با سلام.... در این تاپیک به کلیاتی در مورد جنگ خلیج فارس و موارد منتهی به آن و حواشی این رویداد می پردازیم.
جنگ خلیج فارس
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
پایان
جنگ ایران و عراق همزمان با بروز تشنج
عراق و
کویت بود. ارتش
عراق در زمان حکومت
صدام حسین و
حزب بعث عراق در تاریخ ۱۱ مرداد ۱۳۶۹ (۱۹۹۰ م.) به
کویت حمله و این کشور را اشغال کرد. عراق با این حمله باعث بروز بحرانی بینالمللی گردید و اخطار
شورای امنیت را نپذیرفت. امریکا در سال ۱۳۷۰ (۱۹۹۱) با ائتلافی از کشورهای دیگر به کویت و سپس به عراق حمله کرد و ارتش
عراق را از کویت بیرون راند.
دلیل حمله عراق به کویت مشکل بدهی ۳۰ میلیارد دلاری عراق به کویت و تلاش عراق برای بازسازی اقتصاد عراق بود که در
جنگ ایران و عراق نابود شده بود. عراق معتقد بود چون
جنگ ایران و عراق به سود کشورهای عربی حوزه خلیج فارس بودهاست، دول عربی باید بدهی ۳۰ میلیارد دلاری عراق را ببخشند. کویت زیر بار نرفت و تشنج با
کویت بروز کرد.
از جنگ خلیج فارس به عنوان
جنگ دوم خلیج فارس نیز یاد میشود. از عملیات حمله امریکا به عراق در سال ۱۳۷۰ (۱۹۹۱) به عنوان
طوفان صحرا یاد میشود.
نوشتار اصلی را بخوانید: حزب بعث عراق حزب بعث عراق زمانی قدرت را به دست گرفت که
عراق در میان بحرانهای عمیقی غرق شده بود. عراق بسیار پیشتر از قدرت گیری حزب بعث، بین گروههای اجتماعی، قومی، مذهبی و اقتصادیاجتماعی تقسیم شده بود. سنی دربرابر شیعه، عرب علیه کرد، رئیس قبیله در مقابل بازرگان شهری و کوچنشین ضد روستایی. ثبات قدرت در کشوری که توسط چنددستگیها و درگیریهای سیاسی به هم ریخته بود، نیازمند پیشبرد استانداردهای زندگی بود. حزب بعث، نوسازی اقتصاد عراق را به همراه تشکیل یک دستگاه امنیتی قدرتمند برای جلوگیری از بروز کودتا در ساختار قدرت و جلوگیری از شورشهای مردمی پیگیری کرد. حزب بعث به دقت روی برنامههای توسعه و رفاه اجتماعی نظارت میکرد.
نوشتار اصلی را بخوانید: انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ حکومت
محمد رضا شاه پهلوی در
ایران با
انقلاب ایران سرنگون شدو نظام
جمهوری اسلامی به رهبری
آیتالله خمینی بر سر کار آمد. پس از انقلاب ایران کشمکشهای مرزی بین
ایران و عراق به مدت ده ماه در مورد تسلط بر
اروندرود که دو کشور را از هم جدا میسازد بالا گرفت.
نوشتار اصلی را بخوانید: جنگ ایران و عراق عراق در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ به
ایران حمله کرد و وارد استان نفت خیز
خوزستان شد.
صدام حسین، خرمشهر را استان تازه عراق نامید. صدام حسین برای دریافت کمکهای نقدی و سیاسی به دیگر کشورهای عرب روی آورد. او با موفقیت توانست حمایت
رونالد ریگان رئیس جمهور امریکا را به دست آورد.
جنگ خونین هشت ساله به بن بست رسیده بود.
ایران قطنامهٔ ۵۹۸
شورای امنیت را پذیرفت. در این جنگ تقریباً یک میلیون و هفتصد هزار نفر از هر دو طرف جان خود را از دست دادند. اقتصاد هر دو کشور که پیش از این سالم و رو به رشد بود، نابود شد.
عراق در حدود ۷۵ میلیارد دلار بدهی جنگی به بار آورد. استقراض از امریکا باعث شد که عراق تبدیل به کشوری بدهکار شود. این وضعیت برای صدام حسین که به دنبال ملیگرایی عربی بود شرمآور به نظر میرسید.
عراق در طول جنگ با ایران در دههٔ هشتاد میلادی مبالغ بسیار زیادی را از دیگر کشورهای عربی قرض گرفته بود. اکنون که
صدام حسین با هزینههای گزاف ساخت دوبارهٔ زیربنای عراق روبهرو بود با ناامیدی به دنبال پول میگشت، این بار برای ساخت زیربنای عراق پس از جنگ.
علل حمله عراق به کویت
پایان
جنگ ایران و عراق مقارن با بروز کشمکش با همسایهٔ ثروتمندی به نام
کویت بود.
صدام حسین بر این باور بود که جنگ او با ایران باعث شدهاست که کویت از حملهٔ قریبالوقوع ایرانیان در امان باشد. او همچنین معتقد بود چون جنگ او با ایران به سود
کشورهای حوزهٔ خلیج فارس بودهاست، دول عربی باید بخشی از بدهی عراق را ببخشند.
صدام حسین با اصرار از کویت خواست که بدهی ۳۰ میلیارد دلاری عراق را که برای جنگ با ایران گرفته شده بود ببخشد، ولی کویتیها زیر بار نرفتند.
صدام که در پی جمعآوری پول برای ساخت مجدد عراق بود، به کشورهای صادرکنندهٔ نفت فشار آورد تا کمی از تولید خود بکاهند تا قیمت نفت بالاتر رود. کویت از کاهش تولید نفت سر باز زد. این کشور همچنین پیشگام کشورهای مخالف کاهش تولید نفت در
اوپک شد. کویت مقادیر زیادی نفت استخراج میکرد تا بهای نفت را پایین نگه دارد، در حالی که عراق برای بازپرداخت بدهیهای خود نیاز به فروش نفت به قیمت بالا داشت.
در همین زمان بود که صدام مخالفت خود با خطوط مرزی عراق-کویت (که در اصل توسط استعمارگران پادشاهی
بریتانیا در سال ۱۳۰۱ تعیین شده بودند) را نشان داد. دلیل او این بود که این وضعیت باعث جدایی عراق از دریا میشود. یکی از اندک مقولاتی که باعث وحدت در کشوری میشد که مملو از تقسیمات اجتماعی، قومی، مذهبی و اقتصادیاجتماعی بود، در مرحلهٔ اول، باور بر این نکته بود که کشور کویت هیچ حقی برای موجودیت هم ندارد. ملیگرایان عراقی دستکم به مدت نیم قرن بر این نکته پافشاری میکردند که کویت از دیرباز بخش لاینفک عراق بوده و تنها زمانی موجودیت مستقلی پیدا کرده که
امپریالیستهای بریتانیایی اراده کردهاند.
ذخایر نفتی کویت نیز خود باعث افزایش تنش در منطقه بود. این ذخایر تقریباً با ذخایر نفت عراق برابر بودند (در حالی که جمعیت کویت تنها ۲ میلیون و جمعیت عراق ۲۵ میلیون نفر بود). عراق و کویت روی هم ۲۰ درصد ذخایر شناختهشدهٔ نفت جهان را دارا بودند؛ تنها برای مقایسه ذکر میشود که عربستان سعودی دارای ۲۵ درصد ذخایر جهانی نفت است.
کمی بعد پادشاهی کویت با حفر چاههایی که عراق فکر میکرد داخل منطقهٔ مرزی مورد مشاجرهٔ دو کشور است، باعث خشم صدام شد. صدام در زمانی که عراق هنوز جزو کشورهای منفور به حساب نمیآمد به امریکا شکایت کرد. هر چند که بحران اقتصادی عراق به مدت چندین سال بود که ادامه داشت ولی صدام میخواست بهوسیلهٔ پول نفت به آن پایان دهد. او هنوز ارتش با تجربه و تا بن دندان مسلح خود را داشت و گهگاه از آن برای تأثیرگذاری روی روابط منطقهای استفاده میکرد. صدام چندی بعد دستور حرکت نیروهایش به مرز کویت را داد.
در حالی که روابط عراق و کویت روز به روز به وخامت میگرایید، صدام اخباری مبنی بر تهدیدات امریکا دربارهٔ پاسخگویی نظامی به عراق دریافت میکرد. واشنگتون تقریباً یک دهه بود که سیاست گسترش ارتباطات خود با عراق را در پیش گرفته بود. حکومت ریگان در طول جنگ دههٔ هشتاد عراق با ایران مبلغی در حدود ۴۰ میلیارد دلار به عراق کمک کرده بود که تقریباً همهٔ آن به صورت اعتباری بود. همچنین دولت امریکا میلیاردها دلار به صدام باج داده بود تا او با شوروی طرح دوستی نریزد.
صدام در تاریخ ۲۵ ژوئیه ۱۹۹۰ م. طی یک ملاقات اضطراری با
آوریل گلاسپی، سفیر امریکا در عراق تمایل خود به ادامهٔ گفتگوها را ابراز داشت. دولت امریکا میخواست در این بین نقش میانجی را بازی کند. با همین هدف بود که
جرج بوش و
جیمز بیکر اظهار داشتند که نمیخواهند در این میان از زور استفاده شود و همچنین آنها نسبت به اختلافات مرزی عراق و کویت بیطرف میمانند و خود را وارد ماجرا نخواهند کرد. کمی بعد مذاکرات سران عراق و کویت به شکست انجامید. سپس صدام فرمان پیشروی نیروهای خود به داخل خاک کویت را داد.
هر چند که اطلاعات دست اولی پیرامون انگیزهٔ صدام از حمله به کویت در دست نیست، ولی با در نظر گرفتن دیدگاه صدام پیش از جنگ و علامتهای واشنگتون، میتوان حدس زد که دلیل اصلی حمله به کویت مشکل بدهیهای بعد از جنگ عراق و تلاشهای بیهودهٔ صدام برای بازسازی زیربنایی، احیای اقتصاد نابود شده و تثبیت موقعیت سیاسی عراق بود.
اشغال کویت
صدام در تاریخ ۱۱ مرداد ۱۳۶۹ (۱۹۹۰) به کویت حمله کرده و خاک آن را به عراق ضمیمه کرد و با این کار خود باعث بروز بحرانهای بینالمللی گشت. اشغال
کویت به معنای آن بود که صدام با احتساب ذخایر نفتی عراق دارای ۲۰ درصد ذخایر نفت جهان شده بود.
امریکا در طول جنگ عراق با ایران، میلیاردها دلار به صدام کمک کرده بود ولی این بار چون اشغال امیرنشین ثروتمند کویت به نفعش نبود، در بهمنماه سال ۱۳۷۰ (۱۹۹۱) با ائتلافی از نیروهای سازمان ملل متحد به کویت یورش برده و نیروهای عراقی را از این کشور بیرون راند.
جرج بوش، رئیسجمهور امریکا در روزهای اول با احتیاط رفتار کرد. کویت قبل از اشغال، از سویی یکی از دشمنان سرسخت
اسرائیل بود و جزو کشورهای سلطنتی حوزهٔ
خلیج فارس به شمار میرفت که با
شوروی روابط دوستانه داشت. از سوی دیگر سیاستگذاران خارجی، کارشناسان خاورمیانه و منتقدان نظامی واشنگتن و کارخانجاتی که سرمایهگذاریهای سنگینی در منطقه کرده بودند، نگرانیهای زیادی در مورد ثبات منطقه داشتند. این حمله باعث ترس از این شد که بهای نفت جهانی و در نتیجه اقتصاد جهانی در خطر قرار گیرد؛ کویت تقریباً ده درصد کل ذخایر
نفت خام را در اختیار داشت. به احتمال زیاد، هنگامی که
مارگارت تاچر نخستوزیر سرسخت
بریتانیا که از دوستان وفادار امریکا در دورهٔ ریگان-بوش به شمار میرفت به امریکا رفته بود، بوش را به این کار راضی کرد. بریتانیا نسبت به امریکا روابط تاریخی بیشتری با کویت داشت. این روابط به سالهای استعمار کویت از سوی بریتانیا بر میگشت. این کشور همچنین سود زیادی از بابت سرمایهگذاریهای خود در کویت برداشت میکرد.
همکاری بین
ایالات متحده و
شوروی باعث شد تا موضوع به
شورای امنیت سازمان ملل فرستاده شود. این شورا تصمیم گرفت که اگر صدام نیروهای خود را طبق برنامهٔ زمانبندیشده از کویت خارج نکند، اجازهٔ استفاده از زور بر علیه این کشور را خواهد داد. سیاستمداران امریکایی از این میترسیدند که عراق قصد حملهٔ تلافیجویانه به کشور نفتخیز
عربستان سعودی که از دههٔ چهل میلادی از دوستان نزدیک امریکا به شمار میرفت و مخالف اشغال کویت بود را داشته باشد. پس از آن بود که امریکا و گروهی از کشورهای متحد دیگر که از کشورهای مختلفی نظیر
مصر،
سوریه و
چکوسلواکی تشکیل شده بودند، دستههای بزرگی از نیروهای خود را به مرز عربستان و کویت و عراق فرستادند تا ارتش عراق را که در آن زمان بزرگترین ارتش
خاورمیانه بود دور بزنند.
هنگامی که گفتگوها و تهدیدهای پس از جنگ هنوز در جریان بود، صدام توجه مجددی به قضیهٔ فلسطین کرده واعلام کرد که اگر اسرائیل از
نوار غربی رود اردن،
بلندیهای جولان و
نوار غزه عقبنشینی کند او نیز از کویت باز پس مینشیند. این پیشنهادِ صدام باعث بروز شکاف بین کشورهای عرب شد و امریکا و کشورهای عرب غربی را در مقابل فلسطینیها قرار داد. ائتلاف ضداشغال در پایان، هرگونه ارتباطی بین موضوع فلسطین و کویت را رد کرد.
حمله اول امریکا به عراق
صدام ضربالعجل
شورای امنیت را نپذیرفت. امریکا و متحدانش با پشتیبانی شورای امنیت در تاریخ ۲۶ دی ۱۳۷۰ (۱۹۹۱) حملهٔ هوایی گستردهای را علیه عراق آغاز کردند. اسرائیل نیز توسط موشکهای عراقی مورد اصابت قرار گرفت ولی از آنجا که نمیخواست کشورهای عرب از ائتلاف ضدعراق خارج شوند درصدد انتقامجویی برنیامد. یک نیروی زمینی که اغلب افرادش از قوای مسلح امریکایی و انگلیسی و تیپهای پیادهنظام بودند ارتش صدام را در بهمن ماه سال ۱۳۷۰ (۱۹۹۱) از کویت بیرون رانده و بخش جنوبی عراق را تا رود
فرات اشغال کردند.
بوش در تاریخ ۱۵ اسفند ۱۳۷۰ (۱۹۹۱) با اشاره به درگیریهای منطقه اعلام کرد: «موضوع، تنها یک کشور کوچک نیست، هدف ما یک عقیدهٔ تازه است- یک
نظم نوین جهانی، نظمی که در آن کشورهای مختلف تحت یک جنبش گرد هم آمده تا به آرزوهای جهانی بشریت، یعنی: صلح و امنیت، آزادی و حاکمیتِ قانون دست یابند.»
ارتش پرتعداد و کمسلاح عراق در نهایت نشان داد که دیگر نمیتواند در برابر نیروهای زمینی سریعالانتقال ائتلاف و پشتیبانی هوایی قدرتمند آنها دوام بیاورد. تقریباً ۱۷۵٬۰۰۰ عراقی اسیر شده بودند و بنابر آمارهای اعلامشده از سوی امریکا شمار تلفات عراقیها به ۲۰٬۰۰۰ نفر میرسید. منابع دیگر شمار کشتهها را تا ۱۰۰٬۰۰۰ نفر هم بر آورد میکردند. عراق براساس توافقنامهٔ آتشبس قبول کرد که همهٔ جنگافزارهای شیمیایی و بیولوژیک خود را از بین برده و به بازرسان سازمان ملل اجازهٔ بازرسی از پایگاههای خود را بدهد. تحریم تجاری سازمان ملل تا زمانی که عراق تمامی شروط را اجرا نکرده بود باقی میماند.
پیامد حمله امریکا به عراق
بزرگراه مرگ ، بزرگراه بین بصره و شهر کویت
گروههای قومی و دینی عراق با استفاده از وضعیت به وجود آمده زمینه را برای شورشی جدید در کشور آماده دیده و به آن اقدام کردند. با اوضاع جاری پس از جنگ در عراق، ناآرامیهای اجتماعی و قومی بین شیعیان، کردها و واحدهای نظامی ناراضی میتوانستند خطر بزرگی برای دولت صدام باشند. شورشهای کردها در شمال و شیعیان در جنوب و مرکز عراق با بیرحمی تمام پاسخ داده شد.
امریکا که خود، عراقیها را تشویق به شورش بر علیه صدام کرده بود هیچ کمکی جز کنترل
منطقهٔ پرواز ممنوع عراق نکرد.
ترکیه با هرگونه استقلال کردها مخالف بود و عربستان سعودی و دیگر کشورهای محافظهکار عرب از به وجود آمدن یک انقلاب شیعی دیگر مانند
انقلاب ایران هراس داشتند. صدام که توانسته بود پس از شکست در جنگ، بحرانها را نیز کنترل کند، با کشوری مواجه بود که از نظر اقتصادی و نظامی به شدت آسیب دیده بود و او هرگز نتوانست آسیبها را جبران کند. او دائماً بقای خود را نشانهٔ پیروزی عراق در جنگ با امریکا اعلام میکرد. این پیغام صدام شهرت زیادی در جهان عرب پیدا کرد.
صدام با اصرار زیاد میخواست خود را مسلمانی مؤمن نشان دهد تا بتواند نظر گروههای دینی محافظهکار جامعهٔ عراق را به خود جلب کند. بعضی از عناصر شریعت اسلام به قانون عراق بازگردانده شدند. برای نمونه وی در سال ۱۳۸۰ (۲۰۰۱) حکم اعدام
همجنسبازان،
تجاوزگران و
فاحشهگان را به قوانین عراق بازگرداند و عبارت «
الله اکبر» را با دستخط خود به پرچم عراق افزود.
پس از اتمام جنگ رابطهٔ بین ایالات متحده و عراق همچنان متشنج ماند. در فروردین ماه سال ۱۳۷۲ (۱۹۹۳) سرویس امنیتی عراق تلاش کرد تا
جرج اچ دبلیو بوش رئیسجمهور سابق امریکا را هنگام دیدار وی از کویت ترور کند اما ماموران امنیتی کویت بمب کار گذاشته شده در ماشین بمبگذاریشده را خنثی کردند. امریکا در پاسخ به این اقدام در تاریخ ۵ تیر ۱۳۷۲ (۱۹۹۳) حملهای موشکی به ساختمان مرکزی اطلاعات عراق در بغداد کرد.
تحریمهای سازمان ملل که به دلیل حملهٔ عراق به کویت وضع شده بودند و از صادرات نفت عراق نیز جلوگیری میکردند، همچنان بر جای خود باقی ماندند. این تحریمها موجب سختی اوضاع زندگی و نابودی اقتصاد و زیربنای عراق شدند. تنها، قاچاق کالا در مرز سوریه و کمکهای انسانی باعث بهبود نسبی این بحران میشد. سازمانهای بینالمللی مانند
یونیسف و
بهداشت جهانی WHO) تخمین میزنند که این تحریمها بین ۵۰۰٬۰۰۰ تا ۲/۱ میلیون مرگ در پی داشتهاند. اکثر جانباختگان، افراد زیر ۵ سال بودهاند. برخی افراد دیگر نیز که به این آمار شک دارند، برآورد میکنند که ۳۵۰٬۰۰۰ تن بین سالهای ۱۳۷۰ تا ۱۳۸۰ (۱۹۹۱ تا ۲۰۰۰) بر اثر تحریمها جان خود را از دست دادهاند و بیشتر مرگها به خاطر بمباران زیرساختهای عراق بودهاست.
سازمان ملل در تاریخ ۱۸ آذر ۱۳۷۵ (۱۹۹۶) به دولت عراق اجازه داد تا مقدار محدودی از نفت خود را در ازای دریافت غذا و دارو به فروش برساند. درآمد محدودی که از بابت
برنامهٔ نفت در برابر غذای سازمان ملل متحد بدست میآمد به عراق جاری شد.
سیاستمداران امریکایی همچنان صدام حسین را متهم به تخلف از موارد آتشبس نظیر توسعهٔ
سلاحهای کشتار جمعی و دیگر سلاحهای ممنوعه، خودداری از انتشار اطلاعات دربارهٔ این سلاحها و تخلف از تحریمهای سازمان ملل و «منطقهٔ پرواز ممنوع» میکردند. حملات نظامی یکطرفهٔ امریکا و انگلیس گاه و بیگاه در عراق انجام میشدند، که بزرگترین آنها
عملیات روباه صحرا نام داشت که در سال ۱۳۷۷ (۱۹۹۸) انجام شد. دلیل اصلی بحرانها بین سالهای ۱۳۷۶ تا ۱۳۷۷ (۱۹۹۷ تا ۱۹۹۸) که موجب بمباران شدید عراق از سوی انگلیس و امریکا در [[۲۵ آذر تا ۲۸ آذر ۱۳۷۷ (۱۹۹۸) گشت، در اختیار داشتن سلاحهای غیرقانونی توسط عراق اعلام شد. دو سال پس از فعالیتهای مداوم، جنگندههای امریکایی و انگلیسی در بهمن ماه سال ۱۳۸۰ (۲۰۰۱) با شدت بیشتری به پایگاههای نزدیک بغداد حمله کردند.
پس از جنگ، حمایت از صدام بین حامیان تکریتی وی، اعضای خانواده و دیگر پشتیبانان او تقسیم گشت. آنها مشارکت زیادی در فعالیتهای سرکوبگرانه و مستبدانهٔ دولت داشتند. سرکوب مخالفان داخلی به شدت افزایش پیدا کرد و پسران صدام،
عدی حسین و
قصی حسین به شدت نیرومند گشته و موجی از ترورهای پنهان را به وجود آوردند. این دو به احتمال زیاد عوامل مؤثر در فرار دامادهای صدام (
حسین کامل و
صدام کامل) به اردن در مردادماه سال ۱۳۷۴ (۱۹۹۵) بودند. دامادهای صدام که جزء ردهبالاترین نظامیان ارتش عراق به حساب میآمدند، پس از بازگشت به عراق در بهمن ماه همان سال (فوریهٔ سال بعد) کشته شدند.
همکاری عراق با بازرسان سازمان ملل در طول دههٔ ۹۰ میلادی متناوب بود. دسترسی بازرسان به پایگاههای مورد نظر نهایتاً در سال ۱۹۹۸ م. قطع شد. این طور گفته میشود که عراق در حال بازی دادن قدرتهای غربی و دیگر کشورهای عرب بود و میخواست این طور نشان بدهد که مقادیر زیادی مواد ممنوعه در اختیار دارد که با استفاده از آنها میتواند به دوران اقتدار خویش بازگردد.
حمله دوم امریکا به عراق
پرواز هواپیماهای F-16 آمریکایی بر فراز چاههای نفتی کویت در جریان جنگ خلیج فارس
در سال ۱۳۸۲ صدام از نقطهنظر امریکاییها همچنان به عنوان تهدیدی برای همپیمانان غربی مثل کشور نفتخیز عربستان سعودی و اسرائیل، خطری برای محمولههای نفتی خلیج فارس و ثبات خاورمیانه به شمار میرفت.
بیل کلینتون رئیسجمهور امریکا (۱۳۸۰-۱۳۷۲) (۲۰۰۱ - ۱۹۹۳) که جانشین بوش شده بود، تحریمهای اقتصادی تازهای در کنار تحریمهای نظامی برای عراق وضع کرده و
منطقهٔ پرواز ممنوع را نیز کنترل میکرد.
کلینتون در سال ۱۳۷۷ (۱۹۹۸) در پاسخ به
ممانعت عراق از حضور بازرسان سازمان ملل،
لایحهٔ آزادسازی عراق را امضا کرد. این لایحه بر تغییر رژیم عراق به منظور «بازگشت عراق به خانوادهٔ بینالمللی» تأکید داشت و طبق آن دولت امریکا به گروههای تبعیدی خارج از عراق کمک مالی میکرد. پس از آن به زودی عملیات سه روزهٔ روباه صحرا انجام گرفت و طی آن کارخانههای تولید سلاح صدام منهدم گشتند؛ در حالی که استراتژیستهای پنتاگون نقشه حملههای زمینی به عراق را میکشیدند برخی از تحلیلگران امریکایی بر این باور بودند که فشار خارجی برای ایجاد یک شورش به منظور عزل صدام کافی به نظر میرسد. این دو نظر باعث بروز شکاف در تصمیمگیریهای ضد صدام بین دولتمردان واشنگتن شد. اما پس از حملات ۲۰ شهریور ۱۳۸۰ (۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱) توازن سیاسی داخلی امریکا تغییر کرده و باعث شد تا
نومحافظهکاران بتوانند در مدیریت کشور امریکا در واشنگتن تأثیر به سزایی داشته باشند. رئیسجمهور امریکا
جرج دبلیو بوش (پسر
جرج اچ دبلیو بوش) در بیانیهٔ اتحاد خود به کنگره، در دی ماه ۱۳۸۱ (۲۰۰۲) از «
محور شرارت» که به زعم وی از کشورهای
ایران، عراق و
کرهٔ شمالی تشکیل شدهاند سخن به میان آورد. همچنین او احتمال داد که برای براندازی دولت عراق از زور استفاده خواهد کرد. او اعلام کرد: «رژیم عراق طرح تولید گاز اعصاب و سیاهزخم و سلاحهای اتمی را به مدت یک دهه دنبال کردهاست.» او همچین ادامه داد: «عراق همچنان درصدد است دشمنی خود را به امریکا نشان دهد و از ترور حمایت کند.»
دولت و ارتش عراق در طول سه هفته پس از حملهٔ امریکا و همپیمانانش در تاریخ ۲۹ اسفند ۱۳۸۱ (۲۰۰۳) نابود شد. ایالات متحده دستکم دوبار کوشید تا با حملات هوایی، صدام را به قتل برساند ولی هر دوبار هدف، مورد اصابت واقع نشد. با شروع ماه آوریل (اواسط فروردین) نیروهای ائتلاف بخش زیادی از عراق را اشغال کرده بودند. مقاومتهای بسیار ضعیف ارتش عراق یا به راحتی در هم میشکستند و یا تبدیل به
تاکتیکهای پارتیزانی میشدند. این وضعیت، نشاندهندهٔ خروج کنترل از دستان
صدام حسین بود.
صدام حسین در تاریخ ۹ تیر ۱۳۸۳ (۳۰ ژوئن ۲۰۰۴) تحویل دولت موقت عراق شد تا به اتهام جرایم جنگی، جرایم ضدبشری و قتلعام محاکمه گردد. در طول این محاکمه توجه ویژهای به فعالیتهای وحشیانهٔ وی بر علیه کردهای شمال عراق در طول جنگ با ایران و بر علیه شیعیان جنوب در خلال سالهای ۱۳۷۰ تا ۱۳۷۸ (۱۹۹۱ تا ۱۹۹۹ شد. در تاریخ یکشنبه ۰۵ نوامبر ۲۰۰۶ (۱۴ آبان ۱۳۸۵) صدام حسین به اعدام با طناب دار محکوم شد.
کشورهای شرکت کننده