بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > شعر

شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد

 
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
Prev پست قبلی   پست بعدی Next
  #11  
قدیمی 08-28-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض واپسین نگاه

واپسین نگاه
واي ... صد واي ... اختر بختم
پدرم، آن صفاي جانم مرد
مرگ آن مرد، ناتوانم كرد
چكنم؟ بعد از او توانم مرد
هر پدر، تكيه گاه فرزندست
***
ناله، بي او چگونه سر نكنم؟
او بمن شوق زندگاني داد
نيست شد تا مرا توان بخشيد
پير شد، تا بمن جواني داد
او خداوند ديگر من بود
***
پدرم لحظه هاي آخر عمر
نگه خويش در نگاهم دوخت
بمن آن ديدگان مرگزده
بيكي لحظه، صد سخن آموخت
نگهش مات بود و گويا بود.
***
واپسين لحظه، با نگاهي گفت:
واي، عفريت مرگ، پيدا شد
آه ... بدرود، اي پسر، بدرود !
دور، دور جدائي ما شد
اي پسر جان! پدر ز دست تو رفت.
***
نگه بي فروغ او ميگفت:
نور چشمان من، خدا حافظ !
واپسين لحظه ها ديدارست
پسرم! جان من - خداحافظ
تو بمان، زندگي براي تو باد.
***
آفتاب منست بر لب بام
شمع عمرم رود به خاموشي
قصه تلخ زندگاني من
ميرود در دل فراموشي
تو، پدر را زياد خويش مبر.
***
چون پدر را بخاك بسپاري
پا نهي بي اميد در خانه
نيست بابا، وليك ميشنوي
بانگ او را بصحن كاشانه
من چه گونه دل از تو برگيرم؟
***
باد باد آنزمان كه شب، همه شب
از برايت فسانه ميخواندم
همره لاي لاي مادر تو
تا بخوابي، ترانه ميخواندم
واي ! آن عهد ها گذشت، گذشت.
***
در جهاني كه بس تماشا داشت
شد تمام اين زمان سياحت من
زندگاني بجز ملال نبود
مرگ، آرد پيام راحت من
زندگاني ما پس از مرگ است.
***
همره ناله هاي آرامم
خستگي از تنم فرو ريزد
واپسين ناله هاي خسته ي من
بانگ شاديست كز جگرخيزد
پسرم! اشك غم چه ميريزي؟
***
پسرم، اشك گرم را بگذار
در دل كلبه هاي سرد، فشان
از رخ كودكان خاك نشين -
با همين سيل اشك، گرد فشان
حق پرستي به خدمت خلق است.
***
پسرم! دوستدار مادر باش
او براي تو يادگار منست
همچو جان پدر عزيزش دار
كو چراغ شبان تار منست
غافل از حال او مباش، مباش
***
مادرت گوهري گرانقدرست
بانگ بر او مزن، گهر مشكن
دل من بشكند ز آزارش
جان بابا، دل پدر مشكن
هيچكس نازنين چو مادر نيست.
***
زندگي پاي تا سر افسانه است
مادر دهر، قصه پردازست
عمر ما و تو قصه اي تلخست
تلخ انجام و تلخ آغازست
قصه يي ناشنيدنش خوشتر
***
بسته شد دفتر حيات پدر
ديگر اين داستان بسر آمد
قصه ما بسر رسيد و كنون -
نوبت قصه ي پسر آمد
قصه ي عمر تو بسر نرسد

مهدی سهیلی
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )

ویرایش توسط behnam5555 : 08-28-2010 در ساعت 03:41 PM
پاسخ با نقل قول
 


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 09:56 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها