بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > فرهنگ و تاریخ > تاریخ

تاریخ تمامی مباحث مربوط به تاریخ ایران و جهان در این تالار

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #591  
قدیمی 03-28-2015
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

صـفـويان


تشكيل دولت صفوي در اوايل قرن دهم هجري قمري (ابتداي قرن شانزدهم ميلادي) يكي از رويدادهاي مهم ايران محسوب مي شود. پيدايش اين دولت كه بايد آن را سرآغاز عصر تازه اي در حيات سياسي و مذهبي ايران دانست موجب گرديد استقلال ايران بر اساس مذهب رسمي تشيع و يك سازمان اداري بالنسبه متمركز، تامين گردد. در سال 907 ه.ق. شاه اسماعيل اول (فرزند شيخ حيدر صفوي) با كمك قزلباشان منتسب به خانقاه اردبيل، پس از شكست فرخ يسار (پادشاه شروان) و الوند بيگ آق قويونلو، شهر تبريز (پايتخت دولت آق قويونلو) را به تصرف درآورد. در همين شهر بود كه دولت صفوي را بنيان نهاد و مذهب شيعه دوازده امامي را مذهب رسمي ايران اعلام كرد. او در نخستين سالهاي سلطنت خود تمامي قدرتهاي خود مختار داخلي را برانداخت و زمينه ايجاد حكومت مركزي را فراهم ساخت.
وي پس از فراخواندن سپاهيان از مناطق مختلف كشور رهسپار خراسان شد و در شعبان سال 916 ه.ق. در نزديكي شهر مرو شكست سختي به ازبكان وارد ساخت. این شكست عكس العمل شديد كارگزاران دولت عثماني را برانگيخت و سياست آميخته با مماشات و تساهل سلطان بايزيد در برابر شاه اسماعيل با مخالفت شديد سران يني چري و علماي اهل تسنن عثماني روبه رو شد. مخالفان كه سلطان را سد راه مبارزه با دولت صفوي مي دانستند به دور سليم (فرزند او) گرد آمدند و ضمن توطئه اي كه به مرگ با يزيد انجاميد اين مانع را از سرراه برداشتند.
سلطان سليم پس از فوت پدر، به قصد جنگ با شاه اسماعيل و براندازي دولت نوپاي صفوي سپاه بزرگي از يني چريها و ممالك دست نشانده فراهم ساخت و پس از قتل عام شيعيان و طرفداران شاه اسماعيل در آناتولي در محرم سال 920 ه.ق. به سوي ايران حركت كرد. وي در ماه رجب همين سال در دشت چالدران (نزديك خوي مستقر شدو در شرايطي كه سپاهيان عثماني از لحاظ كثرت عدد و مجهز بودند به اسلحه گرم از امتياز بزرگي برخوردار بودند جنگ آغاز گرديد. جنگ با پيروزي سلطان سليم خاتمه يافت و شهر تبريز سقوط كرد. اما سلطان عثمان تنها چند روزي توانست در آذربايجان بماند. بيم از عدم امنيت و تداركات، دوري از مركز حكومت و مهمتر از همه طغيان يني چريها (به علت عدم رضايت از جنگ و كشتار مسلمانان) وي را مجبور به عقب نشيني كرد.
اگر چه جنگ چالدران ضربه سنگيني به دولت صفوي وارد كرد ولي موجب از بين رفتن آن نشد. بعد از واقعه چالدران شاه اسماعيل تا پايان عمر دست به كار مهمي نزد. سرانجام در 15 رجب سال 930 ه.ق. شاه اسماعيل پس از بازگشت از ييلاق شكي به آذربايجان در ناحيه سراب در 38 سالكي چشم از جهان فروبست در حالي كه دولتي با ثبات بنيان نهاده بود كه طي دو قرن ادامه يافت و از نظر تشكيلات و نظامات از مهمترين دولتهاي بعد از اسلام در ايران شمرده مي شود.
تهماسب، بزرگترين فرزند شاه اسماعيل كه در سال 919 ه.ق. به دنيا آمده بود. در يك سالكي به دستور پدرش به هرات انتقال يافت. تهماسب هنگام مرگ پدر ده سال و شش ماه داشت كه به سلطنت رسيد. وي از سال 930 ه.ق. تا 984 ه.ق. مدت 54 سال سلطنت كرد كه بيشترين ايام سلطنت در دوران صفوي محسوب مي شود. او شجاعت و صلابت پدررا نداشت ولي از نظر كشور داري و تنظيمات زمان حكمراني او را بايد يكي از مهمترين ادوار صفويه شمرد. شاه اسماعيل در عمر كوتاه خود كه بيشتر در جنگهاي داخلي و خارجي گذشت، موفق نشد دولت نوبنياد صفوي را بر اساس تشكيلات اداري و نظامات مذهبي استوار كند ولي اين كار در دوران سلطنت طولاني تهماسب جامه عمل پوشيد. شاه تهماسب به علت نزديكي تبريز به مرزهاي عثماني و آسيب پذيري اين شهر و دوري تبريز از خراسان كه همواره مورد هجوم ازبكان قرار مي گرفت در سال 965 ه.ق. پايتخت خود را به قزوين منتقل كرد. از اين تاريخ تا سال 1006 ه.ق. (كه شه عباس اول اصفهان را مورد توجه قرار داد) شهر قزوين پايتخت صفويه بود. از وقايع عمده دوران شاه تهماسب پناهندگي همايون (پادشاه هند) و با يزيد (شاهزاده عثماني) بود كه هر دو رويداد تاثير زيادي در رابط ايران و هند و عثماني داشت.
شاه تهماسب در پنجاه و چهارمين سال سلطنت خود در پانزدهم ماه صفر سال 984 ه.ق در قزوين وفات كرد. بعد از مرگ او پسر دومش (اسماعيل ميرزا) كه به دستور پدر در قلعه قهقهه زنداني بود با حمايت اكثر اميران قزلباش به پادشاهي رسيد. وي يك سال و نيم سلطنت كرد اما در همين مدت كوتاه به جنايات دهشت انگيزي دست زد. او اغلب رجال مملكتي را كه پس از مرگ پدرش از سلطنت حيدر ميرزا (برادر كهترش) حمايت كرده بودند از ميان برداشت و دستور قتل همه شاهزادگان صفوي را صادر كرد. در دوران فرمانروايي كوتاه او حادثه اي در مرزهاي مملكت اتفاق نيفتاد. بعد از فوت شاه اسماعيل دوم دولتمردان صفوي و امراي قزلباش براي سلطنت محمد ميرزا (پسر بزرگ شاه تهماسب) با يكديگر همداستان شدند. او به خدابنده معروف شد از سال 985 تا 996 ه.ق. پادشاهي كرد. از آنجا كه وي با صره اي ضعيف و طبعي ملايم داشت قادر به اداره امور نبود. در این زمان اختلافات داخلی در کشور بالا گرفت و در اين ميان دولت عثماني كه از اين اختلافات داخلي آگاه بود از فرصت استفاده كرد و مرزهاي صفوي را در غرب و شمال غرب مورد حمله قرار داد و اراضي وسيعي را تصرف و شهر تبريز (مهمترين شهر آذربايجان) را اشغال كرد. ازبكان نيز مقارن همين احوال شهرهاي خراسان را در معرض تاخت و تاز قرار دادند. تا اینکه سرانجم " شاه عباس اول" بر اريكه قدرت نشست.
دوران پادشاهي شاه عباس اول (1038 – 996 ه.ق.) فصل تازه اي در تاريخ دولت صفوي گشود. او كه از نزديك و دور جريان حوادث را دنبال مي كرد به فراست دريافته بود كه عامل اصلي آشفتگيها قدرت طلبي امراي قزلباش است. پس قبل از هر كار بر آن شد تا به اعمال اين اميران پايان بخشد. نخست با كمك مرشد قلي خان كه در راس امور نظامي و اداري قرار گرفته بود سران گردنكش قزلباش را از ميان برداشت. سپس او را نيز به قتل رساند و با انتصاب سركردگان و حكام ولايتها و ايالتها از درجات پايين تر كه به صورت كامل از خود او اطاعت داشتند سلطنت مطلقه اي را برقرار نمود. وي براي مقابله با ازبكان و عثمانيان و عقب راندن آنان نخست با دولت عثماني مصالحه كرد. آن گاه را براي جنگ با ازبكان به خراسان برد و تا سال 1007 ه.ق. نواحي مختلف اين ايالت را تصرف آنان خارج كرد. سپس در تجديد نظر در سازمان سپاه و انحلال قزلباش سپاه قوللر و شاهسون را پديد آورد و همكاري متخصصاني كه برادران شرلي از انگلستان به ايران آورده بودند ارتش را به سلاح گرم مجهز كرد. وي از سال 1011 ه.ق. به بعد با يك رشته عمليات تهاجمي كه تا سال 1034 ه.ق. به طول انجاميد مناطقي از قفقاز و آناتولي و عراق و عرب را از تصرف عثمانيها خارج كرد و مرزهاي مملكت را به حدود دوران شاه اسماعيل بازگرداند. همچنين با مقابله سياسي و نظامي با پرتغاليان در خليج فارس قدرت دولت صفوي را بر جزاير و بنادر خليج فارس برقرار نمود.
با استقرار مجدد امنيت و ثبات در داخل كشور و علاقه شاه عباس به تقويت بنيه نظامي و اقتصادي كشور فصل تازه اي در مناسبات ايران با كشورهاي اروپايي گشوده شد و يكي از نتايج آن رشد بازرگاني داخلي و خارجي به ويژه در زمينه توليد و فروش ابريشم وجلب منافع مالي فراوان بود. تمايل او به عمران و آباداني موجبات رشد معماري و برپايي بناهاي عام المنفعه،‌راهها،‌كاروانسراها، پلها، مساجد، مدارس و نيز تعالي بخشهاي مختلف هنري را فراهم نمود كه شاخصترين پديده در عصر صفوي و حتي در تاريخ ايران محسوب مي شود. اين پادشاه در حالي كه جانشين لايقي از خود باقي نگذاشته بود در 24 جمادي الاول سال 1038 ه.ق. (پس از چهل دو سال پادشاهي) وفات يافت. دولتمردان صفوي، نواده او (سام ميرزا)‌ را از حرمسراي سلطنتي بيرون آوردند و با نام شاه صفي به سلطنت نشاندند (14 جمادي الثاني 1038 ه.ق.).
شاه صفي كه دوران كودكي خود را در حرمسرا و بيگانه با مسائل سياسي و نظامي گذرانده بود لياقت آن را نداشت كه مملكت پهناوري را كه جدش براي او باقي گذاشته بود اداره كند. سلطان (مراد چهارم) عثماني با استفاده از ضعف و ناتواني و بي لياقتي جانشين شاه عباس پيمان صلحي را كه بين ايران و عثماني انعقاد يافته بود زيرپا گذاشت و به منظور باز پس گيري مناطقي كه در زمان شاه عباس از دست رفته بود به مرزهاي ايران حمله كرد. وي در سه جنگ كه بين سالهاي 1038 تا 1048 ه.ق. رخ داد شهر بغداد را كه مهمترين مركز سوق الجيشي ايران براي حفظ عراق و عرب بود به تصرف خود درآورد. سپس معاهده صلح زهاب (1049 ه.ق. / 1639 م.) برقرار گرديد و به موجب آن بغداد و عراق عرب به صورت رسمي جزء متصرفات عثماني شد و خط مرزي دو مملكت به نواحي مندلي و شهر زور و مريوان منتهي گرديد.
) شاه صفي در سال 1052 ه.ق. فوت كرد و در همين سال فرزندش عباس ميرزا ملقب به " شاه عباس ثاني " به سلطنت رسيد. در زمان سلطنت شاه عباس دوم (1076 تا 1052 ه.ق.) به علت رعايت قرارداد صلح زهاب بين دولتين ايران و عثماني جنگي رخ نداد لكن در ناحيه قندهار كه مرز ايران و دولت بابري هند شمرده مي شد جنگي بين دو دولت ايران و هند روي داد كه به شكست سپاه هند و تصرف قندهار منجر گرديد. دوران شاه عباس ثاني (همانند دوران شاه عباس اول) دوران رونق اقتصادي،‌عمران و آباداني، اعتلاي فرهنگي و دوران ظهور رجال دين و دانش بود. اين پادشاه در 23 ربيع الاول سال 1077 ه.ق. وفات يافت و پسرش صفي ميرزا با نام " شاه سليمان " به سلطنت رسيد.
شاه سليمان (1106 – 1077 ه.ق.) پادشاهي نالايق و بي اراده و آلت دست خواجگان و رجال متنفذ دولتي بود. نخستين نشانه هاي انحطاط و سقوط صفوي از زمان او ظاهر شد. اگر حادثه مهمي در مرزها رخ نداد در درجه اول به سبب آن بود كه هنوز آوازه قدرت ايران عصر شاه عباس اول طنين انداز بود و در ثاني در كشورهاي مجاور ايران دولتهاي نيرومندي مانند گذشته وجود نداشت تا تهديدي جدي به شمار روند. آخرين سلطان كشور يكپارچه صفوي (قبل از سقوط نهايي آن به دست نادر شاه افشار) سلطان حسين بو.د كه بعد از شاه سليمان از سال 1106 تا سال 1135 ه.ق. سلطنت كرد. وی سرانجام به دست محمود افغان از سلطنت برکنار شد.

منابع
1- تاريخ ايران قسمت دوم و سوم، يهدا فرهنگ، سايت خبري تحليلي ايراس، 29 بهمن 1385
2- مهرآبادی، میترا، تاریخ ایران، تاریخ سلسله زیاری، دنیای کتاب، تهران، ۱۳۷۴
3- تاریخ ایران و جهان (۱)، سال دوم آموزش متوسطه، رشتهٔ علوم انسانی، دفتر برنامه‌ریزی و تألیف کتاب‌های درسی ایران، ۱۳۸۱.



__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #592  
قدیمی 03-29-2015
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

تهران قدیم










__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #593  
قدیمی 04-02-2015
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

سند ازدواج ایرانیان باستان
آغاز قرن دوم هجری، یکی از شهرهای نزدیک سمرقند
در آغاز قرن دوم هجری/ هشتم میلادی، سپاه اسلام همچنان درگیر فتح سرزمین‌های شرقی ایران بود و به ویژه در سرزمین باستانی سُغد با مقاومت شدیدی روبه‌رو شد. این سرزمین، در شرق ایران زمین قرار داشت و شهرهای سمرقند و بخارا مراکز اصلی آن بودند. سغد در آن هنگام که مورد حمله اعراب قرار گرفت برای حدود دو هزار سال مرکز نگهبانی از راه ابریشم و ترویج آیین‌های ایرانی در چین و ماچین بود و گرانیگاه فرهنگ ایرانی محسوب می‌شد. سغد و خوارزم و بلخ و سرزمین‌های پیرامون آن در دوران اسلامی در قالب خراسان بزرگ با هم ادغام شد. این سرزمین که از طبرستان باستانی تا مرزهای ترکمنستان و ازبکستان امروزین کشیده شده است، همان جایی بود که در زمان حمله اسکندر به هخامنشیان بیشترین مقاومت را از خود نشان داد، و در زمان قیام ابومسلم خراسانی نیز نطفه خیزش ایرانیان برای راندن امویان در همین‌جا بسته شد. نخستین شاعران بزرگ فارسی زبان- رودکی و شهید بلخی و فردوسی و … در این سرزمین زاده شدند، و اساطیری- مانند داستان رستم- را به نظم درآوردند که به ویژه در این قلمرو رواج داشت. در آغاز قرن دوم هجری، زمانی که آخرین جنگاوران سغدی در برابر اعراب مقاومت می‌کردند، مجموعه‌ای از اسناد در جایی به نام کوه مغ در قلعه‌ای پنهان شد، که پس از هزار و دویست سال در قرن گذشته کشف شد. از میان این متون، طولانی‌تر از همه سند ازدواجی است که به خوبی گویای تمدن ایرانیان کهن و نوع روابط میان زن و مرد در ایران شرقی باستان است. برابری حقوق زن و مرد، و آزادی روشن و دادگرانه میان این دو شریک زندگی به همراه ذکر شرط و شروطی که آشکارا برای حفظ این آزادی تدوین شده، چنان صریح در متن سند آمده که ما را از شرح اضافی بی‌نیاز می‌سازد. در اینجا متن سند ازدواج را با کمی ویرایش می‌خوانید:
به تاریخ دهمین سال سلطنت شاه ترخون، در ماه مسواویچ (دی‌ماه)، در آسمان روچ (آسمان روز) اوتکین ملقب به نیدن دختری به نام دغدغونچه ملقب به چته دختر ویوس را که تحت قیمومیت چیر فرزند و خزنک پادشاه نوکت است، خواستگاری کرد و او را به زنی گرفت. چیر، این زن تحت قیمومیت خود را بر اساس قانون و با شرایط زیر به عقد او درآورد: بگذار اوتکین، چته را همچون همسری محبوب و محترم داشته باشد. به او خوراک و پوشاک، و تزئینات بدهد. او را با احترام و محبت در خانه خود به عنوان همسری با حقوق کامل نگهداری نماید. همان‌طور که یک مرد شریف یک زن شریف را همسر خود می‌سازد و چته نیز اوتکین را همچون شوهر محبوب و محترم بدارد. او باید مواظب رفاه و سعادت او باشد چون که زن شریف را مرد شریف شوهر است.
در آینده چنانکه اوتکین بدون اجازه چته، زن، کنیز یا خانم دیگری را بدون رضایت چته به خانه بیاورد. پس اوتکین شوهر باید به همسرش چته مبلغ سی درهم دینار سالم و خالص بپردازد. بعد از آن بگذار که این زن را نه به عنوان همسر و نه همچون کنیز نپذیرد و (چته) او را از نزدش براند. در آتیه چنانچه اوتکین تصمیم بگیرد که این چته را همچون زوجه دیگر نداشته باشد، در آن صورت بگذار که او را با خوراک، با کالا، و اثاثیه با خود گرفته‌ام و مبلغ دریافتی‌اش بدون هیچ‌گونه تعهد آزاد کند و او را در قبال زوجه‌اش هیچ‌گونه تعهد دیگری نخواهد بود و او به پرداخت هیچ چیز دیگری متعهد نمی‌گردد. سپس او می‌تواند با همان زنی که مورد نظرش است ازدواج کند. همچنین اگر چته تصمیم بگیرد که دیگر همسر اوتکین نباشد، پس بگذار که او را ترک نماید. در آن صورت بگذار او پوشاک قابل استفاده، تزئینات و کالایی را که از اوتکین به او تعلق می‌گیرد، از شوهرش نگیرد. اما اموال خصوصی و دارایی استحقاقی‌اش را بگذار با خودش ببرد. و او را در قبال شوهرش دیگر هیچ گونه تعهدی نخواهد بود و دیگر مدیون به هیچ‌گونه پرداختی هم نخواهد بود. بعد از آن او حق دارد با هر مرد دیگری که دلش بخواهد ازدواج کند.
اگر اوتکین مرتکب گناه یا اعمال زشت (جرمی) گردد خودش مسئول خواهد بود و بگذار خودش (جریمه) را بپردازد. چنانچه او به جهت غلام یا غلام بدهکار یا اسیر به دست کسی گرفتار گردد یا تحت حمایت کسی برود (به موالی بپیوندد)، در آن صورت چته و فرزندان او بدون هیچ تعهدی باید آزاد باشند. اما اگر چته مرتکب گناهی با رفتار زشتی (جرمی) گردید بگذار خود او مسئول باشد. چنانچه او به حیث کنیز یا غلام بدهکار یا اسیر به دست کسی گرفتار گردید یا تحت حمایت کسی رفت، در آن صورت باید اوتکین به همراه فرزندانش بدون هیچ‌گونه قید و شرطی آزاد باشند. به این ترتیب یکی مسئول گناه و رفتار زشت دیگری نخواهد بود. سند عقد ازدواج حاضر در محل قوانین در حضور وخغوکان فرزند ورخنان منعقد گردید و اشخاص زیر حاضر بودند: سکاتچ فرزند شیشچ، چخرین فرزند رامچ، شاو فرزند ماخک، راقم سند رامتیش فرزند وغشفرن.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #594  
قدیمی 04-02-2015
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

تکیه دولت و عزای امام حسین در عهد ناصری
مراسم عزاداری محرم در هر دوره ای مراسم خاص خود را داشته و در هر دوره به نحوی برگزار می شده است اما رکن مشترک همه اینها گریه و زاری و مصیبت خوانی است . مراسمی که از طرف شاهان و بزرگان بر پا می شود معمولا سرمشق دیگران قرار می گیرد و باب روز می شود . در زمان قاجار همچون دیگر ازمنه مراسم عزاداری از طرف دربار برگزار می شد در دوره ناصری که روزنامه ای از طرف حکومت به نام وقایع اتفاقیه چاپ می شد گزارش این مراسم اورده شده است . در این گزارش نشان داده شده که در ان زمان نیز تکیه معمول بوده است و تکایا را با شال ترمه تزئین کرده چراغانی می کردند :
"روزنامه وقایع اتفاقیه بتاریخ یوم پنج شنبه نهم محرم الحرام مطابق سال اودئیل 1270 نمره چهل و یک منطبعه دارالخلافه تهران
اخبار داخله ممالک محروسه پادشاهی
در روز هفتم این ماه اعلیحضرت قوی شوکت پادشاهی به تکیه میدان ارک تشریف فرما شده و از انجا به عمارت اندرونی مؤتمن السلطان نظام الملک تشریف بردند و نهار را در انجا میل فرموده به تکیه دولت تشریف فرما شدند . این ایام که ایام تعزیه داری جناب سید الشهدا علیه السلام است در تکیه دولت تعزیه داری به طور شایسته برپا شده جمیع اطاقهای تحتانی و فوقانی انرا از شال ترمه و بلور الات مردنگی و غیره زینت داده اند و بسیاربا شکوه و خوب بسته شده و چهار طالار تکیه را از اسباب چراغ و بلور الات مملو کرده به طور خوب بسته اند و شبها که چراغ ها را روشن می کنند تکیه مزبور یک نوع شکوه دیگر دارد . اعلیحضرت پادشاهی هر روز به تکیه تشریف می اورند و همچنین در این ایام عاشورا و هنگام تعزیه داری جناب سید الشهدا علیه الاف و التحیه والثنا عموم خلق دارالخلافه طهران از وضیع و شریف جمیعا در تکایا و مساجد به تعزیه داری و روضه خوانی و حصول دعاگویی به جهت ذات اقدس همایون پادشاه مشغول می باشند و جمیع تکایا را با زینت تمام اراسته اند و چنانچه معمول و متداول این دولت علیه است روزها و شبها را خلق از کوچک و بزرگ مشغول تعزیه داری جناب سید الشهدا علیه السلام می باشند ."
از جمله در نمره 142 نوشته است :
"تکیه دولت که حسب الامر دیوان همه ساله بسته می شود در جمیع ممالک اینطور تکیه نیست و باین زینت بسته نشده از جمله زینت او یکی اسباب چراغ انجاست که در هر شبی زیاده از پنجهزار چراغ در میان لاله و مردنگی و چهل چراغ در انجا سوخته می شود و در این ایام دهه عاشورا به قانونی که معمول و متداول این دولت علیه است در اکثر تکایا و مساجد مردم شب و روز مشغول تعزیه داری جناب ابا عبدالله الحسین علیه السلام بودند خصوصا در روز عاشورا که از جمیع محلات دسته و علم و شبیه خوانها به تکیه دولت امده و از ازدحام و جمعیت تعزیه داران رقت غریبی شده و جمیع مردم از اعالی و ادانی مشغول تعزیه داری گردیدند و اعلیحضرت پادشاهی به تکیه دولت تشریف فرما گردیده و دسته جات تعزیه داران چال حصار و عود لاجان و سایر محلات با نظم و ترتیب به حضور مبارک امدند و به غیر از صدای گریه و تعزیه داری دیگر از کسی صدا بلند نمی شد و چنانچه در ازمنه سابقه در این اوقات تعزیه داری بعضی الوات و اشرار مرتکب دعوا و شرارت می شدند بحمدالله در ان دوران امنیت اقتران از اتهامات اولیای دولت علیه این قاعده به کلی متروک گردیده است و به سبب مستحفظ و نظام قراولخانها و سعی کلانتر و کدخدایان الواط و اشرار را به هیچ وجه مجال هرزگی و شرارت نشده و همه مردم به مراسم تعزیه داری و حصول دعاگویی به جهت ذات اقدس پادشاهی مشغول بودند ."
همچنین از خواندن این سطور معلوم می شود در ان دوران نیز در ایام محرم از بزهکاری ها کاسته شده بیشتر اشرار هم به جای شرارت به عزاداری می پرداخته اند که البته در این روزنامه درباری تبلیغاتی هم برای حکومت خود دارد که نمونه دیگری از ان در اینجا ذکر می گردد :
"چون در ایام دهه عاشورا مردم در راه جناب سبدالشهدا به فقرا و ضعفا و مساکین اطعام و احسان می کنند غالبا در این ایام اجناس ماکولات ترقی به هم رسانده و گران می شد ولکن امسالبه سبب فراوانی اذوقه و حصول امنیت هر چیزی کمال وفور و ارزانی را داشت ."

__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #595  
قدیمی 04-02-2015
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

گنجایش حوض
معروف است که محمدشاه قاجار روزی از حاج‌میرزا آقاسی پرسید این حوض که جلو عمارت تخت مرمر واقع شده گنجایش چند کاسه آب را دارد. حاج‌میرزا آقاسی هرچه فکر کرد جوابی نیافت ناچار گفت قربان من سواد کافی ندارم این موضوع را بهتر است از آخوندها که اطلاع کافی دارند سؤال کنید. شاه امر کرد یک آخوند مطلعی آوردند سؤال خود را با وی تکرار کرد آخوند جواب داد قربان تا کاسه ثلث حوض باشد سه کاسه و اگر به اندازة مربع حوض باشد چهار کاسه… شاه گفت بس است بقیه را فهمیدم و امر کرد به او انعامی دادند و روانه‌اش کردند.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #596  
قدیمی 04-02-2015
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

اوضاع دربار ناصری از زبان علویه کرمانی
در میان اثار مکتوب،سفرنامه ها به خاطر نشان دادن چشم اندازی از جوامع دیگر ونقل مسائل سیاسی اجتماعی آن جوامع و آشنا کردن خواننده با دنیایی ناشناخته حائز اهمیت فراوان هستند .در عصر قاجاری سفرنامه های فراوانی نوشته شد که هر یک در جای خود دارای ارزش و اهمیت است از میان سفرنامه های ایرانی ، سفرنامه های زیارتی جایگاه ویژه ای دارد؛زیرا علاوه بر نشان دادن مسایل جغرافیایی و تاریخی و فرهنگ و اجتماعیات ، در مورد مسایل مذهبی و شرح مکان های زیارتی مورد توجه ایرانیان مثل سفر حج و عتبات و نحوه انجام این فرائض نیز اطلاعاتی به خواننده می دهند .سفرنامه حاجیه علویه خانم کرمانی یکی از این سفرنامه هاست که از نظر مذهبی و تاریخی دارای اهمیت است و نکات جالبی درباره نحوه حج گزاری و همچنین اوضاع دربار ناصری ارائه می دهد .
مهمترین قسمت این سفرنامه مربوط به اوضاع دربار ناصری است که حاوی نکاتی حائزاهمیت است .نویسنده هنگامی که به تهران می‌رسد در تهران اقامت می‌کند و به کرمان نمی‌رود. بیشترین حجم این کتاب مربوط به این دوران یکسال و نیمه است. حدود 87 صفحه یعنی نزدیک به نیمی از سفرنامه به این بخش اختصاص دارد فضای حاکم بر این بخش از سفرنامه، شادی و سرور است.
این قسمت از سفرنامه شامل شرح میهمانی هایی است که نویسنده رفته و رجالی که از او دعوت کرده‌اند و همچنین، اوضاع دربار ناصرالدین‌شاه، عروسی‌ها، تعزیه‌ها، عزاها، رفتار شاه‌ با زن‌ها، زن‌ها و دخترهای شاه، مشغولیات درباریان.
بیشترین مطالب این بخش هم مربوط به عقد و عروسی و مراسم‌های آن است. نویسنده در این مدت کارهای عقد و عروسی دخترهای قوم و خویش و درباریان و حتی دختر ناصرالدین‌شاه را سر و سامان می‌دهد.به طوری که خود می‌گوید او را چنان قبول دارند که بی او هیچ کار نمی‌کنند. دست او را سبک دانسته برای بریدن پارچه‌ها او را می‌خواهند، دوخت و دوز رخت و چادر عروسی را او باید بکند. جهاز عروس را باید مهیا کند چه آن چیزهایی که از بازار می‌خرند و چه اسبابی که باید دوخته شود. یکی از این مراسم عروسی تاج‌السلطنه دختر نه ساله ناصرالدین شاه است که خیلی دقیق و زیبا نقل کرده، در مراسم نامزدی و عقدکنان او، نویسنده حضور دارد و همه کاره است. زنان دربار به او احترام می‌گذارند حتی آرایش عروس را هم او بر عهده دارد.
در تهران بیشتر اوقات منزل غلامحسین‌خان، پسر ابراهیم‌خان ظهیرالدوله است که دخترش یکی از زنان ناصرالدین‌شاه است که به واسطه همین دختر، نویسنده ما به دربار راه دارد. در طول اقامت وی در تهران رجال معروف عصر مانند حشمت‌الدوله، عزیز‌الدوله و… او را دعوت کرده نهایت احترام را به جای می‌آورند و مصر به ماندن او در منزل خود هستند. نویسنده گرچه از الطاف ایشان سپاسگزار است اما گاهی هم اظهار ملال کرده و می‌گوید:
«از وقتی که من آدم یک کار خودشان نمی‌کنند، همه را واگذاردند به بنده، یک دقیقه آسودگی ندارم. می‌گویند ما بلد نیستیم کاری بکنیم حالا خدا خواسته چنین مادری برای ما رسانده، اگر یک چادر نماز چیت می‌خواهند ببرند تا من نباشم نمی‌برند. حضرت والا هم تمام کارهاشان را گردن من گذاردند. بینی [و] بین‌الله خسته شدم»
اطلاعاتی که از بازار و قیمت اجناس می‌دهد نیز قابل توجه و جالب است او که مجبور است برای خرید اسباب جهاز چند عروسی که در مدت اقامت او، نامزد و عقد شده‌اند، به بازارهای دوری که او را خسته می‌کند برود، اقلام خریده شده را با قیمت تمام شده نقل می‌کند که از نظر تاریخی اهمیت دارد:
«رفتیم دکان یک ارمنی دیگر، اسباب ورشو خریدیم. مقوه سنی [سینی] خریدیم جفتی چهل تومان، آئینه خریدیم جفتی چهل تومان، امروز هم به این طور معطل شدیم عصری رفتم اندران»
از ویژگی‌های جالب نثر و زبان نویسنده کاربرد بعضی لغات به غلط است که یا در لفظ آن موقع معمول بوده یا او نتوانسته درست تلفظ کند چنانکه، اندرون را اندران، ختنه‌سوران را ختنه‌سیران و گلابتون را گلابتان نوشته و چنه به جای چانه، شباش به جای شاد باش و این غیر از اغلاط املایی است که در سراسر سفرنامه، دیده می‌شود.
از جمله اطلاعاتی که از دربار ناصری در این قسمت می‌بینیم مشغولیات شاه و دربار است. وی ابتدا از دیدن آنهمه زن در دربار ناصری تعجب کرده. حدود هشتاد زن که همه بزک کرده زرد و سرخ و سبز، همه‌رنگ با چارقد‌ دنبال شاه می‌افتند. وی ضمن توصیف قصر و خوابگاه شاهی، توضیح می‌دهد که: «زن‌ها هم همه توی این اطاق‌ها پایین و بالا منزل دارند. بعضی‌ها حیاط خارج دارند».
همچنین از انیس‌الدوله به عنوان زن مقرب شاه نام می‌برد که حتماً باید موقع غذا خوردن شاه حاضر باشد. به طوری که نویسنده می‌گوید، هر شب در دربار بساط سرگرمی هست حالا این سرگرمی یا مطرب و بازیگر است و یا تعزیه و روضه‌خوانی که همه اسباب سرگرمی شاه برای دیدن زن‌ها و پسند کردن دخترها است. در این قسمت از سفرنامه، نویسنده بر خلاف زمانی که در سفر مکه و عتبات بود، همه چیز را وصف می‌کند و هر چیز زیبایی را توضیح می‌دهد از قبیل جواهرات و تزئینات قصر و حیاط و اندازه هر چیزی را به تفصیل بیان می‌کند چنانکه یک شب چراغان را اینگونه توصیف می‌کند:
«یک شب هم در نارنجستان چراغان بود. قرق کردند رفتیم چه نارنجستان. یک جایی ساختند عرض شش زرع هفت زرع، وسط این نهر آبی که متصل می‌رود. اول که داخل می‌شوی، یک حوض بلوری است که آب می‌آید از سرش می‌ریزد و در نهر جاری می‌شود. طولش را چه عرض کنم چقدر است. در میان این نهر، هر یک زرع، یک فواره آب می‌آید. وسط اینها یک جار گذاشته. دو طرف نهر درخت نارنج، مرکبات جوربه‌جور، پر از بار، درخت‌های بلند، چراغ‌های جوربه‌جور، الوان، با اینها آویزان کردند…»
مراسم تعزیه دربار را هم با وضع جالبی توصیف می‌کند. بعد از آنکه افراد تعزیه‌چی را با وسایل و شتر و قاطرشان وصف می‌کند، می‌گوید چون چند روزی که در اندرون است خاطراتش را نمی‌نویسد، وقتی می‌آید خانه، درست یادش نمی‌ماند که تفصیل همه چیز را بگوید با اینحال خیلی از مطالب را بیان کرده بویژه احوال ناصرالدین‌شاه و کارهای او را به خوبی بیان می‌کند:
«شب یا روز که شاه تعزیه می‌نشیند، دو سه دفعه برمی‌خیزد، دوره توی بالاخانه‌های زن‌ها می‌آید. قدری شوخی می‌کند. تقلید تعزیه‌ها را بیرون می‌آورد، باز می‌رود».
یکی از کارهای جالبی که در آن زمان انجام می‌دادند دعوتنامه‌های جشن و عروسی بوده است که تمام را باید با خط خود می‌نوشتند و برای دوستان و آشنایان فرستادند، یکی از کارهایی که در این زمان بر عهده نویسنده گذاشته می‌شد، همین نوشتن دعوت‌نامه‌هاست:
«حضرت والا فرمودند بنشینید کاغذ بنویسید. مردم را وعده بخواهید… شصت هفتاد کاغذ نوشتیم تا عصری گرفتار کاغذ بودیم».
پختن شیرینی هم یکی از کارهایی است که این شخص برای عقد و عروسی به عهده دارد. شرح کارهایی که برای بردن عروسی و مراسم عقد انجام می‌دهند رسوم اجتماعی آن دوره را خیلی خوب تصویر کرده است.
مراسم عزاداری دربار در دهه‌های محرم نیز از جمله مواردی است که نویسنده در آن حضور دارد. روضه‌خوانی در میان رجال آن زمان و خود دربار رواج دارد که نویسنده شرح مفصلی از آن ارائه می‌دهد. از جمله ساختن علم و بیدق و چشم و هم‌چشمی برای بهتر بودن از دیگری و همچنین توضیح می‌دهد که هر دهه‌ای یکی از زنان شاه روضه می‌گیرد.
«امروز که دوشنبه سوم ماه است. هر کس بچه دارد، علمی نذر دارد، امروز همه مشغول علم درست کردن هستند. ما هم مشغول علم عضدالسلطنه هستیم سعی می‌کنیم که مال ما بهتر شود».

__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #597  
قدیمی 04-02-2015
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

زن ایرانی در دوره قاجاریه
در سرتاسر دوره قاجاریه نامی از زن و حقوق و ازادی زن نیست و هر چند به کنایه ذکری از این مقوله نمی رود .
سفرهای کوتاه ناصر الدین شاه به فرنگ و تحولات نسبی که در نتیجه اشنایی شاه و رجال ایران به اوضاع اروپا در کشور پدید امد ، هیچگونه تغییری در سرنوشت زن ایرانی به وجود نیاورد و قیود مذهبی و شرایط اجتماعی همچنان به زن اجازه نداد که نه تنها در بیرون از خانه بلکه در چهاردیواری خانه خود از حقوق و ازادی برخوردارگردد.
میرزا حسین خان عدالت از مردان ازادیخواه اذربایجان که سال ها در بیرون کشور گذرانده بود در شماره 4 روزنامه صحبت که به سال 1327 به زبان اذربایجانی در تبریز دایر کرده بود فمقاله ای نوشت که در ان از رفع حجاب زنان و بهبود وضع انان سخن گفت . این مقاله خشم روحانیان و مردم را برانگیخت و روزنامه اش توقیف و نویسنده به حبس و جریمه محکوم گردید .
در این اوقات به تعلیم و تربیت زنان نیز اهمیت داده نمی شد اما همین که مدارس دخترانه باز شد چاقچور و روبنده یکی پس از دیگری از میان رفت و تنها چادر و پیچه بر جای ماند که زنان با ان تنها نیمی از صورت خود را پوشیده می داشتند .
تاریخ نویسان از شرکت زنان در شورش های مشروطیت ایران و دلیری های انان در راه ازادی سخن ها گفته اند . در نهضت مشروطه ایران زنان ایرانی نیز پای در میان داشتند . در یکی از زد و خورد های بین اردوی انقلابی معروف ستارخان با لشگریان شاه در میان کشته شدگان انقلابیون ، جنازه بیست زن مشروطه خواه در لباس مردانه پیدا شده است .
بعد از عهد مشروطیت نخستین کسی که موضوع حقوق زنان را پیش کشید دهخدا نویسنده روزنامه صور اصرافیل بود . او در مقالات چرند و پرند در چند جا به این مطلب پرداخت و مسأله ازدواج های اجباری و نابهنگام ظلم و استبداد پدر و مادر و شوهر ، تعدد زوجات و خرافات و تعصبات زنانه را با لحن طنز و طعن مورد بحث و انتقاد قرار داد .
همچنین در ان زمان سید اشرف الدین گیلانی مدیر روزنامه نسیم شمال بعضی اشعار خود را به تربیت و حقوق زنان و دختران ایراین اختصاص داد .
روزنامه ملا نصرالدین در قفقاز نیز در صفحات خود جایگاه شایسته ای برای مسأله زن و زنان شرق باز کرد که به روشن کردن افکا و ادامه این بحث در جراید و مطبوعات ایران کمک مؤثری نمود .

__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #598  
قدیمی 04-02-2015
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

سر تحریم تنباکو
تاریخ تمام ملل سراسر پر از وقایعی است که نه می تواان گفت دروغ است و نه به راستی ان شهادت داد . تاریخ ما ایرانیان نیز استثنا نیست . هر مورخی و کاتبی انطور که خود خواسته به ماجرا نگریسته و از زاویه دید خود نوشته است و غیر از این هم نمی تواند باشد . هر کس چیزی را باور دارد که می داند ؛ اما در این میان نفع و ضرر شخصی نیز در میان است و مورخینی هستند که به دلایل مختلف به حقیقت پشت کرده انچه خود یا دیگران دوست دارند می نویسند .به نظر می اید درست ترین تاریخ را باید نزدیکترین افراد به عمق واقعه نوشته باشند؛ اما از کجا بدانیم انها هم گرفتار توطئه ای نبوده اند و یا قلم ازادی داشته اند . این مقدمه چینی برای ان بود که مطلبی از یک کتاب تاریخ نوشته «معیر الممالک» نقل کنم . نام کتاب « یادداشت های خصوصی از زندگی ناصرالدین شاه » است . نویسنده هم در دستگاه شاه و دربار است و از همه چیز با خبر . نوشته های کتاب بسیار جالب و تازه است .مطلبی که از همه جالب تر است قضیه تحریم تنباکو توسط میرزای شیرازی است که همه خوانده اند و می دانند ؛ اما در این کتاب چیز تازه ای نوشته و پرده از رازی بزرگ برداشته است و به قول شهریار « شیو? تازه ای از مبتذلی ساخته است ». اگر این مطلب راست باشد معلوم می شود که علمای بزرگ تا چه حد اسیر دست شاهان بوده اند و حتی فتاوایشان را هم به امر انها صادر می کرده اند ودر این میان این مردم ساده و بدبختندکه با زود باوری خود به بدبختی خود دامن می زنند . الله اعلم
سر تحریم دخانیات
چندی پس از انکه ناصرالدین شاه امتیاز دخانیات را به دولت انگلیس واگذار کرد ،دولت روس نیز خواستار امتیازی شد . شاه دانست که قافیه را باخته است و این کار تسلسل خواهد یافت مدتی جواب دولت روس را با امروز و فردا گذراند تا انکه چاره ای اندیشید و انرا به کار بست . علاو الدوله را در خلوت فراخواند و او را گفت فردا در حضور دربایان بسیار برای رفتن به عتبات و تعمیر مقبره پدرت از من اجازه بخواه . من از اجازه ابا خواهم ورزید ولی تو از عجز و اصرار دست برندار تا انکه از روی بیمیلی مرخصت کنم . انگاه بی درنگ چنانکه کسی اگاه نشود خدمت میرزای شیرازی بشتاب و سلامم را به وی رسانده بگو. من در دادن امتیاز دخانیات مرتکب اشتباهی بزرگ شده ام و برای باز ستاندن ان چاره ای جز تحریم دخانیات به حکم شما باقی نیست . باید در این باره با من به مکاتبه پرداخته میرزا حسن اشتیانی را نیز از ماجرا اگاه سازید . علاءالدوله نقشه شاه را به موقع اجرا گذارد و میرزای شیرازی که حق را به جانب شاه دید به دستور وی عمل کرد سر مکاتبه میان شاه و میرزای شیرازی و میرزای اشتیانی باز شد . دیری نگذشت که به عنوان دیگر علمای عصر نیز تلگرافهای پی در پی رسید و از هر گوشه و کنار نغمه ها برخاست . در مردم هیجانی پدید امد و جملگی از روی میل و رغبت استعمال دخانیات را ترک گفتند ...هر دقیقه جسارت شورشیان زیاده گشت تا انجا که فریاد کردند با این وضع ما شاه را نمی خواهیم . شاه به وسیله نایب السلطنه پیامی به مردم فرستاد ولی مفید نیفتاد و مردم به ارک حمله ور شدند ...همینکه فشار مردم در ارک از اندازه به در شد به حکم اقا بالا خان سردار افخم گارد مخصوص دست به شلیک زد با انکه تیرها به هوا انداخته می شد، گلوله ای راست بر سینه یک تن اجل رسیده امد که بالای نقاره خانه به تماشا رفته بود و فردا نقاره چیان جسدش را غرقه در خون یافته کوتاه اینکه چون جمعیت چنین دید ارک را ترک گفت و شاه وقت را غنیمت شمرده با سفارت انگلیس وارد مذاکره شد و گفت جان و سلطنتم در خطر است و کار به دست مذهب و ملت افتاده و رشته از دست من به در رفته . انگلیسی ها نیز ناگزیر امتیاز را لغو کرده به سه میلیون و نیم تومان مطالبه خسارت اکتفا ورزیدند .
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #599  
قدیمی 04-02-2015
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

افسانه چنار عباسعلی
وقایع دوره قاجاریه به ویژه اتفاقات داخل دربار شاهان این دوره بسیار شیرین و جالب توجه است. کتابهای زیادی به صورت سفرنامه ، یادداشت ،تاریخ نگاری و ...از این دوره به جا مانده که بسیاری از آنها تألیف درباریان و افراد نزدیک به آنهاست از این رو دارای ارزش تاریخی زیادی است . دوست علی خان معیر الممالک یکی از این افراد است که کتابی به نام "یادداشت های از زندگی خصوصی ناصرالدین شاه "دارد . این کتاب به وقایع دوران ناصرالدین شاه ، رفتار وی با همسران و درباریان ، اهل حرم ، دول خارجی و ..می پردازد و رازهایی سربسته را افشا می کند که کمترکسی از آنها اطلاع دارد. مطلب زیر مربوط می شود به امر شاه مبنی بر ساخت امامزاده ای تقلبی ظاهرا برای دلخوشی زنان دربار :
افسانه چنار عباسعلی
یکی از خدمتکاران اندرون مرتکب خلافی شده و از آنجا که دانست مورد خشم و بازخواست خانم خود قرار خواهد گرفت شبانگاه فرار کرده در حضرت عبدالعظیم بست نشست . چون این خبر به گوش شاه رسید سخت به رقت امد و به بانوی کنیز فراری گفت تا از تقصیر وی درگذرد .آنگاه برای آنکه اهل اندرون ملجأ و مأمنی نزدیکتر داشته باشند و هنگام ضرورت بدان پناه برند در نهان به یکی از گیس سپیدان حرم دستور داد تا آواز دهد خواب نما شده و به وی گفته اند در پای چنار کهن سال گشن شاخی که کنار مظهر قنات "مهر گرد"در اندرون واقع است امامزاده ای به نام عباسعلی مدفون است .گیس سفید گفته شاه را به کار بست و این خبر در اندرون انتشار یافت . اهل حرم شادی ها کردند و از شاه خواستند تا نرده ای دور درخت کشیده شود . شاه به نصب نرده امر کرد و آنرا به رنگ سبز اندود کردند .از آن پس درخت مزبور به چنار عباسعلی معروف شد . زیارتنامه ای مخصوص به تنه آن آویختند و اطرافش شمع های نقره کوبیده هر شب شمع ها در آن افروختند . رفته رفته چنار مزبور اهمیتی به سزا یافت و بستی محکم شد . اهل اندرون نذور خود را از قبیل حلوا و غیره در پای آن می پختند و بر تنه اش دخیل ها می بستند بدین گونه برای نیازمندان حرمسرا نقطه توجهی و پناهگاهی نزدیک بوجود آمد .(یادداشته هایی از زندگی خصوصی ناصر الدین شاه ، دوست علی خان معیر الممالک ، نشر تاریخ ایران ، چاپ سوم، 1372 ص 28)
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #600  
قدیمی 04-02-2015
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

خاقانی و تصوف
ای تیر باران غمت خون دل ما ریخته
نگذاشت طوفان غمت خون دلی ناریخته

ای صد یک عشقت خرد جان صیدت از یک تا به صد
چشم تو در یک چشم زد صد خون به تنها ریختته
ای ریخته سیل ستم بر جان ما سر تا قدم
پس ذره ای ناکرده کم ما تن زده تا ریخته
ماهی و جوزا زیورت وز رشک زیور در برت
از غمزه چون نشترت مه خون جوزا ریخته
محراب قیصر کوی تو عید مسیحا روی تو
عود الصلیب موی تو اب چلیپا ریخته
در پختن سودای تو خام است با ما رای تو
ما زر و سر در پای تو خاقانی اسا ریخته
روز نو است و فخر دین بر اسمان مجلس نشین
ما زر چهره بر زمین تو سیم سیما ریخته
خاقان اکبر کز فلک بانگ امدش کالامرلک
در پای او دست ملک روح معلا ریخته

این شعر مطلع دوم از مدحیه خاقانی برای فخرالدین منوچهر شروانشاه است . خاقانی شاعر قرن ششم شاعری بلند نظر و دارای احساسات لطیف است وی مردی کامل است که گرچه در ابتدای شاعری مدح سلاطین و امرا می گفته ، بعدها به امور دنیوی بی اعتنا شده و گوشه ای اختیار کرده است . وی به تصوف نیز توجه داشته گر چه مانند سنایی و عطار در مرتبه بالایی نمی باشد و مانند صوفیان متوسط به تظاهر می گراید و همچون عرفا و صوفیه کامل جهان را همه حسن و نیکی و خیر نمی بیند بلکه از مردم زماه گلایه هیا فراوان دارد و از بی وفایی جهان و مردم ان می نالد و جهان را پر از انواع شرور و مفاسد می انگارد و این با عقیده صوفیه و عرفا که وجود را منشأ خیر و جمال و شرور را اعدام می دانند منافات دارد .چنانکه می گوید :

از بد ایام امان کس نیافت
وز روش دهر زمان کس نیافت

اهل میندیش که در عهد ما
سایه عنقا به جهان کس نیافت

جنس طلب کردی خاقانیا
کم طلب ان چیز که ان کس نیافت

__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 04:32 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها