بازگشت   پی سی سیتی > سایر گفتگوها > مطالب آزاد

مطالب آزاد در این تالار مطالبی که موضوعات آزاد و متفرقه دارند وجود دارد بدیهیست که کنترل بر روی محتوای این تالار بیشتر خواهد بود

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #11  
قدیمی 10-31-2009
Hiwa آواتار ها
Hiwa Hiwa آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Jul 2009
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 726
سپاسها: : 0

105 سپاس در 86 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

آها.............
یه ناظم داشتیم که بسیار بسیار بد دهن بود. هرکی دیر میومد فحش و ناسزا بهش میگفت.
اصولا آدم آروم و صبوری هستم ولی وفتی قاطی کنم،ببخشیدا وحشی میشم.
سرتونو درد نیارم از قضا یه روز صبح احوال مناسبی نداشتم و گرچه جزء دانش آموزای خوب و مورد اعتماد بودم ولی اون روز دیر رسیدم.
اونم نمیدونم زنش باهاش دعوا کرده بود، چی شده بود نمیدونم.
منو که دید فحش بارونم کرد،منم گیج و منگ نگاش کردم که چرا داره با من اینجوری برخورد میکنه...
بعدشم چندتا کشیده بهم زدو ...
حالا منو میگی!!!
ببخشید البته شرمندهم به خدا(معمولا ماها یه چاقویی تو جیبمون برا خیار پوس کندن پیدا میشه)!!!
جاتون خالی مثل دیونه با چاقو دور دبیرستان گذاشتم دنبالش...
آخ که چه حالی داد، یه بل بشویی شده بود.همه مات و مبهوت که چرا من این کارو دارم میکنم.
البته قضیه بعدا یه جورایی ماس مالی شد....
__________________
هـمیشه از همه نزدیک تر به ما سنگ است !


نگاه کن ، نگاه ها همه سنگ است و قلب ها همه سنگ!


چه سنگبارانی...


گیرم گریختی همه عمر،کجا پناه بری ؟!


" خانه خدا سنگ است "
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از Hiwa به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #12  
قدیمی 10-31-2009
سادات آواتار ها
سادات سادات آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Jul 2009
محل سکونت: وتمدن ازاین شهربه پاخواسته...
نوشته ها: 329
سپاسها: : 16

37 سپاس در 25 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

من زیاد شیطون نبودم ؟؟؟یادمه از معلم ریاضیم خوشم نمیومد بنده خدا یه روز با دوچرخه اومد مدرسه تازه ماست چکیده ام براخونشون خریده بود هیچی ما یک ان حس ورمون داشت رفتیم کیسه ی ماست رو سوراخ کردیم تا ظهر همش توی خرجین چرخ اقا معلم خالی شده بود وای وای وای... جاتون خالی قیافه معلممون که شکل رادیکال شده بود دیدنی بود..........!!!
__________________
یکی می پرسد اندوه تو از چیست؟سبب ساز سکوت مبهمت کیست ؟
برایش صادقانه می نویسم :برای آنکه باید باشد ونیست!!!!!!!!!!!!!!!!
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از سادات به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #13  
قدیمی 10-31-2009
amir ahmadi آواتار ها
amir ahmadi amir ahmadi آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: بندرعباس
نوشته ها: 2,910
سپاسها: : 267

508 سپاس در 332 نوشته ایشان در یکماه اخیر
amir ahmadi به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

من یادم هست همیشه بعد از معلم میرفتم سر کلاس وقتی هم وارد می شدم انقدر می خندیدم که دوباره از کلاس اخراجم می کردند/اخرین ساعت کلاس سوم راهنمایی من را سر کلاس را دادند معلم رو به میز ما می گفت این ساعت اخر کاری نکنید که از هم ناراحت بشیم کلاس ساکت ساکت یک مرتبه من یادم اومد به (او بو مو )مال عربی توی ان سکوت یک مرتبه با صدای بلند گفتم (او بو مو)کلاس ترکید معلم گفت پدر سوخته صدای بابات در میاری پاشو برو بیرون
پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از amir ahmadi سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #14  
قدیمی 11-01-2009
sheida.m آواتار ها
sheida.m sheida.m آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال
 
تاریخ عضویت: Jul 2009
محل سکونت: TeHrAn
نوشته ها: 1,485
سپاسها: : 1

54 سپاس در 24 نوشته ایشان در یکماه اخیر
sheida.m به Yahoo ارسال پیام فرستادن پیام با Skype به sheida.m
Talking

شیطنت !!!!!!!!!
کار ما ( من جزء ما نیستما .... :D ) کمی تا بسیاری گذشته بود....هی ! یادش بخیر!
سال آخری دو طبقه ی مدرسه رو همکف کردیم و اومدیم !
می دونید تو این مدارس نمیذارن دانش آموزا انرژی شونو خالی کنن ! (!!!) واسه همین بعضیا که از انرژی دارن میترکن مدرسه رو داغون می کنن !(چه کاره بدی !!!!!:D)
خاطرات من از مدرسه همش به آب بازی ختم میشد....مانتو هامون همه پوسید انقدر همدیگه رو خیس کردیم و تو آفتاب وایسادیم !
انقدر هم ازمون نمره انضباط کم کردن که به صفر رسید دوباره از بیست شروع کردن !
خلاصه .... دلم تنگ شد !

__________________

♥SheidA♥


تو همان مهربانی هستی؟! یا مهربانی همان توست؟!
نمی دانم … می دانم بی شک با هم نسبت نزدیکی دارید
!! آسمونـــ ــ منـــ ــ همیشهـــ ــ !! ابریـــ ــ !! چترتو با خودتــ ــ آوردیـــ ــ !!

پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از sheida.m به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #15  
قدیمی 11-01-2009
دانه کولانه آواتار ها
دانه کولانه دانه کولانه آنلاین نیست.
    مدیر کل سایت
        
کوروش نعلینی
 
تاریخ عضویت: Jun 2007
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 12,700
سپاسها: : 1,382

7,486 سپاس در 1,899 نوشته ایشان در یکماه اخیر
دانه کولانه به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

یه پست و دو پست یه تاپیک کفاف نمیده ..
یه فروم جدید باید بزنم ..
حال که داشتم میام حتما خوباشو براتون میگم...
__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ
به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست



پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از دانه کولانه به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #16  
قدیمی 10-23-2011
hossein آواتار ها
hossein hossein آنلاین نیست.
مدیر بخش موبایل
 
تاریخ عضویت: Dec 2009
محل سکونت: شیراز
نوشته ها: 3,181
سپاسها: : 7,693

7,279 سپاس در 3,383 نوشته ایشان در یکماه اخیر
hossein به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

از سال اول دبیرستان تا سال سوم دبیرستان موهامو کوتاه نکرده بودم
هر روز صبح باید از دست مدیر و ناظم مدرسه فرار میکردم
آخه هر وقت گیرم می انداختن اینقدر میکشیدنش که تا 2 روز سردرد داشتم
انظبات ترم 2 رو پایین کارنامه دیدم زده 14
2 هفته بعدش موهامو تا ته تراشیده بودم رفتم پیش ناظم گفتم اقای مسافر چرا
انظباط من شده 14 ؟!!
گفت چون سرتو کردی مثل رونالدو ........
__________________
گاهی حس میكنم

گذشته و آینده آنچنان سخت از دو طرف فشار وارد میكنند

كه دیگر جایی برای حال باقی نمی ماند...

ویرایش توسط hossein : 10-23-2011 در ساعت 02:36 AM
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از hossein به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #17  
قدیمی 10-23-2011
Saba_Baran90 آواتار ها
Saba_Baran90 Saba_Baran90 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Jun 2011
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 902
سپاسها: : 10,211

6,252 سپاس در 1,423 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

اولین روزمدرسه مامانم اومده بودم مدرسه به من سربزنه نکنه دلتنگ شده باشم دید معلم نشسته رو صندلی من پای تابلو دارم شعر و دکلمه میگم!
یه توپ دارم قلقلیه نه ها! از شعرای آغاسی (ریشوِ!)می خوندم!
مامانم به معلم گفت چطوره؟ بنده خدا احترام گذاشت فقط گفت خیلی حرف می زنه!
---------------------------------------------------------------------------------
کلاس پنجم که بودم بنده خدا بابامدرسمون موجی بود! بچه ها ازش می ترسیدن! یه بار همه داشتن از منبع آب که تو مدرسمون بود بالا می رفتن من که از همه ساکت تر بودم(!)داشتم از میله وسط منبع می رفتم بالا! یه مترونیم تو هوا بودم که دیدم بچه ها در رفتن! از دور آوای خوش بابا مدرسه رو با چوبش شنیدم اما تامن بیام پایین رسید به منبع منو تو هوا گیر انداخت!
از اون به بعد کمتر در مکان های عمومی از چیزی می رفتم بالا!
--------------------------------------------------------------------------
تو دبیرستان وقتی سالن شلوغ می شد در دفتر رو می زدیم در می رفتیم!
__________________
I know that in the morning now
I see ascending light upon a hill
Although I am broken, my heart is untamed, still

ویرایش توسط Saba_Baran90 : 10-23-2011 در ساعت 10:29 AM
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از Saba_Baran90 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #18  
قدیمی 10-23-2011
اهورا آواتار ها
اهورا اهورا آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2011
محل سکونت: شیراز
نوشته ها: 504
سپاسها: : 5,940

1,937 سپاس در 757 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

سلام :

من از سال اول دبستان اصلا شیطنت نکردم. نمره انظباتم از 18 کمتر نبوده ،همیشه

ساکت بودم ،و کاری به کسی نداشتم . الان هم همینطور هستم
__________________
آنان که با افکاری پاک و فطرتی زیبا در قلب دیگران جای دارند را هرگز هراسی از فراموشی نیست چرا که جاودانند


کوروش بزرگ

javad.p سابق
پاسخ با نقل قول
  #19  
قدیمی 10-23-2011
Saba_Baran90 آواتار ها
Saba_Baran90 Saba_Baran90 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Jun 2011
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 902
سپاسها: : 10,211

6,252 سپاس در 1,423 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نقل قول:
نوشته اصلی توسط Javad.p نمایش پست ها
سلام :


من از سال اول دبستان اصلا شیطنت نکردم. نمره انظباتم از 18 کمتر نبوده ،همیشه


ساکت بودم ،و کاری به کسی نداشتم . الان هم همینطور هستم
من قیافم ساکته بخاطر همینم همیشه نمره انضباطم 20 بوده اما کلا حقم نبوده!شاید بخاطر اینه که خلاف بزرگ نداشتم!
__________________
I know that in the morning now
I see ascending light upon a hill
Although I am broken, my heart is untamed, still
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از Saba_Baran90 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #20  
قدیمی 10-23-2011
دانه کولانه آواتار ها
دانه کولانه دانه کولانه آنلاین نیست.
    مدیر کل سایت
        
کوروش نعلینی
 
تاریخ عضویت: Jun 2007
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 12,700
سپاسها: : 1,382

7,486 سپاس در 1,899 نوشته ایشان در یکماه اخیر
دانه کولانه به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

گفتنش فایده نداره
باید یه سایت جدید بزنم فقط برای اتیشایی که حتی تا پیش دانشگاهی میسوزوندم.
هم ایشای بسیار باحال و به روزی بود هم بسیار های لول بود هم هیچ وقت هم کسی نمیدونست طراح اصلی ماجراها منم یه سری شعبان بی مخ داشتم توی مدرسه تمام برنامه هام رو اجرا میکردن.
ولی وقتی شدیم اقای مهندس دیگه توی دانشگاه به قول یکی از بچه ها شدیم ستاره شناس و زمین شناس ! چند تا دلیل هم داره پاهای اصلیم (دوستای اصلی) همه تهران و اصفهان قبول شدند و ما موندیم و این شهر
دومیش اینکه اینجور فضایی نبود توی دانشگاه و کلاسمون
و سومش اینکه خودمم زیاد بی حوصله شدم
-----------------------------
سر تیترهاشو میگم جزئیات خودش یه کتابه ! .

مدرسه تعطیل میکردیم در انواع مختلفش

کلاس تعطیل میکردیم در انواع مختلفش

در راه رو ها رو قفل میزدیم

بمبک بد بو سر کلاس میترکوندیم کلاس تخلیه میشد

پایه صندلی معلم رو تضعیف میکردیم !

ادامس زیر بچه ها میگذاشتیم

دوربین میاوردیم همه ی اساتید رو جمع میکردیم با بچه ها 20 تا عکس میگرفتیم بدون اینکه فیلمی توی دوربین باشه بعد فردا عذر خواهی میکردیم که همه ی عکسا سوخته

معلم هندسه سال دوم دبیرستان رو از مدرسه بیرون کردیم !

چند معلم از دستمون متواری شد !

موبایل میبردیم مدرسه ( اون موقع این مساله با پیدا شدن ترقه توی کیف بچه ها برابری میکرد)

صف طولانی 60 نفری دانش اموزی که هوهو چی چی بازی میکنند رو تشکیل میدادیم وسط حیاط !

یکی از بچه ها که قد و وزنش کمتر از بقیه بود رو دو نفری میگرفتیم زیر شیر آب !

نایلون فریزر رو پر اب میکردیم میریختیم روی سر بچه ها ...

یه گوشه ی خاص از یکی از کلاسهای دوران دبیرستانمون بود اسمش رو گذاشته بودیم چال اسکندرون ! بچه های سال پایینی رو میاوریم اونجا مینداختیم و سی چل نفری میریختیم سرشون !

در کمال وقاحت یک روز ادای تمام اساتید خفن کرمانشاه رو در اوریم و فیلم گرفتیم

با صدای بلند توی راهرو وقتی یکی از اساتید رد میشد بهش میگقتیم کامبیز کلاگیس !

هماهنگی میکردیم اوازهای دسته جمعی میخوندیم !

دفتر نمره گم میشداندیم !

سر کلاس یکی از اساتید توی مدرسه همه ی بچه های سال پایینی با شلوار کردی و کراوات حاضر شدند و حتی رفتند دفتر تخته پاک کن بیارن (عکسها در فیس بوک بچه ها موجوده ! )

در مدرسه رو یک روز قفل کردیم ...

آش لوبیای بچه ها یی که با کلی دردسر توی صف وای میسادن میخریدن رو معدوم میکردیم !

با گذر از موانع شدید امنیتی لحاظ شده از عمو حسین توی کوچه پاک کن میخریدیم (مغازه عمو حسین روبروی مدرسه فرازنگان تیزهوشان دخترانه چسبیده به مدرسه ما بود ) !

اینها همه خارج از کلاس بود !

تیکه ها و سر کار گذاشتن ها و شوخی های سر کلاس هم سر جاش بود

و در تمام این موارد بنده تنها تئوریسین و گاها تدارکات چی بودم! >
__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ
به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست




ویرایش توسط دانه کولانه : 10-23-2011 در ساعت 09:30 PM
پاسخ با نقل قول
4 کاربر زیر از دانه کولانه سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 01:23 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها