بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات

شعر و ادبیات در این قسمت شعر داستان و سایر موارد ادبی دیگر به بحث و گفت و گو گذاشته میشود

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 04-14-2014
علی رشیدی آواتار ها
علی رشیدی علی رشیدی آنلاین نیست.
کاربر عادی
 
تاریخ عضویت: Dec 2013
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 39
سپاسها: : 20

86 سپاس در 28 نوشته ایشان در یکماه اخیر
علی رشیدی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض "دست نوشته های مجازی"

بارش نرم باران و فکر کردن به اینکه
يه مسيري هست که بايد برم ... تنهايي ...
چون همه ما در هر حال تنهاييم و هيچ کسي به دادمون نميرسه... خودمونيم که هرچيزي چه خوب يا چه بد رو براي خودمون رقم ميزنيم .
مسيري که يه جاده طولانيه و پر پيچ و خم ولي فقط جلو پاي خودمو ميبينم و آروم آروم قدم برميدارم .
توي اين مسير خيلي سراب وجود داره ولي سرابه ... اما نميدونم که به کجا ميرسم چون همه چيز کوچيک تا بزرگ از اول رقم خورده و من فقط بايد بفهممش و مهمتر از اون لمس و درکش کنم....
سر پايين و دست توجيب و قدم هاي محکم و آروم بر داشتن...که پيش بري بدويي برسي به انتها ..
انتها...
انتها....
يه انتهاي الکي ...

پ ن :» دست نوشته هاي الکي
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از علی رشیدی به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #2  
قدیمی 04-19-2014
علی رشیدی آواتار ها
علی رشیدی علی رشیدی آنلاین نیست.
کاربر عادی
 
تاریخ عضویت: Dec 2013
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 39
سپاسها: : 20

86 سپاس در 28 نوشته ایشان در یکماه اخیر
علی رشیدی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

خیلی وقتا هست که سعی میکنی که یه مدت طولانی خاموش باشی .... تو لاک باشی .... نه واسه اینکه افسرده شی یا دل کسی واست بسوزه یا شکست خورده باشی یا درد دیده باشی .....به خاطر اینکه لایق آرامشی ...
ولی بعضی وقتا باید یه فریادی بزنی جوریکه همه بشنون ... نه به خاطر اینکه همه بشنون ، نه به خاطر اینکه همه ببینن ... بخاطر اینکه تو لایق این هستی که بتونی حرفاتو بزنی ... به خاطر اینکه حرف زدن ارث بابای هیچکس نیست که تو ازش محروم باشی ....با وجود اینکه هرکسی تورو یه جور قضاوت میکنه ولی تو دل خودت کارت درسته و لیاقتشو داری که توی این دنیا حرف بزنی ...
یه دوستی یه شعری رو برام خوند که این بود :
کار دلم به جان رسد ...
کارد به استخوان رسد
ناله کنم بگویدم
دم مزن و بیان مکن ...
ولی واقعا نمیشه ... نگفتن همیشه خوب نیست.

جدا نوشت :حس میکنم خدا امشب به حرفام گوش میده (احتمالا مث خیلی وقتا عمل نکنه ولی مطمنم که گوش میده آخه امروز توجهشو خیلی خفن جلب کردم ) کاش اوضاع تغییر کنه .تغییرم نکنه باز دمش گرم ... کاری از دستم نمیاد


پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 
ابزارهای موضوع
نحوه نمایش

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 06:39 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها