نوح تقاضا كرد تا به كتابخانه عظیم دربار سامانی دست یابد و از آن استفاده نماید این تقاضا مورد قبول نوح قرار گرفت . به این ترتیب وی توانست با استفاده از این كتابخانه در علوم مختلف از جمله حكمت ،‌ منطق و‌ ریاضیات تسلط یابد

وی با وجود پرداختن به كار سیاست در دربار منصور ، پادشاه سامانی و دستیابی مقام وزارت ابوطاهر شمس الدوله دیلمی و نیز درگیر شدن با مشكلات ناشی از كشمكش امرا كه سفرهای متعدد و حبس چند ماهه وی توسط تاج الملك ، حاكم همدان ، را به دنبال داشت . بیش از صدها جلد كتاب و تعداد بسیاری رساله نگاشته كه هر یك با توجه به زمان و احوال او به رشته تحریر در آمده است . وقتی در دربار امیر بود و آسایش كافی داشت و دسترسی اش به كتب میسر بود ،‌ به نوشتن كتاب قانون در طب و كتاب الشفا یا دائره المعارف بزرگ فلسفی خود مشغول می شد كه اوج كمال تفكر قرون وسطی است كه بدان دست یافت و در تاریخ تفكر انسانی از تحقیقات معتبر جهان بشمار می رود.

اما در هنگام سفر فقط یادداشت ها و رساله های كوچك می نوشت از میان تالیفات ابن سینا ،‌ شفا در فلسفه و قانون در طب شهرتی جهانی یافته است. كتاب شفا در هجده جلد در بخش های علوم و فلسفه ، یعنی منطق ، ریاضی ، طبیعیات و الاهیات نوشته شده است . منطق شفا امروز نیز همچنان به عنوان یكی از معتبرترین كتب منطق مطرح است و طبیعیات و الاهیات آن هنوز مورد توجه علاقمندان است . كتاب قانون در طب در هفت جلد نیز كه تا قرن ها از مهمترین كتب طبی به شمار می رفت. شامل مطالبی درباره قوانین كلی طب، دواهای تركیبی و غیر تركیبی و امراض مختلف می باشد.

ابن سینا در زمینه های مختلف علمی نیز اقداماتی ارزنده به عمل آورده است . او اقلیدس را ترجمه كرد . رصدهای نجومی را به عمل درآورد و در زمینه حركت ، نیرو ، فضای بی‌هوا (خلا) ، نور ، حرارت تحقیقات ابتكاری داشت . رساله وی درباره معادن و مواد معدنی تا قرن سیزدهم در اروپا مهمترین مرجع علم زمین شناسی بود . در یکی از کتاب های او فصلی به نام اصل كوه ها كه بسیار جالب توجه است . در آنجا ابن سینا می گوید: ممكن است كوه ها به دو علت به وجود آمده باشند . یكی برآمدن قشر زمین . چنان كه در زمین لرزه های سخت واقع می شود و دیگر جریان آب كه برای یافتن مجرا ، سبب حفر دره ها و در عین حال سبب برجستگی زمین می شود . زیرا بعضی از زمین ها نرم هستند و بعضی سخت . آب و باد قسمتی را می برند و قسمتی را باقی می گذارند . این است علت برخی از برجستگی های زمین .

ابن سینا به سال ۴۲۸ هجری قمری و در سن پنجاه و هفت سالگی در شهر همدان از دنیا رفت و در همان جا به خاک سپرده شد.
__________________
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 09:03 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها