#11  
قدیمی 07-26-2009
GolBarg GolBarg آنلاین نیست.
مدیر روانشناسی

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
نوشته ها: 2,834
سپاسها: : 1,221

2,009 سپاس در 660 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Talking

حرکات بدن انساني که در حال بيان حقيقت است چگونه است؟!

دست ها با فاصله از بدن قرار دارند و به اصطلاح، شخص داراي گاردي باز است. کف دست ها رو به بالاست! ( اگر دقت کرده باشيد، زماني که مي خواهيم روراست بودن خود را به مخاطب متذکر شويم، کف يک دست خود را به او نشان مي دهيم! ). همچنين، شخصي که در حال بيان حقيقت است، مستقيم در چشمان شما نگاه مي کند و چشمانش را از مخاطب نمي دزدد!

بالعکس، شخصي که در حال مخفي کردن حقيقت است، و يا دروغ مي گويد:

مستقيم در چشمان شما نگاه نمي کند و چشمانش را از شما مي دزدد!

بيشتر به سمت پايين نگاه مي کند و چشمانش را به زمين مي دوزد!

دست يا پاي خود را بي دليل تکان مي دهد! ( اين کار بخاطر تخليه اضطراب صورت مي گيرد، چرا که هر دروغگويي مضطرب است، تا مبادا دستش رو شود و حرفش را باور نکنيم! )

مويي نامرئي را از کيف يا لباس خود برمي دارد و يا غباري نامرئي را از روي لباس خود مي تکاند( اگر اين حرکت از شنونده اي سر بزند، معني اش آن است که او به حرف شما شک دارد و در عين حال به دليلي نمي خواهد و يا نمي تواند مخالفتش را ابراز کند! )

در اداره هاي پليس، براي تشخيص دروغگو هاي حرفه اي به تعداد پلک زدن هاي آنان در يک بازه زماني مشخص توجه مي کنند. چراکه وقتي شخصي درحال دروغ گفتن است سرعت پلک زدن هاي او بيشتر از حالت عادي است!

زبان بدن در بين فرهنگ ها و کشورهاي مختلف به جز اختلافات مختصري که در ادامه مطلب آمده است! معناي مشترک و يکساني دارد!

يکي از تفاوت ها در زبان بدن، در نشانه هاست!

مثلا علامت شصت دست! در کشور هاي انگليسي زبان به معناي OK است. در بعضي کشورها اگر شصت خيلي بالا بيايد معناي خوبي نمي دهد! و معنايي مانند برو پي کارت! را خواهد داشت. در کشور آمريکا زماني که بخواهند مجاني سوار ماشين شوند، کنار جاده مي ايستند و دست خود را بلند کرده و شصت خود را در امتداد جاده حرکت مي دهند. حال اگر همين حرکت را در کشوري آسيايي انجام دهيد، بعيد نيست حتي با ماشين زيرتان هم بکنند! چرا که در اين کشورها اين علامت معناي خوبي نمي دهد!

يک علامت ديگر، دايره اي است که به کمک شصت دست و انگشت اشاره ساخته مي شود، اين علامت در کشورهاي انگليسي زبان تداعي کننده حرف O از کلمه OK است! همين علامت بدون هيچ تغييري در کشور فرانسه به معناي صفر، هيچ يا پوچ است! در کشور ژاپن به معناي پول، و در کشورهاي حوالي درياي مديترانه سوراخي را نشان مي دهد و نشانه هم جنس بازي است!!!


زبان بدن در حال دست دادن:
انسان هاي سلطه جو زمان دست دادن دست طرف مقابل را به زير دست خود مي آورند، طوري که دست شخص سلطه جو بالا قرار گرفته و کف دست اش رو به زمين است و کف دست شخص مقابل رو به بالاست( مثل دست گداها! )
بهترين حالت دست دادن حالتي است که دست هر دو طرف عمود باشد و کمي هم دستان هم را فشار دهند ( اما نه خيلي زياد ).
بالا و پايين بردن دست ها زماني که به هم دست مي دهيم، از دو بار تا پنج بار عادي است.


دست به کمر ايستادن:
دست به کمر زدن، نشانه احساس برتري و احساس محق بودن فرد است. دو مدل دست به کمر ايستادن داريم:
يکي حالتي که کف دست ها رو به زمين است، اين حالت شديد دست به کمر ايستادن است.
ديگري حالتي که دست روي باسن قرار مي گيرد و کف دست کمي به سمت بالاست! اين حالت خفيف دست به کمر ايستادن است!

دست به سينه شدن:
کسي که دست به سينه مي شود وارد گارد دفاعي شده! در کودکي زماني که از موقعيتي خوشمان نمي آمد، يا در شرايط نگران کننده اي قرار مي گرفتيم، پشت پدر يا مادر خود مخفي مي شديم، اکنون در بزرگسالي همان حرکت را بصورت مخفيانه ( با دست به سينه شدن ) انجام مي دهيم.

شخص با دست به سينه شدن و همچنين با پا روي پا انداختن بين خود و شرايط مقابل رويش حفاظتي مي سازد تا در پشت سر آن احساس امنيت و آرامش بيشتري کند.

اگر در حين تبليغ يک کالا شنونده دست به سينه شد، حتما دليل مخالفت اش را بيابيد و بعد به ادامه تبليغ خود بپردازيد، زيرا همانطور که افکار ما به طور ناخودآگاه حرکات بدن ما را ايجاد مي کنند، اگر مدت زمان طولاني اي در يک حالت بدني بمانيم، طرز فکر ما را تحت تاثير قرار مي گيرد.

در يک آزمايش تعداد شصت دانشجو با شرايط هوشي نزديک به هم را به دو گروه سي نفري تقسيم کردند، به هر دو گروه يک استاد، يک درس يکسان را در شرايط آموزشي يکسان تدريس مي کرد با اين تفاوت که، به گروه اول گفته بودند که در تمام مدت کلاس دست به سينه بنشينند و از گروه دوم خواستند تا راحت و با گاردي باز سر کلاس حاضر شوند!

نتيجه آزمايش بسيار جالب توجه است!

گروهي که با گارد بسته و دست به سينه سر کلاس حاضر شده بودند 38 درصد کمتر از گروه ديگر بحث را متوجه شده بودند! در حالي که تنها تفاوت اين دو گروه در دست به سينه نشستن شان بود!

بار ديگر تکرار مي کنم، در زمان گفتگو اگر مشاهده کرديد طرف مقابل تان وارد گارد دفاعي شده، با سوالي درباره موضوع نظر او را جويا شويد و پس از رفع کردن آن به ادامه بحث بپردازيد!

براي اين کار کافي است،مثلا به او بگوييد: "مي بينم که درباره اش فکر مي کنيد! نظرتان تا اينجاي کار چيست؟! " و سپس به عقب تکيه داده و دستان خود را از هم باز نگه داريد طوري که کف دست ها رو به بالا باشند و بيانگر اينکه شما گوش مي کنيد...


پا روي پا انداختن:
پا روي پا انداختن نوع خفيف تر گارد دفاعي است! و هم در حالت نشسته صورت مي گيرد و هم در حالت ايستاده!

لمس لب:
در لب هاي انسان ها حس گر هاي عصبي بسياري وجود دارد، و با لمس لب احساس آرامش بسياري بالايي مي کنيم.

زماني که هيجان زده مي شويم لب هاي خود را روي هم مي فشاريم، با اين کار به ياد مکيدن سينه مادر در دوران کودکي، آرام مي شويم!

گاهي به جاي لمس کوتاه لب ها، انگشت اشاره، انگشت هاي ديگر ويا دست خود را روي لب هايمان مي گذاريم. در اين حالت شخص يا در حال تفکر است و يا سعي مي کند جلوي خود را بگيرد و حرفي را به زبان نياورد. ( مثلا مخالفتش را ابراز نکند! )

نکته اي که در تحليل حرکات بدن بايد حتما مدنظر قرار بگيرد، اين است که هرگز نبايد زود قضاوت کنيم!

مبادا يک حرکت را به تنهايي و مجزا تحليل کنيم! بلکه بايد به برايند حرکات بدن شخص مقابل توجه کرد و تا آنجا که مي توانيم قضاوت خود را به تعويق بيندازيم! بايد يک حرکت را در کنار حرکات ديگر شخص تحليل کرد تا مبادا دچار اشتباه شويم!

مثلا ممکن است کسي که دست کمر ايستاده کليه هايش درد مي کند! يا کسي که دست به سينه ايستاده سردش است!! و يا ده ها احتمال ديگر...


لمس کردن چانه:
لمس چانه هم نشان از تفکر است. در اينجا لازم مي دانم نگاه از بالا و پايين را هم توضيح دهم، زماني که شنونده لب يا چانه خود را لمس مي کند، اگر سرش به سمت پايين متمايل باشد و از پايين به بالا نگاه کند در حال ارزيابي و تفکر است.

و اگر سر به سمت بالا متمايل باشد و چشم ها از بالا به پايين نگاه کنند، بيانگر ترديد شنونده است!

لمس کردن چانه:
لمس چانه هم نشان از تفکر است. در اينجا لازم مي دانم نگاه از بالا و پايين را هم توضيح دهم، زماني که شنونده لب يا چانه خود را لمس مي کند، اگر سرش به سمت پايين متمايل باشد و از پايين به بالا نگاه کند در حال ارزيابي و تفکر است.

و اگر سر به سمت بالا متمايل باشد و چشم ها از بالا به پايين نگاه کنند، بيانگر ترديد شنونده است!

(از خودم: دوستان متوجه کلمات کلیدی باشند تا احساس نکنند که تناقضی وجود دارد در پست قبلی دست به چانه بود و با لمس کردن به نظر بنده متفاوت هست. همچنین در مواردی که در زیر وجود دارد.)

لمس کردن چشم:
يک کودک زماني که نمي خواهد صحنه اي را ببيند، با دست جلوي چشمانش را مي گيرد، در بزرگسالي همان حرکت را با زيرکي و بصورت مخفيانه انجام مي دهيم. بدين صورت که با دست خود چشم هايمان را مي ماليم.

مردها با پشت دست و خيلي محکم اين کار را انجام مي دهند اما خانم ها معمولا بدليل آرايشي که دارند خيلي ظريف تر اين حرکت را انجام مي دهند و گاها به لمس کردن زير چشم با نوک انگشت اشاره اکتفا مي کنند.


لمس کردن گوش:
خاراندن پشت گوش بوسيله شنونده، نشانه عدم تمايل به شنيدن بدگويي است! اگر با حرکت سر به يک سمت مثلا چپ يا راست همراه باشد، طوري که شخص از گوشه چشم به حرف هاي گوينده گوش کند، نشان از ترديد شنونده است.

اگر شخصي در زمان سخن گفتن پشت گوش خود را بخاراند، نشانه خوبي نيست و اثر منفي روي شنونده خواهد گذاشت! مانند اينکه خود گوينده نسبت به سخنان خود اطمينان کافي را ندارد!
اکثرا مردها زماني که به کسي علاقه دارند سرشان را به يک سمت متمايل مي کنند و با لاله گوششان بازي مي کنند!



تکيه دادن به چيزي:
تکيه دادن به اشيا نشانه احساس مالکيت نسبت به آنهاست! مثلا مجري برنامه بيشتر از ميهمانان آن برنامه به ميز تکيه مي دهد!


دايره ساختن با دست، در فضا:
ساختن دايره اي فرضي در فضا به کمک يک دست و يا حتي دو دست، بيانگر تسلط فرد به موضوع مورد بحث است!



تکينيک حرکات آينه اي:
تکنيک حرکات آينه اي، يکي از راه هاي نفوذ در دلهاست!

به کمک اين روش شما مي توانيد با سرعتي غير قابل باور در دل ديگران نفوذ کنيد، ديگران را با خود همراه کنيد تا جايي که حتي با اولين ملاقات به شما اطمينان کنند!

تکنيک بسيار ساده است: تنها کافي است حرکات بدن شخص مورد نظر خود را تقليد کنيد! طرز نشستن، حرکات دست، جهت قرار گرفتن سر و ...

مراقب باشيد مبادا رفتار شما آنقدر افراطي يا سريع باشد که شخص احساس کند مورد تمسخر شما قرار گرفته است.

اين تکنيک به اين دليل بسيار موثر است که شخص بصورت کاملا ناخودآگاه احساس صميميت بسيار زيادي نسبت به شما پيدا مي کند. چرا که انسان هاي همفکر و هم حس، حالات بدنشان به هم بسيار شبيه است.

در تله پاتي هم، کساني که حالات بدن شبيه به هم دارند، سرعت تله پاتي بين آنان بيشتر مي شود.




مکان نشستن:
در برخورد با مردها و زن ها، مکان نشستن با هم متفاوت است:

مردها وقتي با شخصي احساس صميميت مي کنند، روبروي او مي نشينند! و نسبت به تازه واردي که روبروي آنها بنشيند، حس و نظر خوبي نخواهند داشت.

زنان زماني که با شخصي احساس صميميت مي کنند، کنار او مي نشينند! و نسبت به تازه واردي که کنار آنان بنشيند، حس و نظر خوبي نخواهند داشت.

در نخستين برخورد، پيشنهاد مي شود براي موفقيت در ارتباط، اگر طرف مقابل شما مرد است ابتدا مکان ايستادن و يا صندلي خود را کنار او قرار دهيد و سپس آرام آرام موقعيت خود را به روبروي او، تغيير دهيد.

و براي اولين برخورد با يک خانم، بالعکس عمل کنيد، ابتدا روبروي او و سپس آرام آرام در کنارش قرار بگيريد.




امتداد جهت پاها:
انسان ها همواره به سمت کسي، چيزي و يا موقعيتي مي ايستند که نسبت به آن تمايل بيشتري دارند. در گفتگو هاي سه نفره، زماني که به صورت مثلثي مي ايستيم، همواره رو به روي کسي مي ايستيم که به او تمايل بيشتري داريم.

گاهي پيش مي آيد که مجبوريم به سمت شخص و موقعيت ديگري توجه کنيم ( ولي کماکان تمايل مان به سمت شخص قبلي است ) در اين مواقع، روي خود را به سمتي که مجبور شده ايم برمي گردانيم، اما هنوز هم امتداد پاهاي ما رو به سمت شخص قبلي است!!

اشخاصي که در اتاق، امتداد پاهايشان رو به سمت درب خروجي است، به ادامه گفتگو تمايلي ندارند (خسته شده اند يا بيرون از اتاق کاري دارند) و مي خواهند هرچه سريع تر از اتاق خارج شوند!



دست زير چانه:
يک شنونده در چند حالت دستش را زير چانه اش قرار مي دهد:

يکي در زماني که مشتاقانه به حرف سخنران گوش مي دهد و مجذوب آن بحث شده است. در اين حالت شنونده معمولا کمي به سمت جلو متمايل مي شود. انگشت شصت خود را زير چانه قرار مي دهد و يکي از انگشتان ديگرش (مثلا انگشت اشاره) را روي لب قرار مي دهد.

توجه داشته باشيد اگر همين حالت شصت و انگشت اشاره (که روي لب قرار گرفته است) با تکيه دادن شنونده به صندلي و احيانا با پا روي پا انداختن او همراه باشد، نشان از شنيدن منتقدانه و متفکرانه است! در اين شرايط نبايد زياد تعجب کنيد اگر شنونده منتقد، با دست ديگرش آرنج دستي که زير سر قرار داده است را نگه دارد! چرا که اين حرکت، يکي از حالات ظريف دست به سينه شدن( گارد دفاعي ) است.

يکي ديگر از شرايطي که شنونده دستش را زير چانه مي زند، حالتي است که او از بحث خسته شده!! اين حالت را به راحتي مي توان از حالت قبلي تميز داد، چرا که شنونده اي که خسته شده باشد، از دست خود به عنوان يک تکيه گاه براي سر استفاده مي کند و اگر دستش را از زير سر بردارد، سرش خواهد افتاد! و يک سوال؟! اگر اين شنونده انگشتانش را هم روي لبش قرار داده باشد چه معنايي را مي دهد؟!

آفرين! او هم خسته شده و هم مخالفتش را از شما پنهان مي کند.




تکان دادن سر:
تکان دادن سر در جهت بالا و پايين، معناي تاييد و بله را مي دهد! يک شنونده باهوش از همين حرکت سر براي نفوذ در دل سخنران استفاده مي کند. يک بار اين حرکت را سر يک کلاس امتحان کنيد! وقتي استاد در حين توضيح دادن درس به دانشجو ها نگاه مي کند، شما سرتان را آرام و پياپي به سمت بالا و پايين (طوري که معناي بله بدهد!) تکان دهيد، خواهيد ديد که در مدت بسيار کمي، توجه استاد در ميان تمامي شاگردان به شما جلب خواهد شد! و احيانا آخر ترم مورد لطف استاد هم قرار خواهيد گرفت!!(البته بنده پیشنهاد میکنم افراط در این کار نکنید )

اين حرکت را در گفتگو هاي دو نفره هم انجام دهيد! اين حرکت کوچک سر، معجزه مي کند! اين حرکت پيام هاي ناخودآگاهي را به شنونده ارسال مي کند مثل: من به تو توجه مي کنم! هوش و حواسم به توست عزيزم! گوش مي کنم گلم! درکت مي کنم! و ....

حرکت ديگري که با سر انجام مي دهيم، حرکت سر به سمت چپ و راست است. اين حرکت معناي نفي مي دهد، معني " نه! " اين حرکت را در طفوليت هم انجام مي داديم، زماني که نوزاد از شير مادر سير مي شود، با حرکت دادن سرش به سمت چپ و راست، سينه مادر را پس مي زند و سير شدنش را اعلام مي کند.

با تلخیص و اصلاح غلط های املایی
منبعی که من استفاده کرده فروم پی سی ورد هست
__________________

پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #12  
قدیمی 07-26-2009
GolBarg GolBarg آنلاین نیست.
مدیر روانشناسی

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
نوشته ها: 2,834
سپاسها: : 1,221

2,009 سپاس در 660 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

همه‌ مردم‌ «مشاهده‌گر» رفتارهاي‌ هم‌نوعانشان‌ هستند و غالباً برداشتي‌ ذهني‌ از حالت‌ بدن‌، ژست‌ يا حركات‌ دست‌ و صورت‌ آنها دارند. هدف‌ از مشاهده‌ مردم‌، دستيابي‌ به‌ درك‌ عميق‌تر تعاملات‌ انساني‌ و نيز پيش‌بيني‌ رفتارهاي‌ احتمالي‌ انسان‌ است‌ كه‌ نشان‌ مي‌دهد چگونه‌ نوع‌ خاصي‌ از رفتار شكل‌ مي‌گيرد و يا تغيير مي‌كند. چنين‌ الگوهايي‌ سبب‌ شناسايي‌ رفتارهاي‌ مختلف‌ مي‌شوند و با استفاده‌ از آنها مي‌توان‌ پي‌ برد كه‌ در هنگام‌ تعاملات‌ و ارتباط‌هاي‌ زباني‌، زير لايه‌ سطحي‌ اين‌ رفتارها چه‌ چيزي‌ در حال‌ رخ‌ دادن‌ است‌. پرسشي‌ كه‌ مطرح‌ مي‌شود اين‌ است‌ كه‌ آيا زبان‌ بدن‌ تماماً ذاتي‌ است‌ و يادگيري‌ در آن‌ هيچ‌ نقشي‌ ندارد و يا بخشي‌ از نشانه‌هاي‌ زبان‌ بدن‌ تابع‌ ويژگي‌هاي‌ اجتماعي‌ است‌؟ تنها راه‌ پاسخ‌ دادن‌ به‌ اين‌ پرسش‌ مشاهده‌ مردم‌ است‌؛ اينكه‌ آيا صرف‌ نظر از فشارهاي‌ فرهنگي‌ متفاوت‌ زبان‌ بدن‌ در تمامي‌ جوامع‌ بشري‌ به‌ يك‌ صورت‌ رخ‌ مي‌دهد يا خير. مثلاً آيا در همه‌ جا وقتي‌ مردم‌ عصباني‌ هستند پاي‌ خود را به‌ زمين‌ مي‌كوبند، يا در هنگام‌ خشم‌ دندان‌قروچه‌ مي‌كنند و يا زماني‌ كه‌ با دوستي‌ سلام‌ عليك‌ مي‌كنند ابروهاي‌ خود را بالا مي‌برند. براي‌ پاسخ‌ دادن‌ به‌ اين‌ پرسش‌ در ادامه‌ به‌ بررسي‌ انواع‌ رفتارهاي‌ بدن‌ مي‌پردازيم‌.

رفتارهاي‌ اكتشافي‌

مشاهده‌ عربي‌ صحرانشين‌، فيلسوفي‌ آلماني‌ يا روشنفكري‌ فرانسوي‌ كه‌ هر سه‌ دست‌ به‌ سينه‌ نشسته‌اند، سبب‌ پديد آمدن‌ اين‌ تصور مي‌شود كه‌ چنين‌ رفتارهايي‌ ذاتي‌اند؛ حال‌ آنكه‌ گذاشتن‌ دستها بر روي‌ سينه‌ رفتاري‌ اكتشافي‌ است‌. گونه‌ انسان‌ دست‌هايي‌ با ساخت‌ همانندي‌ را به‌ ارث‌ برده‌ است‌، چه‌ صحرانشين‌ باشد چه‌ فيلسوف‌ يا متفكر. در مرحله‌اي‌ از زندگي‌، انسان‌ از طريق‌ فرايند آزمون‌ و خطا به‌ مجموعه‌ طرح‌هاي‌ احتمالي‌اي‌ كه‌ بر اساس‌ آن‌ مي‌تواند دست‌هايش‌ را بر روي‌ سينه‌اش‌ بگذارد كشف‌ مي‌كند. با توجه‌ به‌ محدود بودن‌ اين‌ مجموعه‌ احتمالي‌، مشابه‌ بودن‌ چنين‌ رفتاري‌ ميان‌ انسانها ديگر چندان‌ عجيب‌ نخواهد بود. بنابراين‌ رفتارهاي‌ اكتشافي‌ تا حدودي‌ ذاتي‌اند زيرا بر اساس‌ امكانات‌ ژنتيكي‌ يا آناتومي‌ بدن‌ انسان‌ شكل‌ گرفته‌ است‌ نه‌ صرفاً بر پايه‌ دستورالعملهاي‌ ژنتيكي‌ مشخص‌. رفتارهاي‌ اكتشافي‌ به‌ صورت‌ ناخودآگاه‌ در طول‌ فرايند رشد كسب‌ مي‌شوند. از اين‌رو نمي‌توان‌ به‌ روشني‌ نحوه‌ عملكرد و حتي‌ زمان‌ دقيق‌ يادگيري‌شان‌ را توضيح‌ داد. اين‌ رفتارها جهان‌شمول‌ هستند و به‌ همين‌ دليل‌ غالباً با رفتارهاي‌ ذاتي‌ اشتباه‌ گرفته‌ مي‌شوند.

رفتارهاي‌ جذبي‌
رفتارهاي‌ جذبي‌ رفتارهايي‌ هستند كه‌ انسان‌ به‌ صورت‌ ناخودآگاه‌ از ساير هم‌نوعانش‌ تقليد مي‌كند. همانند رفتارهاي‌ اكتشافي‌ توضيح‌ دقيق‌ زمان‌ و نحوه‌ يادگيري‌ اين‌ رفتارها مشكل‌ است‌. اما برخلاف‌ رفتارهاي‌ اكتشافي‌، رفتارهاي‌ جذبي‌ فرهنگ‌ ـ بنياد است‌ و از گروهي‌ به‌ گروهي‌، از فرهنگي‌ به‌ فرهنگي‌ و از جامعه‌اي‌ به‌ جامعه‌ ديگر تفاوت‌ دارد. از آنجا كه‌ انسان‌ موجودي‌ مقلد است‌، غيرممكن‌ است‌ در جامعه‌اي‌ زندگي‌ كند و از الگوهاي‌ رفتاري‌ خاص‌ آن‌ جامعه‌ تأثير نپذيرد. از اين‌ روست‌ كه‌ شيوه‌ خنديدن‌، اخم‌ كردن‌، راه‌ رفتن‌ و ايستادن‌ تابع‌ همين‌ تأثيرات‌ اجتماعي‌ است‌. تخطي‌ يا اغراق‌ در نشان‌ دادن‌ چنين‌ رفتارهايي‌ منجر به‌ خدشه‌دار شدن‌ ارتباط‌ مي‌گردد. اجراي‌ ناخوشايند مجري‌ برنامه‌ صندلي‌ داغ‌ ريشه‌ در بزرگنمايي‌ بيش‌ از حد احساساتش‌ با به‌ كارگيري‌ زبان‌ بدن‌ خاص‌ آن‌ و نيز استفاده‌ نامناسب‌ و بيجا از آن‌ دارد. مثلاً وي‌ براي‌ نشان‌ دادن‌ تأثر يا حظ‌ ناشي‌ از سخنان‌ مهمان‌ چنان‌ در حركات‌ خود اغراق‌ مي‌كند كه‌ گويي‌ تفاوت‌ بازيگري‌ را با مجريگري‌ نمي‌داند.

رفتارهاي‌ آموخته‌
رفتارهايي‌ هستند كه‌ به‌ صورت‌ كاملاً آگاهانه‌ از طريق‌ آموزش‌ يا مشاهده‌ و تمرين‌ تحليلي‌ فردي‌ فراگرفته‌ مي‌شوند. در يك‌ سوي‌ طيفِ رفتارهاي‌ آموخته‌، رفتارهاي‌ بسيار پيچيده‌ و مشكلي‌ چون‌ راه‌ رفتن‌ روي‌ دستها ـ كه‌ آكروبات‌بازها انجامش‌ مي‌دهند ـ وجود دارد و در سوي‌ ديگر طيف‌، رفتارهاي‌ ساده‌اي‌ چون‌ چشمك‌ زدن‌ و دست‌ تكان‌ دادن‌ ديده‌ مي‌شود. در بعضي‌ موارد برخي‌ از رفتارهاي‌ آموخته‌ با رفتارهاي‌ جذبي‌ همپوشي‌ دارند مثلاً دست‌ تكان‌ دادن‌. نكته‌ جالب‌ توجه‌ اينكه‌ رفتارهاي‌ به‌ نظر ساده‌ در هنگام‌ فراگيري‌ بسيار دشوار بوده‌اند. كودكي‌ را به‌ خاطر آوريد كه‌ مي‌كوشد چشمك‌زدن‌ يا سوت‌زدن‌ ياد بگيرد. به‌ همين‌ دليل‌ است‌ كه‌ بعضي‌ از افراد هيچگاه‌ نمي‌توانند چشمك‌ يا سوت‌ بزنند. اين‌ رفتارها نيز به‌ شدت‌ تابع‌ شرايط‌ فرهنگي‌ جامعه‌اند. با ديدن‌ دوستي‌ يا همكاري‌ در ايستگاه‌ مترو ناخودآگاه‌ با گذاشتن‌ دستها بر روي‌ سينه‌ به‌ او چاكرم‌، مخلصم‌ هم‌ مي‌گوييم‌ يا با بالا بردن‌ دست‌ به‌ او سلام‌ و احوال‌پرسي‌ مي‌كنيم‌؛ نكته‌ جالب‌ و مهم‌ اين‌ است‌ كه‌ فاصله‌ بين‌ ما آنقدر زياد است‌ كه‌ ما اصلاً صداي‌ همديگر را نمي‌شنويم‌.

رفتارهاي‌ تلفيقي‌
تا به‌ اينجا مي‌توان‌ نتيجه‌ گرفت‌ كه‌ انسان‌ به‌ چهار شيوه‌ متفاوت‌ زبان‌ بدن‌ را فرامي‌گيرد: خصوصيات‌ ژنتيكي‌، كشفيات‌ شخصي‌، جذب‌ اجتماعي‌ و آموزش‌ آگاهانه‌. هر يك‌ از رفتارهاي‌ پيش‌گفته‌ تحت‌ تأثير عوامل‌ اجتماعي‌ يا فرهنگي‌ قرار مي‌گيرند. مثلاً رفتارهاي‌ ذاتي‌ غالباً به‌ طور چشمگيري‌ تحت‌ تأثير فشارهاي‌ اجتماعي‌ اصلاح‌ و تعديل‌ مي‌شوند. گريه‌هاي‌ بچگانه‌ در طول‌ زندگي‌ به‌ دليل‌ مسائل‌ فرهنگي‌ تبديل‌ به‌ اشك‌ ريختن‌هاي‌ آرام‌ و بي‌صدا، هق‌هق‌هاي‌ سركوب‌ شده‌، جيغ‌هاي‌ هيستريكي‌ و يا ناله‌هاي‌ رقت‌بار مي‌شوند. عملكردهاي‌ اكتشافي‌ نيز به‌ روشي‌ مشابه‌ تحت‌ تأثير رقابتهاي‌ ناخودآگاهِ الگوهاي‌ اجتماعي‌ قرار مي‌گيرند. نشستن‌ در حالي‌ كه‌ پاها روي‌ هم‌ انداخته‌ شده‌اند احتمالاً به‌ عنوان‌ رفتاري‌ كه‌ نشان‌دهنده‌ آرامش‌ و اطمينان‌ است‌ كشف‌ شد اما بعدها بر اثر قواعد نانوشته‌ اجتماعي‌ فراگير شد. بچه‌ها بدون‌ اينكه‌ از چنين‌ كاركردي‌ آگاهي‌ داشته‌ باشند شروع‌ به‌ تقليد اين‌ رفتار مي‌كنند. يا دختربچه‌ها با ديدن‌ پليس‌ يا نيروي‌ انتظامي‌ مانند مادران‌ خود روسري‌ خود را مرتب‌ مي‌كنند بدون‌ اينكه‌ از دليل‌ اين‌ كار آگاهي‌ داشته‌ باشند.


كاربرد زبان‌ بدن‌
كاركردهاي‌ زبان‌ بدن‌ را مي‌توان‌ به‌ شش‌ طبقه‌ اصلي‌ تقسيم‌ كرد. پنج‌ رفتار منحصر به‌ انسان‌ است‌ و بستگي‌ به‌ ذهن‌ پيچيده‌ و كاملاً تكامل‌يافته‌ او دارد. تنها رفتاري‌ كه‌ بين‌ انسان‌ و حيوان‌ مشترك‌ است‌، رفتارهاي‌ احساسي‌ است‌. از سوي‌ ديگر چنين‌ رفتارهايي‌ به‌ دليل‌ ذاتي‌ بودن‌، در تمام‌ جوامع‌ بشري‌ به‌ صورت‌ نسبتاً مشابهي‌ ديده‌ مي‌شوند. حركات‌ صورت‌ از جمله‌ اين‌ رفتارهاست‌ كه‌ در تعاملات‌ روزمره‌ كاربرد بسيار و فراگير دارد.

1-كاربرد احساسي‌
تمام‌ نخستي‌ها مي‌توانند احساساتشان‌ را از طريق‌ صورت‌ بيان‌ كنند. در گونه‌هاي‌ پيشرفته‌تر عضلات‌ صورت‌ به‌ شدت‌ تكامل‌ يافته‌ است‌ و انجام‌ مجموعه‌ زيادي‌ از حالات‌ چهره‌ را امكان‌پذير مي‌سازد. در انسان‌ چنين‌ تكاملي‌ به‌ بالاترين‌ حد خود مي‌رسد و مي‌توان‌ گفت‌ كه‌ علائم‌ غيركلامي‌ از طريق‌ صورت‌ انسان‌ منتقل‌ مي‌شوند. دستهاي‌ انسان‌ نيز به‌ همان‌ اندازه‌ حائز اهميت‌اند. زيرا مي‌توانند كوچكترين‌ تغييراتي‌ را كه‌ هنگام‌ گفتگو در حالات‌ روحي‌ مشاركين‌ رخ‌ مي‌دهد با حركات‌ بسيار ظريفي‌ نشان‌ دهند. در جام‌ جهاني‌ فوتبال‌، در ديداري‌ حساس‌، موقعيت‌ گلي‌ را به‌ ياد آوريد كه‌ از دست‌ مي‌رود. در چنين‌ بافتي‌ به‌ طور ناخودآگاه‌ با گفتن‌ آه‌ يا اَه‌ يا واي‌ دستهاي‌ تماشاچيان‌ بر روي‌ سرهايشان‌ قلاب‌ مي‌شود.

2- كاربرد ميميك‌
رفتارهاي‌ ميميك‌ رفتارهايي‌ هستند كه‌ غالباً گوينده‌ تلاش‌ مي‌كند تا حد امكان‌ آنها را به‌ خوبي‌ تقليد كند. در انجام‌ چنين‌ رفتارهايي‌ است‌ كه‌ رفتارهاي‌ مشترك‌ ميان‌ انسان‌ و حيوان‌ از يكديگر متمايز مي‌شوند و رفتارها كاملاً خاص‌ انسان‌ مي‌گردند. در اين‌ نوع‌ رفتارها تلاش‌ مي‌شود تا كپي‌ برابر اصلي‌ از تصويري‌ ارائه‌ شود. اين‌ تصوير مي‌تواند مربوط‌ به‌ انسان‌، حيوان‌، يك‌ شي‌ء و حتي‌ يك‌ عمل‌ باشد. در انجام‌ حركات‌ ميميك‌ نبايد قاعده‌ تصنعي‌ اعمال‌ گردد. يك‌ ميمِ (mime) موفق‌ بايد به‌ گونه‌اي‌ اجرا شود كه‌ حتي‌ كسي‌ كه‌ پيش‌تر آنرا نديده‌ نيز به‌ خوبي‌ پيامش‌ را درك‌ كند. اساساً سه‌ نوع‌ رفتار ميميك‌ وجود دارد.

ميم‌هاي‌ اجتماعي‌:
به‌ اين‌ نوع‌ ميم‌ها كه‌ به‌ صورت‌ فراگيري‌ در جامعه‌ كاربرد دارد و همه‌ از آن‌ استفاده‌ مي‌كنند، ميم‌هاي‌ حفظ‌ ظاهر هم‌ گفته‌ مي‌شود. خود را در مهماني‌اي‌ تصور كنيد كه‌ به‌ شما بد مي‌گذرد، اما هر بار با ديدن‌ صاحب‌ مهماني‌ لبخند مهربان‌تر و از سر شادي‌ بيشتري‌ تحويلش‌ مي‌دهيد. يا دوستان‌ و اقوام‌ دوري‌ كه‌ در مراسم‌ عزاداريِ عزيزي‌ از دست‌ رفته‌، خود را بيش‌ از آنچه‌ حقيقتاً هستند غمگين‌ و ناراحت‌ نشان‌ مي‌دهند. در ميم‌هاي‌ اجتماعي‌ تمام‌ تلاش‌ انسان‌ براي‌ گول‌ زدن‌ ديگران‌ است‌ نه‌ خودش‌. براي‌ خوشنودي‌ ديگران‌ مي‌خندد، گريه‌ مي‌كند يا مي‌رقصد.

ميم‌هاي‌ نمايشي‌:
رفتارهايي‌ هستند كه‌ هنرپيشگان‌ و بازيگران‌ از آن‌ استفاده‌ مي‌كنند و غالباً از طريق‌ تماشاي‌ دقيق‌ چنين‌ رفتارهايي‌ و يا انجام‌ دادن‌ يا تمركز كردن‌ بر آنهاست‌ كه‌ در هنگام‌ بازي‌ مي‌توانند به‌ ايفاي‌ نقشي‌ خاص‌ بپردازند. اكنون‌ مي‌توانيم‌ دريابيم‌ كه‌ چرا بازي‌ اكثر سريال‌هاي‌ خانوادگي‌ ايراني‌ به‌ مذاق‌ مخاطب‌ خوش‌آيند نيست‌. زيرا اكثراً رفتارهاي‌ تصنعي‌اي‌ هستند كه‌ از بازنمود واقعي‌شان‌ در زندگي‌ روزمره‌ فاصله‌ دارند و برعكس‌ مجموعه‌ سريال‌ «زير تيغ‌» بخشي‌ از موفقيت‌ خود را مديون‌ بازيگراني‌ است‌ كه‌ فضايي‌ بسيار باورپذير خلق‌ مي‌كنند.
ميم‌هاي‌ نسبي‌:
در اين‌ نوع‌ ميم‌ها انسان‌ از چيزهايي‌ الگوبرداري‌ مي‌كند كه‌ هيچوقت‌ نبوده‌ و نمي‌تواند باشد. مانند پرنده‌ يا قطره‌ باران‌. غالباً در اين‌ نوع‌ ميم‌ها نقش‌ دستها بيش‌ از ساير بخشهاي‌ بدن‌ است‌. مثلاً براي‌ نشان‌ دادن‌ پرنده‌ دستها مانند بال‌ باز و بسته‌ مي‌شوند. يا براي‌ شليك‌ كردن‌ از دو انگشت‌ دست‌ براي‌ ساختن‌ تفنگ‌ استفاده‌ مي‌شود.


3-كاربردهاي‌ طرح‌واره‌اي‌
رفتارهاي‌ طرح‌واره‌اي‌ گونه‌ خلاصه‌ شده‌ رفتارهاي‌ ميم‌ هستند. در اين‌ رفتار تلاش‌ مي‌شود تا از طريق‌ توجه‌ به‌ تنها يك‌ ويژگي‌ برجسته‌ از چيزي‌ و نماياندنش‌، طرحي‌ از آن‌ ارائه‌ شود. بنابراين‌ چنين‌ طرحي‌ نمي‌تواند كاملاً واقعي‌ باشد. مثلاً با قرار دادن‌ دستهاي‌ مشت‌ شده‌ در دو طرف‌ سر در حالي‌ كه‌ انگشتهاي‌ اشاره‌ كاملاً باز يا خميده‌ هستند يا با مشت‌ كردن‌ دست‌ هنگامي‌ كه‌ انگشتهاي‌ اشاره‌ و كوچك‌ كاملاً باز هستند مي‌توان‌ طرحي‌ از گاو ارائه‌ كرد. البته‌ بايد به‌ خاطر داشت‌ كه‌ شيوه‌ نشان‌ دادن‌ طرح‌واره‌ها تماماً فرهنگي‌ بوده‌ و تابع‌ محدوديتهاي‌ فرهنگي‌ است‌.

4-كاربردهاي‌ سمبليك‌
رفتارهاي‌ سمبليك‌ به‌ كيفيتي‌ انتزاعي‌ اشاره‌ دارند كه‌ معادل‌ مشخصي‌ در دنياي‌ اشياء يا حركات‌ ندارند. بنابراين‌ به‌ سمت‌ انتزاعي‌ شدن‌ پيش‌ مي‌روند. چنين‌ رفتارهايي‌ كاملاً فرهنگي‌اند و از جامعه‌اي‌ به‌ جامعه‌ ديگر تفاوت‌ دارند. مثلاً در ايران‌ براي‌ نشان‌ دادن‌ پيروزي‌ در هر زمينه‌اي‌ از علامت‌ دست‌، به‌ صورت‌ “V“ استفاده‌ مي‌كنند، در حالي‌ كه‌ در انگلستان‌ يا ساير كشورهاي‌ انگليسي‌ زبان‌ تنها براي‌ پيروزي‌ در جنگ‌ از اين‌ نشانه‌ استفاده‌ مي‌شود و در ساير موارد، دست‌ مشت‌ شده‌اي‌ كه‌ تنها انگشت‌ شست‌ رو به‌ بالا باز است‌ كاربرد دارد. در برخي‌ كاربردهاي‌ سمبليكِ زبان‌، شاهد تصويرگونگي‌ هستيم‌. براي‌ نمونه‌ مي‌توان‌ به‌ نشانه‌هاي‌ متفاوتي‌ كه‌ در جوامع‌ مختلف‌ براي‌ اشاره‌ به‌ احمق‌ بودن‌ به‌ كار مي‌رود اشاره‌ كرد كه‌ در همه‌ آنها به‌ نوعي‌ به‌ شقيقه‌ها اشاره‌ مي‌شود؛ جايي‌ كه‌ احتمالاً تفكر در آن‌ واقع‌ شده‌ است‌.

5- كاربردهاي‌ تخصصي‌
اين‌ رفتارها در مشاغل‌ و حرفه‌هاي‌ گوناگون‌ براي‌ بيان‌ معاني‌ خاص‌ مورد استفاده‌ قرار مي‌گيرند و معمولاً براي‌ كساني‌ كه‌ در خارج‌ از آن‌ حرفه‌ فعاليت‌ مي‌كنند معناي‌ خاصي‌ ندارند. به‌ نظر مي‌رسد اين‌ نوع‌ رفتارها جهاني‌اند و در بين‌ تمامي‌ افرادي‌ كه‌ در آن‌ رشته‌ كار يكسان‌اند. به‌ عنوان‌ مثال‌ آتش‌نشانان‌ در همه‌ جاي‌ دنيا براي‌ نشان‌ دادن‌ بالا بردن‌ فشار آب‌، دست‌ راست‌ خود را بالا مي‌برند در حالي‌ كه‌ دست‌ چپشان‌ در كنار بدنشان‌ قرار دارد. يا براي‌ نشان‌ دادن‌ كاهش‌ فشار در حالي‌ كه‌ دست‌ راست‌ را در امتداد شانه‌ باز نگاه‌ داشته‌اند دست‌ چپ‌ را بالا مي‌برند. به‌ كارگيري‌ زبان‌ بدني‌ خاص‌ در جايي‌ كه‌ ضرورتي‌ براي‌ به‌ كارگيري‌اش‌ وجود ندارد مي‌تواند به‌ طور ناخودآگاه‌ مقبول‌ باشد. همه‌ ما با ديدن‌ سردار رويانيان‌ به‌ توصيه‌هاي‌ او با دقت‌ گوش‌ مي‌كنيم‌. زيرا وي‌ حتي‌ در مصاحبه‌اي‌ تلويزيوني‌ نيز از زبان‌ بدن‌ خاص‌ يك‌ پليس‌ استفاده‌ مي‌كند كه‌ اين‌ امر به‌ توصيه‌هاي‌ او تا حد زيادي‌ اعتبار مي‌بخشد. مثلاً در هنگام‌ صحبت‌ كردن‌، كف‌ دو دست‌ خود را لحظه‌اي‌ مقابل‌ صورت‌ مخاطب‌ مي‌گيرد كه‌ تداعي‌ كننده‌ فرمان‌ ايست‌ به‌ رانندگان‌ است‌.


6-كاربردهاي‌ كدگذاري‌ شده‌
برخلاف‌ ساير كاربردهاي‌ پيش‌گفته‌، اين‌ كاربرد بخشي‌ از نظام‌ رسمي‌ نشانه‌هاست‌. نشانه‌هاي‌ چنين‌ كاربردي‌ در چارچوب‌ نظام‌ نشانه‌اي‌ پيچيده‌اي‌ شكل‌ مي‌گيرد كه‌ منجر به‌ پيدايش‌ يك‌ نظام‌ زباني‌ حقيقي‌ مي‌گردد. ويژگي‌ منحصر به‌ فرد اين‌ نظام‌ اين‌ است‌ كه‌ ارزش‌ هر نشانه‌ در ارتباط‌ با ساير نشانه‌ها تعريف‌ مي‌شود و اصول‌ صورت‌بندي‌ شده‌اي‌ بر كاربردشان‌ نظارت‌ مي‌كند. نمونه‌ بارز اين‌ كاربرد زبان‌ بدن‌ را مي‌توان‌ در زبان‌ اشاره‌ يافت‌ كه‌ ناشنوايان‌ براي‌ ارتباط‌ با يكديگر از آن‌ استفاده‌ مي‌كنند.
با طرح‌ اين‌ بحث‌ مفصل‌ درباره‌ زبان‌ بدن‌، نگارنده‌ مي‌كوشد به‌ اهميت‌ كاربرد زبان‌ بدن‌ در ارتباطات‌ روزمره‌ بپردازد. گرايس‌ با قائل‌ شدن‌ به‌ ضرورت‌ رعايت‌ چهار اصل‌ كميت‌، كيفيت‌، شيوه‌ و ارتباط‌ ـ كه‌ به‌ ترتيب‌ ناظر بر دادن‌ اطلاعات‌ به‌ اندازه‌ كافي‌، راست‌ گفتن‌، پرهيز از مبهم‌گويي‌ و پرداختن‌ به‌ موضوع‌ صحبت‌ است‌ ـ كوشيد تا موفقيت‌آميز بودن‌ ارتباط‌ را تحت‌ عنوان‌ «اصل‌ همكاري‌» صورت‌بندي‌ كند. با وجود اين‌ در گفتمان‌هاي‌ روزمره‌ در سطوح‌ مختلف‌ جامعه‌ از جمله‌ گفتمان‌هاي‌ سياسي‌، فرهنگي‌، انتقادي‌ و غيره‌، حتي‌ با رعايت‌ تمام‌ اصول‌ همكاري‌ گرايس‌، ارتباط‌ به‌ شكل‌ طبيعي‌ و موفق‌ شكل‌ نمي‌گيرد. خاستگاه‌ چنين‌ ناكامي‌اي‌ را بايد در عدم‌ كاربرد زبان‌ بدن‌ مناسب‌ با موقعيت‌هاي‌ مورد نظر دانست‌. معلمي‌ كه‌ مي‌كوشد در كلاس‌، دانش‌آموزي‌ را تشويق‌ كند، بايد بتواند به‌ درستي‌ از طريق‌ حركات‌ دست‌ و صورت‌، نگاه‌ اميدواركننده‌ و تكان‌دادن‌هاي‌ آرام‌ سر نيز چنين‌ حسي‌ را به‌ او القا كند. يا سخنراني‌ كه‌ در حال‌ ايراد نطقي‌ درباره‌ روش‌هاي‌ غلبه‌ بر فراموشي‌ است‌، نبايد پيوسته‌ با دست‌ لاله‌ گوش‌ خود را بگيرد. زيرا چنين‌ رفتاري‌ دقيقاً معادل‌ فراموش‌ كردن‌ بخشي‌ از موضوع‌ صحبت‌ است‌. بار ديگر كه‌ به‌ سخنراني‌ دكتر حسين‌ الهي‌ قمشه‌اي‌ گوش‌ مي‌كنيد، مي‌توانيد اين‌ رفتار را مشاهده‌ نماييد.
در عرصه‌ سياست‌ نيز مي‌توان‌ شاهد عدم‌ كاربرد صحيح‌ زبان‌ بدن‌ بود. گاهي‌ بدون‌ داشتن‌ پيشينه‌اي‌ از فعاليت‌هاي‌ يك‌ كانديداي‌ سياسي‌ وي‌ را نماينده‌ خوبي‌ نمي‌يابيد. شايد دليل‌ اين‌ امر ژست‌هاي‌ سياسي‌ نابجاي‌ او هنگام‌ ايراد نطقي‌ آتشين‌ باشد. بيل‌ كلينتون‌ در ماجراي‌ رسوايي‌ لوينسكي‌ با هر بار قرار دادن‌ آرام‌ انگشت‌ بر روي‌ بيني‌ و گرفتن‌ آن‌ از دو طرف‌، دروغ‌ گفتن‌ خود را محرز مي‌كرد؛ چون‌ دقيقاً در هنگام‌ دروغگويي‌، چنين‌ زبان‌ بدني‌ كاربرد عام‌ مي‌يابد. گاهي‌ در تلويزيون‌ يا سالن‌ تئاتر در حال‌ تماشاي‌ نمايشي‌ ايرلندي‌ هستيد كه‌ با وجود ترجمه‌ فوق‌العاده‌ و بازيهاي‌ روان‌ بازيگران‌ نمي‌توانيد با آن‌ ارتباط‌ برقرار كنيد. دليل‌ اين‌ امر به‌ كارگيري‌ زبان‌ بدن‌ فارسي‌ به‌ جاي‌ حركات‌ متناسب‌ با ديالوگهايي‌ است‌ كه‌ در فرهنگي‌ غيرفارسي‌ خلق‌ شده‌اند.
عكس‌ همين‌ مشكل‌ را در فيلمهايي‌ مي‌توان‌ ديد كه‌ در ترجمه‌ ديالوگها از واژگان‌، اصطلاحات‌ و عبارات‌ خاص‌ فرهنگ‌ فارسي‌ استفاده‌ شده‌، حال‌ آنكه‌ هنرپيشگان‌ همچنان‌ با زبان‌ بدن‌ فرهنگي‌ ديگر بازي‌ مي‌كنند. مثلاً چارلز برانسون‌ را در فيلم‌ «آفتاب‌ سرخ‌» تصور كنيد كه‌ با آن‌ حالات‌ و حركات‌ سر و صورت‌ منحصر به‌ فردش‌، از پنير تبريزي‌ مي‌گويد. لذت‌ نبردن‌ از تماشاي‌ يك‌ نمايش‌، مناظره‌اي‌ سياسي‌، نشستن‌ در كلاس‌ درس‌ و دهها موقعيت‌ مشابه‌، همگي‌ گوياي‌ آنند كه‌ براي‌ برقراري‌ و تدوام‌ ارتباط‌ كلامي‌ موفق‌ در كنار اصول‌ همكاري‌ گرايس‌ از اهميت‌ نقش‌ و كاركرد زبان‌ بدن‌ نبايد غافل‌ بود.
آستين‌، فيلسوف‌ مكتب‌ آكسفورد، با ارائه‌ نظريه‌ كارگفتها بر اين‌ باور بود كه‌ برخي‌ نشانه‌هاي‌ زبان‌ داراي‌ اين‌ توانايي‌اند كه‌ با بيانشان‌ در همان‌ لحظه‌ كاري‌ صورت‌ مي‌پذيرد مانند قول‌ دادن‌ يا قسم‌ خوردن‌ اما براي‌ دستيابي‌ به‌ چنين‌ كاركردي‌، بايد از شرايط‌ بجايي‌ تبعيت‌ كنند. نگارنده‌ بر اين‌ باور است‌ كه‌ در هنگام‌ اداي‌ چنين‌ پاره‌گفتارهايي‌ بايد از زبان‌ بدن‌ مناسب‌ با آن‌ موقعيت‌ استفاده‌ كرد. مثلاً شخص‌ نمي‌تواند با دست‌ دادن‌ به‌ كسي‌ شرط‌بندي‌ كند در حالي‌ كه‌ صورت‌ خود را به‌ طرف‌ شخصي‌ ديگر گردانده‌ و به‌ او چشمك‌ مي‌زند. اين‌ در حالي‌ است‌ كه‌ زبان‌ بدن‌، خود مي‌تواند بخشي‌ از نظريه‌ كارگفت‌ باشد، زيرا در همان‌ لحظة‌ انجام‌ دادنش‌ پيام‌ خود را منتقل‌ مي‌كند. يا زنداني‌اي‌ كه‌ به‌ اعدام‌ محكوم‌ شده‌ در پاسخ‌ به‌ اين‌ پرسش‌ كه‌ آيا حرف‌ براي‌ گفتن‌ دارد يا خير، لبخندزنان‌ بشكن‌ بزند و بگويد: من‌ اعتراض‌ دارم‌، من‌ اعتراض‌ دارم‌.
آگاه‌ بودن‌ به‌ اهميت‌ نقش‌ زبان‌ بدن‌ تا بدان‌ حد است‌ كه‌ حتي‌ كودكان‌ نيز از قواعد آن‌ به‌ خوبي‌ پيروي‌ مي‌كنند و به‌ صورت‌ ناخودآگاه‌ آن‌ را به‌ كار مي‌برند. هنگامي‌ كه‌ كودكي‌ دست‌ برده‌ تا چيزي‌ را بردارد كه‌ از برداشتنش‌ منع‌ شده‌، بلافاصله‌ با ديدن‌ يكي‌ از والدين‌ خود علاوه‌ بر عقب‌ كشيدن‌ دست‌، لبخندي‌ نثار او مي‌كند كه‌ سبب‌ تغيير حالتش‌ مي‌شود.
اما به‌ همان‌ اندازه‌ كه‌ كاربردهاي‌ نادرست‌ زبان‌ بدن‌ آزاردهنده‌اند، پيدايش‌ يا تغيير آنها جذاب‌ به‌ نظر مي‌رسد. پوريا پورسرخ‌ را در سريال‌ صاحبدلان‌ به‌ خاطر آوريد كه‌ با گفتن‌ «چي‌ داداش‌؟» زبان‌ بدن‌ جديدي‌ از نسل‌ طبقه‌ اجتماعي‌ به‌ اصطلاح‌ ژيگول‌ امروزي‌ را جايگزين‌ زبان‌ بدن‌ خاصي‌ كرد كه‌ رضا شفيعي‌ جم‌ در سريال‌ جايزه‌ بزرگ‌ به‌ عنوان‌ نماينده‌ طبقه‌ اجتماعي‌ دستمال‌ يزدي‌ به‌ دستان‌ و پشتِ مو گذاران‌ نقش‌ آن‌ را ايفا مي‌كرد.
با توجه‌ به‌ اينكه‌ يكي‌ از كاركردهاي‌ زبان‌ بدن‌ ايجاد و تثبيت‌ جايگاه‌ اجتماعي‌ است‌، سؤال‌ مهمي‌ كه‌ مطرح‌ مي‌شود اين‌ است‌ كه‌ آيا مي‌توان‌ افراد را براي‌ تقويت‌ زبان‌ بدني‌شان‌ تربيت‌ كرد. بايد گفت‌ بله‌، روشهايي‌ بسياري‌ وجود دارد كه‌ بر اساس‌ آن‌ مي‌توان‌ به‌ افراد آموزش‌ داد كه‌ چگونه‌ تا حدود زيادي‌ بر رفتار بدني‌ خود كنترل‌ داشته‌ باشند. اگر والدين‌، معلمان‌ و مربيان‌مان‌ بياموزند كه‌ براي‌ تربيت‌ صحيح‌ و مؤثر از چه‌ زبان‌ بدن‌ خاصي‌ بايد استفاده‌ كنند، اگر سياستمداران‌ ما آگاه‌ باشند كه‌ چگونه‌ از زبان‌ بدن‌ در نطق‌هاي‌ انتخاباتي‌ خود بهره‌ گيرند، اگر بازيگران‌ ما در نقش‌آفريني‌هاي‌ خود از زبان‌ بدن‌ به‌ درستي‌ استفاده‌ كنند و اگر همه‌ ما در گفتارهاي‌ روزمره‌ خود آگاهي‌ بيشتري‌ از زبان‌ بدنمان‌ داشته‌ باشيم‌، آنگاه‌ شاهد موفق‌تر بودن‌ ارتباطاتمان‌ خواهيم‌ بود كه‌ بدون‌ ترديد شرط‌ لازم‌ براي‌ پيشرفت‌ در تمامي‌ عرصه‌هاي‌ اجتماعي‌ است‌.
منبع
__________________

پاسخ با نقل قول
  #13  
قدیمی 07-26-2009
GolBarg GolBarg آنلاین نیست.
مدیر روانشناسی

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
نوشته ها: 2,834
سپاسها: : 1,221

2,009 سپاس در 660 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Arrow

اين مقاله پيرامون مبـحث پـرآوازه و نـوظـهور مـوسـوم بـه "علايم دستيابي ديداري" مي باشد. شيوه اي كه مـا را قادر مي سازد با مشاهده حركات چـشـم هـا بـه نـحـوه انديشيدن فرد پي ببريم. مـبـنـاي ايـن علم بر پايه ارتباط تنگاتنگ جسم و ذهن بوده و آنـكـه افـراد با حـركـت دادن چـشمـهايـشـان رونـد تـفـكـرات بـاطـنـي خـود را آشـكـار ميسازند. فراگيري آن ما را يقينا در بهبود برقراري ارتبـاط با ديگران در زندگي ياري خواهد داد.

تشخيص حركات چشم قدري به تمرين و ممارست نيـاز دارد زيرا كه برخي افراد حركات چشم بسيار كنـد و آرام، مختصر، زيركانه و يا تعمدي دارند كه اغلب اوقات ارزيابي چشم را پيچيده و دشوار مي گردانـد. حـركات چـشـمـها نشان دهنده آن است كه فرد چگونه ميانديشد،آيا وقايع گذشته و يا آينده را در تصور خود ميپروراند، صدايي را در باطن خود دوبـاره مي شـنـود و يا صداي جـديـدي را در ذهن خود مي آفريـنـد. در دلـش بـا خود حرف ميزند و يا توجهش معطوف به احساساتش مي باشد.

جهت رمز گشـايي حركات چشمها صورت را به 3 بخش فوقاني-مياني-تحتاني در ذهن خـود مجسم كنيد. اكنون مجددا آن 3 بخش را از وسط به 2 بخش چپ و راست تقسيم كنيد. حركت چشم به سمت هر يك از اين 6 منطقه را ميتوان اينگونه تفسير كرد:

بالا: ديداري

وسط: شنيداري

پايين: تكلم و احساسات

سمت چپشان مربوط به اطـلاعـات يـادآوري شده و سمت راستشان مربوط به اطلاعات خلق شده مي باشد. به اين مفهوم كه شخص به مـنظور دستيابي به مناطق مرتبط با حواس پنجگانه مغز بطور غير ارادي چشمانش را به جهات مختلف حركت ميدهد.

* چشمها بالا وچپ: نيـمكره غيـر بـرتـر تـجـسـمات فكري - تصوير ذهني يادآوري شده - دستيابي به خاطرات بصري (Vr)

* چشمها بالا و راست: نيـمـكره بـرتـر تجسمات فكري-تصوير ذهني خلق شده-قوه مخيله (Vc)

* چشمها وسط و چپ: نيـمـكره غـير برتر پردازش حـس شـنـوايي-دستيابي به خاطرات اصوات-افتراق تن صدا (Ar)

* چشمها وسط و راست: نـيـمـكره بـرتر پـردازش حـس شنوايي-تجسم اصوات جديد (Ac)

* چشمها پايين و چپ: نداي درون-گفتگوي باطني-ايجاد كلام(Ad)

* چشمها پايين و راست: احساسات، حـس لامـسه و هـم احشايي-دستيابي به احساسات، عواطف، احساس سردي وگرمي، درد، فشار، حركت و جاذبه(K)

* چشمها مستقيم بسمت روبرو و متسع: دسـتـرسـي سـريع و آني به تمام اطلاعات حسي (معمولا بصري)


كاربردها


1- موثرتر ومفيدتر بيانديشيد از آنجايي كه حركات چشمها سبب تحريك بخشهاي متفاوتي از مغز ميگردند، بـنـابـراين شما را در انديشيدن بهتر ياري ميكند. بـراي مـثال هنگامي كه از شما پرسيده شود كه آخرين فردي كه امروز صبح ملاقات كردي چه كسي بود؟ شما بـا حـركت دادن چشم هـا بسمت بالا و چپ مي توانيد آن را بهتر به خاطر بياوريد.


2- بدانيد چه زماني بايد سكوت كنيد هنگامي كـه فـردي در حين انجام حركات چشمي مي باشد و شما نيز همزمان صحبت مي كنيد، رشته افكار وي برهم از دست ميرود كـه سبب تاخير و كندي ارتباط مـتـقـابل، سردرگمي و رنجش آن فرد نسبت به شما خواهد شد.



3- حريم شخصي افراد افرادي كه شيوه تفكرشان وابسته بر اطلاعات بصري ميباشد، بـه حـريم شخصي زيادي نياز دارند. مايلند از شما به اندازه كافي فاصله بگيرند تا قادر باشند خيلي خوب شما را مشاهده كنند زيرا كه با نگاه كردن به شـمـا اطـلاعـات بـسـيـاري را گـردآوري مـي كنند. بنابراين دور از آنها نشسته و يا بايستيد. افرادي كه احساسي مي انديشند مايـلـنـد به حد كافي نزديـك بـاشـنـد تـا بـا شـما تـماس جسمي برقرار كنند كه اين كار را با زدن به بازوهاي شما، گرفتن آرنج و يا شانه و دست دادني كه گويي ميـل بـه رها كردن دستان شما ندارد بروز ميدهند. همچنـيـن افـرادي كه يادگيري و تفكراتشان وابسته به اطلاعات شنيداري ميباشد كمترين توجهي نسبت به وجود شما و حركات جسماني شما ندارند زيرا كه تمام توجه شان معطوف به جزئيات و صـحت اطـلاعـات مبـادلـه شده و تحليل آن ميگردد.چشم برهم زدنهاي مكرر و يا حتي بستن چشمها به مدت چند ثانـيه در هنگام بحث و گفتگو پيرامون مسائل پيچيده از ويژگيهاي اخلاقي آنان ميباشد.


4- دروغگو را شناسايي كنيد هنگاميكه مشاهده كرديد شخصي درپاسخ به پرسشهاي شما به بالا و سـمـت راست چشم ميدوزد احتمالا در فكر فريب و يافتن پاسخ ساختگي ميباشد.

زياده روي نكنيد
به خـاطر داشته باشيد كه حركات چشمها در تمام افراد صادق نميباشد گاهي اوقات در افراد چـپ دسـت حـركات چشم مذكور معكوس بوده و يا حتي برخي افراد داراي حركات چشم منحصر به فردي مي باشند. بنابراين در استفاده از آن مـحـتـاط و مـيانه رو باشيد و هيچگاه به آن به ديد يك قانون ثابت ننگريد.

__________________

پاسخ با نقل قول
  #14  
قدیمی 07-27-2009
GolBarg GolBarg آنلاین نیست.
مدیر روانشناسی

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
نوشته ها: 2,834
سپاسها: : 1,221

2,009 سپاس در 660 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Talking

تکنیک‌هایی که در زیر در مورد تشخیص دروغ و دروغگو برایتان معرفی می‌کنیم، معمولاً توسط پلیس و نیروهای امنیتی استفاده می‌شود. این تکنیک‌ها برای مدیران، کارفرماها و افراد عادی برای استفاده در موقعیت‌های روزمره که تشخیص دروغ از راست به جلوگیری از قربانی شدن برای دسیسه و فریب کمک می‌کند، مفید است.



هشدار: گاهی اوقات، نادانی بهتر است. بعد از به دست آوردن این علم، ممکن است با فهمیدن اینکه کسی به شما دروغ می‌گوید، آزرده خاطر شوید.

علائم دروغگویی
زبان بدن دروغگویی:
- حالت فیزیکی فرد محدود و خشک می‌شود، دست‌ها حرکت چندانی ندارند. سرعت حرکت دست‌ها و پاها حین دروغ گفتن کندتر می‌شود.
- کسی که دروغ می‌گوید، از برخورد چشمی با شما اجتناب می‌کند.
- دروغگو دست‌های خود را به صورت، گلو یا دهانش می‌مالد. لمس کردن یا خاراندن بینی یا پشت گوش هم اتفاق می‌افتد.
ژست‌هاي احساسی و تناقض
- زمان و مدت ژست‌ها و حالات احساسی سرعت عادی خود را از دست می‌دهد. ابراز احساسات با تاخیر مواجه می‌شود و ممکن است طولانی تر از حالت عادی ادامه پیدا کند و بعد ناگهان متوقف شود.
- زمان بین ژست‌هاي احساسی و کلمات متناقض است. مثلاً کسی وقتی هدیه‌ای دریافت می‌کند می‌گوید، "خیلی دوستش دارم." و بعد از گفتن جمله لبخند می‌زند به جای اینکه همزمان با گفتن جمله این لبخند را نشان دهد.
- ژست‌ها و حالات با بیانات لفظی مغایر است. مثلاً وقتی می‌گوید، "دوستت دارم" اخم می‌کند.
- وقتی فرد قصد وانمود کردن حالتی دارد، حالات او به حرکات دهانی محدود می‌شود به جای اینکه کل چهره او را تحت تاثیر قرار دهد. مثلاً وقتی کسی به حالت طبیعی لبخند می‌زند، این لبخند روی کل صورت او تاثیر می‌گذارد.
تعاملات و واکنش‌ها
- فرد مرتکب دروغگویی، حالت دفاعی به خود می‌گیرد. فرد معصوم چنین واکنشی نخواهد داشت.
- فرد دروغگو در مواجهه با فرد مقابل خود که از او بخاطر دروغش پرس و جو می‌کند، احساس ناراحتی می‌کند و ممکن است سر یا بدنش را از او برگرداند.
- فرد دروغگو ممکن است ناخودآگاه اشیائی (کتاب، فنجان قهوه و امثال آن) را بین شما و خودش قرار دهد.
زمینه لفظی و محتوا
- دروغگو ممکن است از کلمات خود شما برای پاسخ به سوال‌تان استفاده کند. وقتی از او می‌پرسید، "آخرین شیرینی را تو خوردی؟" دروغگو جواب می‌دهد، "نه من آخرین شیرینی را نخوردم."
- دروغگوها گاهی اوقات با بیان عبارات و جملات مستقیم از بیان دروغ اجتناب می‌کنند.. به جای اینکه مستقیماً چیزی را رد یا انکار کنند در لفافه سخن می‌گویند.
- فرد متهم به دروغگویی معمولاً بیشتر از حد طبیعی حرف می‌زند و برای متقاعد کردن شما جزئیات غیرضروری به آن اضافه می‌کند. آنها از سکوت و مکث میان صحبت‌ها احساس ناراحتی می‌کنند.
- دروغگو با لحنی یکنواخت و خسته‌کننده حرف می‌زند و معمولاً از ضمایر استفاده نمی‌کند.
- کلمات او به آهستگی بیان می‌شوند و گرامر و ساختار جمله‌هایش ممکن است مشکل‌دار باشد.
سایر علائم دروغ:
- اگر باور دارید که کسی دروغ می‌گوید، موضوع صحبت را سریع عوض کنید. فرد دروغگو خیلی از این مسئله استقبال می‌کند و بحث جدید را با آرامش و اشتیاق بیشتری دنبال خواهد کرد. فرد دروغگو علاقه زیادی به عوض شدن بحث دارد درحالیکه کسی که حقیقت می‌گوید از این تغییر ناگهانی موضوع بحث گیج می‌شود و دوست دارد که بحث قبلی را باز دنبال کند.
- دروغگو برای اجتناب از یک موضوع خاص به شوخی و خنده روی می‌آورد.
نکته پایانی:
مشخص است که داشتن یک یا دو مورد از این علائم کسی را دروغگو نمی‌کند. رفتارهایی که در بالا ذکر شد را باید در مقایسه با رفتارهای نرمال شخص مورد نظر بسنجید.
شکل1: لبخند اجباری یا تصنعی. فقط عضلات اطراف دهان درگیر می‌شوند.
شکل 2: لبخند طبیعی. گروه‌هاي عضلانی زیادی روی صورت به حرکت درمی‌آیند. عضلات پیشانی پایین کشیده می‌شوند، گونه‌ها و فک حرکت می‌کنند و بینی هم چین برمی‌دارد.
ساده‌ترین راه برای تشخیص یک لبخند واقعی نگاه کردن به چشم‌هاست. در لبخند‌هاي طبیعی چشم‌ها برق می‌زنند و اطراف چشم‌ها چروک برمی‌دارد. فقط تعداد کمی‌از افراد هستند که می‌توانند این حالت را در لبخندهای تصنعیشان هم ایجاد کنند.

منبع
__________________

پاسخ با نقل قول
  #15  
قدیمی 07-31-2009
GolBarg GolBarg آنلاین نیست.
مدیر روانشناسی

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
نوشته ها: 2,834
سپاسها: : 1,221

2,009 سپاس در 660 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Wink زبان گل ها

«Flowers language» یا زبان گل ها چیست؟
آخرین بار که دسته گلی را هدیه داده و یا هدیه گرفته ای را به خاطر داری؟! احساس همراه با آن چه بود؟ احساسی که از دیدن دسته گل زیبایی در دستان عروسی جوان در تو ایجاد می شود چیست؟ احساس ناشی از دیدن تاج گل بزرگ در یک مراسم عزاداری و تزئین شده با روبان های سیاه چگونه است؟!
در طی سالیان سال مردم دنیا معانی نمادینی برای گل ها در نظر گرفته اند و از همین برداشت ها و احساسات ایجاد شده کم کم مفهومی به نام «زبان و معنای گل ها» مطرح شد. از زمانی که یونانیان باستان گل ها را هدیه ای از طرف خدایان دانستند و رومی ها و سپس ترک ها به آن ها ارزش خاصی دادند، نخستین جرقه های جست وجو در کلام گل ها زده شد و پیش از آنکه اروپاییان و آمریکاییان به تزئین و هنر گل آرایی توجه کنند. ترک ها این توانایی را به تصویر کشیدند و سفر انگلیسی ها و فرانسویان به کشور ترکیه باعث شد آنها در انتقال این موضوع به کشور و مردم خود نقش مهمی داشته باشند و از اواسط قرن ۱۸ بود که به گل آرایی و اهدای گل به عنوان یکی از بزرگ ترین و زیباترین کارها در روابط انسانی توجه شد و تا به امروز هم در سرتاسر دنیا وجود دارد.
گل و زیبایی آن هرگز از فرهنگ، آداب و رسوم و هنر و ادبیات جدا نمی شود و به همین خاطر و با در نظرگیری مفهوم و معنای پنهانی پشت گل برگ ها و برگ های دسته گل ها بود که تاکنون چندین کتاب و لغت نامه در مورد زبان گل ها یا (language of flowers) نوشته شده و در تمام آنها اشاره شده است که هر گل به تنهایی معنا و مفهومی را انتقال می دهد که در کنار گلی دیگر آن معنا تفاوت می کند.
علاوه بر آن رنگ یک گل و تعداد آن هم می تواند مفهوم خاصی داشته باشد و شاید یکی از جالب ترین کلام های پنهانی در یک دسته گل زمانی مطرح می شد که زنان جوان انگلیسی با دریافت دسته گلی از طرف نامزدش که به آنان اظهار علاقه می کرد، نشان می دادند: اگر دختر جوان شاخه گلی را که دریافت کرده بود بر قسمت چپ و بالای لباس خود (بر روی قلبش نصب می کرد به نوعی اعلام علاقه و عشق به شخص مقابل اشاره داشت). اما چسباندن گل به سایر قسمت های لباس فقط نوعی آشنایی و تشکر بدون وجود عشق و علاقه ای خاص را مطرح می کرد. خلاصه اینکه انتخاب، چیده شدن، روش هدیه کردن و هدیه گرفتن گل هر کدام معنای معین و متفاوتی دارد!

گل رز
از نخستین روزهایی که بشر به معنا و مفهوم پنهانی گل ها توجه کرد، گل رز را مظهر عشق و علاقه دانست. کلمه «رز» از لاتین ریشه گرفته است و معادل کلمه (Rosa) یعنی مرمر است. گرچه امروزه رنگ های متنوع و بسیار زیبای آن فراوان است.
رومیان معتقدند رزهای وحشی از اشک ونوس در حسرت عشق از دست رفته اش روییده است و به همین خاطر آن را نماد عشق و علاقه فراوان می دانند.
گرچه تمام گل های رز مظهر عشق و دوستی هستند اما هر رنگ معنای خاص دیگری هم دارد.

گل رز و رنگ های پرمعنا:

– رز قرمز، عشق، احترام همراه عشق و جرأت در بیان آن و به عبارتی «دوستت دارم»

– رز صورتی، قدردانی و سپاسگزاری، تقدیر، تحسین و همدردی «به من اعتماد کن»

– رز سفید، احترام در عشق، خلوص در آن و رازداری

– رز نارنجی، شیفتگی شدید و آرزو برای تأیید از طرف مقابل

– رز زرد، شادی، خوشحالی، دوستی و آزادی

– رز قرمز بسیار تیره، در برخی کشورها جهت مراسم عزاداری استفاده می شود.

– رز بی خار، عشق و دوستی در نخستین نگاه و آشنایی

– رز سفید همراه با رز قرمز، وحدت و یگانگی

– و دسته گل عروس و گل های رز، مظهر خوشبختی و سعادت
منبع :سایت پزشکان بدون مرز
__________________

پاسخ با نقل قول
  #16  
قدیمی 12-03-2010
GolBarg GolBarg آنلاین نیست.
مدیر روانشناسی

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
نوشته ها: 2,834
سپاسها: : 1,221

2,009 سپاس در 660 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

به درخواست مهسا جان یه پست زدیم....راستش مهسا جان تقریبا هر چی تونستم از نت مطلب جمع آوری کردم..خودم هنوز نتونستم کتابی در این زمینه مطالعه کنم...حتما اگر مطالعه کردم خودمم یه چیزهایی مینویسم

امیدوارم این پستم تکرار مطالب گذشته نباشه...


ارتباط چشمى:

پذيرش يا عدم پذيرش سايرين معمولاً از طريق ارتباط و تماس چشمى حاصل مى شود، يك معلم يا سخنران معمولاً به كسى توجه دارد كه در حين صحبت او نگاهش به جاى ديگر نباشد. براى شروع هر نوع بحث، مذاكره و صحبت از چشم هايمان كمك مى گيريم و به جرأت مى توان گفت ارتباط بين دو فرد بدون ارتباط چشمى، فضا را سرد و بى روح مى كند و حتى اگر سراپا گوش باشيم، چون چشم را به كار نگرفته ايم، گوينده را ناراحت و رنجيده خاطر مى كنيم، درست مانند آقايى كه در هنگام صحبت گرم و سراسر هيجان همسرش سراپا گوش است، اما چشم خود را مشغول مطالعه روزنامه كرده است! و بايد منتظر عواقب اين حركت باشد!


- نگاه كردن به گوينده: علاقه مندى به صحبتهاى او را نشان مى دهد.
- چشمهاى خندان! = احساس آرامش در شنونده.

- خيره و بدون حركت نگاه كردن = حضور جسم بدون حضور روح در مكان، حواس پرتى.

- نگاه به روبرو، آسايش و آرامش زياد از حضور در آن فضا.



حركات دستها:

پس از چشم، دست ما در ايجاد ارتباط نقش مهمى دارند. ارتباطى تنگاتنگ بين مغز و دست (انديشه و كردار) وجود دارد. تحقيقات نشان مى دهد همه ما در هنگام حرف زدن از دستهايمان كمك مى گيريم و نمى توان كسى را پيدا كرد كه بيش از ۱۵ ثانيه در حين صحبت كردن، به انگشتان و كف دست استراحت دهد.

- اگر شخصى در حين صحبت با شما انگشت شست را در ميان ساير انگشتان پنهان كرد، از موضوعى نگران است يا در واقع سعى دارد خود را پنهان كند.

- ديدن دست باز شخصى كه صحبت مى كند، ۲ برابر حس اعتماد، دوستى و مهربانى و خيرخواهى را در مقايسه با ديدن پشت دست ايجاد مى كند.

- نشان دادن روى دست در حين صحبت، به معناى ترديد در صحبت و يا پنهان كردن مطلبى است و معمولاً چنين شخصى، شريك تجارى خوبى نيست.

- و كسى كه دست باز خود را به طرف جلو حركت مى دهد و سخن مى گويد، مى خواهد خود را از شر موضوعى خلاص كند.

- فشار دادن كف دستها به هم و قفل كردن انگشتان روى هم يك نوع حالت تدافعى است.

- اما نگاه داشتن دستها روى هم به شكل هرم نشانه آمادگى براى موافقت است.

- ماليدن دستها به هم مى تواند معانى مختلفى داشته باشد، از جمله آنكه با گوينده به اشتراك و اتفاق نظر رسيده ايم.


دهان:
فشار دادن لبها به يكديگر به معناى عدم موافقت و نشانى از بى علاقگى شخص به صحبت كردن است.

- گاز گرفتن لبها: عدم اعتماد به نفس، دستپاچگى و خجالت.


تماس دست با ساير نقاط بدن و يا اشياء:


- دست به سينه بودن: احتياط، هوشيارى، نوعى حالت تدافعى و شايد هم فرار از سرما.

- چانه را روى كف دست گذاشتن: عدم قبول شخص مقابل. (من خودم زیاد این کارو انجام میدم)

- به آرامى برداشتن عينك از چشم و با دقت پاك كردن آن: شخص مى خواهد پيش از موافقت يا مخالفت با گوينده كمى فكر كند.

- بازى كردن با برآمدگى بينى، توجه و فكر عميق.

- لمس يا مالش بينى: نشانه اى از شك و در مجموع نوعى واكنش منفى.

- ماليدن اطراف چشم: ارزيابى يك پاسخ.

- جمع كردن شانه ها: فرو نشاندن يك خشم درونى.

- با نوك انگشتان به جايى كوبيدن و صدا درآوردن: پريشانى، خستگى و نوعى نگرانى.


- ماليدن يقه لباس يا گردنبند و بازى كردن با آن: نوعى نا امنى.

- ماليدن و لمس كردن پشت گردن: قرارگرفتن در شرايطى ناخوشايند.

- نگاه داشتن سر با گرفتن بينى بين انگشت نشانه و شست: خستگى.

- كشيدن نرمه گوش با انگشت شست و سبابه: ادامه تمركز بر روى مطلب مورد نظر.
...
__________________


ویرایش توسط GolBarg : 12-03-2010 در ساعت 11:54 PM
پاسخ با نقل قول
  #17  
قدیمی 02-21-2011
GolBarg GolBarg آنلاین نیست.
مدیر روانشناسی

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
نوشته ها: 2,834
سپاسها: : 1,221

2,009 سپاس در 660 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض دروغگو را بشناسیم

دروغگو را بشناسیم

در زیر حرکتهایی را ملاحظه می کنید که احتمال دارد نشانگر بی صداقـتـی و فـریـبکاری افراد باشد. حتی کسانی که خیلی خوب آنها را می شناسید نیز میتوانند بشـما دروغ بگویند. اما هوشیار و مراقب باشـیـد تـا زیـاد مـحـو تماشـای حـرکات بـدن نشویـد کـه از موضوع بحث و مکالمه غافل گردید.


خنده اجباری(زورکی): یـک لـبـخـنـد واقـعـی بـه سـمت بـالا امتداد یافته و سبب چین خوردن چشمها می گردد در حالی که لـبـخـند تـصنـعی بـیـشتر شـباهت به دهن کجی دارد که معمولا نشانه بی صداقتی و دروغگویی است.


لمس کردن صورت: کـشـیدن گـوش و مـالیدن چشم علامت پـنـهان کاری می بـاشد.


مالیدن چشم ها میگوید: من قادر به نگاه کـردن به شما نیستم چون ارتـبـاط چـشمها قطع گردیده. همچنین مالیدن بینی نیز دلالت بر دروغگویی میکند.


مالیدن چانه: حرکت انگشت اشاره روی چانه بیانگر دروغ، شک و تردید میباشد.


ضربه زدن ریتمی با انگشتان: ایـن عـمـل تـلاش بـدن بـرای تـرک صـحنـه و گـریـخـتــن می باشد. انگشتان از هم اکنون شـروع بـه فـرار کرده اند. حرکات دیگری که مفهوم گریز میدهند شامل ضربات پا به زمین و بازی با جواهر آلات میباشد.


خاراندن گردن: حرکت دیـگـری که دروغگویی را فاش می سـازد خارانـدن گـردن است. توسط انگشت اشاره درست زیر گوش، مانند کشیدن گوش.


کشیدن یقه لباس: هنگامی که فردی دروغ می گوید درجـه حرارت بدن اندکی افزایش می یابد. دست بطور خود کار بالا می آید تا با شل کردن یـقه به هوا اجـازه دهـد داخـل لباس گردد.


دستها در جیب: از دیگر حرکاتی که توسط دست انجام گرفته و دروغگو را برملا میکند، بازی کردن با یـقه لـباس، فرو کردن دست به داخل ژاکت، پیراهن، بلوز و یا به داخل جیبهای شلوار میباشد.


دستان مشت شده: مشت کردن دست نیز بیانگر آن اسـت کـه فـرد چـیـزی را پـنـهـان می کند. در حالی که یک کف دست باز نشانگر رفتار رک و بی تزویر است.
اشارات با دست: اغلب دروغگویان به همراه کلام، با دستشان حرکات و اشاراتی انجـام می دهند. برای مثال بدنشان را مکررا می خارانند. به گفته روانشناسان، دروغگو معمولا خودش را 5 مرتبه بطور پیاپی می خاراند.


حرکات بدن: شانه بالا انداختن و دیگر حرکات بدن که در زمان نامنـاسـب رخ مـی دهـد، میتوانند نشانگر حیله و فریب باشند.


پوشاندن دهان: زمانی که فردی انگشتانش را روی دهانش قرار میدهد، حرکتی است پنهانکارانه و نا خود آگاه که میگوید: نباید چنین حرفی را میزدم. خود این حرکت از ادامه یافتن حرفی که نباید بیان میگشت جلوگیری به عمل می آورد.


پاهای بیقرار: هنگامی که پا شروع به ضربه کوبیدنهای کوتاه و تاب خوردن میـکنـد، بـه احتمال زیاد دروغی در میان می باشد. همچـنـین مـراقـب تـغیـیر رفـتارهای ناگهانی نیز باشید.


تغییرصدا: به لحن، آهنگ و زیر و بمی صدا گوش فرا دهید. هنگامی که دروغی در حال شکل گیری باشد تن صدا بالا خواهـد رفـت. گـوش دهید و ببینید آیا لـحـن صـدا متشنج و با مکثها طولانی مدت است. صرف زیاد زمان به منظور پاسخ به پرسشها، فرصتی عطا می کنـد جـهـت گـردآوری افـکـار بـرای دادن پـاسـخ قـابـل قـبول و پذیرفتنی. علاوه بر این خطاکاری و گناهکاری با حرف زدن خیلی سریع و بیش از حد لزوم نمایان میگردد.


صورت بی احساس: دروغـگـویـان در پـنـهـان کـردن تـجـلیات احساسی صورت مهارت دارند. آنها ممکن است قادر به کنترل تکان خوردنهای اضافی و ناگهانی خود باشـنـد. اما هرگاه چهره کاملا بدون احساس بود، نـشـانـه مـمـانعت از بیان حقیقت میباشد. این در تمام دروغگو ها صدق می کند – از یک شیاد حرفه ای گرفته تا یک همسر فریبکار.”چهره خشک و بی روح” برای پنهان کردن و سرپوش نهادن بـسیـاری از خـطاهـا و گـنـاهان بکار گرفته میشود.

البته برخی افراد ذاتا و طبیعتا چهره بی روحی دارند.


برای تشخیص و یافتن دروغگو به نشانه های ذیل توجه کنید:
• چشم برهم زدنهای مفرط
• اشتباهات مکرر بر روی کلمات و سخن گفتن لکنت وار
• دغل کارانه خندیدن
• شانه بالا انداختن و آه کشیدن
• پرسشها را خیلی سنجیده و محتاطانه پاسخ دادن


منبع : فراکاو


__________________

پاسخ با نقل قول
  #18  
قدیمی 06-28-2011
ترنم آواتار ها
ترنم ترنم آنلاین نیست.
ناظر و مدیر تالارهای آزاد

 
تاریخ عضویت: Dec 2010
محل سکونت: هرسین
نوشته ها: 5,439
سپاسها: : 7,641

11,675 سپاس در 3,736 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Wink زبان جسمانی ...... بینی

زبان جسمانی : بینی


لمس بینی:

هنگامی که دست فردی در زمان مـحاوره با بـیـنـی اش تـماس پـیـدا کند، نشانگر آن است که فرد موضوعی را کتمان میکند. فردی کـه این حرکت را انجام میدهد معمولا از آن نا آگاه است ظاهر وی ممکن است آرام بنظر برسد اما باطن فرد پریـشان و آشفته است. روانشناسان معتقدند دسـت زدن به بـیـنـی یـک حـرکـت غـیـر ارادی بـرای پوشاندن دهان و کتمان دروغ می باشد. دستها به بـینی انـتقال می یابند تا حقیقت را پنهان کنند.

فراخ کردن بینی:
خشم، غضب و عصبانیت.

حرکت بینی بسمت بالا:
وقـتی بینی با کج کردن سر به عقب بسمت بالا میرود پیام روشن است. فرد میگوید: "من برتر هستم، من بهتر از شما هستم"

گرفتن بینی:
چیزی فاسد شده است.

پیچیدن بینی
پیچ خوردگی بینی به یک سو نشانگر نفرت و بـیـزاری و طرد می بـاشد.

چین و چروک بینی
: وقتـی عـضلات اطراف بینی منقبض میـشوند چیـن و چروک مابین چشمها پدید می آید، افشا کننده تنفر و انزجار است - از یک طرد ملایم تا تنفر شدید.
__________________
.
.
.
.
.
پاسخ با نقل قول
  #19  
قدیمی 06-28-2011
ترنم آواتار ها
ترنم ترنم آنلاین نیست.
ناظر و مدیر تالارهای آزاد

 
تاریخ عضویت: Dec 2010
محل سکونت: هرسین
نوشته ها: 5,439
سپاسها: : 7,641

11,675 سپاس در 3,736 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Question زبان جسمانی .......... وضعیت اندامی

نشستن:
افرادی که ولو و تن پرورانه می نشنیند را می شناسید؟ آنها پـاهـایـشـان را باز نموده ودستهایشان به پشت صندلی مجاور می اندازد و به همه اعلام می کنند که در در آنجا حضور دارند و تمام مکان را به اشغال خود در آورده اند.

پاها بروی هم در ناحیه ران:
این یک نمونه از حرکات مردانه می بـاشـد کـه ضـمنـا در زنانی که شلوار به پا میـکنند دیـده میشود. این وضع و برخورد، خیره سری و لجاجت را میرساند. و مفهومش این است که: "مـن عقیده ام را تغییر نخواهم داد پس به خودتان زحمت ندهید".

در آغوش گرفتن پاها:
زنها بیشتر این عمل را انجام می دهند. اغـلـب اوقـات بـه روی صندلی و یا نیمکت می نشینند و خودشان را مثل یک توپ فشرده، جمع و حلقه کرده و پاهایشان را در آغوش می گیرند. هر چند که این رفتار خود-شیفته ایـنطور بنظر می آید که زن خود را بداخل میکشاند اما او در واقع بدنبال یک ملاقات و رویارویی رمانتیک است.

روی لبه صندلی:
هرگاه فردی روی لبه دسته صندلی بنشیند شما می توانید اینگونه برداشت کنید که فرد گوش به زنگ، مـصـمـم و مشتاق به درمـیـان گـذاشـتـن عـقـایـد و احساسات خود میباشد. هر چند که با عقاید شما کاملا در مغایرت باشند.

قلاب کردن زانو ها:
هنگامی که فردی بجلـو خـم شده و زانـوها را قلاب می کـنـد ایـن علامت هـشـدار دهـنـده ای بـرای شـما مـی بـاشـد که ســریع تر صحبت کنید. شنونده درآستانه پریدن از جای خود ورفتن است.

صاف نشستن
: مصمم، مصر و با پشتکار پیام افرادی است که اینگونه می نـشـیـنـنـد. رسیدن به ظاهرشان برایشان اهمیت دارد و حاظر هستند همه چیز را بـمنظور رسیدن به اهدافشان قربانی کنند.

خم شدن به عقب
: آنان به صندلی-کج کن ها نیز مشهور میباشند. این افراد ماجراجو و شیطنت کار هستند و میل به ریسک کردن دارند.مانند واژگون شدن از عقب که برخی اوقات نیز روی میدهد.

خم شدن به جلو:
نشستن در این وضع نشانه علاقه وافر شنونده میباشد. می گوید: "توجه من به شماست". وقتی این اتفاق میافتد گوینده معمولا به عقب خم میشود که بیانگر آن است که گوینده مسلط بر کارش میباشد.

بجلو خمیده شدن:
هنگامی که فرد روی صندلی به جـلو خـمیـده شـده بـاشـد ممکن است معذب بنظر آید. اما عکس آن صادق می باشد. این حالت غیر رسمی و خودمانی بیانگر اعتماد بنفس در تمام عرصه های اجتماعی میباشد.

هر دو پا بروی زمین:
افرادی که اینگونه می نشینند، واقع بـیـن، مـستقل، عمل گرا و منظم هستند.آنها مایلند شما آگاه باشید که وضعیت را تحت کنترل خود دارند. پیام این گروه چنین است:
" اطراف من مراقب حرکاتت باش، من جدی هستم."

میان دو پا قرار دادن صندلی:
چرخـانـدن صـنـدلـی و نـشستن روی آن همچون سوار شدن بروی اسب یک نمونه مشخص از رفتار مردانه است. نـشانگر یک فرد حکم کننده و سلطه جو میباشد. وقـتی که یک زن این ژست را بخود میگیرد میگوید: "میخواهم مانند مردان باشم".

__________________
.
.
.
.
.

ویرایش توسط ترنم : 06-28-2011 در ساعت 05:52 PM
پاسخ با نقل قول
  #20  
قدیمی 06-28-2011
ترنم آواتار ها
ترنم ترنم آنلاین نیست.
ناظر و مدیر تالارهای آزاد

 
تاریخ عضویت: Dec 2010
محل سکونت: هرسین
نوشته ها: 5,439
سپاسها: : 7,641

11,675 سپاس در 3,736 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

زبان جسمانی بدن


راست قامت ایستادن
: حالت ایستادن افراشته میگوید شما انسان با اعتماد بنفس، صادق و موفقی هستید. حتـی اگـر کـوتـاه قـد باشید، گرفتن یک ژست مطمئن وبی پروا شما را پر ابهت نشان خواهد داد.

گامهای کوتاه-بلند

: استفاده از تمام طول پا در هنگام راه رفتن، گامهای بلند برداشتن و کمر را راست و سر را بالا نگاه داشتن بیانگر یک حالت مطمئن و با صراحت می باشد. برعکس گام های ریز و با شانه های قوز کرده فرد را ترسو و آسیب پذیر مینماید.

احوال پرسی دوستانه:
با اندک بالا آوردن ابرو زمانیکـه بـرای نـخستین بار شخصی را ملاقات می کنید، شما را علاقه مند، با نشاط و هوشیار می نماید.

رویارویی نزدیک:
هر فردی مجاز و نیازمند مقدار معینی حـریـم شـخـصـی در پـیـرامـون خودش میباشد. معمولا آن حریم شخصی 180-90 سانتیمتری شمـا امـتـداد مـی یـابد. محدوده صمیمی و خودمانی 50 سانتیمتر امتداد دارد. زمانیکه فردی خیلی نزدیک بجلو می آید منجر به مزاحمت و ناراحتی می گـردد. این یـک عـمل تـجاوز کارانه می باشد که مرزها و حدود دیگران را رعایت نکرده و احترامی برای آنها قائل نمی باشد. این طرز رفتار می تواند سبـب گـردد یـک فـرد مـنـفعـل و بی اراده، احساس آسیب پذیری کرده و حالت تدافعی بخود گیرد. تا زمانی که از شما در خواست نشده عقب بمانید.

بی رغبتی:
اگر میخواهید برتر از دیگران جلوه کنید، پشت به دیوار تکیه زده و دست به سینه بایستید.
پیام روشن است: "مزاحم نشوید."

گرفتن گردن
: هنگامیکـه دسـت بـطرف بالا تاب خورده و خودش را به پشت گردن قلاب می کند نشانه خشم می باشد. در دوران بدوی این ژست به ضربت سختی بر سر فرد مقابل منجر می گشت. اما در جامعه متمدن میباید از این عمل اجتنـاب ورزیـد. افرادیکه زبان بدن را متوجه میشوند از توانمندی این عمل آگاه هستند.

بی قراری(وول خوردن):
در موقعیت اجـتمـاعی هرگاه با پول خرد داخل جیبتان بازی کنید و صدای جیرینگ جیرینگ آن را درآورده یا با موها و یا لباستان کلنجار رویـد، علامت واضحی است که شما عصبی، بی قرار و هیجان زده می بـاشـیـد. بـرای گـذاشتن تاثیر خوب بروی دیگران سعی کنید این حرکات تهییج آمیز و بیتاب گونه را درخود فرو نشانید.

کشیدن شلوار:
این عمل در مردان بیش از زنان انجام میشود. چون مردها هستند که اغلب اوقات شلوار بتن می کنند. پارچه شلوار یک پا به نشانه نـابـاوری بـه بــالا کشیده میشود. مانند این میماند که پایش را روی یک چیز ناخوشایند گـذاشـته و میکوشد آن را از روی شلوارش بتکاند.

به دیوار تکیه زدن:
زمانیکه شما به دیوار و یا درب ورودی با آرامش خاطر بسیار، تـکیه می دهید، به دیگران می گویید که بمانند. این روشـی اسـت برای طولانی کردن گفتگو خصوصا وقتی که در موقعیتهای اجتماعی قرار دارید.

ارتباط نزدیک:
دو فردیکه با هم گفتگو کرده و همدیگر را در یک جایگاه و همسو مییابند، انس و علاقه متقابل را نمایان میکند. افرادیکه برای مدت زمان مدیدی با یکدیگر بوده اند حرکات یکدیگر را تـقـلـیـد و تـکرار کـرده و حـتـی کلمات و الفاظ یکسانی را همزمان بیان میکنند.

نزاع

:خشونت و تند خویی شدید میباشد. در شرایط عادی هر دو فرد در هنگام صحبت کردن اندکی از یکدیگر فاصله میگرند. امـا هرگاه بخواهند با یکدیگر زورآزمایی و نزاع کنند خود را در حالت بینی به بینی قرار میدهند که تقابل بسیار خطرناکی است.

تعظیم کردن

هنگامی است که دو فرد رو در روی هم، اما برخـلاف مـورد قـبلـی می ایستند که بیانگر
این ژست ادای احترام دنیای کهن،دیگر کاربردی جـز در محافل دیپلماتیک و موقعیت های رسمی ندارد. هر چند که در زمانهای گذشته بـعنوان ادای احـترام و درود فرستاندن متعارف بکار می رفته است، اما اکنـون در اغـلـب اوقـات تـوسـط هـنرمـندان و مجریان بروی سن مورد استفاده قرار میگیرد
__________________
.
.
.
.
.
پاسخ با نقل قول
پاسخ

برچسب ها
body language, بدن, زبان, زبان بدن


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 
ابزارهای موضوع
نحوه نمایش

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 05:17 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها