بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > فرهنگ و تاریخ

فرهنگ و تاریخ تاریخ و فرهنگ - مطالبی در زمینه فرهنگ و تاریخ ایران و جهان اخبار فرهنگی و ... در این تالار قرار میگیرد

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 10-16-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
جدید تاريخ زرتشتيان


تاريخ زرتشتيان


مانکجی لیمجی هاتریا
پیشگفتار

در سده هفتم میلادی، که تازیان بر ایران چیره شدند، گروهی از زرتشتیان ترک دین کردند. خانواده‌های بسیاری، در سده نهم به هندوستان کوچ کردند، تا فرهنگ دینی و ملی خود را پاسداری کنند و به آیندگان بسپارند، و بسیاری دیگر در ایران ماندند تا آتش عشق به دین بهی را در سینه و کانون خانواده خود گرم و پر فروغ نگهدارند.
یورش و ضربه سخت‌تر در دوران چیرگی مغول به زرتشتیان وارد آمد. بسیاری کشته شدند و گروهی به جاهای دور‌دست پناه بردند تا از ستم و تهدید مغولان درامان بمانند.
در زمان صفویه فشار باز هم بیشتر شدت گرفت، این وضع اندوه‌بار کم و بیش تا زمان قاجار همچنان ادامه یافت. برخی از زرتشتیان که تاب این فشارها را نمی آوردند و نمی خواستند دل از دین پدران خود برکَنند، به ناچار راهی دیار هند شدند که البته در آنجا هم با سختی‌های زیادی روبرو شدند. آنان همواره رابطه خود را با همکیشان‌شان در ایران حفظ کردند، مگر در دوره هجوم مغول به ایران که این رابطه به اجبار برای مدت زیادی گسیخته شد. سرانجام در آغاز قرن هیجدهم میلادی دوباره این ارتباط برقرار شد و پارسیان هند برای حل مشکلات مذهبی خود، از جمله گاهشماری و روز سال و ماه، رو به همکیشان ساکن ایران آوردند.
از سوی زرتشتیان ایران « دستور جاماسب ولایتی»، از کرمان به هند رهسپار شد. دستور جاماسب در هند دریافت که در پی جنگ و گریزهای بیشماری که پارسیان هند با آن روبرو بودند، از بسیاری از نکات دینی بی خبر مانده اند، از همین روی پس از گزینش سه موبد‌زاده با هوش از میان موبد‌زادگان و آموزش و تربیت دین
ی آن‌ها، با خیال آسوده به ایران بازگشت.



این خدمت ارزنده ای بود به کلیه زرتشتیان، زیرا از آن پس چنان زرتشتیان ایران زیر فشار قرار گرفتند که به سرعت شمار آنان رو به کاهش گذاشت و این‌بار این زرتشتیان هند بودند که به یاری زرتشتیان ایران شتافتند. اگر پارسیان هند نبودند، بی‌گمان زرتشتیان در ایران کاملا نابود شده بودند.
پس از روی کار آمدن سلسله صفویه در ایران، فشار، توهین و آزار چنان شدت گرفت که شمار زرتشتیان ایران از قرن هیجده تا اواخر قرن نوزده از یک میلیون نفر به ۷۷۱۱ نفر کاهش یافت (از کتاب « فرزانگان زرتشتی» نوشته رشید شهمردان ص ۱۲)؛ و اگر تلاش های روانشاد « مانکجی پور لیمجی هاتریا» نبود، امروز نشانی از جماعت زرتشتی در ایران برجای نمانده بود.
بهتر است گوشه ای از ظلم و جوری را که به زرتشتیان ایران وارد می‌شد از قلم یک کشیش مسیحی به نام «ناپیر ملکم»، که پنج سال در یزد زندگی کرده است، بخوانیم:
« ظلم‌های آشکاری که به زرتشتیان ایران روا داشته می شد مانند جزیه، پوشیدن لباس کهنه و نپوشیدن لباس نو، سوار نشدن بر چهارپایان خود و نساختن خانه‌هایی که بلندتر از خانه‌های مسلمانان باشد، درپی تلاش و کوشش‌های مانکجی صاحب از‌بین رفت و نیز ظلمی که اگر یک نفر زرتشتی درمی‌گذشت همه متروکات او منقول و یا غیر منقول حق جدیدالاسلامی که از خویشاوندان او بود می‌شد و به فرزندان زرتشتی ارثی نمی‌رسید و حتی خانه مسکونی او را نیز می‌بردند، با کوشش خستگی‌ناپذیر و هوش و درایت مانکجی صاحب ازبین رفت.




» (فرزانگان زرتشتی، رشید شهمردان، ص ۶۲۸ / کشیش ناپیر ملکم در مورد قانون ارث اشتباه می‌کند. زیرا کوشش‌های مانکجی فقط منجر به برداشتن جزیه شد و فشارهای دیگر از جمله قانون ارث ادامه داشت.)
فرزانه مانکجی در یکی از سخنرانی‌های خویش در بمبیی در سال ۱۸۶۳ میلادی در حضور بزرگان پارسی چنین گفت: « هرگاه ده یک اینگونه تعدیات و بی‌حسابی ها و ظلم و ستمی که درباره زرتشتیان ایرانی می‌شود، درباره هر مذهب و ملت دیگر می شد، تاب نیاورده ناچار فرار می‌کردند یا دست از دین و آیین نیاکان خود برداشته یا اینکه خود را هلاک می کردند. » (همانجا ص ۶۳۰)
در دوران سلطنت ناصرالدین شاه قاجار، پارسیان هند که از بیداد و فشار وارده به همکیشان خود در ایران آگاهی یافته بودند، نماینده عالی رتبه‌ای را به نام «مانکجی لیمنجی هاتریا»، به ایران فرستادند. او نزد شاه شکایت برد و با پشتیبانی حکومت هند و امپراتوری انگلیس توانست از فشارها تا حد زیادی بکاهد . از روی نامه‌های مبادله شده بین مانکجی و ناصرالدین شاه که امروز موجود است، درمی یابیم فشار و تبعیض ظالمانه نسبت به زرتشتیان از جمله موردهای زیر بود :
زرتشتیان مجبور بودند علامت مشخصه‌ای روی لباس خود بزنند تا تمیز داده شوند.
زرتشتیان در هنگام خرید، حق نداشتند به کالاها و به ویژه به اغذیه و میوه دست بزنند.!
زرتشتیان حق نداشتند سوارچهارپا شوند و یا در بازار سواره حرکت کنند.
زرتشتیان روزهای بارانی نمی‌بایست بیرون بروند.
اگر یک زرتشتی از دین خود برمی‌گشت، دیگر افراد خانواده از ارث والدین محروم می‌شدند و همه ارث، به او می‌رسید.
اگر که یک نفر زرتشتی کشته می شد، قاتل قصاص نمی‌شد و تنها می‌بایست خون‌بها ( دیه ) به وارث مقتول زرتشتی بپردازد و در بسیاری از موارد این پرداخت هم صورت نمی‌گرفت.
در تاریخ معاصر زرتشتیان ایران، « مانکجی لیمجی هاتریا » از بنام ترین چهره‌ها و تاثیر‌گذارترین فرد اجتماعی و سیاسی دوره قاجار است. او که به « مانکجی صاحب » مشهور است، توانست با تدبیر و ابتکار بی‌مانند خود جامعه زرتشتی درحال نابودی آن زمان را نجات دهد.

مانکجی که بود؟

مانکجی پور لیمجی پور هوشنگ هاتریا در سال ۱۱۹۲ خورشیدی (۱۸۱۳ میلادی) در « موراسومالی » یکی از بخش‌های بندر « سورات » به دنیا آمد. اجدادش از زرتشتیانی بودند که در زمان صفویه از ایران به هندوستان مهاجرت کرده بودند. وی پنج ساله بود که انگلیس‌ها فعالیت‌های خود را از بندر سورات به بمبیی منتقل کردند و بنابراین زرتشتیانی که در موسسات اداری گمرک مشغول به کار بودند و یا کارهای تجاری داشتند – از جمله پدر وی – به بمبیی رفته و در آنجا ساکن شدند.
مانکجی در جوانی وارد خدمات بازرگانی شد و پیشکاری برخی از بازرگانان را پذیرفت و به سبب شغلش به بخش‌های گوناگون هندوستان سفر کرد. او آموخته بود که فردی بسیار منظم، کاردان، و متکی به نفس و شجاع باشد و این به سبب کاری بود که انجام می‌داد. به دلیل دلبستگی فراوان به آب و خاک اجدادیش چندین بار اراده کرد به ایران سفر کند، اما هر بار شرایط اجتماعی هندوستان، افغانستان و یا ایران مانع از این سفر می‌شد، تا اینکه سرانجام در سال ۱۲۳۳ خورشیدی ( در سن ۴۱ سالگی ) شرایط مسافرت به ایران برای او فراهم شد.

انجمن اکابر پارسیان

در سال ۱۱۷۵ خورشیدی و پس از فوت کریم خان زند، و در پی اغتشاش‌هایی که به وسیله آغا محمدخان قاجار به وجود آمد، گروهی از زرتشتیان به هند کوچ کردند. دختر یکی از این مهاجرین به نام « گلستان بانو » با یکی از پارسیان ثروتمند هند به نام « فرامجی بیکاجی » ازدواج کرد. یکی از فرزندان آنان به نام «مهروانجی» با همفکری و همراهی برخی از سران پارسی هندوستان « انجمن بهبودی وضع زندگی زرتشتیان ایران» را که در ایران به نام « انجمن اکابر پارسیان » شناخته شده بنیاد نهاد. هنگامی که اعضای انجمن اکابر از هدف مسافرت مانکجی آگاه شدند از او درخواست کردند که در یزد برای ساختن دخمه‌ای همت نماید و وجهی را هم برای این کار به او سپردند، و این در فروردین ۱۲۳۳ خورشیدی صورت گرفت. بدین ترتیب نخستین نماینده‌ای که با همه اختیارها از سوی این انجمن به ایران آمد، مانکجی صاحب بود.



از آنجا که مانکجی صاحب به واسطه شغلش – صندوق‌داری دولت انگلیس- با صاحب‌منصبان دولت انگلیس در هند از نزدیک ارتباط داشت، ۴ سفارشنامه برای سفارتخانه‌های انگلیس در بوشهر، بغداد، استانبول و تهران نگاشت و در آن‌ها تاکید کرد که مسوولان در نهایت احترام او را درکارهایش همراهی نمایند.
مانکجی صاحب از بمبیی با کشتی بخار به سوی ایران رهسپار شد و از قضا در آن کشتی با میرزا حسین خان سپهسالار (مشیرالدوله – سفیر کبیر دولت ایران) که از ماموریت «سرکنسولگری بمبئی» به ایران باز می‌گشت، آشنا شده و این آشنایی به دوستی تبدیل شد و سپهسالار نیز همواره پاس احترام او و زرتشتیان را نگهداشت.
مانکجی در ۱۲۳۳ خورشیدی در بندر بوشهر پیاده شد و از طریق شیراز به یزد رفت.
پس از چهارده ماهی که در یزد بود، به کرمان رفت و از آنجا در ماهان با رحمت علی شاه (قطب دراویش نعمت الهی) روابط دوستی عمیقی ایجاد کرد و از جانب وی به «درویش فانی» ملقب شد، و این لقب را تا پایان عمر برای خود نگه داشت. سپس به تهران رفت و در مدت پنج سال و نیم بین درباریان به‌گونه‌ای برای خود احترام به وجود آورد که از سوی ناصرالدین شاه با لفظ « پدر» خوانده می شد.
پس از اقامت در تهران، در آذربایجان با مظفرالدین میرزا، ولیعهد و حکمران آذربایجان دیداری داشت. در کردستان میهمان غلام شاهجهان، والی کردستان بود وسپس به کرمانشاه و عتبات عالیات (نجف اشرف) رفت و در عراق در دیداری با «حاج شیخ مرتضی انصاری» (فقیه عالیقدر شیعه)، پرسش‌های ۱۴ گانه ای را درباره معامله و رفتار جامعه مسلمانان با زرتشتیان مطرح کرد که در همه موارد شیخ مرتضی انصاری ، شکستن حرمت و آزار و اذیت زرتشتیان را حرام دانست و تنها گرفتن جزیه یا مالیات های شرعی را – با اجازه فقیه هر محل – جایز شمرد.



مانکجی پس از یکسال ماندن در بغداد به بمبیی رفت و گزارش کارها و اقدامات خود را به انجمن اکابر پارسیان داد.
در سال ۱۲۴۳ خورشیدی کتاب های «اظهار سیاحت ایرانیان» (شرح مختصر ایام اقامتش در ایران) و «جامعه مانک» را به زبان‌های گجراتی و فارسی به چاپ رساند.
در ۱۲۴۵ خورشیدی به ایران بازگشت و در کرمان با حاجی سید جواد، امام جمعه کرمان و حاجی محمد کریم خان کرمانی، رییس شیخیه دیدار و روابط صمیمانه برقرار کرد.
در این زمان بود که با دشواری و تلاش بسیار اجازه آموزش ۱۲ کودک کرمانی و ۲۰ کودک یزدی را از خانواده‌شان گرفت و در قانون‌نامچه‌ای که برای مدرسه وقفی خیریه‌اش ایجاد کرد، پذیرفت کودکانی که به آن مدرسه بیایند، ۵ سال شبانه‌روزی در آنجا تحصیل کنند و همه مخارجشان از هر‌گونه که باشد، در این مدت، برعهده او باشد. و حتی پولی برابر با کاری که آن کودک می‌توانست برای خانواده‌اش انجام دهد تعیین کرده و به خانواده اش می‌داد.

مبارزه در چند جبهه

مانکجی پیش از این که به ایران بیاید تصور می‌کرد که تنها باید جزیه را بردارد و زرتشتیان را از ظلم نجات دهد، ولی هنگامی‌که به ایران و به جمع همکیشان خود آمد، دید که نابسامانی در درون جامعه زرتشتی کمتر از فشار خارجی نیست. و این جامعه از درون در‌حال نابودی است و گویا دو عامل فشار خارجی و ناآگاهی داخلی دست به دست هم داده‌اند تا این مردم ستم‌کشیده را نابود کنند.
او با تدبیر و دانشی که داشت، مبارزه خویش را در چند جبهه آغاز کرد، که به شرح کوت
اه آن می‌پردازیم:




) اصلاح و تجدید ساختار در جامعه زرتشتی ایران

مانکجی پی برده بود که یکی از راه‌های پایه‌ای پیشرفت زرتشتیان ایران، اصلاح امور داخلی جامعه است، از این‌رو نامه‌های بسیاری به زرتشتیان نوشت و به دنبال این بود که آنان را از بی‌خبری و نادانی برهاند و بر آگاهی‌شان بیفزاید. او با خرافات به طور جدی جنگید. در این راه گام های اساسی برداشت.
الف: آموزش آیین‌های دینی و مبارزه با خرافات ــ سدره پوشی را رواج داد. عبادتگاه‌ها، آتشکده و زیارتگاه‌های زرتشتیان را تعمیر کرد؛ از جمله زیارتگاه بانو پارس. دخمه هایی بر پا کرد؛ در شریف آباد، در کوه نریمان و دو دخمه در کرمان یعنی قنات غسان و عبادتگاه و دخمه محکمی بر کوه بی‌بی شهربانو در شرق تهران ایجاد کرد. از قربانی کردن حیوانات و مراسمی چون حنابندان که داخل آیین‌های زرتشتی شده بود، جلوگیری کرد.
ب: بهبود وضع اقتصادی ــ به ترویج کارهای خیریه دست زد. به زرتشتیان یزد، که بیشینه‌شان فقیر و بی‌چیز بودند، کمک‌های مالی کرد. برای دختران نورسیده وسایل زندگی و جهیزیه فراهم آورد. بین سال‌های ۱۲۴۵-۱۲۳۵ خورشیدی، مراسم عروسی صد نفر از دوشیزگان زرتشتی را برگزار کرد. همچنین از پارسیان هند خواست تا صندوق خیریه‌ای را برای کمک به نیازمندان بنا نهند.
پ: اصلاحات اجتماعی ــ برای آنکه اختلافات داخلی جامعه زرتشتی به محکمه های عرف و شرع بیرون از جامعه راه نیابد، ‌انجمن زرتشتیان یزد را پایه‌ریزی کرد که سنگ بنای استقلال حقوقی در احوالات شخصیه زرتشتی به شمار می‌رفت.
ت: ایجاد مدرسه ــ او می‌دانست که سرچشمه همه نابسامانی‌های داخلی و بیرونی بیسوادی است، بنابراین بنا نهادن مدرسه در ایران را در شمار کارهای اساسی می‌دانست. تاسیس مدرسه‌های زرتشتی برای آموزش نونهالان و کودکان ایران راهی بود که مانکجی برای مبارزه با بی‌سوادی زرتشتیان و غیرزرتشتیان در پیش گرفت.



۲
) ارتباط با دربار و بزرگان سیاسی کشور

مانکجی از توان مالی و سیاسی خود بهره جست و توانست در دربار ناصرالدین شاه از اعتبار و جایگاه ویژه‌ای برخوردار شود. نامه‌های او به دربار نشان می‌دهد او علاوه برنفوذ در دربار شاه قاجار توانسته بود بسیاری از درباریان را با خود همراه سازد.
وی پس از ۲۹ سال تلاش شبانه‌روزی در ایران و خرج هزینه‌های هنگفت توانست فرمان لغو حکم «جزیه» را از ناصرالدین شاه دریافت دارد. جزیه مالیات سالیانه ای بود که اهل کتاب به حکومت می‌پرداختند تا مورد حمایت و حفظ حکومت واقع شوند. گرچه قانون‌های فقهی درباره میزان وجه جزیه آشکار بود، اما هنگام دریافت، در هر بخش، حاکمان مستبد، هر مقدار که می‌خواستند به نام جزیه دریافت می‌کردند. گرفتن جزیه در تاریخ دوره جدید و معاصر ایران از عوامل مهم تغییر مذهب و کوچ زرتشتیان از ایران بوده است.
زمانی که مانکجی در تهران ساکن بود، زرتشتیان ایران ۷۰۰۰ نفر بودند که مبلغ ۹۳۷۵ ریال در سال جزیه از ایشان گرفته می‌شد. اگرچه امروزه این مالیات کم وجزیی به نظر می‌رسد ولی در زمانی که حقوق یک ماه، ده یا پانزده ریال بود این مبلغ بسیار زیاد بود. علاوه بر آن کارکنان دولت آن را ده برابر یا بیشتر افزایش داده و از زرتشتیان می‌گرفتند. و به راستی که بسیار زیاد و طاقت فرسا بود.
اولین کار مفید، واگذاری مبلغ جزیه در تیول عباسقلی خان معتمدالدوله – وزیر عدلیه – بود که بدینوسیله دست تعدی حاکمان محلی نسبت به همه زرتشتیان تا حدی کوتاه شد.
مانکجی در دومین مرحله توانست حدود ۱۰۰ تومان از هزینه بالا را کاهش دهد و سپس در سومین اقدام پرداخت کل مبلغ را خود پذیرفت تا از سوی انجمن اکابر پارسیان آن را بپردازد و رسید دریافت دارد. بدین وسیله دیگر هیچ‌کس در هیچ جای مملکت حق گرفتن جزیه از زرتشتیان را نداشت.
عباسقلی خان در سال ۱۲۴۱ خورشیدی وفات کرد و ناصرالدین شاه، زرتشتیان را تیول وزیر امورخارجه – میرزا سعید خان انصاری – قرار داد. او نیز مانند صاحب‌منصب قبلی با زرتشتیان و به‌ویژه مانکجی با دوستی و مدارای بسیار رفتار نمود.



اعضای انجمن اکابر پارسیان حدود ۲۸ سال مبلغ جزیه را توسط مانکجی پرداختند و هدیه ها و پیشکشی‌های بسیاری را به شاه و درباریان دادند، تا اینکه در پایان توانستند ناصرالدین شاه را راضی به الغای حکم جزیه نمایند. شاه در تیرماه ۱۲۶۱ خورشیدی این حکم را صادر کرد. بدین ترتیب سنگین‌ترین باری که هم از نظر مادی و هم از نظر روانی بر دوش جامعه زرتشتیان بود، برداشته شد. چندی بعد مانکجی به مناسبت این پیروزی جشن مفصلی را در باغ ظهیرالدوله میرزا علیخان قاجار، داماد ناصرالدین شاه، برپا داشت.
زندگی پرمخاطره و پرزحمت او که همه آن صرف بهروزی زرتشتیان ایران گردید، در سال ۱۲۶۹ خورشیدی در تهران به پایان رسید و در دخمه‌ای که خود ساخته بود و در سرزمینی که به آن عشق می‌ورزید آرام گرفت.
او دو بار ازدواج کرد، یکبار در هندوستان با «هیرابایی» نام و ثمره این ازدواج پسری به نام «هرمزدجی» و دختری به نام «دوسی بایی» بود. پس از مرگ همسرش، در ایران با فرنگیس نام – دختر هرمزدیار بندار کرمانی – ازدواج کرد، ولی از این ازدواج فرزندی نداشت.
خانواده های «خراس» و «داور» در هندوستان از خاندان «هرمزدجی» برجای و برقرارند.

انجمن موبدان تهران- تاریخ معاصر زرتشتیان (جزوه دوم) - بوذرجمهر پرخیده
برای آگاهی بیشتر از زندگی و کارهای مانکجی به کتاب‌ها و مجله‌های زیر مراجعه کنید:

۱) اشیدری، جهانگیر. تاریخ پهلوی و زرتشتیان. تهران: انتشارات ماهنامه هوخت، ۱۳۵۵/ ۲) امینی، تورج . اسنادی از زرتشتیان معاصر ایران . تهران: سازمان اسناد ملی ایران، ۱۳۸۰/ ۳) شهمردان، رشید. تاریخ زرتشتیان: فرزانگان زرتشتی. تهران: سازمان انتشارات فروهر،۱۳۶۳/ ۴) دوره های مجله هوخت، چیستا و وهومن.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 08:48 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها