مشاعره سنتی

[مستور]

ای واقف اسرار خمیر همه کس
در حالت عجز دستگیر همه کس

[شابادی]

سحر طی شد موذن بانگ برداشت
زجا برخیز که هنگام نماز است

[ماهین]

تا تو زین پرده روی بنمایی
منتظر بر در سرای توییم

[niham]

[می دهم جان به هوای رخت ای طلعت عشق
به امیدی که بیایی و به بینی بازم

[افسون 13]

من آن رندم که گیرم از شهان باج
بپوشم جوشن و بر سر نهم تاج
فرو ناید سر مردان به نامرد
اگر دارم کشند مانند حلاج

[ماهین]

جوانی باز می آرد به یادم
سماع چنگ و دست افشان ساقی

[افسون 13]

یقینم حاصله که هرزه گردی
ازین گردش که داری برنگردی
به روی مو ببستی هر رهی را
بدین عادت که داری کی ته مردی

[مستور]

یکی طفل دندان برآورده بود
پدر سر به فکرت فرو برده بود

[افسون 13]

دلم بی وصل ته شادی مبیناد
زدرد و محنت آزادی مبیناد
خراب آباد دل بی مقدم تو
الهی هرگز آبادی مبیناد

[مستور]

در بزم رقیبان رخ چون شمع میافروز
کاین شمع به هر محفل افروختنی نیست