بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > شعر

شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #21  
قدیمی 05-01-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض


گورستان
دهن دره‌ی زمینی‌ست
که از تحقیر آسمان به ستوه آمده
و زندگیش
از روی تقویم‌ها گم شده

در اندوه‌اش
زنی خوابیده که هیچ وقت
تجربه نکرده پلک‌های مرا

من اما
به اندازه‌ی اندوه همین قبرها ...
دهان‌ام گس شده
و هیچ کس پلک‌های مرا
نخواهد بست


داوود مالکی

__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #22  
قدیمی 05-01-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

زائران از راه‌های کوهستانی می‌گذرند
از میان کشت‌زارها و چمن‌زارها
از بیابان‌های لم‌یزرع
از رودخانه‌ها و از دریاها
از جنگل‌ها و از بیشه‌ها می‌گذرند

از کنار ملوان‌های خفته می‌گذرند
از کنار دروگران خسته می‌گذرند
از کنار سگ‌ها و گوسفندان می‌گذرند

آن‌ها همیشه در گذرند
در هر شهری خیابانی به اسم خود دارند
منزلگاهی، خانقاهی، کلیسایی
و همچنان در گذرند
از زیارتگاهی به زیارتگاهی
در سرگشتگی مدام
که پایانی ندارد مگر آن‌گاه که خود
به زیارتگاهی تازه بدل شوند.

علیرضا آبیز

__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #23  
قدیمی 05-01-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض



«گفتاری در زیبائی‌شناسی»

بر دیواره‌ی غار آلتامیرا
یابوی نقر شده
و چند خط در هم
بعضی صاف، بضعی شکسته
- شاید شکارچی‌های بدوی -
و یکی‌دو نیزه
که چارده هزار سالی هست
درجا و معلق
پشت گاو را نشانه رفته‌اند
شگردی نیست
هنر عقربی‌است گرفتار در حلقه‌ی آتش
نیش در پشت خودش فرومی‌کند
در صحنه‌ی کوریوگرافی
با پیچ و تاب بداهه‌ی اندامی نرم
که اضطراب را در قابی از گوشت و استخوان نمایش می‌دهد
قصه‌ی تازه‌ای گفته نمی‌شود
حتا شعر دیجیتالی هم در شل‌آب صفرها و یک‌ها
پنجره‌ای است که به پنجره‌ای باز می‌شود
آن‌که پنجره را باز می‌کند
به آن‌که روبه‌روی‌اش پنجره را باز می‌کند
خیره مانده است
هنر چیز تازه‌ای نیست
کهنه هم نیست
پیچ و تاب خوردن فکر است
لای بوته‌های تمشک
در خانه‌ای ییلاقی با آجرهای سرخ
در شهری وهمی با مهی نقره‌رنگ
و شهروندانی که در پهنه‌ی مه
با طرحی از خط های شکسته و صاف
مثل حکاکی زمختی بر خلأ
این طرف آن طرف می‌روند
"ماه کینه‌ای به دل نمی‌گیرد
چشمک بی‌فروغی می‌زند
و دهان‌اش، گوش تا گوش، به خنده باز می‌شود"
هنر هم همین‌طور است
کلی جسد در هنر پیدا می‌شود
کلی بوی سوختگی
گردن زدن‌ها، بمباران‌ها
در «گرنیکا»
با گردن کشیده‌ی یابوی بی‌تن و پستان‌های دوبعدی ِ‌ زنی عزادار
جسدی بر دو دست‌اش
و بدن‌های از شکل افتاده‌ای که تازه شکل خودشان شده‌اند
همین مسیح هم بر در و دیوار کلیساهای فلورانس
بارها مصلوب شده است
ولی در هنر هیچ کینه‌ای نیست
بچه یتیم‌های خیابان‌گرد
با کفش‌های خندان و وصله-پینه‌های چارگوش
بیش‌تر از صد سال است که در پس کوچه‌ای هی کبریت می‌زنند و می‌میرند
بورژوآجماعت هم، البته، با دامن‌های زربفت و حریر
لایه برلایه و مواج
با دست‌کش‌های مخملی
و گیسوهایی که بالای سر، در تور نازکی، جمع شده‌اند
همراه ارکستر مجلل
وسط تالار روشن رقص
چرخ می‌خورند
حتا در هنر کوره‌های آدم‌سوزی هم پیدا می‌شود:
"می‌نویسد آنگاه که شب بر آلمان فرومی‌افتد
موهای طلائی تو مارگارت
موهای خاکستری تو شالومیت
در کار کندن گوری در آسمانیم...
جای کافی برای خوابیدن هست آن‌جا"
کینه اما نه!
آن یابوی زخمی هم
بر دیواره‌ی سنگی
کینه‌ای در دل‌اش نیست
نیزه‌های پادرهوا هم شکایتی ندارند
شاید جان کیتس جوان مرگ هم به همین فکر می‌کرد
وقتی خطاب به کوزه‌ی باستانی گفت:
"تو ای عروس ِ هنوز دست نخورده‌ی خاموشی
فرزندخوانده‌ی زمان رخوتناکی و سکوت"
باور کنید ما همه‌مان
در «هشت و نیم» ِ فلینی
یک‌بار هم که شده
دور میدان رقصیده‌ایم
بی هیچ کینه‌ای
با دلقک‌ها و کوتوله‌های سنج به دست
و حتا در «سالو» هم کینه‌ای نیست
وقتی فاشیستی قهقهه می‌زند
و با چاقو چشم شهلای جوانی را از حدقه در می‌آورد
در خانه‌های فلزی و شبرنگ اوپنهایم که انگار
از نوک شیروانی بر زمین روئیده‌اند
و پنجره‌های‌شان رو به واژگون باز می‌شود
یا پلکان‌های معلق اشر
که در انتهای راه ابتدای راه را می‌بلعند
در مزرعه‌ی کیئفر که خرمن‌های‌اش مدام آب می‌شوند
و خوشه‌های گندم‌اش به آسمان نیلی سرازیرند
یا در خلوت ملوان ِ مست و پوتین به پای استیونس
که در کشتی متروک‌اش، در خواب،
زیر آسمان سرخ
ببر شکار می‌کند
هیچ نشانی از کینه نیست
و یابوی جاودانه
ماغی بلند می‌کشد.


علی ثباتی

__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 07:09 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها