بازگشت   پی سی سیتی > هنر > فیلم سينما تئاتر و تلویزیون Cinema and The Movie > تلویزیون

تلویزیون در این بخش مباحث مرتبط با تلویزیون قرار خواهند گرفت

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 05-29-2010
LP Girl آواتار ها
LP Girl LP Girl آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: غرب تهران
نوشته ها: 1,075
سپاسها: : 0

20 سپاس در 19 نوشته ایشان در یکماه اخیر
جدید گزارشي از پشت صحنه فيلم تلويزيوني «دو روز در جاده»

گزارشي از پشت صحنه فيلم تلويزيوني «دو روز در جاده»
دو روز در جاده خلاف





حتما اسم اختلاس و مفسد اقتصادي به گوشتان خورده است. به قول يكي از دوستان «دزدي باكلاس»، چون هم پول كلاني به يكباره به دست مي‌آيد و هم دردسر كمتري دارد، چراكه نياز به بالا رفتن از ديوار مردم، شاه‌كليد و از اين دست تجهيزات ندارد، بلكه يك جور بي‌وجداني و استفاده از رانت مي‌خواهد كه لقب باكلاس مفسد اقتصادي نصيبش شود. ان‌شاءالله كسي دنبال اين لقب‌ها نباشد؛ اما به محض اين كه شنيدم در يك جايي از اين تهران بزرگ يكي از همين اختلاس‌ها در حال وقوع است، سراسيمه يك آژانس گرفتم و خودم را به محل مورد نظر يا همان لوكيشن رساندم.


برخلاف روزهاي ديگر تا مقصد كه پونك بود ترافيك آزاردهنده‌اي را شاهد نبودم و فرصت زيادي نداشتم درباره فيلم تلويزيوني «دو روز در جاده» فكر كنم، چون فقط فرصت كردم كمي كارنامه شاهين باباپور را مرور كنم. او كه كارگرداني اين تله‌فيلم را به‌عهده دارد، فارغ‌التحصيل كارشناسي ارشد دانشكده هنر در رشته نمايش است.


وي فعاليت خود را با كار دستياري و برنامه‌ريزي سريال «پدرسالار» آغاز كرد و تاكنون كه 41 بهار زندگي خود را پشت‌سر گذاشته به عنوان نويسنده، بازيگر، مدير توليد، دستيار، برنامه‌ريز و كارگردان در بيش از 40 فيلم سينمايي و تلويزيوني حضور داشته است. وقتي به كوچه باغ‌هاي پونك رسيدم، هواي دل‌انگيزش روح آدم را صيقل مي‌داد. وارد يكي از كوچه‌هاي قديمي شدم و طبق نشاني‌اي كه از نويد شيرازي، برنامه‌ريز اين پروژه گرفته بودم به خانه‌اي كاهگلي با دري چوبي رسيدم، اما خانه‌اي كه دق‌الباب كردم نيز فضاي روحبخشي را به من نويد مي‌داد. داخل خانه بازسازي شده بود، اما همچنان به بركت پيرزني كه صاحب و ساكن آنجا بود همان صفاي از ياد رفته امروزي‌ها روي تخت كنار حوض پر از ماهي‌هاي قرمز، زير درختان سر به فلك كشيده‌اش حاكم بود. بيشتر اعضاي گروه صميمي‌اي كه شاهين باباپور دور خودش جمع كرده بود، آشنا بودند از خودش گرفته تا شهناز شهبازي كه با رويي گشاده در اين پروژه در نقش همسر باباپور با يك جعبه شيريني حاضر شده بود تا قوت قلب همسرش باشد.
ورود من به لوكيشن همزمان با تصويربرداري سكانسي از داخل اتاق‌ها بود كه اين شانسي شد تا صداي دق‌الباب من فرشيد كيوان‌مهر، صدابردار اين تله‌فيلم را آزار ندهد. مي‌خواهم سراغ برنامه‌ريز بروم كه صداي كات كارگردان سكوت حاكم بر لوكيشن را مي‌شكند و ديگر نياز نيست پاورچين پاورچين قدم‌هايم را بردارم.


قرار است سكانس بعدي در حياط گرفته شود و تا گروه آماده شوند بعد از سلام و احوالپرسي با تك‌تكشان به سراغ شاهين باباپور مي‌روم تا اين بار گزارشم با گپ كوتاهي درباره كار با كارگردان آغاز شود. او درباره اين فيلم تلويزيوني مي‌گويد: از 15 فروردين پيش‌توليد كار را شروع كرديم و 8 ارديبهشت تصويربرداري آن آغاز شد. قصه فيلم داستان دو كارمند بانك است كه بر حسب يك اتفاق متهم به دزدي شده‌اند و پاي سرگرد عنايتي، بازرس ويژه اداره آگاهي به اين قضيه كشيده مي‌شود.


با تعريف اين بخش از داستان فيلم متوجه مي‌شويم كه فيلم كاري اجتماعي ـ پليسي است و مي‌تواند با گره‌هايي كه در قصه طرح شده، بيننده را با خود بكشاند.

او با اشاره به اين كه اين كار براي سيمافيلم تهيه مي‌شود، افزود: بازيگراني چون حميدرضا پگاه، حميدرضا افشار، ميكائيل شهرستاني، اتابك نادري، حسين معلومي، شبنم معززي و امير غفارمنش ايفاگر نقش‌هاي اين قصه هستند. باباپور كه از ميان تجربياتش در زمينه‌هاي مختلف توليد، بيشتر نويسندگي و كارگرداني را مي‌پسندد در جواب اين سوال كه بازيگري را ادامه مي‌دهد يا خير، با لبخند مي‌گويد، هر جا كه بازيگري ناز كند، خودم جايش بازي مي‌كنم.
شاهين باباپور كسي است كه در سلماس به دنبال جايي مي‌گشت تا فيلم ببيند و در آن زمان كه همه در شهرش به اين حرفه مطربي مي‌گفتند و با توجه به مخالفت خانواده و اقوامش سختي‌ها و حرف‌هاي زيادي را تحمل كرده و در سال 1367 رشته پزشكي را رها مي‌كند و با باز شدن دانشگاه هنر به تحصيل در اين رشته مي‌پردازد تا به علاقه‌اش يعني فيلم و سينما برسد. او مي‌گويد وقتي همه اسم مرا در تيتراژ «پدرسالار» ديدند و با توجه به برنامه‌هاي تلويزيوني كه با نشان دادن پشت صحنه اين حرفه، سلامت اين كار را براي خانواده‌ها آشكار كردند، علاقه‌مند شدند تا فرزندانشان را وارد اين حرفه كنند.


اما در صحبت‌هاي اين جوان متوجه شدم با توجه به علاقه‌اش در اين كار، اما پشيمان است كه پزشكي را كنار گذاشته و مي‌گويد، اگر پزشكي را كنار نمي‌گذاشتم شايد موفق‌تر از الان و رشته كارگرداني بودم. سرعت كار كارگردان و به قولي توليدي كار كردن او به گروه تسري پيدا كرده و در نتيجه عوامل نيز با شتاب صحنه‌ها را آماده مي‌كنند و ناچار گپ زدن با كارگردان بيش از اندازه كوتاه مي‌شود تا سكانس70، پلان 12 با قاب‌بندي هوشنگ غفوري، تصويربردار پروژه براساس دكوپاژ ثبت شود.

سرگرد عنايتي (ميكائيل شهرستاني) همراه سروان حسن دوست (اتابك نادري) كه دستيار سرگرد است روي تخت نشسته‌اند و رعنا (شبنم معززي) كه همسر حميد نوري‌زاد (حميدرضا پگاه) يكي از متهمان پرونده است، كنار آنها ايستاده كه هر 3 نفر در قاب دوربين قرار دارند.
سرگرد و سروان كه قصد رفتن دارند از روي تخت بلند مي‌شوند و با صداي رعنا كه سرگرد را صدا مي‌زند، حركت تراولينگ آغاز شده و از عنايتي و حسن دوست مي‌گذرد تا به قاب بسته رعنا برسد.

رعنا: جناب سرگرد موضوعي هست كه شايد شما در جريان نباشيد. بعد از اين ماجرا يك نفر چندبار با من تماس گرفت و گفت كه حميد در سرقت بانك هيچ نقشي نداره... حميد بي‌گناهه؛ قسم مي‌خورم. ما توي زندگي‌مون كم و كسري نداريم كه حميد به‌خاطرش دزدي كنه، مطمئنم.

عنايتي و حسن دوست خداحافظي كرده و از خانه خارج مي‌شوند. اين پلان در واقع با كات كارگردان و تغيير زاويه دوربين بر اساس دكوپاژ در پلان 13 از سكانس 70 گرفته مي‌شود. در اين پلان با خروج آن دو نفر دوربين همزمان با بازيگران به سمت در مي‌رود.
شبنم معززي كه دومين تجربه‌اش با شاهين باباپور بعد از مجموعه «پاتوق» است از علت همكاري خود با اين گروه مي‌گويد: در اين پروژه نقش تنها زن اين كار را به نام رعنا بازي مي‌كنم و تأثير‌گذاري آن در اين قصه برايم جذاب است و اصولا در انتخاب نقش‌هايم به طول نقش توجه ندارم بلكه هميشه تاثيرگذاري‌هاي آن نقش در طول قصه برايم مهم بوده است و همچنين با توجه به اين كه در كار قبلي تجربه خوبي با كارگردان داشتم، دوست داشتم دوباره اين تجربه تكرار شود.

گروه، شرايط تصويربرداري از سكانس 66 را كه بايد جلوي در خانه نوري‌زاد باشد فراهم مي‌كند. حميد و حسيني كه سرپرست وي در اداره است، قصد مسافرت دارند تا سكه‌هاي دزديده شده را مخفي كنند.

پيكان جلوي خانه حميد ايستاده و حسيني داخل ماشين منتظر اوست، حميد از رعنا كه جلوي در خانه ايستاده خداحافظي مي‌كند و سوار ماشين مي‌شود.

نكته حساس كار همين‌جاست كه از يك پيكان براي اين صحنه استفاده شده كه خود اين پيكان هم حكايت‌هايي درست كرد تا پلان آخر سكانس 66 با چند برداشت تصويربرداري شود.
ازجمله اين حكايت‌ها برداشتي است كه خودرو استارت نمي‌خورد و در برداشت بعدي كه مشكل استارت حل مي‌شود هنگام سوار شدن حميد، در خودرو باز نمي‌شود و خلاصه اين اتفاقات شايد روند كار را كند كرد، اما موجبات خنده عوامل براي رفع خستگي در كار را فراهم كرد. به هر حال پس از 6‌برداشت اين پلان به خير و خوشي به پايان مي‌رسد.

به سراغ حميدرضا پگاه مي‌روم. او كه برايش فرقي نمي‌كند در سينما كار كند يا تلويزيون بلكه مهم‌ترين انگيزه‌اش كار خوب است درباره نقش خود در اين تله فيلم مي‌گويد: من در يك بانك به صورت قراردادي مشغول كار هستم. تاكيد بر قراردادي بودنش مي‌كنم چرا كه در ايجاد ماجراهاي اين قصه نقش بسزايي دارد و از طرفي كاراكتري كه بازي مي‌كنم شخصيت طماعي است و همين خصلت نيز باعث اتفاقاتي مي‌شود كه در فيلم شكل مي‌گيرد.

اوكه برخلاف نقش‌هاي سينمايي‌اش در كارهاي تلويزيوني معمولا به عنوان شخصيت مثبت معرفي شده است، اين باركاراكتر منفي تلويزيوني را نيز تجربه مي‌كند. وي در اين باره معتقد است به دليل ماجراهايي كه بيشتر براي اين گونه نقش‌ها اتفاق مي‌افتد تا نقش‌هاي مثبت، كاراكتر منفي جاي كار بيشتري دارد و براي بازيگر جذاب‌تر به نظر مي‌آيد.

هنوز گروه براي سكانس بعدي آماده نشده كه از فرصت استفاده مي‌كنم تا با حميدرضا افشار نيز صحبت كنم.

وي كه معتقد است جنس كار در مديوم تلويزيون و سينما متفاوت است، درباره همكاري‌اش با شاهين باباپور مي‌گويد: اين اولين تجربه من با اوست، ولي متوجه شدم كه از توانايي بسيار بالا و سرعت خوبي برخوردار است. او با توجه به شناختي كه از رسانه دارد، سرعت عملش در جهت توليد قابل تحسين است. افشار از شتابزدگي و سرعت در توليد اين فيلم راضي است به دليل اين كه دقايق كيفيت توليد در آن رعايت مي‌شود. در صورتي كه معتقد است در خيلي از كارها اين استاندارد رعايت نمي‌شود و كيفيت فداي سرعت عمل مي‌شود.

اين بازيگر كه در نقش حسيني، همان كارمندي كه جزو متهمان اصلي پرونده اختلاس است در اين تله‌فيلم ظاهر شده درباره حرفه بازيگري با علاقه صحبت مي‌كند و با توجه به اين كه فعاليت سينمايي‌اش بر تلويزيون بيش از اندازه مي‌چربد؛ دنيـاي بازيگري را آنقـدر دوست دارد كه به شــرط پيشنهاد نقش و سوژه خوب برايش كار تلويزيوني و سينمايي فرق نمي‌كند. او از سال 1380 تا 1386 در خارج از كشور در رشته تئاتر و فيلم مشغول به تحصيل بوده كه دليل كم‌كاري خود را نيز همين مشغله‌اش در تحصيل و همچنين تدريس مي‌داند.

حميدرضا افشار كارش را با تئاتر آغاز كرده و «شوكران» بهروز افخمي اولين تجربه جلوي دوربينش بوده است و پس از آن در آثاري چون مسافر (سيروس مقدم)، خانه پدري (فريدون حسن‌پور)، شب دهم (حسن فتحي)، رئيس (مسعود كيميايي) و محاكمه در خيابان (مسعود كيميايي) ايفاي نقش كرده است.
__________________
http://irupload.ir/images/6dzyzrzy0mmq77104rb.jpg

ژست بي خوابي و منگي واسه من نگير دوباره! كسي كه جلوت نشسته عصبي و لت و پاره!
توي پائيز مجاور، وسطاي ماه آذر، شد قرارمون كه باهم بزنيم به سيم آخر!


Babak Rahnama (New Song) :: Khodaye Man
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 
ابزارهای موضوع
نحوه نمایش

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 12:07 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها