بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > زبان ادب و فرهنگ کردی

زبان ادب و فرهنگ کردی مسائل مربوط به زبان و ادبیات و فرهنگ کردی از قبیل شعر داستان نوشته نقد بیوگرافی و .... kurdish culture

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #161  
قدیمی 07-06-2013
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض ملک حسین خان کلیایی؛ شاعر و عارف نامی سنقر کلیایی


ملک حسین خان کلیایی؛ شاعر و عارف نامی سنقر کلیایی
اعظم فعله گری*: شعر گسترده و پرشاخه کردی باسالها پیشینه ،والاترین میراث فرهنگ مردمان کرد است. در طول سالیان متمادی چه بسیار شاعران و متفکرانی که در این سرزمین زیسته‌‌اند و حس و بینش و درک و هنرخود را به یاری کلمات برای ما به یادگار گذاشته‌اند؛ شاید کمتر زبانی این چنین آثار ادبی را در صفحات کتابها ضبط کرده باشد. از زاویه دیگر شاید کمتر زبانی چون زبان کردی با گذشت سالیان طولانی ،امروز هم به آسانی قابل درک و خواندن باشد. خواندن بعضی از آثارگذشتگان که واژه‌ها و تعبیرات دور از ذهن ما را با خود دارند، شاید مشکل باشد اما کم نیستند آثاری که خواندن و فهم آنها نه تنها بی‌هیچ اشکالی میسر است، بلکه هنوز هم سرشار از حس زیبایی شناسی و تخیل است و نوستالژی از دست رفته را برای ما به ارمغان و خواننده را به شعف می‌آورد.
بسیاری از نوشته‌ها و سروده‌های شاعران منطقه سنقر کلیایی به صورت کتاب چاپ شده و بسیاری دیگر هنوز هم به صورت نسخ خطی در گوشه وکنار یا از دسترس عموم خارج‌اند یا در گوشه‌ای گرد و خاك می‌خورند.
به طورکلی اما، در شعر شاعران و عارفان کلیایی اشعاری که از استواری فکر و والایی احساس برخوردار بوده وخواندن آنها بسیار لذت بخش باشد، بسیار است.
»"ملک حسین خان کلیایی«" شاعر و عارف نامدار قرن سیزدهم هجری که در سال 1250 در روستای »"گدارپهن«" (روستای پدری نگارنده) از توابع شهرستان سنقر کلیایی دیده به جهان گشود، تحصیلات ابتدایی را در مکتب خانه روستا گذراند و برای کسب علم راهی همدان و خراسان شد. در شرح حال زندگانی این شاعر و عارف آمده است که به کار کشاورزی اشتغال داشته و به امور قضایی مردم نیز رسیدگی می‌کرده است. ملک حسین خان به قرآن و زبان عربی تسلط کامل داشته و از این رو بیشتر ابیات وی از آیات قرآن وکلمات عربی نشات گرفته است. او انسانی ادیب و اهل ذوق بوده و به خوبی توانسته بین زبان کردی و عربی پیوند برقرار کند. بیشتر اشعار این شاعر گمنام درشرح اعتقادات دینی خویش است که مردم روستا در آن زمان آنها را حفظ کرده وسینه به سینه تا به امروز رسانده‌اند. دیوان شعر ملک حسین خان که از دست نوشته‌های این عارف نامی بر جای مانده، بالغ بر 544 بیت است. این شاعر و عارف در گزیده ای از اشعار خویش رابطه بین انسان و خداوند و همچنین پیروی از دستورات دین را بازبانی شیوا ورسا بیان کرده است.
آنجا که در مورد خلقت انسان با اشاره به سوره مبارکه علق می‌گوید:

ژ فه‌رمان حه‌ق سه‌رکه‌شی مه‌که

خاکی نژادی، ئا ته‌شی مه‌که
عه‌له‌قه ومزه‌غه خودبینی مه‌که
له‌جه‌م مه‌ردم به دبینی مه‌که


و در بیت دیگر انسان را به مراقبت از هوای نفس و پیروی نکردن از شیطان هشدار می‌دهد و امید به عفو و بخشش خداوند را برای گناه و نافرمانی متذکر می‌شود.

ئه ربیهوشی گوش وه‌شه‌یتان مه‌که

وه ئومید عه‌فوحه‌ق، عه‌سیان مه‌که

در آیات وروایات بسیاری بر انتخاب دوست وهم نشین خوب وتاثیر آن بر انسان تاکید شده است. شاعر در ابیاتی زیبا این نکته را متذکر شده:

ژ به دان بگزه‌ر و نیکان بگره‌و
ژخوی خاسشان بگیره گره‌و
هه‌م نشین به‌د به‌دت مه‌که‌رو
لباس ته‌قوات وه‌نیل مه‌ده‌رو

شاعر برای اعتقادات خویش اهمیت خاصی قائل است و پاره‌ای از ابیاتش را در رثای پیامبر و حضرت علی (ع) وواقعه عاشورا سروده است.

یا شای "»اولوالعزم« "ره‌هنما و ره‌هبه‌ر / ته‌ورات و ئنجیل سوحف مه‌نسوخ که‌ر
ژمه‌ولود تو جه‌هان بی بو مشک / تاق که سرا که سر در یای ساوه خشک
گول گولستان خه‌لیلواللهی / نه‌و با وه‌ی له‌تیف زه‌بیحواللهی
باعث ئیجاد ته‌مامی عاله‌م / فه‌خر دودمان حه‌زره ت ئاده‌م
به‌یه‌ک ئشاره قه‌مه‌ر دو نیم که‌ر/ دل کافران پر خه‌وف و بیم که‌ر
یا "»عین الحیات«" ایمان کامل/ یا به‌‌رق خه‌رمه‌ن ئه‌دیان باتل
یا "»محمدا"« یا "»خیرالبشر«/ ئومه‌ت ئاسیه‌ت باوه‌ر و نه‌زه‌ر
نه‌قد عومر زایه ، من بی به‌زائه‌ت/ عه‌ره‌ب ده‌خیلم بکه‌ر شه‌فاعه‌ت


* از نوادگان دختری ملک حسین خان کلیایی
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #162  
قدیمی 07-06-2013
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض ماموستا حسین علی نگین بی همتای موسیقی کردی






ماموستا حسین علی نگین بی همتای موسیقی کردی
"ماموستا حسین علی در زمینه مقام بسیار توانا بود و اغلب مقام های منطقه گرمیان مانند "ئه‌ڵڵاوه‌یسی‌، خاوه‌ر، خورشیدی‌، ‏مه‌قامی‌ به‌یات، ئای‌ ئای‌، حیجاز، عه‌جه‌م، سێ‌ گا، چوارگا و" ... را اجرا کرده است وی علاوه بر مقام در زمینه ترانه نیز موفق بوده و تاکنون کسی نتوانسته است به زیبایی وی آن ها ترانه ها را اجراکند."


خبرگزاری بین المللی کردپرس _ سرویس موسیقی: ماموستا حسین علی در سال 1925 در روستای زند ملایوسف هفته غار از توابع ناحیه داقوق کرکوک متولد شده است. وی به حسین علی گُرجی مشهور است و لقب " گُرجی " نیز از مادر بزرگش به وی رسیده است. مادر بزرگ ماموستا حسین علی زنی چُست و چابک بود و به دلیل همین ویژگی "گُرجی" تبدیل به لقب این خاندان شد. حسین علی از همان دوران جوانی علاقه مند به هنر موسیقی و مقام بود و همراه با صدای "قه‌تار" و "ئه‌لاوه‌یسی" چوپان ها و کشاورزها بزرگ شده است. این هنرمند در سال 1948 به رادیو کردی بغداد رفته و در آنجا چند آهنگ ضبط کرده است. اولین آهنگی که حسین علی اجرا کرده آهنگ "وه‌ک قومری‌ سه‌ر باڵم شینه‌" بوده است. این هنرمند در زمینه مقام کردی مهارت خوبی داشته و با آثار هنرمندانی مانند علی مردان و عبدالله سعید کرکوکی آشنایی داشته و با این دو هنرمند بزرگ کارهای مشترکی نیز اجرا کرده است. ماموستا حسین علی در سال 1971 پس از آنکه در خانقین یک کنسرت اجرا می کند، بازداشت و شکنجه می شود.
حسین علی در سال 1991 در بغداد به دلیل مرض قند فوت می کند و در قبرستان شیخ معروف به خاک سپرده می شود، اما پس از 21 سال طبق وصیت خودش، پیکر وی توسط بستگانش از بغداد به کرکوک منتقل می شود و در گورستان شیخ محی الدین در نزدیکی مزار ماموستا علی مردان به خاک سپرده می شود. این هنرمند با وجود آنکه بی سواد بوده اما دارای چنان استعدادی بوده که در زمینه مقامات کردی و کارهای موسیقایی به مهارت بالایی رسیده است. او در دهه 50 و 60 میلادی از بغداد تا اقلیم کردستان در قامت یک هنرمند توانا و خوش صدا در عرصه هنر موسیقی به فعالیت پرداخته است. حسین علی هم عصر با "صلاح داود" بوده است. وی با مقام خوان های اصیلی مانند مام خزعل و مام شوکت - که کاکه یی بوده اند- هم عصر بوده و این ها بر هنر یکدیگر تأثیرگذار بوده اند.

ماموستا علی مردان درباره حسین علی در کتاب "بیره‌وه‌ری‌ ‏گه‌ڵای‌ پاییز" نوشته است: "حسین علی هنرمندی ملی و خوش صدا بود که شنونده را به جوش و خروش می آورد. او در روستای هفته غار بود که خودم هم از آنجا به بغداد آمدم. اما با افسوس سواد نداشت و در اجرای آهنگ ها با دشواری روبرو بود. اما با اینحال در زمینه پرداختن به هنر و موسیقی منطقه گرمیان از جوش و خروشی قابل توجه برخوردار بود."

در مورد این مقام خوان نامدار کرد لازم دیدیم که با چند هنرمند مطرح و با تجربه گفتگو کنیم. در ابتدا از شوکر خیات رفتیم و وی در این باره گفت: "من در سال 1954 به واسطه کار هنری با حسین علی آشنا شدم و در ادامه با هم دوست شدیم. از آن به بعد ما به بهانه های مختلف در برنامه های مشترک هنری برگزار می کردیم. البته ما بیشتر کارهایمان را در مهمان خانه های منازل و مکان های عمومی و یا در خانقاه ها اجرا کرده ایم. من و ماموستا حسین علی برنامه های زیادی را برگزار کرده ایم به عنوان نمونه در جشن نوروز ما آهنگ اجرا کرده ایم. متأسفانه ما هیچکدام از این برنامه ها را ضبط نکرده ایم و همه به هدر رفتند زیرا آن زمان همانند امروز نبود، این وسایل امروزه برای ضبط در دسترس هستند آن زمان وجود نداشتند. این هنرمند در زمینه مقام بسیار توانا بود و اغلب مقام های منطقه گرمیان مانند "ئه‌ڵڵاوه‌یسی‌، خاوکه‌ر، خورشیدی‌، ‏مه‌قامی‌ به‌یات، ئای‌ ئای‌، حیجاز، عه‌جه‌م، سێ‌ گا، چوارگا و" ... را اجرا کرده است وی علاوه بر مقام در زمینه ترانه نیز موفق بوده و تاکنون کسی نتوانسته است به زیبایی وی آن ها ترانه ها را اجراکند. حسین علی جدا از مهارت ویژه ای که در عرصه هنر داشته است، در میان مردم نیز یک شخصیت دوست داشتنی بود.

در ادامه ماموستا عمر دریژ، فرزند مقام خوان حمه دریژ درباره جایگاه هنری ماموستا حسین علی گفت: "حسین علی پس از ماموستا علی مردان بهترین خواننده به ویژه در زمینه مقام خوانی محسوب می شود. وی توانایی ویژه ای در زمینه ادای مقامات و به ویژه مقامات اصیل کردی داشت داشت. ماموستا حسین علی کارهایش در رادیو کردی بغداد ضبط کرده و با اینکار توانسته است یک خلأ بزرگ را در موسیقی کردی پر کند. مجموعه کارهای هنری کردی که ضبط کرده مانع از میان رفتن آن مقام ها و ترانه ها شده است. حسین علی هنرمند صدای اصیل منطقه گرمیان بود. خاطرات زیادی با این هنرمند در تلویزیون کرکوک داشته ام. در اواخر دهه هشتاد میلادی من در تلویزیون کرکوک نوازنده بودم و آن زمان با حسین علی آشنا شدم و در چندین بزم شبانه با یکدیگر بودیم. او آهنگ می خواند و من نیز ساز می زدم. بارها با او و رمضان زامدار در خانه شوکت رشید جمع می شدیم و آهنگ اجرا می کردیم و بحث و گفتگوهای هنری انجام می دادیم و درباره مقام و آهنگ های کردی عقایدمان را ارایه می دادیم. متأسفانه آن همنشینی ها ضبط نشده اند. چند بار نیز ماموستا حسین علی را نزد پدرم دیدم وی معمولاً به مغازه پدرم می آمد. امیدوارم کاری برای زنده نگاه داشتن یاد و خاطره این هنرمند بزرگ منطقه انجام شود."

در همین زمینه عمر محمد به ما گفت: "در دهه پنجاه حسین علی را شناختم و شنونده مقام و ترانه هایش بودم. در آن دوران شبی در یک کنسرت که حسین علی هم حضور داشت با یکدیگر آشنا و سپس با هم دوست شدیم. آن زمان حسین علی به عرصه مقام وارد شد، مقام خوان بسیار کم بود. می توانم بگویم بعد از علی مردان وی دومین فردی بوده که مقام های کردی را اجرا کرده است. این هنرمند بزرگ جدا از مقام های کردی مقام های مناطق شرق کردستان را هم اجرا کرده است. در دهه 60 میلادی، بسیاری اوقات به منزل ماموستا علی مردان که از اقوام ما بود می رفتم. علی مردان از حسین علی مانند یک هنرمند برجسته یاد می کرد و او را یک مقام خوان برجسته می دانست."

شیاو بێ‌ رۆژ برادر زاده حسین علی نیز درباره این هنرمند به ما گفت: "حسین علی گرجی 46 آهنگ و مقام اجرا کرده است. اولین اهنگ وی در سال 1948 در ایستگاه رادیویی بغداد گفته شده آن هم آهنگ "وه‌ک قومه‌ری‌ ‏سه‌رباڵم شینه‌" است. متأسفانه بسیاری آهنگ های او را اجرا می کنند ولی اشاره ای به این موضوع نمی کنند که کار حسین علی است. برای نمونه آهنگ های "ئامۆزا، دانه‌دانه ‌… از آهنگ های این هنرمند هستند که چندین هنرمند دیگر آن را اجرا کرده اند ولی اشاره ای به صاحب اثر نکرده اند.

گزارش: محمود نجم الدین
منبع: کوردستانی نوی

__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #163  
قدیمی 07-07-2013
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض كورته ي ژياني عه للامه ئه حمه د تورجانی‌زاده


كورته ي ژياني عه للامه ئه حمه د تورجانی‌زاده

سه ید عه بدوللآ سه مه دی



ئه حمه د تورجانی‌زاده 1980- 1902

زانای به ناوبانگی كورد، عه للامه ئه حمه د تورجانی‌زاده ، كوری مه لا محه ممه د حوسین و نه وه ی مه لا عه لی قزلجی، له مه هاباد له دایك بوو. به هوی زیره كی و لیهاتوویی، له ته مه نی پینج سالآن پیی‌نایه حوجره و قورئان و كتیبه سه ره تایی‌یه كانی به یه كه وه ده ست‌پیكرد. له ته مه نی هه شت سالیدا خویندنی قورئانی به دوایی گه یاند و ده ستی به كتیبه سه ره تایی‌یه كانی فارسی كرد. ئه مجار له لای باوكی، كتیب و ده رسه باوه كانی سه رده می خوی به وردی فیر بوو و چه ند بابه تیكیشی له لای « مه لا محه ممه دی قزلجی »ی برای خویند. پاشان هه تا ته مه نی بیست‌ویه ك سالی له لای زوربه ی ماموستا زانا و نیوبه ده ره وه كانی موكریان ده رسی خویند و سه ركه وتووانه ، زانیارییه كانی حوجره ی به دوایی گه یاند. له م ته مه نه را ئیدی ده ستی كرد به خویندنی زانستی نوآ و له بابه ته كانی ریازی، فیزیك، شیمی و زمانه كانی ئینگلیسی و فه رانسه دا شاره زایی ته واوی په یدا كرد. پیبه پیی خویندنی نوآ، دوو كاری گرینگیشی به ئه نجام ده گه یاند؛ یه كه م: گوتنه وه ی ده رس به ته له به كانی ئایینی، دوویه م: خویندنه وه و موتالآی به رهه مه كانی كون و نویی فه رهه نگ و ویژه ی عه ره ب، به تایبه ت نووسه رانی میسر وه ك شیخ محه ممه د عه بده و كه سانی تر. هه روه ها له ئه ده بی كون و نویی فارسیدا خوی سه رچاوه یه كی جیی متمانه و كارامه بوو. سه ره رای شاره زایی له به رهه مه كانی سه عدی، حافز، نیزامی و مه وله وی، گرینگییه كی ته واویشی به نووسه رانی هاوچه رخ ده دا. ئوستاد تورجانی‌زاده ، سالی 1936 له وه زاره تی مه عاریف دامه زرا و له ورمآ و مه شهه د و تاران ئه ركی جوراوجوری فه رهه نگی، وه ك: ده بیری، دانشیاری، بازره سی عالی وه زاره تی بینی و پاشان تا دوایی ته مه ن ماموستای زانكوی ته وریز بوو. هه روه ها له زانكوی « الازهر »ی قاهیره و زانكوی دیمه شق‌دا، ئه ندامیتیی ئیفتیخاریی كوری زانستی پیدرابوو. ئوستاد تورجانی‌زاده ، به فارسی و عه ره بی شیعری ده گوت، گه لیك به رهه می زور به نرخیشی له دوا به جیماوه كه ژماره یه كیان له لایه ن زانكوی ته وریزه وه چاپ و بلآو كراوه ته وه . له سه ره تای ره زبه ری 1359ی هه تاوی له ته وریز كوچی دوایی كرد و له گورستانی « وادی رحمت »، له هه مان شار نیژرا.

نموونه یه ك له شوینه واره كانی، كه سه رجه م به فارسی یا عه ره بین، بریتین له :


-الاستاژ الاجل سعدی الشیرازی، وتاریكه سالی 1950 له زانكوی « فواد »ی قاهیره ، بو خویندكارانی میسری گوتراوه و پاشان زانكوی ته وریز چاپی كردووه .

-شرحی بر سبعه ی معلقه ، به فارسی

-داستان منووم مكتبدار بصره ، زانكوی ته وریز، 1963.

-تاریخ ادبیات عرب از دوره ی جاهلیت تا عصر حاچر، ته وریز، 1969.

__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #164  
قدیمی 07-07-2013
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض (( عایشه شان))



زن اسطوره ای موسیقی کردی(( عایشه شان))


شاهزاده‌ بی تاج و تخت موسیقی کوردی، عایشه‌ شان

یکی از هنرمندهان مبارز در کوردستان ترکیه شیرزنی به نام عایشه‌ شان میباشد.

عایشه‌ شان با صدایی گرم و دلنشین، با کلامی شیوا ضرب المثل قدیمی کوردی را که‌ میگوید:\\\" شیر شیر است چه‌ زن یا که‌ چه‌ مرد\\\" به‌ اثبات رساند.

عایشه‌ شان در میان ملت کورد به‌ اسامی: عیشان کورد، عایشه‌ شان ، عایشه‌ خان، عیشان عثمان و عیشان علی مشهور بود‌.

او در آبان سال 1938 در شهر دیاربکر دیده‌ به‌ جهان گشود.

زمانی که‌ هنرمندان و آوازخوانان کورد در خانه‌ پدری عایشه‌ شان گرد می آمدند و تا سپیده‌ صبح میسرودند ، عایشه‌ شان با دوستانش در پشت درهای بسته‌ تا خود صبح گوش جان و دل به‌ صدای گرم آنان میسپرد.

محتوای آهنگهای عایشه‌ شان که‌ از طرفی او را به‌ شنونده‌ می شناساند، از طرف دیگر‌ موضوعاتی از قبیل اجتماعی، سیاسی، فرهنگی را نیز در بر میگیرد.

عایشه‌ شان که‌ در حسرت دیدار از کوردستان عراق بود، در سال 1979 موفق شد که‌ این بخش از کوردستان را زیارت کند.

مردم در کوردستان عراق به‌ گرمی از او پیشوازی کردند.در دهوک، کرکوک، هه‌ولیر و بغداد، همراه با هنرمندانی چون محمد عارف جزیری، عیسی برواری، گلبهار، تحسین طاها، نسرین شروان به‌ روی صحنه‌ رفت .

هنرمند کورد عایشه‌ شان ،29 آذر ماه سال 1996 بعد از سالها خدمات متمادی برای زبان و هنر ملت تحت ستم خود در بیمارستان شهرازمیر ترکیه‌ بر اثر بیماری سرطان در تنهایی دیده‌ از جهان فرو بست.

آهنگهای مشهور و ماندگار عایشه‌ شان عبارتند از : جمبلی میر حکاری، مم و زین، لی لی بیمال، زری حیران، جمیله‌، بریوان، کوچر، لاوک متینی، میرو، حسنیکو، درد هویه‌، قدر یار، خریبم دایه‌، نوروز، ولاتی من دیاربکر.



__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #165  
قدیمی 07-07-2013
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض محـمد اوراز

محـمد اوراز



کوهنورد (کورد) ایرانی و همچنین یکی از بهترین کوهنوردان جهان در دوران

پایانی زندگی کوتاه خود بود. وی در یکی از صعودهایش به قله گاشبروم ۱، از قلل رشته کوه
هیمالیا بر
اثر سقوط و علی‌رغم تلاشهای چند روزه دوستانش در رساندن وی به پایین کوه، در سال 1382 جان سپرد.


زندگینامه

در شامگاه ۲۵ شهریور سال ۱۳۴۸ در شهرستان نقده به دنیا آمد. هنگام تولد وی حاج احمد اوراز دوران حبس را در زندان فلک الا فلاک سپری می‌نمود و این آغاز توأمان با درد و رنج دوری از پدر، سرآغاز زندگی بزرگ مرد تاریخ
کوهنوردی ایران زمین را رقم زد.


محمد اولین سالهای زندگی را به سبب مشکلات ناشی از دستگیری پدر و سپس تبعید وی به شهرستان کاشمر به دور از زادگاه و در نهایت ناملایمات روزگار به همراه خانواده در آن شهرستان سپری نمود و بعد
از سه سال به شهرستان نقده بازگشت.

سال ۱۳۵۵ مصادف بود با شروع دوران تحصیل محمد و او دوران ابتدایی و راهنمایی و دبیرستان را با در شهرستان نقده به اتمام رساند و در سالتحصیلی ۶۵ـ۶۶ موفق به أخذ مدرک دیپلم در رشته اقتصاد وعلوم اجتماعی شد. از سال ۱۳۶۷ الی ۱۳۶۹ وارد دوران خدمت سربازی شد و پس از پایان دوران خدمت سربازی در سال ۱۳۷۳ در رشته
کارشناسی تربیت بدنی
دانشگاه ارومیه پذیرفته شد و در سال ۱۳۷۹ از این دانشگاه فارغالتحصیل شد (با وجود وقفهٔ بسیار به سبب شرکت در اردوهای تیم ملی).

سال ۱۳۶۷ در اولین تجربهٔ پیش از ورود به دنیای حرفه‌ای کوهنوردی گروه قندیل را بنا نهاد و بعد از آن فعالیتهای خویش را در گروه کوهنوردی سامرند شهرستان نقده ادامه داد تا بالاخره در سال ۱۳۷۳ به همراه جمعی از دوستان پیشکسوت این رشته در سطح شهرستان گروه کانون کوهنوردان نقده را تأسیس کرد و آغاز فعالیتهای این گروه را می‌توان سر آغاز ورود محمد به دوران
زندگی حرفه‌ای در رشتهٔ کوهنوردی قلمداد نمود.سال ۱۳۷۶برای اولین بار پس از فراخوان فدراسیون کوهنوردی در اردوهای آماده سازی تیم ملی جهت اعزام به قلل گاشربروم دو و راکاپوشی در کشور پاکستان شرکت نمود و با نشان دادن توانمندیهای لازم موفق به عضویت در تیم اعزامی به
قله راکاپوشیبا ارتفاع ۷۷۸۸ گشت. ودر همان سال به اتفاق ۶ نفر از دوستان و اعضاءتیم موفق به صعوداین قله شد و اولین تجربهٔ هیمالیا نوردیش را با موفقیت پشت سر نهاد. سال ۱۳۷۷ را می‌توان نقطه عطف تاریخ زندگی محمد اوراز دانست در این سال وی به همراه سه نفر از اعضاء تیم ملی کوهنوردی ایران توانست به قله اورست بلندترین قله جهان صعود نماید. به این ترتیب وی به عنوان اولین صعود کننده ایرانی قله اورست شناخته شد.

بعد از صعود به قله اورست هر روز برگ زرین دیگری بر افتخارات این قهرمان نامی اضافه شد و هر قدمی را که پشت سر می‌نهاد پله‌ای بود در جهت رشد و تعالی وآشکار شدن هر چه بیشتر توانمندیهای ذاتی بزرگمرد کوهنوردی ایران زمین و به طبع آن در جهت رشد و تعالی ایران عزیز.
و بالاخره در سال ۱۳۸۲، هنگام صعود به قله گاشبروم ۱ در پاکستان، محمد اوراز به همراه مقبل هنر پژوهبر اثر سقوط بهمن سقوط می‌کنند مقبل هنر پژوه سالم ماند ولی محمد اوراز پس از انتقال به بیمارستان شفا در اسلام آباد پاکستان در گذشت.



مقبره زنده یاد اوراز درپای کوه سلطان یعقوب که
قبلا دروصیت نامه خود ذکرکرده بود به تنهایی در آنجا آرمیده است.

روحش شاد ویادش گرامی باد.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )

ویرایش توسط behnam5555 : 07-07-2013 در ساعت 07:15 PM
پاسخ با نقل قول
  #166  
قدیمی 07-07-2013
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض ملا غفور دباغی


ملا غفور دباغی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

ملا غفور دباغی (زاده: ۱۳۰۶ - درگذشت:۲۱ مرداد ۱۳۶۹ )، ملقب به حافظ مهاباد، شاعر کرد است.وی فرزند درویش عبدالله بوده در شهرستان سقز دیده به جهان گشود. پدرش درویش عبدالله، دباغ بود و بنا به ضرورت شغلی به شهرستان بانه نقل مکان کرد. هنوز بیش از سه سال از سن غفور نمیگذشت که در آن شهر به بیماری آبله مبتلا شد و بر اثر این بیماری چشمانش را از دست داد. چون به هفت سالگی رسید پدرش وی را به نزد میرزا محمد کریم نامی برد تا قرآن را از بر کند. به این ترتیب تا ۱۳۲۰ و سن چهارده سالگی نیمی‌از قرآن را حفظ کرد. این ایام که مصادف بود کشیده شدن آتش جنگ جهانی دوم به ایران، حکومت مرکزی دچار ضعف شد و در بانه محمد رشید خان سر بر شورش بر داشت و منطقه را نا آرامی فرا گرفت. درویش عبدالله به شهرستان مهاباد نقل مکان نمود و غفور را نزد ملا احمد حاجی بایزید فرستاد تا قرآن را به طور کامل حفظ کند. او نیز در مدت ۸ سال کل قرآن را حفظ نمود و کار نیمه تمام خود را به پایان رساند. همچنین در نزد قاضی محمد خضری نزریوه‌ای هم درسهایی از شرع اسلام یاد گرفت. بعد از کودتای عبدالکریمقاسم در تابستان ۱۳۳۷ شمسی در عراق در قالبهای جدی و ظنز شعرهایی برای قشرهای مستمند جامعه خواند. در سال ۱۳۵۰ دنبال یاد گرفتن خط بریل رفت. پس از فراگیری خط بریل و بعد از مشقتهای زیادی که در راه جمع آوری ضرب المثلها و ظنزهای زبان کُردی متحمل شده بود، ساواک همه را ضبط نمود و هیچگاه آنها را پس نداد. سرانجام در سال ۱۳۶۹/۰۵/۲۱ شمسی روز یکشنبه برابر با ۱۲ اوت ۱۹۹۰ میلادی و ۲۰ محرم ۱۴۱۱ قمری بدورد حیات گفت و در جوار استاد هیمن به خاک سپرده شد.
از کارهای برجسته او "دیاری مه هاباد"، یه ندی پیشینان، چوارینه کانی ماموستا فه رروخی یه زدی از فارسی به کردی بود.

__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #167  
قدیمی 07-07-2013
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض معروف کوکه‌ای


معروف کوکه‌ای

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد


ملا معروف کوکه‌ای (کوکه یی) (۱۳۲۴-۱۲۵۳ خورشیدی) از شاعران شهر مهاباد ایران است. وی به فارسی و کردی سورانی (مکرانی) می‌سرود.
آثار

دیوان اشعار فارسی کوکه‌ای با خط نستعلیق توسط ملا عبدالرحیم افشار نگارش یافته و به چاپ رسیده‌است. غزلیات کوکه‌ای بیشتر به شیوه استادان پیشین»حافظ«و»سعدی«می‌باشد. قصاید پر محتوای وی از نوع قصاید قاآنی و»امیری فیروزکوهی«است.
وی از جمله کسانی بود که نظم فارسی را در منطقه مکریان به اوج رسانید. در آثار او یک نوع عرفان از گونه‌های مولوی و حافظ یافت می‌شود. دیوان کردی کوکه یی دارای اشتباهات املایی فراوانی بوده که این نشانگر کم توجهی ناشران و کسانی می‌باشد که آثار ارزشمند این شاعر را به چاپ رسانیده‌اند. از ملا معروف اشعار پراکنده دیگری نیز در گنجینه‌های ادبی و جنگ‌ها و کشکول‌ها به یادگار مانده که هنوز منتشر نشده‌اند.
اشعارش سرشار ازاشاره به شخصیت‌های تاریخی و حوادث می‌باشد همچنان که سیلاب سال ۱۳۱۵ ه.ش در مهاباد در قالب قصیده‌ای به یادگار نهاده‌است.
از استاد کوکه یی کتابی نیز به خط خویش در مورد نمودار محورها و مختصات جبر و احتمال به یادگار مانده‌است.
زندگی

ملا معروف به سال ۱۲۵۳ ه.ش در روستای حاجی خوش مهاباد دیده به جهان گشود. پدرش»ابراهیم«و مادرش»زبیده«از طایفه پربلاو بود. وی به سال ۱۲۷۸ ه.ش در سن بیست و پنج سالگی با دختر ملا رضای روستای سوت و برده‌رش شهرستان بانه که با مادرش خویشاوندی داشته ازدواج می‌کند. اسم همسرشان آمنه بوده‌است. کوکه‌ای شاعر به هنگام ازدواج یعنی سال ۱۲۷۸ ه.ش در روستای قولغه تپه ساکن بوده‌است. مدت زندگی مشترکشان با آمنه خانم سی و هشت سال بوده، یعنی به سال ۱۳۱۶ ه.ش همسرشان فوت می‌نماید. ملا معروف ازآمنه خانم دارای چند اولاد بوده که بزرگ‌ترین آنان موسوم به»ملا علی«به سال ۱۳۰۳ ه.ش در آن هنگام که پدرشان پنجاه ساله بوده‌اند به دست افراد مسلح یکی از خوانین پرنفوذ و پرقدرت منطقه به نام»سرتیپ شریکندی«کشته شده‌است. پدرملا معروف در روستای شاگیلدی فوت می‌کند. موقع فوت پدر ملا معروف نوجوانی دوازده ساله بوده‌است، یعنی سال ۱۲۶۵ ه.ش پس با توجه به ازدواج ایشان در روستای قولغه تپه خانواده آنان از شاگیلدی به روستای قوڵغه تپه مهاجرت کرده‌اند.
ملا معروف به سال ۱۲۶۵ ه.ش در سن دوازده سالگی موقعی که چوپان گله بوده آنها را رها کرده و راهی عراق می‌شود، بعد از شانزده روز پیاده روی به آن دیار می‌رسد، در روز آدینه، فصل بهار به شهر سلیمانیه می‌رسد و در خانقاه محوی این شهر شروع به خواندن می‌کند و دوسال و پنج ماه ماندگار می‌شود. برادران ملا معروف، احمد، محمود، رسول و قادر بوده و خواهری نیز به نام فاطمه داشته‌اند.
وی به شیوه قدیم در خدمت استادان بزرگواری درس خواند، در آن دوره بیشتر تکیه بر کتب مذهبی و قرآنی و صرف و نحو عربی می‌شد. وی بعد ازآموختن این علوم به دنبال ادامه تحصیل خود به روستاهای زیادی سفر کرد، روستاهایی که درآن زمان کانون گرم علم و اندیشه بودند، از آن جمله می‌توان به روستاهای قره کند، قره گویز، زنبیلان، درویشان، و خانقاه اشاره کرد که در آنها استادان وعالمان به شیوه آن روز به طالبین و دانشجویان و پویندگان خود درس می‌دادند. کوکه یی بعد از سپری کردن این دوره‌ها سفری نیز به شهر سلیمانیه کرد وآنچه از علوم و فنون عربی بود آموخت. وی در مسجد شاه درویش مهاباد شروع به تدریس کرد
ملا معروف در فاصله بین سالهای ۱۳۱۳ ه.ش تا ۱۳۱۵ ه.ش دو مرتبه توسط مرکز بقوسیان ارمنی در تبریز موردعمل جراحی چشم قرار می‌گیرند ولی متاسفانه عمل، نتیجه مثبت نمی‌دهد و ایشان از قدرت بینایی محروم می‌گردند. ملا معروف کوکه یی در سال ۱۳۲۴ ه.ش بعد از گذراندن هفتاد و یک سال عمر درگذشت و در محله مسجد سرخ مهاباد و در کرایه نشینی منزل»حاج سید محمد امین شمسی«وفات یافت. پیکر وی در قبرستان تخریب شده ملاجامی مهاباد همجوار مدفن و مرقد شیخ زاده خانم سریل آوا و مرقد شیخ»محمد عارف رشتی«مدفون گردید.
منابع

  • ۱- دیوان اشعار کردی ملا معروف کوکه ای- انتشارات سیدیان - مهاباد
  • ۲- پارسی گویان کرد- صدیق بوره که یی
  • ۳- یادداشت‌های شخصی - نگارندگان (س. خ)
  • برگرفته از روزنامه سیروان (برداشت آزاد با ذکر منبع)

__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #168  
قدیمی 07-07-2013
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض مه وله وی کورد مه وله وی تاوگؤزی

مه وله وی کورد مه وله وی تاوگؤزی

سید عبدالرحیم فرزند ملا سعید نوه ملا یوسف جان فرزند ملا ابوبکر مصنفی چوری که منتسب به سید محمد زاهد که معروف به پیر خدر شاهو است می باشد . تخلص شعری وی ( مه عدوومی ) است هجری و در فرهنگ و ادبیات کردی به مولوی مشهور است .مه وله وی (مولوی ) در سال 1221 قمری در روستای سرشانه ( سه رشانه ) در منطقه تاو گوز کردستان عراق در خانواده ای فرهنگی - دینی چشم به جهان گشود .

در کودکی همراه با خانواده به روستای بیژاوه نزدیک شهر حلبچه می رود و در آنجا نزد پدر قرآن می آموزد همزمان کتاب های مقدماتی فارسی و صرف و نحو عربی را نیز آموخته است . پس از آن همچون بسیاری از طلبه های کردستان برای فراگیری علم به شهر پاوه رفته است و پس از فراگیری علوم در شهر پاوه به چور از توابع مریوان رفته و پس از آن به سنه (سنندج ) رفته و در مسجد وزیر به تحصیل علوم زمان پرداخته است سپس به بانه و پس از آن به سلیمانی ( سلیمانیه ) رفته ور در مسجد گه وره ( بزرگ ) آن شهر از خدمت عالم بزرگ شیخ معروف نودی استفاده نموده است سپس به مسجد جامع حلبجه رفته و از وجود شیخ عبدالله خه رپانی استفاده نموده بعد از ان به قه لای جوانرود رفته و پس از آن دوباره به سنه (سنندج ) رفته و در مسجد دار الاحسان مدتی بیشتر از بار اول راگذرانده است . سپس به سلیمانی ( سلیمانیه ) رفته و در خدمت ملا عبدالرحمن نودشه ای که مفتی سلیمانیه بوده و امام مسجد مه لکه ندی بوده است درس طلبگی را تمام کرده و موفق به اخذ اجازه از محضر ایشان گردیده است . پس از آن به روستای چروستانه در اطراف حلبچه رفته و در آنجا به تدریس پرداخته است . پس از مدتی هوای تصوف اورا مجذوب کرده و گرفتار ذوق اهل معنا می گردد و بهمین دلیل به شهر ته ویله رفته و صوفی شیخ عثمان سراج الدین که خلیفه مولانا خالد نقشبندی بزرگ طریقه نقشبندی در کردستان می شود . و مدت زیادی را به عنوان مرید شیخ سراج الدین بسر می برد . پس از چند سال به روستای بیاویله نزدیک حلبچه می رود و پس از مدتی به روستای گونه رفته و چند سال نیز در آنجا می ماند . سپس به شه میران که در آن زمان تحت اداره شیخ علی عبابیلی بوده است می رود که شیخ علی احترام بسیار زیادی برای مولوی قایل بوده است اما پس از مدتی عثمانی خاله بدستور محمد پاشای جاف اداره شه میران را از شیخ علی گرفته و بهمین دلیل مولوی راهی روستای سه رشاته که زادگاه اوست می شود و در همان روستا دیده از جهان فرو می بندد .
مولوی در سالهای حیات خویش با چند حادثه و فاجعه سخت مواجه شده است ( آنگونه که از شعرهای او برمی آید ) اول سوختن کتابخانه مولوی که در آن کتابهای بسیار و نوشته ها و حتی دیوان شعر او می سوزد . دوم وفات عنبر خاتون همسر مولوی است که آنگونه که پیداست احترام و عشق زیادی به او داشته است . سوم از دست دادن بینایی بمدت هفت سال که همان باعث وفات و افول ستاره ای بی بدیل در آسمان شعر و ادب اورامان و کردستان می شود . سر انجام مولوی پس از 79 سال عمر سراسر با برکت در سال 1300هجری قمری دیده از جهان فرو بست .
از مولوی آثار ارزشمندی بجای مانده است .


دیوان مه وله وی

الفضیله : که شامل 2031 شعر عربی است و در سال

1285 هجری قمری آنرا به رشته تحریر در آورده است .

العقیده المرضیه : مشتمل بر 2452 شعر کردی که در سال

1352 هجری قمری از سوی محی الدین صبری النعیمی در مصر

بچاپ رسیده است . اولین بیت دیوان اینگونه آغاز می شود .

زوبده ی عه قیده و خو لاصه ی که لام
هه ر له تو بو توس ثه نای تام

الفوائح : که شامل 527 شعر فارسی است که همراه العقیده در

سال 1352 توسط محی الدین صبری النعیمی در مصر بچاپ رسیده است .


__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #169  
قدیمی 07-07-2013
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض قادر عبدالله زاده( مشهور به قاله مه ره)

قادر عبدالله زاده( مشهور به قاله مه ره)

قاله مه ره كه از چند روز قبل در بیمارستان بوكان به خاطر وضعیت نامناسب جسمی بستری شده بود امروز جمعه به دیار باقی شتافت .


زندگینامه قاله مه ره

«اسم من قادر عبدالله زاده است. اهل روستای "کولیجه"، از توابع شهرستان "بوکان" هستم. ۹۳، ۹۴ سالی سن دارم. "شیخ محمد"، شیخ منطقه بُرهان لقب "قاله مه‌ره" (قادر آرام) را به من داد. از ۱۱ سالگی "شمشال" نواختم، و هرگز این ساز فلزی زرد رنگ را از خودم دور نکرده‌ام.»

«
شمشال» همان نی‌لبک فلزی است، که در سطح آن شش سوراخ وجود دارد و یکی از ساز‌های اصیل و قدیمی در منطقه «کردستان» است. شمشال، در شمار ساز‌های بادی فلزی برنجی قرار می‌گیرد و از لحاظ نوع صدا و وسعت در زمره ساز‌های بَم با طنین خاص خود است. این ساز از « مِسوار» که آلیاژی زرد رنگ است و از آن برای ساخت سماور‌های قدیمی زغالی استفاده می‌شده، ساخته می شود.



صدای ساز «قاله مه‌ره»، نخستین آهنگ


شیوه نوازندگی این ساز هم کاملاً تحت تاثیر وضعیت جغرافیایی منطقه «کردستان»
است که طبیعتی کوهستانی و پستی- بلندی‌های بسیار دارد. نوع نوازندگی این ساز کاملاً پرشور و هیجان با صداهای قوی و ضعیف مکرر و تکرارهای متوالی است.
«قاله مه‌ره»، با قدی حدود ۱۶۵ سانتی متر، دست‌های پینه بسته، مو‌های سفید، چهره‌ای آرام و صبور دارد. چهره ای که کمتر از سنش نشان می ‌دهد. او سازش را که بیش از ۱۳۰ تا ۱۴۰ سال قدمت دارد از یک «سیّد» خریده است. سازی که روزها آن را زیر آستین لباس کردیش می‌گذارد و شب‌ها آن را زیر بالش


او می‌ گوید: «عاشق شِمشال سید شده بودم. چند بار رفتم پیشش و بهش پیشنهاد خرید شِمشالش را دادم ولی قبول نکرد. پس از مدتی مریض شد و مرد. من هم شِمشالش را از پسرش با یک رأس گوسفند که آن زمان ۵ قِران قیمت داشته معاوضه کردم.»


پدر، پدربزرگ و برادران قاله مه‌ره هم از نوازندگان برجسته و مشهور شِمشال بوده اند؛ ولی او می‌گوید که هیچ‌کس استاد او نبوده و ساز زدن را به او یاد نداده است. قاله مه‌ره خدا را استاد خود می ‌داند. آهی می ‌کشد و درحالی که اشک در چشمانش جاری شده، می‌ گوید:«همه چیز از یک خواب شروع شد. فصل پاییز بود. بچه بودم، مهمانی یکی از فامیل ‌هایم دعوت شده بودیم. برادرم و دو نفر دیگر از بستگانم شِمشال
می ‌زدند. می ‌خواستم شِمشال بزنم، ولی مثل آن ها نمی ‌توانستم. آن ها هم مرا بیرون کردند و من هم گریه کنان به سمت یه خونه گِلی دویدم و تا اون جایی که ‌تونستم گریه کردم و همون جا خوابم برد. یک نفر اومد تو خوابم و بهم گفت: «عبدالقادر، عبدالقادر، پاشو، از بس گریه کردی حوصله خدا رو هم سر بردی، برو و شِمشال بزن.»

او ادامه می‌دهد: «وقتی از خواب بیدار شدم، شروع کردم به نواختن شِمشال. دیگه قادر دیروز نبودم و کسی حریف من نبود.»


خانه یک طبقه قاله مه‌ره، در کوچه‌ای بُن بست و خاکی، در حاشیه شهر قرار دارد. او هر روز صبح از ساعت ۹، با عصایی که در دست دارد به خیابان «کهنه»، شهر «بوکان»
، که جنوبی ‌ترین شهر استان «آذربایجان غربی» است می ‌رود و تا ظهر به گشت زنی در خیابان ‌های اطراف خانه‌اش می‌پردازد و شِمشال می ‌زند.

قاله مه‌ره


عصر‌ها نیز به قهوه خانه‌های «ملا عباس»، «ره‌حمانه چوُر» و «حاجی محمد» که در میدان کوچکی که در آن گندم و جو خرید و فروش می ‌کنند، می ‌رود و برای مردمی که اکثر آن ها بیشتر از ۵۰ سال سن دارند ساز می ‌زند.


«محمد اَمین»، پیرمرد ۶۷ ساله که در قهوه خانه نشسته، از طرفداران پر و پاقرص قاله مه‌ره است. او در حالی که چای می‌ خورد‏‏‏، می ‌گوید:«هم قاله مه‌ره را دوست دارم و هم سازش را. آدم خیلی مهربانی است؛ هر نوع ترانه‌ای اَزش درخواست کنی جواب رد نمی‌دهد و آن را با مهربانی هر چه تمام ‌تر می ‌زند.»


صدای ساز «قاله مه‌ره»، آهنگ دوم


شاگرد قهوه‌خانه «ملا عباس» هم می‌گوید: «با این که آدم ساکتیه ولی هنوز از شوخ طبعی نیفتاده. تو این قهوه خونه‌ها ساز می ‌زنه و مردم برایش پول جمع می‌ کنند. هر دفعه که میاد این جا ۵، ۶ هزار تومان بهش کمک می‌ کنند. البته گاهی وقت‌ها آدم‌های دست و دل بازی پیدا می‌شن که ۱۰ تا ۲۰ هزار تومان براش جمع می ‌کنند.»


قاله مه‌ره
دوران نوجوانی و جوانی چوپان بوده ولی بقیه عمرش را برای مردم کوچه و بازار شِمشال زده است و تنها راه کسب درآمدش هم نی زنی است و از این راه امرار معاش می‌کند. او حتی روز‌های جمعه به غار «سهولان» که در فاصله ۳۵ کیلومتری «بوکان» و در نزدیکی «مهاباد» است می‌رود تا ساز بزند و پول دربیاورد.

او بعضی از روز‌های هفته هم برای ساز زدن و کسب درآمد سری به شهرهای اطراف می‌زند. مثلاً با طی کردن مسیر ۵۵ کیلومتری خود را به «مهاباد» می‌رساند و یا مسیری ۳۵ کیلومتری را طی می‌کند تا به «سقز» برسد و در خیابان‌ های اصلی ساز بزند و پول جمع می‌کند.


قاله مه‌ره در بسیاری از مناطق کردنشین از شهرت بسیار برخوردار است و بسیاری مثل خانم «علوی» ازاهالی «سقز» که ۴۵ سال دارد « عاشق سازش» هستند و یا مثل «کاروان» ۱۹ ساله نَفَس او را با این سن و سال «معجزه» می دانند.


«عابد» ۳۰ ساله هم که صاحب استریو «ژینو» در «بوکان» است و ۱۱ کلیپ تصویری از او دارد معتقد است هیچ کس قدر قاله مه‌ره را نمی داند.

او می‌گوید: «ما مرده پرستیم. بعد از مردنش براش سالگرد مرگ و کنگره یادبود برگزار می‌کنند که فایده‌ای ندارد.»


البته در بین کردها کسانی هم هستند مثل «صبا» ۱۸ ساله و یا «مینا» ۲۶ ساله از اهالی «کرمانشاه» که اسم قاله مه‌ره به گوششان نخورده است و یا کسانی هم هستند مثل زینب ۴۰ ساله که ساکن «مهاباد» است و تصور می‌کند قاله مه‌ره مرده است. او با تعجب می‌گوید: «خدا رحمتش کند‏، مگه نمرده؟»


سازی که پررو شده


قاله مه‌ره


قاله مه‌ره تنها همدم و دوست خود را «شمشالش» معرفی می‌کند و به شوخی می ‌گوید: «همیشه با هم خوابیدیم. از بچگی با هم بزرگ شدیم. گاهی وقت‌ها با هم صحبت می ‌کنیم و گپ می‌ زنیم. هر چی از دهنش در بیاد می ‌گه. یه حرف‌هایی می ‌زنه که آدم تعجب می‌ کنه. خیلی هم پررو شده.»


البته قاله مه‌ره، ۱۷ سال است که ازدواج کرده و حاصل ازدواجش دو پسر دوقلوی ۱۶ ساله به نام ‌های «احمد» و «محمد» است. پسرهایی که هر دو ترک تحصیل کرده و در بازار مشغول کار هستند. کار محمد تعمیر دوچرخه‌ است و احمد نیز در مغازه دکوراسیون وسایل منزل مشغول است. پسرهایی که هیچ کدام راه پدرشان را ادامه نداده ‌اند.د محمد می ‌گوید: «نه من و نه برادرم هیچ‌وقت دوست نداشتیم که شمشال یاد بگیریم.»

احمد هم به همین جمله بسنده می ‌کند و در حالی که با عجله به سر کار می‌رود، می ‌گوید: «هر چقدر ساز بزنیم مثل پدرمون که استاد نمی‌شیم.»


قاله مه‌ره
، با آن که سواد خواندن و نوشتن ندارد ولی دریایی از موسیقی غنی کردستان را در سینه‌‌اش حفظ کرده است. او، بیشتر آهنگ ‌های ترانه‌هایش را خودش درست می ‌کند. داستان ‌های عاشقانه و منظومه ‌های حماسی کردستان خمیر مایه آهنگ ‌های او هستند. او می ‌گوید که بیش از ۱۷۰ «مقام» را حفظ کرده‌ام. گرچه تعداد بیشتری را می ‌دانستم ولی الان نمی ‌توانم بزنم.

مقام یا ترانه، از انواع شیوه‌های موسیقی کردی است. مهم‌ ترین ویژگی این آواز کردی، توجه به سوز درون، شکایت و زاری است و با موسیقی مقامی عرب، ایرانی و ترک (خاورمیانه) تفاوت زیادی دارد.


قاله مه‌ره در بین ترانه هایی که می‌زند خود ترانه «کانبی خواز» را خیلی دوست دارد. کانبی خواز، اسم مردی به نام «کانبی فَقِه وَیسه» بوده که در یک نبرد رویارو با «احمد خان نامی» ، از ارباب ‌های «مراغه» هر دو به دست یکدیگر کشته می ‌شوند. گفته می ‌شود که این بیت را زنی به نام «خواز» که خواهر کانبی بوده، سروده است.


موزه اربیل


آوازه و شهرت زیاد قاله مه‌ره باعث شده هر از چند گاهی به مناسبت‌ های گوناگون و برای اجرای برنامه‌های مختلف از جمله یادواره بمباران شیمیایی «سردشت» و «حلبچه»، یادبود قرباینان «اَنفال» (کشتار بیش از ۱۵۰ هزار کرد به دست رژیم بعث در کردستان عراق)، بزرگداشت هفته معلم، اجرای ساز‌های محلی در کردستان ایران و عراق به مراسم‌ های مختلف دعوت شود و سفر‌هایی را به نقاط مختلف ایران داشته باشد.


سفرهایی که لوح‌ های تقدیر زیادی هم برایش به همراه داشته است. لوح‌ هایی که با ۸ تا از آن ‌ها که حاشیه ‌های فلزی و چوبی دارند دیوار اتاق خوابش را تزئین کرده است.


قاله مه‌ره حتی چهار سال پیش، به گفته خود به دعوت «جلال طالبانی» رئیس جمهور کنونی عراق، ۲۰ روز به کردستان عراق رفته بود تا در آن جا ساز بزند. او یک بار هم برای اجرای برنامه‌ای به مناسبت یادبود سال‌مرگ «حسن زیرک»، خواننده مشهور بوکانی، از طرف کرد‌های ایرانی به کشور «آلمان» دعوت شده بود که به گفته خود، دولت وقت ایران اجازه خروج از کشور را به او نداد و در غیاب او، جایزه بهترین نوازنده ساز سنتی را به او هدیه دادند.


او با اشاره به تابلو‌های روی دیوار خانه‌اش از جمله تابلویی که امضای رئیس «دانشگاه ایلام» زیر آن است و به مناسبت اولین یادمان بمباران شیمیایی «حلبچه» در سال ۷۹ به او داده شده و یا کسب عنوان برتر در اجرای ساز‌های محلی در جشنواره‌ های مختلف از جمله «صدا و سیمای مهاباد» و جایزه ویژه «اَنفال» در «سلیمانیه»
عراق، می‌گوید: «تمام اجراهای من موفقیت آمیز بوده و همیشه اول شدم. الان هم با این که پیر هستم، دندان هایم افتاده است و توانایی سابق را ندارم، ولی دست از نوازندگی برنداشتم.»
قاله مه‌ره


او که مرتب می ‌گوید توانایی گذشته را ندارد با هیجان خاصی خاطره‌ای را از سال های دورش که قرآن را با سازش میزده و با خیلی از ملاها سر همین مساله در افتاده تعریف می‌کند.


«جلسه‌ای با حضور ۴۴ ملّای تازه کار که اجازه ملا بودن رو از «ملا کریم شهریکندی»، «ملا جلال شفیعی»، «ملا سید وهاب حاجی گه‌ره»، «ملا کریم حاجی ره‌خایه»، «ملا محمد هه‌به‌کی» و «ملا احمد»، می‌گرفتن برگزار می‌شد و در آن قرآن و مولود نامه می‌خوندن، من هم کلمه به کلمه‌‌ی قرآن رو بدون اشتباه با شِمشالم می‌نواختم.»


او ادامه می‌دهد: «خدا، ملّا جلال شفیعی را بیامرزد؛ او همیشه از من تعریف می‌کرد و می‌گفت "سبحان الله، عجب توانایی داری. تعجب می‌کنم که چطور بدون راهنمایی هیچ استادی، کلمات قرآن را با شِمشالت می‌نوازی."»

لحن صدایش آرام‌تر می‌شود و می‌گوید: «من اینطور بودم. الانم توانایی گذشته را ندارم و بی ‌طاقت هستم؛ از خدا می‌ خوام که ذلیل و بیمار نشم تا همیشه بتوانم شمشال بزنم.»


قاله مه‌ره، وصیت کرده است که بعد از مرگش شِمشالش را که بیش از ۸۰ سال است با او زندگی کرده، به موزه شهر «اَربیل» در کردستان عراق هدیه دهند.



بیماری سِل و خیابان کهنه

قاله مه ره
در خیابان «کهنه» بوکان کنار دو دستفروش نشسته و ساز می‌زند. صدای سازش در هیاهوی بازار شلوغ خیابان «کهنه»، کمتر به گوش می‌رسد. نگاه‌ های مردم هم زودگذر و آنی است و کسی به صدای سازش گوش نمی ‌دهد. مردم به نشانه کمک و همدردی پولی به او می‌ دهند و زود رد می‌ شوند.

او می‌ گوید: «فقط زمانی که عاشق بودم و حال و هوای جوانی در سر داشتم در خلوت، حرف ‌های عاشقانه‌ای که در دل داشتم را با شِمشالم بیان می ‌کردم و فقط برای خودم شِمشال می‌زدم؛ وگرنه همیشه برای مردم شِمشال نواخته ام.»


قاله مه‌ره
حدود ۲ هزار تومان پولی را که به قول خودش از راه حلال بدست آورده جمع می ‌کند. سیگار وینستونش را روشن می‌کند و حرف‌ هایش را ادامه می دهد: «یک روز مریض شدم و در بیمارستان شهرستان مراغه در ۲۰۰ کیلومتری بوکان بستری شدم. دکتر بهم گفت که بیماری "سِل" داری و دیگه نباید ساز بزنی؛ من هم حرف دکتر رو گوش ندادم و از اون موقع هیچ‌ وقت سازم رو از خودم دور نکردم.»

او معتقد است که با مرگش صدای شِمشال نیز با او دفن می ‌شود و می ‌میرد.

قاله مه‌ره


«عزیز شاهرخ»، خواننده مشهور کردستان
، که یکبار قاله مه‌ره را به خانه‌اش دعوت کرده و برنامه‌ای دو نفره را اجرا کرده‌اند، حرف قاله مه‌ره را قبول دارد. او می ‌گوید: «تکنوازیش عالی است. کسی مثل او نمی ‌تواند شمشال بنوازد و در کار خود استادی تمام عیار است.»

شاهرخ، ترانه‌ای که با قاله مه‌ره اجرا کرده است را لابلای صد‌ها نواری که در استریو خودش (استریو شاهرخ) دارد، پیدا می‌کند و آن را پخش می‌کند. او قاله مه‌ره را آدم رنج دیده‌ای می ‌داند که در زندگی با کمبود‌های زیادی مواجه بوده است.


«سالار ماملی» هم که از دف نوازان مشهور مهاباد است درباره قاله مه‌ره
می‌گوید: «هیچ سازمان هنری نیست که از این آدم حمایت کند. مردم عادی هم ارزش بالای این ساز رو درک نمی ‌کنند.»

او که بی‌سوادی قاله‌ مه‌ره را هم بی‌تاثیر نمی‌ داند، می‌ گوید: «اگر سواد داشت حداقل خودش می ‌توانست کتابی در مورد شمشال بنویسد و آن را جاودانه کند تا از بین نرود.»


قاله مه‌ره
در حالی که سازش را در پارچه‌ای گلدار تیره می ‌پیچاند و آن را زیر بغلش می ‌گذارد، از کنار دستفروش‌ هایی رد می‌شود که عکس او را به قیمت ۵۰۰ تومان می‌ فروشند. او می ‌گوید: «این جا رو ترک می ‌کنم و می‌ رم یه جای دیگه ساز بزنم تا حرف ‌هایی که در دل دارم رو برای مردمم بزنم.»
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #170  
قدیمی 08-06-2013
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض لەیلا زانا

لەیلا زانا
لەیلا زانا لە مانگی مەی ساڵی ١٩٦١ی زایینی لە سیلوان لە نزیکی شاری دیاربەکر لە باشووری ڕۆژهەڵاتی تورکیا لە دایک بوو. کاتێک لەیلا لە تەمەنی ١٤ ساڵی دابوو دەگەڵ مەهدی زانا کە قایم مەقامی دیاربەکر بوو ژیانی هاوبەشی پێک هێنا تا ئەو کاتە کە کودەتای چەکداری لە تورکیا ڕووی دا و لەیلا زاناش بوو بە زیندانی سیاسی. لەیلا زانا لە ساڵی ١٩٩١ی زایینی وەک یەکەم ژنی کرد بوو کە توانی کورسی لە پارلەمانی تورکیا بە دەست بهێنێت. لەیلا زانا لە کاتێک دا کە لە تورکیا دا قسە کردن بە زمانی کوردی نایاسایی بوو، بە زمانی کوردی قسەی کرد و ئەمە بوو بە هۆکار تا هات و هاوارێکی زۆری لە سەر ساز بێت. زمانی کوردی تەنانەت لە کاتی قسە کردنی تایبەتیش دا بۆ دەیان ساڵ نایاسیی بوو. تەنیا لەم ساڵە دا لە ساڵی ١٩٩١ی زایینی دا، زمانی کوردی و بەکار هێنانی بوو بە یاسایی، بەڵام سەرەڕای ئەمەش لە شوێنە گشتییەکان هەر نایاسایی بوو . لە لەیلا زانا لە کۆتایی قسەکانی دا بە زمانی کوردی وتی: من شانازی ئەوەم هەیە کە بۆ پاراستنی تەواوەتی سنووری تورکیا و پاراستنی سەربەخۆیی وڵات و یەکگرتوویی خەڵک و سەروەری تەواوی خەڵک سوێند دەخۆم کە وەفادار بم بە یاسای بنەڕەتی و برایەتی و یەکسانی نەتەوەی تورک و کورد. تەنیا ئەم بەشەی کۆتایی بە زمانی کوردی بوو کە وتی: من ئەم سوێندە بۆ برایەتی گەلی کورد و تورک دەخۆم. سەرەڕای ئەوە کە لەیلا زانا مافی پارلەمەنتاری وەک بەرگری هەبوو، بەڵام حیزبەکەی نایاسایی ڕاگەیەندرا و ئاسایەشی خۆشی کەوتە بەر مەترسێوە.

لەیلا زانا لە ساڵی ١٩٩٤ی زایینی دەگەڵ چوار نوێنەری دیکەی حیزبەکەی کە بریتی بوون لە هاتیپ دیجلە، سەلیم ساداک و ئۆرهان دۆغان بە تۆمەتی خەیانەت بە نیشتمان و ئەندام بوونیان لە پارتیکرێکارانی کوردستان دەستبەسەر کرا. ئەم تۆمەتانەی کە لە سەر لەیلا زانا هەبوو لە کاتی دادگا-کردنی دا نەهاتنە بەرباس و لەیلا زانا پێوەندی خۆی دەگەڵ پارتی کرێکارانی کوردستان رەت کردەوە بەڵام بڕیاری دادوەر بە پێی بڕوا بە شایەت کە لە ژێر ئەشکەنجە شایەتی دابوو درا و لەیلا زانا و ئەوانی دیکە بۆ ١٥ ساڵ زیندان مەحکوم کران. لە کاتێک دا کە بڕیار درا، لەیلا زانا وتی: ئەمە پیلانە. ڕوون ئاشکرایە کە من چیم. من هیچکام لەم تاوانانە قەبوڵ ناکەم. وە ئەگەر ئەمانە ڕاست بوایە من بەرپرسیاری هەموویانم وە ئەستۆ دەگرت، هەرچەند بە نرخی ژیانم تەواو دەبوو. من بەرگریم لە دێموکراسی، مافی مرۆڤ و برایەتیم لە نێوان خەڵک کردۆ و بەردەوام هەوڵی بۆ دەدەم تا ئەو کاتەی کە زیندوو بم. رێکخراوی نێونەتەوەیی ئەمنستی لەیلا زانای بە زیندانی ویژدان ناساند. ئەو لە ساڵی ١٩٩٤ی زایینی خەڵاتی رافتۆی پێ بەخشرا و لە ساڵی ١٩٩٥ی زایینی دا خەڵاتی ساخارۆفی لە لایان پارلەمانی ئەورووپا پێ درا. لەیلا زانا هەروەها خەڵاتی بروونۆ کرێسکای پێ بەخشرا. لەیلا زانا لە ساڵی ١٩٩٨ی زایینی بڕیاری زۆرتری لە سەر درا بە هۆی ئەوە نامەیەکی نووسیبوو کە بۆچوونی جیاخوازی تێدا بوو و لە یەکێک لە ڕۆژنامەکانی کوردی دا بڵاو ببۆوە.هاوکات کە لە زیندان دابوو، پەرتووکێکی بڵاو کردەوە لە ژێر ناوی نووسین لە زیندان را.


بە پێی داواکاری بەردەوامی تورکیا بۆ بە ئەندام-بوونی لە یەکێتی ئەورووپا دا، یەکێتی ئەورووپا بەردەوام بۆ ئازادی لەیلا زانا لە سەر بنەمای مافی مرۆڤ هەڵوێستیان دەربڕی و بۆ ڕوونتر-کردنی هەڵوێستی خۆیان، خەڵاتی ساخارۆفیان لە ساڵی ١٩٩٥ی زایینی بە لەیلا بەخشی. لە ساڵی ٢٠٠١ی زایینی دادگای مافی مرۆڤی ئەورووپا پاش لێکۆڵینەوەی خۆی بڕیاری دژ بە حکومەتی تورکیا دا، هەر چەند تورکیا ئەم بڕیارەی بە فەرمی نەناسی. لە ساڵی ٢٠٠٣ی زایینی بە پێی یاسای نوێ دەبا پێداچوونەوە بە سەر بڕیاری دادگای تورکیا کرابا. لە ساڵی ٢٠٠٢ی زایینی خاویەر کۆرکویرا، فیلم-چێکەری سپانی فیلمێکی لە ژێر ناوی گەڕانەوە لە جیهان را سازکرد و کێشەی لەیلا زانای خستە بەر لێکدانەوە. لە آوریلی ساڵی ٢٠٠٤ی زایینی لە دادگایەک دا کە تاوانباران بەشداری نەبوون، تۆمەتەکان و حوکمەکان دووپات بوونەوە. لە مانگی ژۆئەنی ساڵی ٢٠٠٤ی زایینی، پاش داوای دادوەری باڵا بۆ پێداچوونەوەی بڕیاری دادگا، حوکمی ئازاد کردنی لەیلا زانا و ئەوانیتر درا. لە ژانواری ساڵی ٢٠٠٥ی زایینی، دادگای مافی مرۆڤی ئەورووپا بڕی ٩٠٠٠ ئەورۆی بە لەیلا و هاوڕێیانی بەخشی کە لە لایان وڵاتی تورکیا دەبوایە درابا، بە هۆی ئەوە کە تورکیا مافی ئازادی دەربڕینی لێ پێشێل کردبوون.


پاشان لەیلا زانا و ئەوانیتر ڕێکخراوی نوێ خۆیان لە ژێر ناوی بزوتنەوەی دێموکراتیکی کۆمەڵگە ڕاگەیاند. لە ١٧ی ئەوتی ساڵی ٢٠٠٥ی زایینی، پارتی ئەنجومەنی دێموکراتیک ( دە تە پە ) بەتێکەڵ-بوونی حیزبی دێموکراتیکی گەل و دە تە هە دامەزرا. لە ساڵی ٢٠٠٧ی زایینی را لەیلا زانا وەک چالاکوانی مافی مرۆڤ لە تورکیا لە حیزبی نوێ دا دەستی بە کار کرد کە لە ساڵی ٢٠٠٥ی زایینی دامەزرابوو. لەیلا زانا وەک فکرەیەک بۆ نوێ-کردنەوەی ڕێکخستنی تورکیا، پێشنیاری ئەوەی دا کە تورکیا لە دابەشکردنی پارێزگاکان دا لە شێوەی فێدراڵی کەڵک وەربگرێ و یەکێک لەپارێزگاکان ناوی کوردستان بێ، کە ئەمە باسێکی هاڵۆزی لێ ساز بوو. لەیلا زانا لە آپریلی ساڵی ٢٠٠٨ بۆ ماوەی دوو ساڵ زیندان لە لایان حکومەتی تورکیا مەحکوم کرا بە تۆمەتی ئەوە کە چەمکی تێرۆریزمی بڵاو کردۆتەوە بە وتنی ئەمە کە: کوردەکان سێ سەرۆکیان هەیە، مەسعود بارزانی، جەلال تاڵەبانی و عەبدۆللا ئۆجالان. مەسعود بارزانی سەرۆکی هەرێمی کوردستانە لە عێراق دا، جەلال تاڵەبانی سەرۆک کۆماری کوردە لە عێراق و عەبدۆللا ئۆجالان سەرۆکی پەکەکە لە تورکیایە کە زیندانیە. لە دێسەمبری ٢٠٠٨ی زایینی حوکمی ١٠ ساڵ زیندان بۆ لەیلا زانا لە لایان دادگای تورکیاوە بڕاوە.


دادگا بڕیاری دا کە لەیلا زانا یاساکانی تورکیای پێشێل کردۆ و هەیئەتی کەیفەری تورکیا لە ٩ وتار لە سەر ئەم بڕیارە دوا. کۆمیسیۆنی یەکگرتوویی تورکیا-ئەوروپا و کۆمەڵگەی نێونەتەوەیی بۆ چالاکی ڕامیاری، دژایەتی خۆیان بە توندی لە بەرانبەر حوکمی دە ساڵ زیندانی لەیلا زانای دەربڕی. لەیلا زانا ئەم وتارەی لە EUTCC پێشکەش کرد: پەروەندەی من دژایەتی دەگەڵ ئازادی بیر و ڕایە و ئەمە دەسەلمینێت کە هەڕەشە لە سەر هەر کوردێک لە تورکیا دا هەیە. بڕیاری دادگا شێوەیەکی دیکەیە لە سەرکوت-کردن- دەم-بەستن و تەنبێ-کردنی کوردەکان. فکری زاڵ بە سەر وڵاتی تورکیایە کە لە ڕێگەی نادێموکراتیک و سەرکوتکرانە و بڕیاری نا-عادڵانە بە واتای ڕێگا چارە بۆ ئاشتی ڕامیاری و کۆمەڵایەتی کەڵک وەردەگرێت. بەڵام سەرەڕای ئەوەش، خەڵک بۆ مافەکانی پێناسە-کراوی خۆیان، بەردەوام تا هەر چەند کە کات بخایەنێت، خەبات دەکەن. لە ڕێکەوتی ٢٨ی ژانویەی ساڵی ٢٠٠٩ی زایینی، لە دادگای باڵای چوارەمی جەنایاتی دیاربەکر، لەیلا زانا بۆ ماوەی ١٥ مانگ بڕیاری زیندانی لە سەر درا بە هۆی ئەم وتارەی کە لە زانکۆی لەندەن پێشکەشی کردبوو.


لە دێسەمبری ساڵی ٢٠٠٩ی زایینی، دەتەپە بە تاوانی پێوەندی دەگەڵ پەکەکە نایاسایی ڕاگەیاندرا و و لەیلا زانا و ئەحمەد تورک و ئایسەل تووغلوک و نورەددین دەمیرتاش و سەلیم ساداک و ٣٠سیاسەتوانی دیکەی کورد بۆ ماوەی ٥ ساڵان مافی چالاکی سیاسیان لێ وەرگیرا. لە ٧ی ئاپریلی ٢٠١٠ی زایینی، دادگای تورکیا لەیلا زانای بە تۆمەتی بڵاوکردنەوەی فکری تێرۆریستی بۆ ماوەی ٣ ساڵ حوکمی زیندان داوە. بەڵام لە دواییدا بە هۆی پشتیوانی نەتەوەی کرد و پێداچوونەوەی حوکمی دادگا، لەیلا ئەو سێ ساڵەی لە سەر لاچوو. حەوتوویەک پێش لەیلا زانا لە دووهەمینکۆنفرانسی ژنانی کورد لە هەولێر بەشداری کرد. ٢٤ی مەی ٢٠١٢ی زایینی لەیلا زانا لە لایەن لقی پێنجی دادگای سزای باڵای دیاربەکر بە تۆمەتی پاڵپشتی لە پ.ک.ک بە ١٠ سال زیندان حوکم دراوە (پ.ک.ک پارتێکی کوردییە کە خەبات بۆ عەداڵەت و مافی مرۆڤی کورد دەکا، لە کاتێکدا حکومەتی تورکیا بە ڕێکخراوێکی تێڕۆریستی ناو دەبا). ئەمە ڕاستی ڕەوشی کوردانە. کاتێک کە سیاسەتوانانی کورد سەبارەت بە مافی خۆیان قسە دەکەن، حکومەتەکانی عێراق، تورکیا، سوریا وعێراق هەوڵ دەدەن تا بە تۆمەتی ساختە و ناڕاست، ماف و هێزیان پێشێل بکەن.

منبع : ئاوات
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 03:35 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها