بازگشت   پی سی سیتی > سایر گفتگوها > مطالب آزاد

مطالب آزاد در این تالار مطالبی که موضوعات آزاد و متفرقه دارند وجود دارد بدیهیست که کنترل بر روی محتوای این تالار بیشتر خواهد بود

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #11  
قدیمی 03-24-2010
Younes آواتار ها
Younes Younes آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,106
سپاسها: : 4

26 سپاس در 21 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نقل قول:
نوشته اصلی توسط civilar نمایش پست ها
ولی در کل عشق و دوست داشتن دو تا چیز غریزی هستند و از مشترکات انسان و حیوان . همان طور که حیوانات نسبت به جنس مخالف محسوسند انسان ها هم هستند .
اما به نظر من انسان باید با حیوان متفاوت باشه و فرق انسان و حیوان تعقله . بده با یه چند تا دروغ یا کار اشتباهی که حالا به عنوان حماسه ازش نام برده میشه ( مثل لیلی و مجنون و فرهاد و شیرین ) ، بگیم عشق . عشق زمینی وجود نداره و توهین به معنای واقعی عشق که یعنی " عشق است بر آسمان پریدن * صد پرده به هر نفس دریدن " بهتره بشر راه درست رو انتخاب کنه و این هوس رو که چندین هزار سال عشق نامیده شده بذاره کنار . عشقی روی زمین وجود نداره ، عشق یکی است و آسمانی . به خودمان دروغ نگوییم .

اگر برای یک چیز اشتباه هزار دلیل بیاوری می شود هزار و یک اشتباه . " شیخ الرئیس ابو علی سینا "

مولانا هم دلیل قانع کننده ای داره که اگه خواستین می تانم براتان بذارم .
نظر مولانا رو ممنون میشم اگه بهم بگی.
در مورد پاراگراف اول تون بگم که اصلا چیزی به اسم غریزه رو می تونی بزاری کنار. شما از غریزه به عنوان یه چیز پست نام می بری که من فکر نمی کنم این طوری باشه.
ببین دوست گرامی. با یه مثال توضیح می دم. بچه ی کوچیک وقتی به دنیا میاد وقتی گرسنه میشه گریه می کنه. درسته؟ ما می گیم که این کارش غریزیه(چون نه آموزشی دیده و نه عقلش کار می کنه که بفهمه باید چی کار کنه) اما یه جور دیگه هم میشه به قضیه نگاه کرد. تعریف دانش چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دانش رو می شه این طور تعریف کرد: دانش به معنای انتظاره. یعنی وقتی شما انتظار دارین که یه اتفاقی باید بیفته یعنی شما دانشی دارین که می دونین نتیجه ی فلان کار بهمان چیزه. یعنی همون بچه ی کوچولو می دونه که اگه گریه کنه بهش غذا می دن. یا به عبارت دیگه بچه ی تازه متولد شده از نوعی دانش برخورداره. پس از این به بعد می تونین به جای غریزه از لفظ دانش استفاده کنین و می بینین که به هیچ وجه هم چیز بی ارزش و پستی نیست. تازه میگن که ثابت شده ما با همه ی دانش خود متولد میشیم و به مرور دانشمون فعلیت پیدا میکنه.
اصلا کاری ندارم که عشق غریزی هست یا نه فقط خواستم بگم حتی اگر غرایز رو فصل مشترک انسان و حیوان بدونیم اصلا چیز پست و بی ارزشی نیست چون دقیقا ماهیتی مشابه دیگر دانش های انسان داره.
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #12  
قدیمی 03-24-2010
civilar آواتار ها
civilar civilar آنلاین نیست.
کاربر علاقمند
 
تاریخ عضویت: Oct 2009
نوشته ها: 172
سپاسها: : 0

6 سپاس در 5 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

در مورد خداوندگار روم یا همان مولانا ، من چون در بهترین حالت حفظ شعرم افتضاحه ، الان مضمون شعرش یادمه که میگه روابط بین جنس مذکر و مونث برای حفظ بقاست و عشق نیست ( عشق از نظر مولانا رو هم که فکر می کنم لازم نباشه توضیح بدم چون دیگه همه ی دنیا می دانند ) .

من توهینی به غریزه نکردم ، فقط گفتم اینی که بهش میگن عشق یه واکنش طبیعی و غریزیه که بین ما جانوران مشترکه و بهتره عقل گرا و مدرن باشیم و این تلقین های چندین هزار ساله رو بذاریم کنار .
از توضیح کاملا درست شما هم ممنون

خیلی ببخشید چهارپایان مثل حیوان دوست داشتنی به اسم خر هم برای غذا ، باز هم ببخشید جفتک می اندازند و گاز می گیرند .

حیوان اصلی هستی گوسفند ، پرندگان مثل فنچ و قناری و بلبل ( چون داشتم ) و تقریبا همه ی جانوران این رفتار رو دارند و در ادامه ی همین رفتار آن ها با این تعریف عاشق هم می شوند .

ویرایش توسط civilar : 03-24-2010 در ساعت 01:26 AM
پاسخ با نقل قول
  #13  
قدیمی 03-24-2010
آريانا آواتار ها
آريانا آريانا آنلاین نیست.
کاربر بسیار فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,863
سپاسها: : 1,245

743 سپاس در 365 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نقل قول:
نوشته اصلی توسط Younes نمایش پست ها
نظر مولانا رو ممنون میشم اگه بهم بگی.
قسمتي از مثنوي معنوي , دفتر ششم , بخش بيست و هشتم

توبه کردم و عشق هم‌چون اژدها
توبه وصف خلق و آن وصف خدا

عشق ز اوصاف خدای بی‌نیاز
عاشقی بر غیر او باشد مجاز

زانک آن حسن زراندود آمدست
ظاهرش نور اندرون دود آمدست

چون رود نور و شود پیدا دخان
بفسرد عشق مجازی آن زمان

عشق ربانیست خورشید کمال
امر نور اوست خلقان چون ظلال

مصطفی زین قصه چون خوش برشکفت
رغبت افزون گشت او را هم بگفت

مستمع چون یافت هم‌چون مصطفی
هر سر مویش زبانی شد جدا

مصطفی گفتش که اکنون چاره چیست
گفت این بنده مر او را مشتریست

هر بها که گوید او را می‌خرم
در زیان و حیف ظاهر ننگرم

کو اسیر الله فی الارض آمدست
سخرهٔ خشم عدو الله شدست

...
..
.
__________________
There's a fire starting in my heart
Reaching a fever pitch and
It's bringing me out the dark
Finally I can see you crystal clear
پاسخ با نقل قول
  #14  
قدیمی 03-24-2010
آريانا آواتار ها
آريانا آريانا آنلاین نیست.
کاربر بسیار فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,863
سپاسها: : 1,245

743 سپاس در 365 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نقل قول:
نوشته اصلی توسط آريانا نمایش پست ها
آن روح را که عشق حقیقی شعار نیست


نابوده به که بودن او غیر عار نیست

در عشق باش که مست عشقست هر چه هست
بی کار و بار عشق بر دوست بار نیست

گویند عشق چیست بگو ترک اختیار
هر کو ز اختیار نرست اختیار نیست

عاشق شهنشهیست دو عالم بر او نثار
هیچ التفات شاه به سوی نثار نیست

عشقست و عاشقست که باقیست تا ابد
دل بر جز این منه که بجز مستعار نیست

تا کی کنار گیری معشوق مرده را
جان را کنار گیر که او را کنار نیست

آن کز بهار زاد بمیرد گه خزان
گلزار عشق را مدد از نوبهار نیست

آن گل که از بهار بود خار یار اوست
وان می که از عصیر بود بی‌خمار نیست

نظاره گو مباش در این راه و منتظر
والله که هیچ مرگ بتر ز انتظار نیست

بر نقد قلب زن تو اگر قلب نیستی
این نکته گوش کن اگرت گوشوار نیست

بر اسب تن ملرز سبکتر پیاده شو
پرش دهد خدای که بر تن سوار نیست

اندیشه را رها کن و دل ساده شو تمام
چون روی آینه که به نقش و نگار نیست

چون ساده شد ز نقش همه نقش‌ها در اوست
آن ساده رو ز روی کسی شرمسار نیست

از عیب ساده خواهی خود را در او نگر
کو را ز راست گویی شرم و حذار نیست

چون روی آهنین ز صفا این هنر بیافت
تا روی دل چه یابد کو را غبار نیست

گویم چه یابد او ؟!, نه نگویم , خمش بِِه است
تا دلستان نگوید کو رازدار نیست


حضرت مولانا
اين شعري هم كه صفحه قبل گذاشتم از مولانا ..معشوق مرده منظور انسان و هر چه كه فنا پذيره هست و جان هم منظور همون چيزي كه زنده و پاينده هست...كه از ديد هر كسي يك چيز زنده ي پاينده هست..يكي اسمش رو خدا ميگذاره ..يكي اسمش رو هو ميگذاره ...يكي مثال گل و بلبل مياره ...يكي عشق زميني رو و از ديد هر كس عشق به نوعي بيان ميشه اما به نظرم قابل وصف و بيان نيست و از انديشه به دور و بس نهان.

تا کی کنار گیری معشوق مرده را
جان را کنار گیر که او را کنار نیست
__________________
There's a fire starting in my heart
Reaching a fever pitch and
It's bringing me out the dark
Finally I can see you crystal clear
پاسخ با نقل قول
  #15  
قدیمی 03-24-2010
امیرخان آواتار ها
امیرخان امیرخان آنلاین نیست.
کاربر عادی
 
تاریخ عضویت: Dec 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 23
سپاسها: : 0

0 سپاس در 0 نوشته ایشان در یکماه اخیر
امیرخان به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

به نظر من:
عشق يعني لحظه هاي التهاب

عشق يعني لحطه هاي ناب ناب

عشق يعني ديده بر در دوختن

عشق يعني در فراقش سوختن

عشق يعني انتظار و انتظار


قشنگ بید... دمت جیز...
پاسخ با نقل قول
  #16  
قدیمی 03-24-2010
Younes آواتار ها
Younes Younes آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,106
سپاسها: : 4

26 سپاس در 21 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نقل قول:
نوشته اصلی توسط civilar نمایش پست ها
در مورد خداوندگار روم یا همان مولانا ، من چون در بهترین حالت حفظ شعرم افتضاحه ، الان مضمون شعرش یادمه که میگه روابط بین جنس مذکر و مونث برای حفظ بقاست و عشق نیست ( عشق از نظر مولانا رو هم که فکر می کنم لازم نباشه توضیح بدم چون دیگه همه ی دنیا می دانند ) .

من توهینی به غریزه نکردم ، فقط گفتم اینی که بهش میگن عشق یه واکنش طبیعی و غریزیه که بین ما جانوران مشترکه و بهتره عقل گرا و مدرن باشیم و این تلقین های چندین هزار ساله رو بذاریم کنار .
از توضیح کاملا درست شما هم ممنون

خیلی ببخشید چهارپایان مثل حیوان دوست داشتنی به اسم خر هم برای غذا ، باز هم ببخشید جفتک می اندازند و گاز می گیرند .

حیوان اصلی هستی گوسفند ، پرندگان مثل فنچ و قناری و بلبل ( چون داشتم ) و تقریبا همه ی جانوران این رفتار رو دارند و در ادامه ی همین رفتار آن ها با این تعریف عاشق هم می شوند .
من پیشنهاد می کنم به جای مدرن بودن پست مدرن باشین. پست مدرن موجیه که همین تفکری که عقلانیت رو تقدیس می کنه زیر سوال می بره. خیلی دوست دارم در این مورد مفصل حرف بزنم ولی خوابم میاد و ذهنم کار نمیکنه. همین قدر بگم که درسته هر چیز خلاف عقلانیتی( در معنای درست تر خلاف منطق اگر به نسبی بودن عقلانیت اعتقاد دارین)
اشتباهه ولی قرار نیست همه چیز عقلانی باشه. چیز های فرا عقلی هم وجود دارن. مثل همین احساسات. یا غرایز جنسی. دوست داشتن یک گل و ....
پاسخ با نقل قول
  #17  
قدیمی 03-24-2010
آريانا آواتار ها
آريانا آريانا آنلاین نیست.
کاربر بسیار فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,863
سپاسها: : 1,245

743 سپاس در 365 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نقل قول:
نوشته اصلی توسط Younes نمایش پست ها
من پیشنهاد می کنم به جای مدرن بودن پست مدرن باشین. پست مدرن موجیه که همین تفکری که عقلانیت رو تقدیس می کنه زیر سوال می بره. خیلی دوست دارم در این مورد مفصل حرف بزنم ولی خوابم میاد و ذهنم کار نمیکنه. همین قدر بگم که درسته هر چیز خلاف عقلانیتی( در معنای درست تر خلاف منطق اگر به نسبی بودن عقلانیت اعتقاد دارین)
اشتباهه ولی قرار نیست همه چیز عقلانی باشه. چیز های فرا عقلی هم وجود دارن. مثل همین احساسات. یا غرایز جنسی. دوست داشتن یک گل و ....
يونس جان با بحث فرا عقلي شما موافقم ....عقل همه چيز در جهان رو فرا ميگيره و با تلاش و تفكر , انسان ميتونه از طريق اون به هر چيزي دسترسي پيدا كنه...ولي عشق ماوراي اين جهان هست و عقل هم دسترسي به اون نداره...مثل روح كه عقل نميتونه دركش كنه و بفهمش چون قابل ديدن نيست و ماوراي اين جهان هست و چيزي هم كه ديده نشه قابل وصف نيست ...مثل باد كه قابل وصف و ديدن نيست .
پس به نظرم معني عشق از بيان آدميزاد بيرون هست و همونطور كه گفتي فرا عقليست.
و تا وقتي در اين كالبد و جسم هستيم راهي به اون نا كجا آباد عشق نداريم ..مگر از حدس و گمان و خيال و وهم يا خواب يا غيره و غيره
ولي غرايز جنسي كه فرمودي فرا عقلي و حتي عقلي هم نيست بلكه پست تر از همه اينها هست ....
در كل به نظرم هدف خلقت انسان , رسيدن به همون مرتبه ي عشق هست و رها شدن از بند حصاري كه عقل و اين غرايز به دور انسان كشيده اند.
__________________
There's a fire starting in my heart
Reaching a fever pitch and
It's bringing me out the dark
Finally I can see you crystal clear

ویرایش توسط آريانا : 03-24-2010 در ساعت 04:14 AM
پاسخ با نقل قول
  #18  
قدیمی 03-24-2010
Omid7 آواتار ها
Omid7 Omid7 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14

95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نقل قول:
نوشته اصلی توسط آريانا نمایش پست ها
يونس جان با بحث فرا عقلي شما موافقم ....عقل همه چيز در جهان رو فرا ميگيره و با تلاش و تفكر , انسان ميتونه از طريق اون به هر چيزي دسترسي پيدا كنه...ولي عشق ماوراي اين جهان هست و عقل هم دسترسي به اون نداره...مثل روح كه عقل نميتونه دركش كنه و بفهمش چون قابل ديدن نيست و ماوراي اين جهان هست و چيزي هم كه ديده نشه قابل وصف نيست ...مثل باد كه قابل وصف و ديدن نيست .
پس به نظرم معني عشق از بيان آدميزاد بيرون هست و همونطور كه گفتي فرا عقليست.
و تا وقتي در اين كالبد و جسم هستيم راهي به اون نا كجا آباد عشق نداريم ..مگر از حدس و گمان و خيال و وهم يا خواب يا غيره و غيره
ولي غرايز جنسي كه فرمودي فرا عقلي و حتي عقلي هم نيست بلكه پست تر از همه اينها هست ....
در كل به نظرم هدف خلقت انسان , رسيدن به همون مرتبه ي عشق هست و رها شدن از بند حصاري كه عقل و اين غرايز به دور انسان كشيده اند.
-------------------------------------------------------------------------------------------------------

عقل گوید شش جهت حد است و بیرون راه نیست
عشق گوید راه هست و من رفته ام بارها...


عشق-البته از نظر من- عین آزادیه، ممکنه آدم رو اسیر کنه در ظاهر ولی همون طور که آریاناجان گفت آدم رو از جسم زمینی و تعلقات مادی رها می کنه
عشق مرکبی که آدم رو میخواد به مقصد برسونه، خود مقصد نیست، بلکه راهی که آدم را به مقصد نهایی که همون پروردگار بزرگ هست می رسونه و ممکنه این راه از معشوق زمینی هم عبور کنه که در این صورت معشوق زمینی هم مقدس خواهد بود، به خاطر اینکه انسان رو آسمانی می کنه، پس نگاه پاستوریزه به عشق در واقع خود فریبیه، اینکه ما رو ورای زمین بدونیم به نظر من درست نیست
عشق یک حقیقت بیشتر نیست، به چند نوع تقسیم نمیشه، یه حسی هست در وجود آدمی که اگر باشه اسمش عشقه و در غیر این صورت هوس هست،در عشق غریزه جنسی جای نداره، عشق در واقع عرفان محض هست، عشق با هوس نه تنها هیچ هم پوشانی نداره بلکه فرسنگ ها فاصله با هم دارند
وقتی عاشقی خدا رو با اخلاص می خونی، شبا بیداری و خدا خدا می کنی ، هم بیم داری هم امید ، از خدا طلب وصال می کنی و برا معشوقت دعا می کنی، ولی ازدواج شامگاه عشقه، چون دیگه راه عشق را قطع می کنه
البته خواستگاه عشق رسیدن به معشوق زمینی نیست، بلکه رسیدن به بالاتریم درجه معرقته، که اسمش شاید حب الهی باشه




عشق بر شانه هم چیدن چندین سنگ است
گاه می ماند و ناگاه به هم می ریزد...
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم‌‌‌٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...

======================================

مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
پاسخ با نقل قول
  #19  
قدیمی 03-24-2010
Younes آواتار ها
Younes Younes آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,106
سپاسها: : 4

26 سپاس در 21 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نقل قول:
نوشته اصلی توسط آريانا نمایش پست ها
يونس جان با بحث فرا عقلي شما موافقم ....عقل همه چيز در جهان رو فرا ميگيره و با تلاش و تفكر , انسان ميتونه از طريق اون به هر چيزي دسترسي پيدا كنه...ولي عشق ماوراي اين جهان هست و عقل هم دسترسي به اون نداره...مثل روح كه عقل نميتونه دركش كنه و بفهمش چون قابل ديدن نيست و ماوراي اين جهان هست و چيزي هم كه ديده نشه قابل وصف نيست ...مثل باد كه قابل وصف و ديدن نيست .
پس به نظرم معني عشق از بيان آدميزاد بيرون هست و همونطور كه گفتي فرا عقليست.
و تا وقتي در اين كالبد و جسم هستيم راهي به اون نا كجا آباد عشق نداريم ..مگر از حدس و گمان و خيال و وهم يا خواب يا غيره و غيره
ولي غرايز جنسي كه فرمودي فرا عقلي و حتي عقلي هم نيست بلكه پست تر از همه اينها هست ....
در كل به نظرم هدف خلقت انسان , رسيدن به همون مرتبه ي عشق هست و رها شدن از بند حصاري كه عقل و اين غرايز به دور انسان كشيده اند.
البته آریانا جان من اعتقاد ندارم که عشق چیزی فراعقلی باشه. نمیدونم شاید چون فلسفه می خونم رابطه ی خوبی با عشق و عرفان ندارم هر چند لذتش و این که ما رو به جاهای والایی می بره رو حس کردم. آخه می دونین مثلا امید میگه عشق ما رو تا فلان جا می بره یا هدف عشق بهمان چیزه. خب آخه مشکلش اینه که نمیشه مطمئن بود یعنی نمیشه ثابت کرد یعنی از لحاظ فلسفی قابل قبول نیست. تازه اونم برا آدم شکاکی مثل من. من ترجیح می دم تصور کنم که این ها توهمه(یه وقت بد برداشت نشه منظور از توهم این که تصور چیزی ورای امکان وجود)
پاسخ با نقل قول
  #20  
قدیمی 03-24-2010
آريانا آواتار ها
آريانا آريانا آنلاین نیست.
کاربر بسیار فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,863
سپاسها: : 1,245

743 سپاس در 365 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نقل قول:
نوشته اصلی توسط Younes نمایش پست ها
البته آریانا جان من اعتقاد ندارم که عشق چیزی فراعقلی باشه. نمیدونم شاید چون فلسفه می خونم رابطه ی خوبی با عشق و عرفان ندارم هر چند لذتش و این که ما رو به جاهای والایی می بره رو حس کردم. آخه می دونین مثلا امید میگه عشق ما رو تا فلان جا می بره یا هدف عشق بهمان چیزه. خب آخه مشکلش اینه که نمیشه مطمئن بود یعنی نمیشه ثابت کرد یعنی از لحاظ فلسفی قابل قبول نیست. تازه اونم برا آدم شکاکی مثل من. من ترجیح می دم تصور کنم که این ها توهمه(یه وقت بد برداشت نشه منظور از توهم این که تصور چیزی ورای امکان وجود)
يونس جان به هر حال هر كس عقيده اي داره ..براي مثال مولانا و محي الدين ابن عربي كه در يك زمان زندگي ميكردند و از زمان خودشون تا به الان اسم و رسمي داشتن و دارند ..اما با هم هيچ رابطه اي نداشتند ..چون مولانا مخالف فلسفه بود و همه چيز رو در عشق ميدونست ...اما ابن عربي فلسفه و عشق رو با هم آميخته بود...به هر حال به نظرم يا بايد راحت زندگي كرد و چشمها رو بست روي حقيقتي كه پنهان شدس... يا بايد به اون حقيقت رسيد و اطمينان كرد به چيزي كه چشم نميبينه و عقل درك نميكنه اما روح به دنبال اون حقيقت هست و ميبينه.. اگر لحظه اي در سكوت محض روح رو در اختيار خودش بگذاريم..فكر كنم پي ببريم كه تشنه ي اون حقيقت هست....و از دست ما و عقل و انديشه و زمين و آسمان و هر بندي و هرچيزي كه تعريف شده هست فراريست.
__________________
There's a fire starting in my heart
Reaching a fever pitch and
It's bringing me out the dark
Finally I can see you crystal clear
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 10:08 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها