بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > شعر

شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #211  
قدیمی 11-19-2009
ravan آواتار ها
ravan ravan آنلاین نیست.
کاربر عادی
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
نوشته ها: 49
سپاسها: : 0

2 سپاس در 2 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

من بی می و بی مطرب هر شب طربی دارم
ای ماه تو میدانی با او چه شبی دارم
در خلوت خاموشم از یک نگه گرمش
آتش به تنم ریزد گویی که تبی دارم
هنگام همآغوشی من هستم و مدهوشی
و ز حالت چشمانش حال عجبی دارم
با آنکه غم آبادم از دولت غم شادم
در عالم تنهایی هر شب طربی دارم
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #212  
قدیمی 11-20-2009
Omid7 آواتار ها
Omid7 Omid7 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14

95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

روزهاي خزان شده

چون صداي تيك و تاك ساعت به گوشم مي رسد،همچون كبوترهاي به خواب رفته اي هستم در لابه لااي شاخه هاي يك درخت كه ناگاه احساس خطر مي كنند و از جاي خود بال مي گيرند و به اوج مي روند و اندكي بعد باز همان جا بازمي گردند با اين تفاوت كه هر لحظه منتظر همان صدايي هستند كه آنها را به پروازي اجبار صدا مي زند. من نيز همانند آنها با ديدن گذر عقربه هاي ساعت از جاي خود برمي خيزم و به كنج ديوار اتاقم تكيه مي زنم. زانوهاي غمبارم را در آغوش مي فشارم و حسرتي بر دلم مي آيد كه اي كاش آغوش گرمي وجود داشت تا خود را در آن رها مي كردم.كاش دستي بود تا موهايم را نوازش مي كرد و شوري اشك هايم را از لبانم محو مي كرد.كاش مي شد ناگفته ها را گفت.كاش مي شد عقربه هاي ساعت را محكوم به ايستادن مي كرديم.كاش مي شد فرداها هيچ وقت فردا نمي شدند و كاش مي شد كه تمام رفته ها بازمي گشتند و جور ديگري تقويم پربلاي زندگي را ورق مي زديم و ثانيه ها را به دقيقه و دقيقه ها را به ساعت مبدل مي كرديم تا هيچگاه آن فردايي كه تو از آن دم مي زني به وجد نمي آمد و اي كاش حرفي از زمستان نبود.
كاش آن روز كه عزيزي دعايم كرد كه تمام روزهاي زندگي ام بهاري باشد به اين نيز مي انديشيد كه بهار در ظاهر سبز است اما در باطن پر از باران است.بهار كه مي شود ابرها مي بارند.آرزوي او برآورده شد. من چون بهار در ظاهر شادم و در باطن پر از غم.
خنده بر لب مي زنم تا كس نداند راز من
ورنه اين دنيا كه ما ديدم خنديدن نداشت
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم‌‌‌٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...

======================================

مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )

ویرایش توسط SonBol : 11-25-2009 در ساعت 05:39 PM
پاسخ با نقل قول
  #213  
قدیمی 11-21-2009
Hiwa آواتار ها
Hiwa Hiwa آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Jul 2009
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 726
سپاسها: : 0

105 سپاس در 86 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

عشق، صدای قدم های توست که نزدیک و نزدیک تر می شود
عشق، گرمای نفسهای من است روی گونه های خیس تو
عشق، نگاه خیره من است به نا کجا آباد فاصله مان
عشق، فریاد چشمانم در سکوت محزون ِ بغض فشرده ی گلوی توست
عشق، دستان یخ زده ی من است مابین انگشتان مهربان تو
عشق، تحمل تمام این دلتنگی هاست، تحمل بی تو بودنها
عشق، تمام نیاز من است برای با تو بودنها
__________________
هـمیشه از همه نزدیک تر به ما سنگ است !


نگاه کن ، نگاه ها همه سنگ است و قلب ها همه سنگ!


چه سنگبارانی...


گیرم گریختی همه عمر،کجا پناه بری ؟!


" خانه خدا سنگ است "
پاسخ با نقل قول
  #214  
قدیمی 11-21-2009
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

تو رو گم كردم اي هم بغض ديروز
ميون ِ كوچه هاي ِ سرد امروز
ندارم جزء يه مشت ِ يادگاري
از اون روزاي ِ آفتابي و دل سوز


تو رو گم كردم تو يازي ي تقدير
توي ِ شادي ي ِ تلخ ِ قايم موشك
شدي پنهان كجاي اين شب ِ تلخ
ندارم ز ِ رفتنت ديگر كه من شك

توي خاموشي سرد كدوم شهر
نمي دانم كجاي اين زميني
بدون هم بغض ديروز ِ فراموش
هنوزم بهترين اين عزیزی


...
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
  #215  
قدیمی 11-22-2009
Omid7 آواتار ها
Omid7 Omid7 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14

95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض


برایت خاطراتی بر روی این دفتر سفید نوشتم

كه هیچ كسی نخواهد توانست این چنین خاطرات شیرینی را

برای بار دوم برایت بازگوید.

چرا مرا شكستی؟ چرا؟

اشعاری برایت سرودم كه هیچ مجنونی نخواهد توانست

مهربانی و مظلومی چهره

ات را توصیف كند.

چرا تنهایم گذاشتی؟ چرا؟

چهره ی پاك و معصومت را صد ها بار بر روی ورق های سفید

با باقی مانده ی وجودم نگاشتم.

چرا این چنین كردی با من؟ چرا؟

زیبا ترین ستارگان آسمان را برایت چیدم.

خوش بو ترین گل های سرخ را به پایت ریختم.

چرا این چنین شد؟ چرا؟

من كه بودم؟

كه هستم؟

به كجا می روم؟



به کجا چنین شتابانمقصد خاک است



تا فردایی دیگر
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم‌‌‌٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...

======================================

مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
پاسخ با نقل قول
  #216  
قدیمی 11-22-2009
Omid7 آواتار ها
Omid7 Omid7 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14

95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

پرم از هوای گریه…پرم از ترس و گلایه …

پرم از عذاب بخشش…

پرم از تلخی حسرت یه لبخند تا رسیدن به حقیقت…

پرم از نگاهی تب دار

از یه خواهش هوس بار

از نفس نفس تو تکرار

از یه گریه پای اصرار

از تبسمی دروغین ،

محض شادی دل بهاری غمگین

محض پر کشیدن تو هوای بی قراری یه عاشق

محض پیوند شکوفه با گل سرخ شقایق

♥ ♥ ♥ ♥ ♥

پر شدم از اشک آبی

وقتی نادیده گرفته شد دل من توی جشن گل و بوسه،

که به قیمت فرو ریختن این دل به پا شد

پرم از یه خواهش سبز …

برای گرفتن دوباره ی دستای دریا

پر شدم از بغض کهنه ، توی خلوت شبانه های سردم

وقتی اشکی می ریخت از غم

وقتی می شکست دلم هر دم و هر دم

وقتی ناخونده سرک کشید به دنیای قشنگ گلی ماتم

♥ ♥ ♥ ♥ ♥

وقتی که تو اوج احساس دلی رو از ریشه کندند

عشق طناب دار به پا کرد ،

نه سر خودش رو بلکه با من عاشق وداع کرد

نه بهار دلش ترک خورد

نه شکوفه کرد نگاهی

وقتی که دل یه عاشق به پاشون می شد فدایی…

♥ ♥ ♥ ♥ ♥

پرم از وسوسه ناب جدایی

رسیدم به نقطه ی آخر آخر

دیگه دل سیر از شکفتن ،

از تو از موندن شنفتن

تن می دم به وسوسه های جدایی

بی خیال عاشقانه های گلدون می پرم رهاتر از عشق

می سپارم تو رو به صدای بارون

به هوای دل سپرده ی بهاری

♥ ♥ ♥ ♥ ♥

هوای دل سپرده ی بهاری

که با همه ی قشنگی های ناب نابش ،

دلای ما رو جدا کرد کرد
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم‌‌‌٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...

======================================

مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
پاسخ با نقل قول
  #217  
قدیمی 11-23-2009
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

غمت را غير دل سر منزلى نيست
ولى آن هم نصيب هر دلى نيست
كسى عاشق نمى‏بينم و گرنه
ميان جان و جانان حائلى نيست


...
..
.
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
  #218  
قدیمی 11-24-2009
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

Download

Pedar.mp3

__________________
پاسخ با نقل قول
  #219  
قدیمی 11-24-2009
Omid7 آواتار ها
Omid7 Omid7 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14

95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

دیگر دل شکسته راهی به تو ندارد
این ساز دل شکسته سوزی ز تو ندارد
دیگر نشان ز این عشق من پیش خود ندارم
دیگر تو را در این دل من پیش خود ندارم
می پرسم از دل خود شاید تو را بیابم
شاید تو را در این دل من پیش خود بیابم
رفتی تو از دل من دیگر تو را نخواهم
دیگر منم دل من دیگر تو را نخواهم
زین پس ز تو دل من دیگر نشان نگیرم
دیگر در این دل خود یادی ز تو نگیرم
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم‌‌‌٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...

======================================

مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
پاسخ با نقل قول
  #220  
قدیمی 11-25-2009
آريانا آواتار ها
آريانا آريانا آنلاین نیست.
کاربر بسیار فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,863
سپاسها: : 1,245

743 سپاس در 365 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

هنوز عاشقم مثه اون قديما
دوباره زير لب اسممو صدا كن
__________________
There's a fire starting in my heart
Reaching a fever pitch and
It's bringing me out the dark
Finally I can see you crystal clear
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 05:29 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها