بازگشت   پی سی سیتی > هنر > فیلم سينما تئاتر و تلویزیون Cinema and The Movie

فیلم سينما تئاتر و تلویزیون Cinema and The Movie مباحث مربوط به فیلم سینما تلویزیون و تئاتر در این بخش

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #11  
قدیمی 09-21-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

بالا و پائین - High And Low





سال تولید : ۱۹۶۳
کشور تولیدکننده : ژاپن
محصول : توهو
کارگردان : آکیرا کوروساوا
فیلمنامه‌نویس : هیدئو اوگونی، ریوزو کیکوشیما، آیجیرو هیسایتا و کوروساوا، برمبنای رمان سربها از سلطان نوشته اد مک‌بین.
فیلمبردار : چویچی ناکائی و تاکائو سایتو.
آهنگساز(موسیقی متن) : ماسارو ساتو.
هنرپیشگان : توشیرو میفونه، تاتسویا ناکادائی، کیوکو کاگاوا، تاتسویا میهاشی، تسوتومو یامازاکی و یوتاکا سادا.
نوع فیلم : سیاه و سفید و رنگی، ۱۴۳ دقیقه.


"گوندو" (میفونه) مدیر تولید یک کمپانی کفش‌سازی است که با گرو گذاشتن تمام اموالش، پول کافی برای در دست گرفتن کمپانی را فراهم کرده است. فرزند "گوندو" را می‌دزدند و در قبالش تقاضای پول هنگفتی می‌کنند؛ اما به‌زودی معلوم می‌شود که به اشتباه فرزند راننده "گوندو" را دزدیده‌اند. پلیس بالاخره "گوندو" را متقاعد می‌کند که پول را بپردازد. بچه را پس می‌گیرند و سپس، جست‌وجوی پلیس آغاز می‌شود. هر سرنخ به سرنخ تازه‌ای می‌رسد و انترن جوانی به‌نام "تاکه‌یوچی" (یامازاکی) دستگیر می‌شود و اعتراف می‌کند. حکم اعدام "تاکه‌یوچی" صادی می‌شود اما پیش از مرگ، تقاضا می‌کند تا "گوندو" را ببیند و با او حرف بزند.
٭ بیست‌ودومین فیلم یکی از مهم‌ترین فیلم‌سازان ژاپن ـ و حتی جهان ـ که شاید در مقایسه با شاهکارهای خودش در مکان پائین‌تری قرار بگیرد، به‌شدت کوبنده و تأثیرگذار است. عنوان ژاپنی فیلم به معنای بهشت و دوزخ است که شاید با محتوای فیلم هم‌خوانی بیشتری داشته باشد. فیلم ـ مثل عنوانش ـ به دو نیمه کاملاً مشخص تقسیم می‌شود و صحنه مبادله پول با بچه در قطار، جدا کننده این دو بخش و مرکز ثقل فیلم به حساب می‌آید، ولی نطقه اوج فیلم صحنه رویاروئی پایانی است، جائی که خیر و شر ـ که در این فیلم نسبت به آثار دیگر کوروساوا مرزی مشخص‌تر از همیشه هم دارند ـ رودرروی هم قرار می‌گیرند و با تمهید بسیار زیبای انطباق بازتاب تصویر یکی روی شیشه با چهر دیگری، انگار که یکی می‌شوند. بچه دزد می‌خواهد نفرت را در چشمان "گوندو" ببیند تا از شر بودنش ـ که خودش آن را پذیرفته ـ مطمئن شود، اما "گوناندو" حاضر است بار گناه او را هم ـ که نوعی گناه خودش هم هست ـ بپذیرد.
__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #12  
قدیمی 09-21-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

دیکتاتور بزرگ - The Great Dictator





سال تولید : ۱۹۴۰
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : یونایتد آرتیستس
کارگردان : چارلی چاپلین
فیلمنامه‌نویس : چارلی چاپلین
فیلمبردار : رالی تاترو و کارل استروس.
آهنگساز(موسیقی متن) : مردیت ویلسن.
هنرپیشگان : چاپلین، پالت گادارد، جکی اوکی، رجینالد گاردینر، هنری دانیل و بیلی گیلبرت.
نوع فیلم : سیاه و سفید، ۱۲۷ دقیقه.


در سال‌های جنگ جهانی اول در کشور تومانیا، سربازی به‌نام "چارلی" (چاپلین) که پیش از ورود به ارتش، سلمانی بوده، بر اثر سانحه سقوط هواپیما حافظه‌اش رااز دست می‌دهد. او وقتی چشم باز می‌کند خود را در یک آسایشگاه روانی می‌یابد و پس از مدتی که طی آن حاکمیت کشو ربه دست دیکتاتوری به‌نام "هینکل" (چاپلین) افتاده، از آن‌جا مرخص می‌شود. فقر و بی‌کاری سراسر تومانیا را فرا می‌گیرد و مخالفان دیکتاتور به اردوگاه‌های کار اجباری فرستاده می‌شوند. خشم و خروش "هینکل" دامن "چارلی" را نیز می‌گیرد و سربازان، مغازه سلمانی‌اش را در منطقه فقیرنشین شهر خراب می‌کنند و او را به یکی از اردوگاه‌‌ها می‌فرستند. "هینکل" موافقت‌نامه‌ای با یک دیکتاتور دیگر، "ناپالونی" (اوکی) امضا می‌کند و زمانی که تومانیا به کشور همسایه حمله می‌کند، "چارلی" با تغییر قیافه از اردوگاه می‌گریزد. به اشتباه "چارلی" را به جای "هینکل" می‌گیرند و او از این فرصت مناسب بهره می‌گیرد تا خطابه‌آی صلح‌آمیز ایراد کند...
٭ چاپلین در این فیلم مثلاً ضد فاشیستی خود دقیقاًاز موضع سیستم سرمایه‌داری فیلم‌ساز آمریکا (که در آن سال‌ها دربست در خدمت مقاصد تبلیغاتی جنگ‌جهانی دوم بود) سخن می‌گوید. اما از طرف دیگر در همین دوره نمودهای رابطه بیمارگونه چاپلین کارگردان و چاپلین بازیگر کاملاً عیان شده‌اند. بنابراین دیکتاتور بزرگ، گذشته از شوخی‌های درخشانش، به‌صورت بیانیه‌ای انتزاعی از لیبرالیسمی موهوم جلوه می‌کند. برای مثال، سخنرانی آخری چاپلین و وعده وعیدهائی که (حتی در منطق داستانی خود فیلم نیز نمی‌توانند جائی داشته باشند و) مستقیماً خطاب به گادارد (محبوبه زندگی واقعی چاپلین در زمان ساخته شدن فیلم) ایراد می‌شود.
__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
  #13  
قدیمی 09-21-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

راکی 4 - Rocky IV





سال تولید : ۱۹۸۵
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : یونایتد آرتیستس
کارگردان : سیلوستر استالون
فیلمنامه‌نویس : سیلوستر استالون
فیلمبردار : بیل باتلر
آهنگساز(موسیقی متن) : وینس دی‌کولا و بیل کانتی
هنرپیشگان : استالون، تالیاشایر، برت یانگ، کارل‌ودرز، بریگیته نیلسن، تونی برتن، مایکل پاتاکی، دولف لوندگرن و دامینیک بارتو.
نوع فیلم : رنگی، ۹۱ دقیقه.


«راکی بالبوآ» (استالون) پس از هفتاد و پنج مبارزه حرفه‌ای، اکنون یک مرد خانواده است. بوکسوری غول‌پیکر از شوروی به‌نام «ایوان دراگو» (ودرز)، رقیب سابق و دوست فعلی «راکی»، تصمیم می‌گیرد تا پس از پنج سال به صحنه مسابقات بازگرد و با «دراگو» مبارزه کند. «راکی» سعی می‌کند جلوی او را بگیرد، اما برگزاری مسابقه در لاس وگاس قطعی شده است. در مسابقه، «آپولو» با ضربه چپ کوبنده حریفش بر زمین می‌افتد و می‌میرد. پس از مراسم خاک‌سپاری «آپولو»، «راکی» عنوان خود را کنار می‌گذارد تا بتواند در مسابقه‌ای غیر رسمی با «دراگو» یآماتورف در خود شوروی، شرکت کند و برخلاف میل همسرش، «ایدریان» (شایر) در نقطه‌ای متروک و برفی در شوروی به تمرین می‌پردازد. در همین بین «دراگو» نیز با مراقبت‌های شدید و برنامه‌های منظم کامپیوتری به تمریناتش ادامه می‌دهد. پس از مدتی «ایدریان» هم به «راکی» می‌پیوندد. مسابقه با حضور تماشاگران خشمگین ضد آمریکائی و اعضای دفتر مرکزی حزب کمونیست برگزار می‌شود. پس از چهارده راند کوبنده، «راکی» موفق می‌شود رقیب خود را شکست دهد. سپس در سخنرانی پس از پیروزی، به افراد حاضر می‌گوید که «آدم» باشند و اعضای دفتر مرکزی حزب با دست‌زدن‌های خود به جمعیت تشویق کننده می‌پیوندند.
* راکی چهار تبلیغاتی‌ترین فیلم از مجموعه راکی و در راستای تحقیر روس‌ها ساخته شد. در تدوین‌های موازی میان تمرینات «راکی» و حریف روسی، ورزش‌های انسانی و ساده «راکی» به تمرینات ماشینی رقیب پیوند می‌خورد، تا تضاد جامعه باز و بسته آمریکا و شوروی را به ذهن متبادر کند. در پایان، در اوج ساده‌لوج ساده‌لوحی، «راکی» از تماشاگران روسی می‌خواهد که به تحولی که در طول مشاهده مسابقه در آنان پدید آمده است، توجه کنند!
__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
  #14  
قدیمی 09-21-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

به‌طور سطحی - Skin Deep





سال تولید : ۱۹۸۹
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : تونی آدامز
کارگردان : بلیک ادواردز
فیلمنامه‌نویس : بلیک ادواردز
فیلمبردار : ایزیدور مانکوفسکی
آهنگساز(موسیقی متن) : ولفگانگ آمادئوس موتسارت
هنرپیشگان : جان ریتر، وینسنت گاردنیا، آلیس رید، جوئل بروکس، جولیان فیلیپس، چلسی فیلد، پیتر دونات، دان گوردون، مایکل کید، نینا فوش و دنیس کرازبی.
نوع فیلم : رنگی، ۱۰۱ دقیقه.


«زاک هاتن» (ریتر) یک نویسنده الکی برنده جایزه پولیتسر است. روزی محبوبه‌اش، «آنجلی» (کرازبی)، او را با آرایشگرش گیر می‌اندازد و «الکس» (رید)، همسر «زاک» نیز او را با «آنجلی» غافل‌گیر می‌کند. «آنجی»، «زاک» را می‌بخشد ولی «الکس» از او طلاق می‌گیرد. «زاک» به روان‌شناسی خود، «دکتر وست فورد» (کید) می‌گوید که می‌داند باید روش زندگی‌اش را عوض کند. اما نمی‌تواند دست از تعقیب زنان بردارد...
* به‌طور سطحی همچنان نشان از نبوغ بی‌پایان ادواردز در آستانه هفتاد سالگی دارد. او کماکان مشغول شوخی با مظاهر زندگی روز مثل بدن‌سازی و گروه‌های «هِوی‌متال» است. یکی از صحنه‌های درخشان فیلم جائی است که ریتر برای درمان، تحت شوک الکتریکی قرار می‌گیرد. بسیاری از موسیقی‌هائی که در فیلم نواخته می‌شود، از قطعات مشهور کول پورترِ بزرگ است.

__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
  #15  
قدیمی 09-21-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

شن‌های ایوو جیما - Sands Of Iwo Jima





سال تولید : ۱۹۴۹
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : ریپابلیک
کارگردان : آلن دوان
فیلمنامه‌نویس : هاری براون و جیمز ادوارد گرانت، برمبنای داستانی نوشته براون.
فیلمبردار : رجی لنینگ
آهنگساز(موسیقی متن) : ویکتور یانگ.
هنرپیشگان : جان وین، جان ایگار، آدلا مارا، فارست تاکر، جیمز براون، ریجارد وب و جولی بیشاپ.
نوع فیلم : سیاه و سفید، ۱۱۰ دقیقه.


جنگ جهانی دوم. در اردوگاه آموزشی تفنگداران دریائی آمریکائی در نیوزیلند، گروهبان "استرایکر" (وین) با سخت‌گیری تمام عمل می‌کند و این مایه بیزاری سربازان از اوس است. در نبرد "تاراوا" جوخه او تلفات ناچیزی دارد. "استرایکر" طی مرخصی با زنی خیابان‌گرد آشنا می‌شود و کشف این‌که زن، مادری بیوه است و برای تأمین معاش چینین حرفه‌ای را برگزیده، او را منقلب می‌کند (خود "استرایکر" پس از جدائی از همسرش هرگز پسر خود را ندیده است). مدتی بعد سربازان به مأموریتی در جزیره ایوو جیما که ژاپنی‌ها سخت از آن دفاع می‌کنند، فرستاده می‌شوند. طی جنگ سربازان در می‌یابند که "استرایکر" فرمانده‌ای عالی و فداکار است. هم زمان با برافراشته شدن پرچم آمریکا به نشانه پیروزی، گلوله‌ای "استرایکر" را از پا درمی‌آورد.
٭ فیلمی عالی از یکی از پرکارترین فیلم‌سازان آشنای سینمای کلاسیک که نشانه تسلطی حاصل حرفه‌ای‌گری بی‌ادعاست. فیلم در عینحال که تجلیلی از خودسازی نظامیان است، بررسی استادانه رابطه‌های میان فرمانده و سربازان و روحیه جمعی نیز هست و از طریق بازی وین، تصویری گزنده از تنهائی عمیق مردی به دست می‌ٔهد که محروم از خانه و خانواده، خود را در غوغای جنگ و انجام وظیفه غرق کرده است. صحنه‌های جنگ به‌رغم استفاده از فیلم‌های مستند خبری، پذیرفتنی و تأثیر گذارند.


__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
  #16  
قدیمی 09-21-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

مراکش - MOROCCO





سال تولید : ۱۹۳۰
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : پارامونت
کارگردان : جوزف فون استرنبرگ
فیلمنامه‌نویس : جولز فورتمن، بر مبنای رمانی نوشته بنو وینی
فیلمبردار : لی گارمیس و لوشن بالارد
آهنگساز(موسیقی متن) : کارل هاجوس
هنرپیشگان : گاری کوپر، مارلنه دیتریش، آدولف منجو، اولریک هوپت، جولیت کامپتن و فرانسیس مک دانلد
نوع فیلم : سیاه و سفید، ۹۲ دقیقه


ـ "ایمی جولی" (دیتریش)، خواننده کاباره به مراکش می‌رود و در بدو ورود به ابراز توجه "لویسیه" پولدار و شیک‌پوش (منجو) بی‌اعتنائی می‌کند. او به زودی در یک کافه مشغول به‌کار می‌شود و با نخستین اجراء برنامه‌اش، به موفقیتی چشم‌گیر می‌رسد. توجه "ایمی" به یک لژیونر بی‌خیال به‌نام "تام براون" (کوپر) جلب می‌شود و کلید اتاقش را برای او می‌فرستد. یکی از محبوبه‌های "تام"، همسر افسری به‌نام "سزار" (هوپت)، دو مرد عرب را به سراغ "تام" می‌فرستد، ولی "تام" از پس آنان برمی‌آید و بعد با رد پیشنهاد "ایمی" برای رفتن به اروپا، برای مأموریت به صحرا می‌رود و "ایمی" می‌پذیرد که "لویسیه" حامی‌اش باشد. "سزار" در مأموریت کشته می‌شود و سربازان لژیونر وقتی بازمی‌گردند که "لویسیه" برای اعلام نامزدی‌اش با "ایمی" جشن گرفته است. "ایمی" برای دیدن "تام" می‌رود؛ دیدار آنان بی‌نتیجه می‌ماند، ولی وقتی دوباره لژیونرها برای مأموریت اعزام می‌شوند، "ایمی" پس از خداحافظی با "لویسیه"، همراه زنان عرب لژیون در صحرا به راه می‌افتد...
ـ نخستین فیلم هالیوودی دیتریش و دومین از هفت فیلمش با استاد که یک‌شبه از او ستاره‌ای جهانی می‌سازد؛ همچنین نقطه اوج همکاری فون‌استرنبرگ و دیتریش و شاید بهترین اثر مشترک آن دو سبک ویژه بصری فون‌استرنبرگ، در خلق فضای پر رمز و راز مراکش با صحنه‌آرائی همکار محبوبش هانس دربر و فیلمبرداری استادانه گارمیس اگرچه در آن سال‌ها با واکنش منفی منتقدان واقعیت‌دوست مواجه شد، اما امروز با گذشت دهه‌ها هنوز تکان‌دهنده و تماشائی است. فیلم اقتباسی از رمانی نه چندان قابل توجه است که مایه مورد علاقه فون‌استرنبرگ، "سرکوب و پنهان کردن"احساسات و عواطف"، را دربر دارد. صحنه‌ای که دیتریش در کافه با کت و شلوار و کلاه (نخستین زنی که بر روی پرده با لباس مردانه ظاهر می‌شود؟) برنامه اجراء می‌کند و نمای پایانی که در آن با پاهای برهنه به دنبال کوپر می‌رود، به یادماندنی هستند.


__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
  #17  
قدیمی 09-21-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

کفش‌های ماهی‌گیر - The Shoes Of The Fisherman





سال تولید : ۱۹۶۸
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : مترو ـ گلدوین ـ مایر
کارگردان : مایکل آندرسن
فیلمنامه‌نویس : جان پاتریک و جیمز کناوی، برمبنای رمانی نوشته موریس ل. وست.
فیلمبردار : اروین هیلی‌یر.
آهنگساز(موسیقی متن) : الکس نورث.
هنرپیشگان : آنتونی کوئین، دیوید جانسن، لارنس اولیویر، اسکار ورنر، جان گیلگود، باربارا جفورد، لیو مکرن و ویتوریو دسیکا.
نوع فیلم : رنگی، ۱۶۲ دقیقه.


کشیشی به‌نام "لاکوتا" (کوئین)، زندانی سیاسی، به دستور مقام‌های اصلی اتحاد جماهیر شوروی، پس از بیست سال از اردوگاه کار اجباری در سیبری آزاد می‌شود؛ به این شرط که به رم برود تا شوروی در برابر قدرت روزافزون کمونیست‌ای چین ، دوستی در واتیکان داشته باشد. "لاکوتا" به زودی پاپ می‌شود و تمام تلاشش را برای احیای مسیحیت و تغییر عملکرد واتیکان به کار می‌برد...
٭ فیلم‌نامه را وست نوشت، اما از حاصل کار چنان ناامید شد که ترجیح داد نامش از عنوان‌بندی حذف شود؛ البته عنوان رمان که نوشته خودش بود در عنوان‌بندی آمد. کوئین در نقش رهبر کلیسا اهل طنز را به خنده واداشت، طوری که فیلم را "زوربای پاپ" خواندند. موسیقی نورث نامزد دریافت اسکار شد که البته این تنها توجهی بود که به فیلم شد. فیلم نه میلیون دلار هزینه برداشت و در گیشه کاملاً شکست خورد.
__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
  #18  
قدیمی 09-21-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

راه جبهه از کدام طرف است؟ - Which Way To The Front?





سال تولید : ۱۹۷۰
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : جری لوئیس
کارگردان : لوئیس
فیلمنامه‌نویس : جرالد گاردنر و دی کاروزو، بر مبنای داستانی نوشته ریچارد میلر، گاردنر و کاروزو.
فیلمبردار : و. والاس کلی
آهنگساز(موسیقی متن) : لوئیس ی. براون
هنرپیشگان : لوئیس، جان مورای، ویلی دیویس، جان وود، استیو فرانکن، داک رامبو، پل وینچل، سیدنی میلر و رابرت میدلتن.
نوع فیلم : رنگی، ۹۶ دقیقه.


«برندان بایرز» (لوئیس)، میلیونر میهن‌پرست که از خدمت سربازی معاف و از شرکت در جنگ جهانی دوم منع شده، خود اقدام به تشکیل ارتشی شخصی می‌کند. ارتش «برندان» با کشتی تفریحی او به جبهه ایتالیا می‌رود تا بن‌بست خط اول جبهه را برای ورود متفقین بشکند. نیروهای او موفق می‌شوند «کسرلینگ»، ژنرال مشهور آلمانی را بربایند. «برندان» خود را به شکل «کسرلینگ» درمی‌آورد و در جلسه ژنرال‌های آلمانی شرکت می‌کند. سرانجام نیز موفق می‌شود بمبی در پناهگاه «هیتلر» کار بگذارد. برای اخرین بار افراد ارتش «برندان» به شکل نیروهای ژاپنی دیده می‌شوند...
* یکی دیگر از آثار متأخر ناموفق لوئیس، که در آن تمام تلاشش را به خرج می‌دهد تا جنگ و فیلم‌های جنگی را دست بیندازد. طرح داستانی فیلم فاقد جذابیت و بداعت لازم برای خنداندن تماشاگر است. شوخی‌ها سرد و بی‌مزه‌اند و تنها چند ایده خوب و خنده‌دار، مثل آدم‌دزدی چندباره یک مرد عوضی، یادآور دوران اوج لوئیس است. شکست تمام‌عیار فیلم باعث می‌شود تا لوئیس برای مدت بیش از ده سال جلوی دوربین سینما ظاهر نشود.

__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
  #19  
قدیمی 09-21-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

تیرانداز چپ‌دست - The Left - Handed Gun





سال تولید : ۱۹۵۸
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : برادران وارنر
کارگردان : آرتور پن
فیلمنامه‌نویس : لسلی استیونز، برمبنای فیلم‌نامه تلویزیونی مرگ بیلی دکید نوشته گور ویدال.
فیلمبردار : پورل مارلی.
آهنگساز(موسیقی متن) : الکساندر کوریج.
هنرپیشگان : پل نیومن، لیتا میلان، جان دنر، هرد هتفلید، جیمز بست، جیمز کانگدن و کالین کیت ـ جانستن.
نوع فیلم : سیاه و سفید، ۱۰۲ دقیقه.


"بیلی بانی" معروف به "بیلی د کید" (نیومن) ولگردی آس و پاس است که به دوستان انگشت‌شمارش بسیار وفادار، اما برای دشمنانش مرگبار است. تا این‌که گله‌دار مهربانی به‌نام "تونستال" (کیت ـ جانسن) او را زیر بال و پر می‌گیرد. "تونستال" بی‌سلاح را یک کلانتر و سه نفر دیگر می‌کشند، و "بیلی" و دوستانش، "چارلی" (کانگدن) و "تام" (بست)، به‌دنبال آنان می‌روند و همه را می‌کشند. وقتی "بیلی" یکی از مهمانان جشن ازدواج (آخرین نفر از قاتلان "تونستال") "پت‌گارت" (دنر) ـ کلانتری که برای "بیلی" مثل پدر بوده ـ را می‌کشد، "پت" او را تعقیب می‌کند و در حالی که "بیلی" سلاحی به کمر ندارد، او را با شلیک یک گلوله به قتل می‌رساند.
٭ نخستین کار پن که بسیاری را به ظهور نسل جدیدی در سینمای هالیوود امیدوار می‌کند. فیلم برمبنای اسطوره‌ای از غرب وحشی ساخته می‌شود و پیش درآمدی است بر جریانی روشن‌فکرانه در بازنگری تاریخ آمریکا که در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ بعضی از فیلم‌سازان با استفاده از نوع وسترن و نمایش قهرمانان زوال یافته آن پی می‌گیرند. این‌جا، نیومن (به‌جای جیمز دین؟) در نقش آدم‌کش بی‌رحمی که با مرگ خود به شهرت می‌رسد، واقعاً می‌درخشد.
__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
  #20  
قدیمی 09-21-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

دختر کارخانه کبریت سازی - THE MATCH FACTORY GIRL





سال تولید : ۱۹۹۰
کشور تولیدکننده : فنلاند و سوئد
محصول : آکی کوریسماکی
کارگردان : کوریسماکی
فیلمنامه‌نویس : کوریسماکی
فیلمبردار : تیمو سالمینن
هنرپیشگان : کانی اوتینن، الینا سالو، اسکو نیکاری، وسا ویریکو، ری‌یو تایپال، سیلو سپالا
نوع فیلم : رنگی، ۷۰ دقیقه


ـ ̎ آیریس̎ (اوتینن) در چنبرهٔ کار کسالت‌بارش در یک کارخانهٔ کبریت‌سازی و یک زندگی خانوادگی کسالت‌بارتر گیر کرده است. روزی او بر خلاف توصیهٔ خانواده‌اش یک لباس قرمز می‌خرد و برای گذران شبی خارج از خانه،عازم شهر می‌شود. شب را با مرد خوش‌پوش و ثروتمندی (ویریکو) می‌گذراند که برای کمک به او، پول زیادی در اختیارش می‌گذارد. زن که دوست ندارد این ماجرا را با ناپدری و مادرش در میان بگذارد، پول را با برادرش (سپالا) تقسیم می‌کند و بیهوده در انتظار مرد می‌نشیند. وقتی نامه‌ای پرسوز و گذار برای مرد می‌نویسد، مرد نیز دوباره برای او پولی می‌فرستد و می‌نویسد که فراموشش کند. وقتی خانواده از ماجرا باخبر می‌شوند، به او پشت می‌کنند. بنابراین با باقی پس‌اندازش مقدار زیادی سم می‌خرد ولی نه برای خودش، برای تمامی آنانی که به او بدی کرده‌اند.
ـ از جمله فیلم‌های کوریسماکی که مرز فنلاند را پشت سر می‌گذارد. شاید مهم‌ترین دلیل این امر هم کمدی به شدت سیاهی است که در سرتاسر فیلم به چشم می‌خورد. فیلم در واقع یک تراژدی است که کوریسماکی سعی فراوان کرده آن را در قالب لحظاتی تأثیرگذار و البته شوخ‌طبعانه تلطیف کند. از این رو کار وجه اعتباری دیگری هم یافته؛ دختر کارخانهٔ کبریت‌سازی در ظاهر یک چیز می‌گوید و در عمق یک چیز دیگر و این از همان دلایلی است که سبب شده کوریسماکی در این سال‌ها از مطرح‌ترین فیلم‌سازان اروپائی در جهان باشد.
__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 02:59 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها