بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > ادبیات طنز

ادبیات طنز در این تالار متون طنز مناسب و بحث در مورد طنز قرار دارند

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #61  
قدیمی 07-22-2010
مهدی آواتار ها
مهدی مهدی آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد - مدیر تالار موبایل و دوربین دیجیتال

 
تاریخ عضویت: Jul 2010
محل سکونت: هر کجا هستم باشم،آسمان مال من است!
نوشته ها: 7,439
سپاسها: : 4,552

4,939 سپاس در 1,683 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Talking تقلب

گويند: «تقلب مفهومي‌است بس اساسي» به طوري که شاعر ميگويد:

تقلب توانگر کند مرد را
تو خر کن دبير خردمند را !

تاریخچه‌ی تقلب از جایی شروع میشود که حسن کچل برای نخستین بار تن لش را تکان داد و به مکتب رفت. از بد ماجرا همان روز امتحان ماهیانه‌ی کودکان فلک بخت مکتب بود. لیک حسن از روی گشادی، چشمان چپش را بر روی ورقه‌ی همزاد انداخت تا نکتی بس ارزشمند از ورقه‌ی فوق الذکر، دشت کند. این بود که اولین تقلب تاریخ بشری زده شد. البته این تقلب با روش‌های فوق العاده ابتدایی (البته در مقابل ترفند‌های کنونی) صورت گرفت. بدین ترتیب که حسن با کلی زور زدن تن را تکان داد و خود را به بالای ورقه‌ی همزاد رسانید و خیلی راحت مطالب را دو در فرمود.
زان پس تقلب دوران طلایی خود را آغاز کرد. بدین ترتیب که گسترش یافت و مصادیقی متفاوت پیدا کرد. از جمله تقلب‌های رایج تقلبات سر امتحان، دو در کردن غذا از سلف، تقلب در اتو زدن، تقلب در شماره دادن، تقلب در مخ زنی، تقلب در بازی (که از آن به جر زنی تعبیر میشود) را می‌شود نام برد.

حال روش هایی از تقلب در امتحانات :
روش های نوشتاری:
۱- نوشتن روی کف پا، پس کله، پشت گوش و…
۲- نوشتن روی میز، پشت نیمکت، زیر نیمکت، پشت مانتوی دختر جلویی و…
۳- نوشتن روی دستمال دماغی، پاکت نامه و…
۴- نوشتن و لوله کردن تقلب و جاسازی آن در سوراخ‌های مختلفی از جمله دماغ، دهن، فک پایین، دریچه‌ی آئورت و …

روش های با کلاسی:
۱- استفاده از ماشین حسابهای مهندسی
۲- استفاده از آیینه، موچین، لوازم آرایش، فیلم، عکس

روش های جوادی:
۱- خر نمودن یک فقره بچه خرخون
۲- خم کردن سر به روی ورقه‌ی طرف به صورت تابلو.
3- روش شیمیایی:بدین معنی که مراقب را با انواع و اقسام مواد شیمیایی از هستی ساقط کنید و بعد با خیال راحت دست به کار شوید.

***توجه***
اگر در این امر تبهر کافی ندارید اصلا سمت این کار نروید که عواقبی جز ضایع شدن، اخراج شدن و تابلو شدن ندارد.
__________________
تازه تر کن داغ ما را، طاقت دوری نمانده
شِکوه سر کن، در تن ما تاب مهجوری نمانده
پر گشاید شور و شیون از جگرها ای دریغ !
دل به زخمی شعله ور شد، جان به عشقی مبتلا
بر نتابد سینه ما داغ چندین ماجرا
تازه شد به هوای تو دل تنگ ما ای وای !

پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #62  
قدیمی 12-12-2010
فرانک آواتار ها
فرانک فرانک آنلاین نیست.
مدیر تالار مطالب آزاد

 
تاریخ عضویت: Jan 2010
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 3,544
سپاسها: : 1,306

3,419 سپاس در 776 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

دانشجو در کشورهای مختلف
ژاپن: به شدت مطالعه می کند و برای تفریح ربات می سازد!



مصر: درس می خواند و هر از گاهی بر علیه حسنی مبارک، در و پنجره دانشگاهش را می شکند!



هند: او پس از چند سال درس خواندن عاشق دختر خوشگلی می شود و همزمان برادر دوقولویش که سالها گم شده بود را پیدا می کند. سپس ماجراهای عاشقانه و اکشنی(action) پیش می آید و سرانجام آندو با هم عروسی می کنند و همه چیز به خوبی و خوشی تمام می شود!



عراق: مدام به تیر ها و خمپاره های تروریست ها جاخالی می دهد ودر صورت زنده ماندن درس می خواند!



چین: درس می خواند و در اوقات فراغت مشابه یک مارک معروف خارجی را می سازد و با یک دهم قیمت جنس اصلی می فروشد!



رژیم اشغالگر صهیونیستی: بیشتر واحدهایی که او پاس کرده، عملی است او دوره کامل آموزشهای رزمی و تروریستی و کماندویی را گذرانده! مادرزادی اقتصاد دان و نزول گیر و ربا خوار به دنیا می آید!



گینه بی صاحاب!: او منتظر است تا اولین دانشگاه کشورش افتتاح شود تا به همراه بر و بچ هم قبیله ای درس بخواند!



کوبا: او چه دلش بخواهد یا نخواهد یک کمونیست است و باید باسواد باشد و همینطور باید برای طول عمر فیدل کاسترو و جزجگر گرفتن جمیع روسای جمهوری امریکا دعا کند!



پاکستان: او بشدت درس می خواند تا در صورت کسب نمره ممتاز، به عضویت القاعده یا گروه طالبان در بیاید!



اوگاندا: درس می خواند و در اوقات بیکاری بین کلاس؛ چند نفر از قبیله توتسی را می کشد!



انگلیس: نسل دانشجوی انگلیسی در حال انقراض است و احتمالا تا پایان دوره کواترناری!! منقرض می شود ولی آخرین بازماندگان این موجودات هم درس می خوانند!



ایران:

عاشق تخم مرغ است! سرکلاس عمومی چرت می زند و سر کلاس اختصاصی جزوه می نویسد! سیاسی نیست ولی سیاسی ها را دوست دارد. معمولا لیگ تمام کشورهای بالا را دنبال می کند! عاشق عبارت «خسته نباشید» است، البته نیم ساعت مانده به آخر کلاس! هر روز دوپرس از غذای دانشگاه را می خورد و هر روز به غذای دانشگاه بد و بیراه می گوید! او سه سوته عاشق می شود! اگر با اولی ازدواج کرد که کرد، و الا سیکل عاشق شدن و فارغ شدن او بارها تکرار می شود! جزء قشر فرهیخته جامعه محسوب می شود ولی هنوز دلیل این موضوع مشخص نشده که چرا صاحبخانه ها جان به عزرائیل می دهند ولی خانه به دانشجوی پسر نمی دهند! (فهمیدین به منم بگین) او چت می کند! خیابان متر می کند، ودر یک کلام عشق و حال می کند! همه کار می کند جز اینکه درس بخواند نسل دانشجوی ایرانی درسخوان در خطر انقراض است! از من می شنوین بی خیال دانشگاه بشین بهتره (تفریحات بهتر و کم دردسرتر هست)خود دانید.
__________________
تو همه راز راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان آرام
خوشه ی ماه فرو ریخته در آب
شاخه ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ
پاسخ با نقل قول
  #63  
قدیمی 12-26-2010
dear59 آواتار ها
dear59 dear59 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
نوشته ها: 410
سپاسها: : 48

148 سپاس در 115 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

ترم قبل من.....
در طول ترم

3 روز مانده به امتحان

2 روز مانده به امتحان

شب امتحان

1 ساعت مانده به امتحان

سر حلسه امتحان

هنگام خروج از جلسه امتحان

1 هفته بعد از امتحان
__________________
-------------------------------


ای تو همیشه در میان


آمدمت که بنگرم


گریه امان نمی دهد
پاسخ با نقل قول
  #64  
قدیمی 12-27-2010
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض تفاوت شب های امتحان در خوابگاه دختران و پسران



خوابــگاه دختران (شـب امتحان)

سکـانس اول: (دخــتر «شبنم» نامی با چـند کتـاب در دسـتش وارد واحــد دوستش «لالـه» می شود و او را در حــال گریه می بیــنـد.)

شبنم:ِ وا!… خاک بـرسرم! چــرا داری مثــل ابـر بهـار گریـه می کـنی؟!

لالـه: خـدا منـو می کشـت این روزو نـمی دیدم. (همچـنان به گریـه ی خود ادامــه می دهـد.)

شبنم: بگـو ببـینم چی شـده؟

لالـه: چی می خواســتی بشـه؟ امروز نـتیجه ی امتـحان <آناتومی!!!> رو زدن تــو بُــرد. منــی که از 6 مـاه قبـلش کتابامـو خورده بــودم، مـنی که بـه امیـد 20 سر جلـسه ی امتحــان نشـسته بودم، دیــدم نمــره ام شـده 19!!!!!! ( بر شـدت گریه افزوده می شــود)

شبنم: (او را در آغــوش می کشـد) عزیـزم… گـریه نـکن. می فهـممت. درد بـزرگیــه! (بغـض شبنم نیز می ترکـد) بهتـره دیگـه غصه نخـوری و خودتـو برای امتحـان فـردا آمـاده کنـی. درس سخت و حجیــمیـه. می دونی کـه؟

لالـه: (اشک هایش را آرام آرام پـاک می کنـــد) آره. می دونـم! امـا من اونقــدر سـر ماجـرای امـروز دلم خـون بـود و فقط تونـستم 8 دور بخـونم!

می فهـمی شبنم؟فقط 8 دور… (دوبـاره صـدای گریـه اش بلـند می شود) حالا چه جــوری سرمـو جلوی نـازی و دوستـاش بلـند کنـم؟!!

شبنم: عزیزم… دیگــه گریه نکن. من و شهــره هم فقط 7 – 8 دور تـونســتیم بخـونیم! ببـین! گریـه نکن دیـگه. فکـر کردن به ایـن مســائل کـه می دونـم سخــته، فایده ای نـداره و مشــکلـی رو حـل نـمی کنـه.

لالـه: نـمی دونـم. چـرا چنـد روزیـه که مثـل قدیم دلـم به درس نـمیره. مثـلاً امـروز صبــح، ساعـت 5/7 بیـدار شـدم. باورت مـیشه؟!

(در همیــن حال، صـدای جیــغ و شیـون از واحـد مجـاور به گوش می رسـد.
اسـترس عظیـمی وجـودِ شبنم و لالـه را در بر می گیــرد! دخـتری به نـام «فرشــته» با اضـطراب وارد اتـاق می شـود.)


شبنم: چی شـده فرشــتـه؟!

فرشــته: (با دلهــره) کمـک کنیـد… نـازی داشت واسـه بیــستمـین بـار کتــابشـو می خـوند که یـه دفعــه از حـال رفت!

شبنم: لابــد به خـودش خیلی سخــت گرفته.

فرشــته: خب، منــم 19 بـار خونـدم. این طـوری نـشدم! زود باشیــد، ببـریـمش دکتــر. (و تمــام ساکنـین آن واحـد، سراسیـمه برای یاری «نــازی» از اتـاق خارج می شـونـد. چـراغ ها خامـوش می شود.)



خوابــگاه پســران (شـب امتحان)

سکــانـس دوم: (در اتـاقی دو پـسر به نـام های «مهـدی» و «آرمــان» دراز کشــیده انـد. مهـدی در حال نصـب برنـامه روی لپ تـاپ و آرمـان مشغــول نوشــتـن مطالبی روی چـند برگـه است. در هـمین حـال، واحدی شـان «میـثــاق» در حـالی که به موبایـلش ور می رود وارد اتــاق می شـود)

میثـــاق: مهـدی… شایـعه شـده فـردا صبــح امتـحان داریـم.

مهـدی: نـه! راســته. امتـحان پایــان تــرمه.

میثــاق: اوخ اوخ! مــن اصـلاً خبـر نـداشـتم. چقـدر زود امتـحانا شـروع شــد.

مهـدی: آره… منــم یه چنـد دقـیقه پیـش فهمـیدم. حالا چیــه مگـه؟! نگـرانی؟ مگـه تو کلاسـتون دختـر نداریـد؟!

میثــاق: مـن و نـگرانی؟ عمــراً!! (بـه آرمــان اشــاره می کنـد) وای وای نیگــاش کـن! چه خرخـونیــه این آقـا آرمـان! ببیــن از روی جـزوه های زیـر قابلمــه چه نـُـتی بـر می داره!!

آرمـــان: تـو هم یه چیزی میگــیا! ایـن برگـه های تقـلبه کـه 10 دقیـقــه ی پیـش شـروع به نـوشتـنــش کردم. دختــرای کلاس مـا که مثـل دختـرای شما پایـه نیســتن. اگـه کسی بهت نـرسوند، بایــد یه قوت قلــب داشته باشی یا نـه؟ کار از محکـم کاری…

مـهدی: (همچــنان که در لپ تاپــش سیــر می کنـد) آرمــان جـون… اگه واسـت زحمـتی نیست چنـد تا برگـه واسه مـنم بنـویس. دستـت درست!

در همیـن حــال، صـدای فریـاد و هیاهـویی از واحـد مجـاور بلـند می شود. پسـری به نـام «رضـا» با خوشحـالی وسط اتـاق می پـرد)

میـثــاق: چـت شده؟ رو زمــین بنـد نیـستی!

رضــا:استقلال همین الان دومیشم خورد!!!

مهـدی:اصلا حواسم نبود.توپ تانک فشفشه….. .!!! پرسپولیس قهرمان میشه خدا می دونه که حقشه…………… و تمــام ساکنیـن آن واحـد، برای دیـدن ادامـه ی مسـابقـه به اتاق مجـاور می شتـابنـد. چراغ هـا روشــن می مانند.........
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
  #65  
قدیمی 01-02-2011
فرانک آواتار ها
فرانک فرانک آنلاین نیست.
مدیر تالار مطالب آزاد

 
تاریخ عضویت: Jan 2010
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 3,544
سپاسها: : 1,306

3,419 سپاس در 776 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نظرات جمعی از دانشجویان ساکن در یک خوابگاه دانشجویی در مورد سوسک :
دانشجوی حقوق : با اینکه همیشه شاهد اعمال دانشجویان است ولی هیچوقت و در هیچ دادگاهی علیه آنان شهادت نمی دهد !
دانشجوی جغرافیا : مکان ، آب و هوا و شرایط محیطی در او تاثیری ندارد چون او همه جا هست !
دانشجوی مهندسی : شجاعتش برایم قابل تحسین است چون ماکت هر پل یا ساختمانی را که می سازم بدون توجه به احتمال تخریب آن ، به رویش می رود و افتتاحش می کند !
دانشجوی پزشکی : تنها موجودی است که از تیغ تشریح من هراسی ندارد و به طرفم می آید تا با فدا کردن جانش موجب پیشرفت علم پزشکی شود !
دانشجوی مدیریت : با آن جثه کوچک ، آنچنان خانواده پر جمعیتش را مدیریت و اداره می کند که انگار مدیر بودن باید در خون هر کس باشد و درس خواندن بی فایده است !
دانشجوی زبان و ادبیات فارسی : او هیچوقت حرفی نمی زند ولی با سکوتش هزاران حرف را به من می آموزد !
دانشجوی روانشناسی : درون گرا ، خجالتی ، کم حرف ، یک شخصیت منحصر به فرد !
دانشجوی علوم سیاسی : به هیچ دسته و گروهی وابسته نیست ، تک و تنها برای هدفش تلاش می کند !
دانشجوی برق : وقتی روشنایی و خاموشی در نحوه حرکت او بی تاثیر است من را متوجه نیرویی فراتر از برق می کند !
دانشجوی کامپیوتر : مغز کوچک او با آن همه ذخایر اطلاعاتی بسیار پیشرفته تر از فلش 32 گیگ است !
دانشجوی فیزیک هسته ای : زندگی در خوابگاه حق مسلم اوست !
دانشجوی تربیت بدنی : آنقدر عضلاتش نیرومند است که می تواند از دیوار راست هم بالا برود !
دانشجوی زبان شناسی : هیچکس زبانش را نمی فهمد !
دانشجوی علوم تربیتی : شیوه تربیتی او در تعلیم فرزندان بی شمارش برایم قابل احترام است چرا که تمام آن فرزندان بی چون و چرا ادامه دهنده راه او می باشند !
دانشجوی زمین شناسی : کاش می توانستم به مانند او به اعماق زمین بروم و ندیدنی ها را ببینم !
دانشجوی زبان انگلیسی : ! It is always silent
دانشجوی تاریخ : گذشت اعصار و قرون نتوانسته هیچ تاثیری در ظاهر و عقاید و شیوه زندگی او بگذارد !
دانشجوی فلسفه : همیشه فلسفه وجودی او برایم سوال بوده ولی مطمئنم که درپس خلقتش هدفی والا نهفته است !
دانشجوی هنر : هیچوقت منتظر نمی شود تا بتوانم پرتره اش را تمام کنم !
دانشجوی مکانیک : با الهام از او توانستم خودرویی بسازم که هم در آب و خشکی حرکت کند و هم بتواند از سطوح صاف و صیقلی بالا برود !
دانشجوی آمار : بدون شک از یک روش آماری قوی برای محاسبه تعداد فرزندانش بهره می برد !
دانشجوی اخلاق : آنقدر با مرام و پایبند به اخلاقیات است که تا به حال نگذاشته هیچکس اشک او را ببیند حتی زمانیکه فرزندش را جلوی چشمانش له می کنند !
دانشجوی علوم ارتباطات : تا او هست ، هیچکس تنها نیست !
__________________
تو همه راز راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان آرام
خوشه ی ماه فرو ریخته در آب
شاخه ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ
پاسخ با نقل قول
  #66  
قدیمی 01-16-2011
فرانک آواتار ها
فرانک فرانک آنلاین نیست.
مدیر تالار مطالب آزاد

 
تاریخ عضویت: Jan 2010
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 3,544
سپاسها: : 1,306

3,419 سپاس در 776 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

موضوع انشا: اینترنت را توصیف كنید



موضوع انشا رو با بابایی درمیون گذاشتم. بابایی خیلی خوشحال شد و گفت: واقعا لذت می برم كه یك معلم كلاس دوم دبستان چنین بحث مفیدی رو موضوع انشا كرده است!.
بابایی گفت: اینترنت یه جایی است كه میشه اونجا دوست پیدا كرد، زمان ما كه این ترنت و اون ترنت و از این جور چیزا نبود!
بابایی پس از گفتن این جمله نگاهی به مامانی كرد و سرش رو تكون داد و گفت: راستی خانم معلمتون آی دیش رو بهتون نداده؟! با گفتن این جمله مامان چشم غره ای به بابایی كرد و بهم گفت كه برم پیشش تا برام انشا بگه!
مامانی گفت: اینترنت خیلی خوبه، و میشه بحث های خاله زنك بازی رو اونجا به صورت مدرن انجام بدی!
مامان گفت: مثلا همین فیس بوك! همه ی زن های فامیل توش عضو هستند و خیلی سریع می تونیم آخرین اخبار و اطلاعات مهم رو در اختیار هم قرار بدیم.
از مامانی پرسیدم مثلا چه اخباری، و مامانی گفت: مثلا همین موضوع كه دختر شوكت خانم دماغش رو عمل كرد و یا داماد شمسی خانوم اینا عملی از كار در اومده!
مامانی ادامه داد: البته اینترنت معایب و مضراتی هم داره و یك نمونه اش اینه كه ساعات آنلاین بودن آدم با سوخته شدن غذاش رابطه ای مستقیم داره!
به طرف اتاق داداشی رفتم تا از اون در مورد اینترنت بپرسم، نمی دونم چرا وقتی وارد اتاق شدم یهو كامپیوترش رو ریستار كرد و سرم داد كشید و گفت: به تو یاد ندادند قبل از وارد شدن به اتاق در بزنی؟!
از داداشی در مورد اینترنت پرسیدم و داداشی گفت: اینترنت یعنی دریای علم، و اینترنت می تونه به عنوان یك ابزار كمك آموزشی مناسب عمل كنه!
از داداشی خواستم یكی از مقاله های علمی اش رو كه جدیدا از اینترنت گرفته بهم نشون بده، نمی دونم چرا داداشی یهو هول شد و سرفه ای كرد و گفت: می بینی كه سیستم هنگ كرده، بعدا بهت نشون میدم!
به اتاق نازنین رفتم و از اون در مورد اینترنت پرسیدم، نازنین در حالی كه عكس های لباس های عروسی رو از روی لب تاپش بهم نشون می داد گفت: ببین اینا رو تازه از اینترنت گرفتم، به نظرت كدوم یكی شون بهم میاد؟!
از نازنین پرسیدم: مگه قراره عروسی كنی؟!
یهو نازنین توی چشماش اشك جمع شد و جیغی كشید و با خوشحالی گفت: راستشو بگو! خبریه؟! واسم میخواد خواستگار بیاد؟!
مامانی كه فكر كرده بود جیغ نازنین باز هم در اثر كشیده شدن موهایش است از همان آشپزخانه گفت: خواهرت رو اذیت نكن! بشین انشات رو بنویس!
بابابزرگ با یه زنبیل وارد خونه شد و از همون دم در به داداشی گفت: یه سرچی بزن توی نت ببین قیمت گوجه فرنگی چنده؟! فكر كنم این اكبرآقا گرون فروش شده!
داداشی هم بعد از چند دقیقه گفت كه قیمت این میوه در نقاط مختلف شهر متفاوت است!
بابابزرگ قبض آب و برق و گاز و تلفن و موبایل رو روی میز گذاشت و به مامانم گفت كه صف بانك شلوغ بوده و حوصله نداشته پول قبض ها رو پرداخت كنه، بابایی سرش رو خاروند و گفت: كاش زودتر می گفتین حوصله ندارین تا من خودم پرداخت می كردم، امروز آخرین مهلت برای پرداخت قبض است.
بابابزرگ گفت كه شنیده میشه از طریق اینترنت قبض ها رو پرداخت كرد، همه ی اهالی خونه این موضوع رو تایید كردند، اما همشون گفتند این كار رو بلد نیستند، در همین زمان مامان بزرگ كه با سر و صدای ما از خواب بیدار شده بود به طرف ما اومد و قبض ها رو برداشت و به سمت كامپیوتر داداشی رفت، بعد از چند دقیقه با لبخندی بر لب گفت: همه ی قبض ها پرداخت شدند!
__________________
تو همه راز راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان آرام
خوشه ی ماه فرو ریخته در آب
شاخه ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ
پاسخ با نقل قول
  #67  
قدیمی 02-28-2011
فرانک آواتار ها
فرانک فرانک آنلاین نیست.
مدیر تالار مطالب آزاد

 
تاریخ عضویت: Jan 2010
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 3,544
سپاسها: : 1,306

3,419 سپاس در 776 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

دانشجويي پس از اينكه در درس منطق نمره نياورد به استادش گفت: قربان، شما واقعا چيزي در مورد موضوع اين درس مي دانيد؟
استاد جواب داد: بله حتما. در غير اينصورت نميتوانستم يك استاد باشم. دانشجو ادامه داد: بسيار خوب، من مايلم از شما يك سوال بپرسم ،اگر جواب صحيح داديد من نمره ام را قبول ميكنم در غير اينصورت از شما ميخواهم به من نمره كامل اين درس را بدهيد.
استاد قبول كرد و دانشجو پرسيد: آن چيست كه قانوني است ولي منطقي نيست، منطقي است ولي قانوني نيست و نه قانوني است و نه منطقي؟


استاد پس از تاملي طولاني نتوانست جواب بدهد و مجبور شد نمره كامل درس را به آن دانشجو بدهد.
بعد از مدتي استاد با بهترين شاگردش تماس گرفت و همان سوال را پرسيد. و شاگردش بلافاصله جواب داد: قربان شما 63 سال داريد و با يك خانم 35 ساله ازدواج كرديد كه البته قانوني است ولي منطقي نيست. همسر شما يك معشوقه 25 ساله دارد كه منطقي است ولي قانوني نيست.واين حقيقت كه شما به معشوقه همسرتان نمره كامل داديد در صورتيكه بايد آن درس را رد ميشد نه قانوني است و نه منطقي
__________________
تو همه راز راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان آرام
خوشه ی ماه فرو ریخته در آب
شاخه ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ
پاسخ با نقل قول
  #68  
قدیمی 06-26-2011
فرانک آواتار ها
فرانک فرانک آنلاین نیست.
مدیر تالار مطالب آزاد

 
تاریخ عضویت: Jan 2010
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 3,544
سپاسها: : 1,306

3,419 سپاس در 776 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

__________________
تو همه راز راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان آرام
خوشه ی ماه فرو ریخته در آب
شاخه ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ
پاسخ با نقل قول
  #69  
قدیمی 08-09-2011
shokofe آواتار ها
shokofe shokofe آنلاین نیست.
ناظر ومدیر تالار پزشکی بهداشتی و درمان

 
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 4,109
سپاسها: : 3,681

5,835 سپاس در 1,524 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

معلم زن زبان اسپانیایی داشت به شاگرداش توضیح میداد که اسامی در زبان اسپانیایی برخلاف انگلیسی مذکر و مونث هستند برای مثال اسب مونث هستش و مداد مذکر


یک دانش آموز پرسید "جنسیت کامپیوتر چیه"



معلم بجای جواب دادن کلاس را به دو دسته تقسیم کرد: آقایان و خانمها و از آنها خواست خودشان تصمیم بگیرند که آیا کامپیوتر مذکر است یا مونث.



از هر گروه خواسته شد 4 دلیل برای توصیه شان بیاورند


گروه آقایان تصمیم گرفتند که جنسیت کامپیوتر قطعا باید مونث باشه چون:



1- هیچ کس غیر از سازندگانشان از منطق داخلیشان سر در نمی آورد



2-زبان فطریشان برای هیچ کس غیر از خودشان قابل درک نیست



3-حتی کوچکترین اشتباه در حافظه طولانی مدتشان باقی می ماند تا زمانی آن را به یاد بیاورند (به رخ بکشند)؛ و



4-به محض اینکه به یکی از اونها تعهدی پیدا کردی، میفهمی که نصف حقوقت رو باید خرج لوازم جانبیش کنی.



گروه خانمها به این نتیجه رسیدند که کامپیوتر باید مذکر باشد چون:



1-اگه بخواهی بهشون بگی کاری رو انجام بدن، اول باید روشنشون کنی



2-اونها اطلاعات زیادی دارند اما هنوز خودشون نمی تونن فکر کنن



3-از اونها انتظار حل مشکلات می ره، اما نصف اوقات خودشون مشکلن؛ و



4-به محض اینکه نسبت به یکیشون تعهدی پیدا می کنی، می فهمی اگه یکمی دیگه صبر کرده بودی، یک مدل بهتری میتونستی داشته باشی.







خانمها برنده شدند.

__________________
یک پاییز فقط برای من و تو
پاسخ با نقل قول
  #70  
قدیمی 08-24-2011
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض



کی راحت میشم؟





__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 07:35 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها