بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > زبان ادب و فرهنگ کردی

زبان ادب و فرهنگ کردی مسائل مربوط به زبان و ادبیات و فرهنگ کردی از قبیل شعر داستان نوشته نقد بیوگرافی و .... kurdish culture

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #11  
قدیمی 03-25-2008
دانه کولانه آواتار ها
دانه کولانه دانه کولانه آنلاین نیست.
    مدیر کل سایت
        
کوروش نعلینی
 
تاریخ عضویت: Jun 2007
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 12,700
سپاسها: : 1,382

7,486 سپاس در 1,899 نوشته ایشان در یکماه اخیر
دانه کولانه به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض ترجمه چند واژه کردی به فارسی

ترجمه چند واژه کردی به فارسی

خب تا بچه ها مشغول عید و دید و بازدید هستند و میان به اینجا من چند تا واژه ی دیگه اینجا بذارم ناگفته نمانه سعی میکنم واقعا واژه های کردی کاربردی و آموزشی رو بذارم که واقعا همه ازش استفاده میکنن و تاپیک ادبی نمیزنم مثلا فرض کنین ما برای هر ماه یک اسم داریم همون طوری که در فارسی باستان هم اینطوری بوده (من متولد ماه ر ێبندان (راه بندان= بهمن)) منتهی وقتی اکثرا همون فروردین اردیبهشت و ... رو بکار میبرند من هم اینجا ازشون صحبتی به میان نمیارم مگر در آینده اونم حتما ذکر میکنم که آموزشی نیست

و اما واژه های امروز
این بار میخوام چند تا فعل و مصدر پرکاربرد رو آموزش بدم

و اونرو در اول شخص مفرد و زمان حال صرف کنم

دیدن من میبینم
دین . ته ما شا کردن . نوا ڕین . سێل کردن (در کرماشانی) و چندین مصدر دیگه هم داره که شما همون اولی یعنی دین رو یاد بگیرید
و صرف اون : من ئه و-ێنم
(اینا جای توضیح دادن فراوان داره فعلا لازم نمیدونم مثلا بین نوارین(من ئه روانم) با دین (من ئه وێنم فرق هست مثل looking at و waching at )

شنیدن :
ژنه فتن . شنه فتن . بیستوون (این بیستوون رو در ادبیات و در مهاباد و بوکانو ... میشنوید)
من ئه ژنه فم

البته ! یکی دیگه هم هست که بذارید بگم : گوێم پێ یه (یعنی گوشم بهشه) پس میشنوم
اما شما کاریش نداشته باشید

خوردن : خواردن . واردن. (آخری رو هورامیها میگن) چند نمونه دیگه هم هست که لازم نیست
البته انواع خوردن هم داریم :D که اونم لازم نیست مثلا هه ڵ گڵماندن یعنی به سرعت چیزی رو بخوری بطوری که هیچی ازش نذاری )

من ئه خوه م (کرمانشاهی دیگه ئه رو نمیگه ) هورامی و فکر کنم لک ها میگن من مه وه رم

گفتن : وتن . بێژیان . (این مورد آخر هم باز در نوشتار و متون ادبی و قسمت مهباد و بوکان و.. گفته میشه)
جالب اینکه از مصدر وتن حداقل من یکی که نمیتونم زمان حال بسازم و از اونیکی مصدر استفاده میکنم :
من ئێژم (کرماشانی میگه م ئویشم)

البته مصدر دیگه ایی هست : ده ڵێن که اینم باز ادبی است اما مهاباد و بوکان بسیار استفاده میشه من ده ڵێم یا من ئه ڵێم

سه بری ده ڵێ من شوی ناکه م
کراسی چیت له وه ر نا که م
سه بری به چاوی مه ستیاوه
شوشه ی شه راب به ده ستیاوه ....:2:

رفتن :

چوون

بذارید مثالشو بزنم بهتره : من میروم : من ئه چم . من ئه ڕ‌وم (بیشتر جوانرودی ها استفاده میکنند)
توضیح بیشتری لازم نیست کلا شما از مثالایی که میزنم بیشتر روی بخش اولش تکیه کنید

آمدن : هاتن

من هاتم=من آمدم (زمان ماضیست البته اگر مضارعش را بگوییم باید بگوییم : من تێم )

اینرو خوب نمیتونم توضیح بدم اگر کسی تونست منم کمک کنه

بذارید این فعل رو با چند مثال همراه کنم

من هاتم : من آمدم
من تیم = من میام
بیا = بێ


گریه کردن : گریان . من ئه گریم (به هق هق گریه میگیم : به ره نیسک ) (اگر بچه بر اثر درد شدید یا ترس و شوکه شدن به شدتی گریه کنه که دیگه صدای گریه ش نیاد (نمیدونم در فارسی چی میشه یا اصلا معادل داره یا نه ) میگیم پیران کردن "مناله که پیرانی کرد" حالت خطر ناکیه و باید سریع به کمکم بچه بشتابی معمولا به سر و صورت بچه فوت میکنن هرچند که از لحاظ بهداشتی درست نیست اما فکر میکنم دلیل منطقی داره اگر همچین حالتی رو دیده باشید
واقعا حالت بغرنجیه و بچه ترسیده و هیچ کاریم نمیتونه بکنه و شدیدا حضور شما رو لازم داره و باید حس کنه
چون گریه میکنه هر چند بیصدا من احساس میکنم صدا شما رونمیتونه بشنوه در اون حالت و چشماشم که ناجور بسته س ! پس نه میتونید صداش کنید بگید عزیزم من اینجام و نه اینکه شمارو ببینه و حتی اگه بقلش کنید چون شما رو نمیبینه شاید بیشتر بترسه اینه که با رایحه ملایم و خوشایند فوت ! شما که روی صورت و گونه هاش که حساسیت خوبی داره اعلام حضور میکنید البته شاید اشتباه کنم
)

خندیدن : که نین . من ئه که نم (اگه خیلی بخنده میگن خه شی لێ بڕێا )

س-ک-سکه کردن : نزه ره کردن من نزه ره ئه که م (خوردن یک قاشق شکر یا کمی کره توصیه بنده به شماست :D )


سرفه کردن : قۆفین . قۆفیان . (سنندجی ها میگن قۆزین قۆزیان)

من ئه قفم من ئه قۆزێم

گرسنه ام و تشنه ام : گرسنه= برسی تشنه = تینی
من گرسنه ام = من برسیمه من تشنه ام = من تینیمه

خسته بودن : شه که ت بوون (وڵه که ت هم میگیم) من شه که تم
(خسته نباشی = مانوو نه ویت {مانده نباشی})

فکر کنم فعلا کافی باشه تا بعد
__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ
به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست




ویرایش توسط دانه کولانه : 03-25-2008 در ساعت 02:55 PM
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از دانه کولانه به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #12  
قدیمی 04-01-2008
sarall sarall آنلاین نیست.
تازه کار
 
تاریخ عضویت: Mar 2008
نوشته ها: 6
سپاسها: : 0
در ماه گذشته 3 بار در 1 پست سپاسگزاری شده
پیش فرض

سلام به دوستان و عرض تبریک نوروز و 13 بدر
بیشتر تمایل من در این بحث نوشتن اشعار کردی و ترجمه آنها به زبان فارسی است ولی چون حالا چیزی دم دست ندارم می خوام یک کانورسیشن بین دو نفر کرد سنندجی رو براتون بزارم
لهجه سنندجی یا اردلانی شاید راحت ترین لهجه های زبان کردی باشه چون حتی برای فارسهایی که اولین بار زبان کردی اردلانی رو بشنوند دست و پا شکسته می فهمند چون زبان فارسی تاثیر زیادی رو این لهجه گذاشته
مشکلترین لهجه هم به نظر من کردی شکاک یا کرمانجی( کردهای شمال عراق و جنوب ترکیه ) و هورامی (در منطقه ای وسیع با همین نام در ایران و عراق) است که خود من هم به سختی حالیم میشه یعنی باید تو مغزم چندبار روایند کنم.

آ - سڵام
ب_ سڵام چۆنی حاڵۆ خاسه؟ (سلام چطوری حالت خوبه؟)
آ- خوش بی, راسی سیانزه وه ده ر چووی بو کۆوێ؟ ( سلامت باشی , راستی 13بدر کجا رفتی؟)
ب - جیگه ت خاڵی چووین بو بان گه رده نه (جات خالی رفتیم گردنه (ورودی سنندج از همدان))
آ - خوشتان بێ ئێمه یش چووین بۆ ئه میریه (خوش بگذره ما هم رفتیم امیریه (یکی از جاهای باصفا در دامنه کوه آبیدر سنندج))
ب - فره خوشحاڵ بووم چاوم پێت که فت ( از دیدنت خیلی خوشحال شدم)
آ- منیش هه روا , خواحافز ( منم همینطور خداحافظ)
ب - خواحافز

ویرایش توسط sarall : 04-01-2008 در ساعت 09:53 PM
پاسخ با نقل قول
  #13  
قدیمی 04-05-2008
NeGin آواتار ها
NeGin NeGin آنلاین نیست.
کاربر ویژه در امور سایت
 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: خراسان
نوشته ها: 306
سپاسها: : 4

15 سپاس در 11 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نقل قول:
نوشته اصلی توسط دانه کولانه نمایش پست ها
در مورد الفبا و رسم الخط بر خلاف نظر آقا شاهو پیشنهاد میکنم همون رسم الخط خودمون رو استفاده کنیم اسمشو عربی نمیذارم چون همون طوری که دوستان میدونن در الفبای کردی حروفی وجود داره که در عربی یا فارسی نیست پس در واقع رسم الخط یه چیز اشتراکیه
منتهی دلیل انتخابش به نظر من اینه که خوب باشه یا بد ضعیف باشه یا قوی چیزیه که هست
نوسندگان ما دارن با این رسم الخط کتاباشونو مینویسن و در ثانی خوندنش توسط بچه ها اسونتره چون انگار دارن فارسی میخونن
و برای مشکلی که اقا شاهو گفتند یه کم که جلو بریم مشکل حل میشه البته میشه که بین 2 واژه 2 جای خالی (اسپیس ) گذاشت
قطعا در مواردی لازم میشه از هر رسم الخطی که لازم باشه استفاده کنیم تا منظور بهتر بیان بشه حتی استفاده از زبان غیر رسمی و تازه متولد شده ی :D فینگلیشی که امیر گفت

پیشنهاد میکنم در هر پستمون (فعلا من و آقا شاهو) حتما چند واژه کردی رو معرفی کنیم که پستها به هر حال دارای بار علمی باشه و پستی نباشه که اموزشی توش نباشه
هر چند چند پست اخیر اینطور نبود (توی این پست جبران میکنم )
مثلا چند واژه ی ساده و همگانی و همگیر که در تمام کردستان هم فهمیده بشه و کاربردی باشه برای پارسی زبانان عزیز و چند واژه ادبی و زیبا که کاربردشم اگه کمتر بود ایرادی نداره

اجازه بدید واژه های امروزو اول بنویسم بعد شروع کنم به الفبا

اعضای خانواده :
مادر :دایک دایه
پدر: باوک باوکه بابه (باوه در کردی کرماشانی)
خواهر : خویشک (به رسم الخط کردی که کمی دیگه توضیحش میدم : خوه یشک)
برادر : برا . کاک کاکه (کاک و کاکه و حتی برادر مثل فارسی برای ادای احترام و قبل از اسم شخص برای نامیدن وصدا کردن او بکار میرود مثلا کاک کورش :D)
مادر بزرگ : دا ={داگا (گاف اونرو چیزی شبیه ing انگلیسی تلفظ کنید)} یا داپیر یا داگورا (داگا گه ورا ترجمان دقیق مادر بزرگ و گرند مادر)
پدربزرگ :باواا باواگورا (باوا گه ورا) و باپیر
عمو: مامه مام مامو (در عراق مرسومه که برای احترام گذاشتن به بزرگی اونرو مام صدا کنن مثلا مام کورش:D)
در یک مورد عمو را ئامو (عامو) هم میگن وقتی بخوان عموزاده رو بکار ببرن میگن :ئاموزا یعنی عمو زاده
زن عمو هم میشه ماموژن (زن=ژن)
دائی:خالو لالو لاله (پس زن دایی میشه خالوژن و دایی زاده میشه خالوزا)
خاله / عمه : خب فارسی هم در واقع مشکل عمه و خاله رو حل نکرده همونطور که در انگلیسی
خاله و عمه یکی هستند و البته دائی و عمو هم یکی هستند
در فارسی واژه ای برای خواهر پدر وجود نداره یا من نمیدونم
چون عمه عربیه فارسی نیست
عم در عربی یعنی عمو و عمة یعنی خواهر پدر
به همین ترتیب در کردی هم به خاله و عمه هردوش میمک یا میمی یا میمکه گفته میشه
البته در زبان ادبی و پیشرفته کردی برای این 2 نفر 2 واژه جداگانه هست من در فرهنگ لغت دیدم اما یادم نیست اگر لازم بود پیداش میکنم به هر حال عامه مردم میمک رو برای خاله و عمه به کار میبرند
میمکه کمی صورت خوشی نداره به کسی بگین حواستون باشه :D اما غالبا خانوم ها رو که صدا کنین به جای اسمشون میشه از "میمی گیان" البته اگر حداقل 40-50 سال داشته باشند استفاده میشه

رنگها :

سفید : چرمک چرمگ (طبق معمول همون آی ان جی انگلیسی رو تلفظ کنید) و سپی
سیاه : رش (به فتح ر) (ره ش ) شاید قره که در ترکی به معنای سیاه هست هم در کردی استفاده داشته باشه چون دیده ام که رود قره سو که در کرمانشاه هست رو به معنای آب سیاه هم گرفته اند (البته خوره سو یعنی به سوی خورشید و مشرق هم میگن اما چون در قسمتی از شمال کشور که اونجا هم کرد داره باز یه قره سوی دیگه هست من فکر میکنم ترجمه ترکی براش بهتر باشه چون سو هم در ترکی یعنی آب)

قرمز: سوور
آبی : کوه(به فتح کاف و واو = که وه)
زرد=زرد باید یه واژه ادبی هم داشته باشه که من بی اطلاعم
سبز= سوز(سه وز)
اصولا واج ب و "و" در کردی و فارسی خیلی جاها به جای هم میان
باران و واران آب و آو(ئاو) برخیر = وخیز بابا = باوه بهار = وهار و......


چند تا از اعداد که کمی متفائتتر میگیمیش

چهار= چوار
یازده = یانگزه (آی ان جی فراموش نشه)
دوازده = دوانگزه
سیزده = سیانگزه
چهارده = چوارده
پانزده = پانگزه
شانزده = شانگزه
و دویست رو هم بعضی ها مثل فارسی دری میگن دوصد

فعلا کافیه نه :D؟
پاسخ با نقل قول
  #14  
قدیمی 04-05-2008
NeGin آواتار ها
NeGin NeGin آنلاین نیست.
کاربر ویژه در امور سایت
 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: خراسان
نوشته ها: 306
سپاسها: : 4

15 سپاس در 11 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

ممنون.چقدر خوب و قشنگ بود.ديدن و خوندنش خوبه...ولي شنيدنش حتما لذت ديگه اي داره.دوست داشتم از يك تا دويست! رو بشمريد و من گوش بدم!
پاسخ با نقل قول
  #15  
قدیمی 04-05-2008
دانه کولانه آواتار ها
دانه کولانه دانه کولانه آنلاین نیست.
    مدیر کل سایت
        
کوروش نعلینی
 
تاریخ عضویت: Jun 2007
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 12,700
سپاسها: : 1,382

7,486 سپاس در 1,899 نوشته ایشان در یکماه اخیر
دانه کولانه به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

نقل قول:
نوشته اصلی توسط NeGin نمایش پست ها
ممنون.چقدر خوب و قشنگ بود.ديدن و خوندنش خوبه...ولي شنيدنش حتما لذت ديگه اي داره.دوست داشتم از يك تا دويست! رو بشمريد و من گوش بدم!
هروقت تشریف آوردین کرمانشاه یادتون باشه 2 بسته 100 تایی اسکناس ترجیحا 5هزاری (شاید تا اون موقع 50هزاری هم بیاد) با خودتون بیارید قول میدم براتون بشمارمش
ولی قول نمیدم چیزی پس بدم بهتون :D
در تایید حرف شما بگم که انصافا بدون تعصب برای خود من هم شنیدن زبان کردی و یا مکالمه دو نفر که دارن کردی صحبت میکنن در هر مکان و زمانی برام جالب و دلنشینه
امروز یه شعر به اسم کانی = چشمه که کسایی که با موسیقی کردی هم پیوندی دارند حتما این شعر رو شنیده اند رو میگذارم

هه ر كاتێ ده كه ومه بيری
وه كو روژانی جوانی

بو سارێژی زامه كانم
به ته نيا ديمه سه ر كانی
زوخاوی دل هه ڵ ده ريژم بو ورده شه پوله كانی
ئه م به سته يه بو ده خوێنم به لاوه ك يا به گورانی
كانی كانی تو جێژوانی پريه كانی
تو ئايونه ی ئاسمانی

خونی جه رگی چيا سه خت و به ر زه كانی
خوزگا ئه وه ی من ده ی زانم توش بيزانی
كاني كاني
ده زانی بو ز‌‌ور دێ مه لات؟
چون له لای تو به جێ ماون جێ پێ كانی

كانی كانی
تو شاهێدی پشكوتنی ئه وينێكی ئا سمانی
قاتلی من له توی دا شورد په ن جه كانی
خونی دلم تكاوه نێو ئاوی كانی
به ده م دزه ی ئه وينه وه
ده مردم و نه م ده زانی

كاني كاني كاني كاني



*** ترجمه لفظ به لفظ فارسي

چشمه


هر زمانی که بيادش مي افتم
همچو روزگار جواني
براي تسكين زخمهايم
تنهايي به سر چشمه مي آیم
درد دلم رو به دست موجهاي كوچكش مي سپارم
و اين شعر رو با دكلمه يا با آواز برایش مي خوانم
اي چشمه :تو ميعادگاه فرشتگاني
تو آينه آسماني
خون دل كوههاي سخت و مرتفع هستي
اي چشمه : كاش آن چيزهاي كه من مي دانم تو هم مي دانستي
فراوان نزد تو می آیم

چون جاي پاهایش پيش تو به جا مانده است
اي چشمه :
تو شاهد شكوفه دادن عشقي آسماني بودي
قاتل من دست و پنجه هایش را در توشست
خون دلم در درون آب چشمه توست
به همراه خنده عشق
ميمردم و نمي فهميدم
اي چشمه اي ....
(با اندکی تغییر از فرمیسک)
=========================================
نام چند حیوان :
مرغ : مامر ( و بعضی اوقات مر) و در زبان ادبی به اون مریشک هم میگن

خروس : که ڵه شێر
کلاغ :قاڵاو
عقاب : داڵ و در ادبیات هه ڵو
گاو: مانگا یا گا یا وڵاخ (به انسان نفهم و کودن هم گفته میشه اما بیشتر جنس احسام مورد نظره)

بذارید تخم مرغم بگم : هێلکه یا خا

گربه که پشی گفته میشه بعضا پشیله هم گفته میشه
روباه : ڕ ێوێ (چون بسیار باهوشه براش احترام هم قاول بشی بهش میگی مام ریوی)

خرس: من که خودم میگم خرس :D ولی میشه ورچ (خوندن همچین واژه ای باید سخت باشه برای یه فارسی زبان که بدون هیچ مصوتی اون 3 هجا رو تلفظ کنه)

خر: که ر ( کره خر = که ر کڕوو )
مادیان : مایین
لک لک : حاجی له ق له ق
ماهی : ماسی
خرچنگ : قارژنگ
لاک پشت : کیسه ڵ
گوسفند : کمی تخصصیه خود من هم زیاد نمیدونم انواع مختلفی داره از لحاظ سن و وصعیت تاهل و بچه داری و ...... اما عمومی ترینش کاو ڕ هست
بزغاله میشه به رخ (خیلی نازو عزیزه)
گوساله هم میشه گو ێره که (اینم کمی نازه)
اردک : اردک و قاز و قو و اینا هم خیلی تخصصیه من زیاد نمیدونم اما اردک میشه سونه
مرغابی هم مراوی گفته میشه

پرنده : په له وه ر - تێیر (همون طیر عربی)
گنجشک : مه ڵویچک (اگه راس میگین تلفظش کنین :D شاید اشتباه نوشته باشم)
توی تلویزیون زیاد دیدم ملوچ هم میگن
البته جوانرودی ها چوله که هم میگن

به هدهد په پو سوڵێمانی هم میگیم
انواع بسیار زیاد دیگه از پرنده ها و حیوانات هم هستند که من شاید فارسیشو ندونم و جون محلی هستند اصولا نباید همه جا کاربرد داشته باشه

پرستو : پڵیسرگ
کبک : که و
یه چیزی هست بهش میگیم قشقه ره در شمال هم شمالی ها دارند و بهش همین رو میگن نمیدونم در فارسی چی میشه از کلاغ کوچیکتره و دم مشخصی داره

جغد : باوه قوش
خفاش : شه م شه مه کو ێره (5 هجا هست واژه ای به این پرهجایی جایی ندیده ام )(کوێر یعنی کور )

آغوز میشه فرو (بسیار خوشمزه و مقویه خدا قسمتتون بکنه )

موش : مشک و پاوه ای ها مڵه هم میگن

زنبور : خه ره نگه زه - حالا زنور زردا رو بهش میگیم سیره موزه (دیگران زه رده واله هم میگن)
و زنبور عسل میشه هه نگ :D مثل هنگ کامپیوتر به همین خاطر عسل میشه هه نگوین که در فارسی هم انگبین هست
البته هه سه ل هم گفته میشه
دیگه لازم نیست که برم توی فاز شپش و کک و /....:D

بازم فعلا بسه
یه شعر کوچولو بگم بعد تا دفعه بعد

به زبان رسمی نمینویسمش :

له تینی کولمکت جرگ و دلم سوت
له تاوی چاوی جادوت بوم به هاروت
بهشت و کوثر و هنگوین و شیری
به شاباشی دلوپیک عارقی روت

شعری از هژار از کتاب رباعیات خیام که توسط این استاد والامقام به زیبایی بهکردی برگردانده شده

__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ
به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست



پاسخ با نقل قول
  #16  
قدیمی 04-09-2008
sarall sarall آنلاین نیست.
تازه کار
 
تاریخ عضویت: Mar 2008
نوشته ها: 6
سپاسها: : 0
در ماه گذشته 3 بار در 1 پست سپاسگزاری شده
پیش فرض

سلام بر دوستان
قرار بود تو این تاپیک شعر کردی رو با معنی فارسیش بزارم شعرهای زیادی رو گشتم تا این شعرو که آسونتر درک بشه پیدا کنم
البته همونطور که کاک (آقا) کوروش هم می دونند این شعر توسط هنرمند ان کرد ناصر رزازی(ایران) و بهجت یحیی(عراق) جداگانه به گۆرانی (آواز) تبدیل شده که اگه آپلود بشه خیلی به یادگیری کمک می کنه
قبلا یه سری لغاتی که تو این شعر استفاده شده رو معنی می کنیم
خه م : غم
نی یه : نیست
نامگرێ: مرا نمی گیرد . (می) مرا مست نمی کند
فریا: همون فریاد در فارسی است،داد ، فریام بکه وێ : به فریادم برسد
پێم وا نیه : فکر نکنم چنین باشد
غه در: گیرودار(البته زیاد در این مورد مطمئن نیستم اگه کاک کوروش تو هه نبانه بورینه پیدا کرد لطف کنه و تصحیح کنه).ُ
سووچ: گناه
ده یخه ن : می اندازند از مصدر خستن (انداختن)َ
شه م : شمع
ئه ستۆ: پس گردن
هه ڵگرێ :بلند کند. از مصدر هه ڵگرتن :بلند کردن, سه ری خۆی هه ڵگری کنایه از هجرت کردن از روی ناچاری یا اعتراض،گم شدن. این جمله بین مردم به صورت مثل است مثل سه رخوم هه ڵ ئه گرم (_از روی اعتراض _از اینجا می روم)َ
هێلانه : آشیانه
بڵێ چی: چه بگوید؟ کنایه از نداشتن تقصیر
///////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////
چاره ی خه می من مه ی نی یه مه یخانه بڵێ چی
چاره غم من از می نیست,تقصیر از میخانه چیست
به و ده رده وه مه ی نامگرێ په یمانه بڵێ چی
بدان خاطر می مرا مدهوش نمی کند,تقصیر از پیمانه چیست
پێم وا نیه له م غه دره وه فریام بکه وێ که س
در این گیرودار فکر نکنم کسی فریادرسم باشد
ئه و دۆست بوو وه فای بۆم نه بوو بێگانه بڵێ چی
یار من برایم وفای نداشت , تقصیر از بیگانه چیست
هه ر عاشقه سووچیشی نه بێ ده یخه نه ئه ستۆ
هر عاشقی اگر هم بی گناه باشد مهجورش می کنند
شه م ئاگری کردۆته وه په روانه بڵێ چی
آتش را شمع برپا کرده تقصیر از پروانه چیست
تاوانی منه ده ربه ده ری و ده ردی سه ری من
دربه دری و سرگردانی من تقصیر من است
مه ل خۆی سه ری خۆی هه ڵگرێ هێلانه بڵێ چی
گر پرنده ای از دیار خود هجرت کند , تقصیر از آشیانه چیست
////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////
دوستان اگه احیانا آهنگی کردی رو قبلا شنیده اید و دوست دارید معنیشو هم بدونید اینجا مطرح کنید
تا بعد .....
پاسخ با نقل قول
  #17  
قدیمی 12-24-2008
armaiti armaiti آنلاین نیست.
تازه کار
 
تاریخ عضویت: Dec 2008
نوشته ها: 2
سپاسها: : 0

0 سپاس در 0 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Smile

////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////
دوستان اگه احیانا آهنگی کردی رو قبلا شنیده اید و دوست دارید معنیشو هم بدونید اینجا مطرح کنید
تا بعد .....[/quote]

درود بر شما
بسيار ممنون مي شم اگر تصنيفهايي رو كه شهرام ناظري در آلبوم كنسرت ۷۷ به همراه گروه كامكارها اجرا كرده رو تا جايي كه وقت داشيد ترجمه كنيد. به خصوص اوني كه تكيه اي داره روي اين كلمه:
عزيزگم
سپاسگزارم
پاسخ با نقل قول
  #18  
قدیمی 12-24-2008
دانه کولانه آواتار ها
دانه کولانه دانه کولانه آنلاین نیست.
    مدیر کل سایت
        
کوروش نعلینی
 
تاریخ عضویت: Jun 2007
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 12,700
سپاسها: : 1,382

7,486 سپاس در 1,899 نوشته ایشان در یکماه اخیر
دانه کولانه به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

والا من رفتم 77که داشتم نگا کردم 26 دقیقه بود کامل نبود کردی توش نبود میشه یه خرده دیگه شو بگی ؟

احتمالا باران بارانه بوده نه ؟

باران بارانه عزیزگم گل ریزه ریزه
وعده وهار دای عازیزگم یه خو پاییزه ؟

اینو میگین ؟
__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ
به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست



پاسخ با نقل قول
  #19  
قدیمی 12-24-2008
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

زبان‌ کردی یکی از زبان‌های شاخه شمال باختری زبان‌های ایرانی است که در بخشهایی از خاورمیانه‌ و یا به طور دقیق تر در قسمت‌هایی از ایران، ترکیه‌، عراق و سوریه که‌ اصطلاحا به بخش‌هایی از آن سرزمین کردستان گفته‌ می‌شود به آن گفتگو می‌شود. جمعیتهای پراکنده کرد همچنین در جمهوری آذربایجان، ارمنستان و شمال خراسان یافت می‌شوند.
شاخه‌های اصلی زبان کردی عبارتند از سورانی و کرمانجی. گویش‌های کرمانشاهی، اورامانی و کلهری نیز با اینکه با دو گویش نامبرده هخ‌فهمی ندارند و گویشوران آنها همدیگر را متوجه نمی‌شوند از سوی بسیاری با نام زبان کردی نامیده شده‌اند.
زبان کردی سورانی در عراق زبان رسمی است در حالی که‌ در کشور سوریه ممنوع است. تا اوت ۲۰۰۲ در ترکیه‌ محدودیت‌های شدیدی بر آن (کردی کرمانجی) اعمال می‌شد گرچه هنوز در ترکیه بسیار محدود است . در ایران نیز در برخی رسانه‌ها امکان استفاده‌ از آن وجود دارد در حالی که‌ استفاده‌ از آن در نظام آموزشی دولتی هنوز صورت نپذیرفته است.
حدود پنجاه سال پیش، درباره یک متن قدیمی بحثی علمی در گرفت . درباره متن مادی در مجله مدرسه مطالعات شرقی و افریقایی دانشگاه لندن (مجلد 22 س 1959) زبان شناس معروف پروفسور مكنزی نوشته است كه منظور از زبان مادی زبان كردی است.
بسیاری از پژوهشگران، از جمله ( تودور نولدکه ) خاورشناس بزرگ آلمانی، معتقدند که اگر روزی زبان مادی درست شناخته شود بدون شک خویشاوندی بسیار نزدیکی با زبان پارسی باستان خواهد داشت.
ولی تاکنون متاسفانه به علت عدم کاوش در مناطق غرب ایران از مادها حتی یک اثر مستند در دست نیست.

طبقه بندی


زبان کردی عضوی از شاخه شمال‌غربی زبان‌های ایرانی است که خود شاخه‌ای از زبان‌های هندوایرانی است و آن نیز به‌ نوبه‌ خود شاخه‌ای از زبان‌های هندواروپایی است.




گویش‌ها و لهجه‌ها
زبان‌ کردی‌ به سه گروه بخش می‌شود:
1 – گروه کرمانجی 2 – گروه زازا گوران 3 – گروه گویشهای جنوبی

الف ) گروه کرمانجی نیز خود به دو گویش عمده بخش می‌شود:
1 – گویش کرمانجی شمالی یا اصطلاحا همان کرمانجی 2 – گویشهای کرمانجی جنوبی یا اصطلاحا سورانی
ب ) گروه زازا گوران نیز به سه بخش بخش می‌شوند:
1 – اورامی 2 – گورانی 3 – زازا
ج ) گروه گویش‌های جنوبی نیز شامل کرمانشاهی- کلهری - کلیایی - پیروندی هستند.
در این میان در کتابها و روزنامه‌ها و مجله‌ها و نیز در پخش برنامه‌های رادیو و تلویزیونی از کرمانجی در مناطق شمالی و سورانی در مناطق جنوبی استفاده می‌شود.
__________________
پاسخ با نقل قول
  #20  
قدیمی 04-22-2009
Zimanzan Zimanzan آنلاین نیست.
تازه کار
 
تاریخ عضویت: Apr 2009
نوشته ها: 5
سپاسها: : 0

5 سپاس در 4 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

درود و سلام خدمت بچه های عزیز.

فروم رو از طریق سرچ گوگل پیدا کردم و از اونجا که کرد هستم و عاشق زبانشناسی
تاپیک "انجمن زبان کردی" بهم اجازه نداد که صرفا بخونم و رد شم.
این شد که ثبت نام کردم. با سپاس از دوستانی که لطف کردن یه سری واژه ها و جملات رو نوشتن،
یه سری توصیحات رو هم من اضافه می کنم. البته من هم فونت کردی-عربی ندارم هم از این اسکریپتزیاد خوشم نیمیاد.
به نظرم اسکریپت کردی-عربی دست و پا گیر و شاید بزرگترین مشکل ما در راه به دست آوردن یه زبان استاندارد همین اسکریپت.


ابتدا یه توصیح :

کردها حدود 48 میلیون نفر هستند که در کشورهای ترکیه، ایران، عراق، سوریه، ارمنستان،
منطقه قره باغ و گرجستان سکونت دارند.
یه سری هم از زمان صفویه تا قرن گذشته من اجبار جلای وطن کردن و الان در کشورهای آسیای میانه، روسیه کشورهای اروپایی، آمریکا، کانادا و استرالیا ساکن هستند.
کردها در همه جای کردستان خودشون رو کرد یا کرمانج (نام ملی کردها) می نامند
و زبان یا گویش محلیشون رو هم کردی می نامند. اما از قرن نوزدهم و بیستم
و در طی تحقیقات زبانشناسی مشخص شد که گوسشهای کردی

در اصل شامل دو گروه میشن :
گروه کرمانجی و گروه زازا-گوران. زبان کرمانجی از اونجا که اکثریت کردها (92%) به اون تکلم میکنن اغلب به "کردی" یاد میشه که
شامل سه لهجه است :
کرمانجی شمالی (یه کورمانجی)، کرمانجی میانی (یا سورانی)، و کرمانجی جنوبی (شامل کلهوری، لکی، فیلی و گروسی).
دسته زاز-گوران هم شامل دو زبان کردی هورامی و کردی زازا و لهجه های اینها میشه. الته باید عرض کنم که این نامها (کرمانجی، زازا، هورامی، و غیره) کاربرد عملی چندانی ندارن.
به این معنی که کردها معمولا به زبان و گویش محلی خودشون میگن "کردی" یا "کرمانجی".
یا حداکثر برای شناخت فرد مقابل نام طایفه یا منطقشونو به کار میبرن.



خوب الان به قول دوستمون میپردازیم به بحث شیرین واژها، البته اول یه آشنایی
با الفبای لاتین کردی داشته باشیم:

e این حرف معادل " فتحه" فارسی :
hemîd = مثال : حمید
î این حرف معادل "ی" فارسی
şîr مثال : شیر =
ş این معادل "ش" فارسی :
şîraz مثال : شیراز =
iای حرف معادل "ساکن"
zik مثال (سک) به معنی شکم =
c این معادل "ج" فارسی
cebr مثال : جبر =
ç این معادل "چ" فارسی =
çira مثال : چراغ =
ê این معادل "کسره" فارسی
êsraf مثال : اصراف :
j این معادل "ژ" فارسی
Jîla مثال : ژیلا =
x این معادل "خ" فارسی
xew مثال : خواب =
حالا دوباره یه سری افعال رو به صورت جامع توضیح میدم :



Dîn دیدن

Northern Kurdish (Kurmanci) : Dîtin,
present root : bîn-

Central Kurdish (Soranî) : Dîn,
present root : wîn-,
bîn-
Southern Kurdish (Kelhuri, Leki, Feyli, Gerrusi) : Dîn,
present root : wîn-

Avestan root : Dîte- ;
present root : veêne-
Northern : ez dibînim ~ I see
Central : min debînim / ewînim ~
Southern : min dînim / wînim ~


Jineftin / Şineftin / Bîstin شنیدن

Northern : Bîstin, Jineftin,
present : jinev-, bîs-
Central : Jineftin, Bîstin,
present : jinef-, jinew-, bîs-
Southern : Jineftin, Şineftin : jinef- Avestan : xşnef- ( > şinef-) ; pegeoşe- ( > bîs-)


Xwardin خوردن

Northern : Xwarin, xwe-
Central : Xwardin, xwe-
Southern : Xwardin, xwe-
Avestan : xverit-; xver-


Wetin / Wûtin / Betin / Gûtin گفتن


Northern : Gûtin, Betin; bêj-
Central : Wûtin, Gûtin; wêj-, bêj-, lê-*
Southern : Wetin, Wûtin; wêj-, wiş-
Avestan : Vat-; vaçe-



نکته اینکه ریشه زمان حال در لهجه مهاباد و اربیل (لی-) هست که این
فعل ریشه ایرانی (اوستایی) نداره.. این فعل یادگار زبان های هند و
اروپایی کردستان مثل هیتی گرفته شده و همریشه است با واژهای انگلیسی مانند :


literal, letter, etc.

Çûn / Çîn / Herîn رفتن

Northern : Çûn, Herîn; ç-, her-
Central : Çûn, Çîn, Herîn; ç-, her-
Southern : Çîn; ç-
Avestan : Şîye-,
Er-
Proto-Iranian : Çîye-, Her-


Hatin آمدن

Northern : Hatin, ê-
Central : Hatin, yê-, ê-
Southern : Hatin, ê-, yê-
Avestan : Eget-; eî-


Kenîn خندیدن

Northern : Kenîn; ken-
Central : Kenîn; ken-

Southern : Kenîn; ken-

Avestan : Xen-
Proto-Iranian : Ken-

گرسنه

Northern : Birsî, Birçî
Central : Birsî, Wirsî

Southern : Birsî, Wirsî

Avestan : Virise- (Virise+ente > Verisente > Verisne > Vorisne > Gorosnê گرسنه)

تشنه

Northern : Tînî
Central : Tînû, Tînig

Southern : Tînî Avestan : Tîne- (warmth, fever)


یه توضیحم در مورد ساخت زمان حال در کردی :

در زبان کردی برای ساخت زمان حال از کلمه "ده-" کمک میگیریم. این کلمه در کردی شمال به صورت "د-" و در لهجه های مرکزی مثل سلیمانیه،
سنندج، کرکوک، جوانرود و غیره به صورت "ئه-" به کار میره.
در اشعار بابا طاهر ای کلمه به صورت "ئه د-" برای ساخت زمان
حال به کار رفته که "-د" پایانی در لهجه های مرکزی افتاده و شده
"ئه-". در کردی جنوبی ترجیحا این کلمه به کار نمیره مثلا به
جای "د خوه م" شمال کردستان و "ئه خوه م" مرکز، اهالی جنوب
کردستان معمولا میگن "خوه م". ولی در افعالی که با حروف صدا دار
شروع میشن این کلمه هنوز باقی مونده و به صورت "د-" به کار میره.

مثلا "دیم" یا "دیه م" (می آیم) و یا "دینم" یعنی "می بینم" (که در اصل "دوینم") بوده. با این اوصاف اکثر کردها از "د-" یا "ده-" استفاده میکنن
و عده ای هم از "ئه-" (که در اصل "ئه د-" بوده).
هنوز هم مشخص نیست که اصل این کلمه از کجاست.
در زبان فارسی که به جای "ده-"، "می-" به کار میره، این "می-" در اصل "همی-" بوده که به مرور زمان "ه-" افتاده و "می-" باقی مونده.
این "می-" به صورات "مه-" از فارسی پهلوی وارد کردی هورامی
شده و از کردی هورامی وارد گویش لکی شده.
در اصل لکی تنه گویش کردی کرمانجی به حساب میاد که در اون از
"دخ-" یا "ئه-" استفاده نمی شه و "مه-" به کار میبرن. مثلا افعال بالا رو به این صورت میگن : مه وینم یا موینم، مه ژنه وم، مه هوه رم یا مه هوم،
مه وشم، مه چم، میم، مه که نم یا مه خه نم.

همین هارو هورامی ها به این صورت بیان میکنن :

مه وینوو، مه ژنه وو، مه وه روو، ماچوو، مه یوو، مه خه نوو. حالا می مونه
زبان کردی زازا. البته قبلش بگم که این زبان در شمال کردستان
گویش میشه و به صورت جزیره ای در میان کرمانجی شمالی قرار داره.

قرابت بسیار زیادی با زبان کردی هورامی داره و در عین حال بسیاری از
ویژگی های زبان کردی "پروتو" یا اولیه رو در خودش حفظ کرده و از این
جهت هم راستای کردی شمالی (کورمانجی). مثلا در کردی
شمالی و کردی زازا اسمها جنسیت دارن. حتی در صدا زدن افراد
هم باید مونث مذکر بودن رو رعایت کرد!! از این نطر این دو نوع
کردی از زبانهای ایرانی میانه (مثل پارتی و پهاوی) هم قدیمیترن!و اما
در مورد اسم این زبان، مکنزی که یکی از بزرگترین ایرانشناسها به حساب میاد میگه که واژه "زازا" هیچ ریشه ای نداره به جز اینکه در زبان ارمنی که در شمال کردستان گویش میشه "زازا" یعنی "من من کن، الکن، لکنت دار".

خود کردهای زازا زبان به خودشون "کرد" یا "کرمانج" میگن و به زبانشون "کردکی" یا "کرمانجکی".
یه طایفه بزرگ هم دارن به نام "دنبلی" یا "دمبلی" که اینه هم به زبانشون "دمبلی" یا "دملی" میگن.



یه سری واژه جالب کردی کرمانجی و هورامی رو با معادلهای انگلیسی و فارسی مینویسم امیدوارم خوشتون بیاد :


Kirmancî Kurdish : Howramî Kurdish : English : فارسی

gurçik : welk : kidney : کلیه

gorale : wel : flower : گل

dîw : otaq : room : اتاق

jore : jore : chamber : حجره

noha / êste : îste : now : الان، حالا

rist / leş : leş : corpse : لاشه، جسد ("رستاخیز" به معنی برخاستن جسدها و مردگان)

gurg, werg : werg : wolf : گرگ

kitik : kite : cat : گربه

pisê (Northern Kurdish) : --- : *****cat : گربه ماده

dar, ben : dar : tree : درخت

naq : naq : neck : گردن

gerru, qorg : qurg : throat, gorge : گلو

lût, devin : lût : nose : دماغ
: ساق پا؛
leq : laq : leg;

branch
ساقه، شاخه

çîya, kêf, kûwe : şax, ko :
mountain : کوه

hoz, hûz : --- : clan; family; : طایفه، خاندان؛
house خانه

roj, rojyar : rocyar : sun : آفتاب

lîzg, lîsk : roşna : light : روشنایی

geme : geme : game, play : بازی، شوخی

bajar, şar : şar : city : شهر

welat, dowel : welat : country : کشور

melbend : melwen : motherland : میهن

mirîşk, ballinde : pelewer : bird : پرنده

parêz, pardêz : --- : garden, patch (paradise) :
پالیز(ریشه "پارادایس" انگلیسی هم از همین واژه میباشد)

ویرایش توسط دانه کولانه : 04-24-2009 در ساعت 05:45 PM دلیل: مرتب کردن متن و کوتاه کردن خطوط و حذف موقتی چند پاراگراف
پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از Zimanzan سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 
ابزارهای موضوع
نحوه نمایش

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 07:19 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها