![]() |
عشق از من و نگاه تو تشكيل ميشود گاهي تمام من به تو تبديل ميشود [] |
ای شب ازرویای تورنگین شده سینه ازعطرتوسنگین شده ای به روی چشم من گسترده خویش شادیم بخشیده ازاندوه بیش همچوبارانی که شوید جسم خاک هستیم زالودگی ها کرده پاک ای تپش های تن سوزان من اتشی درسایه مژگان من ای زگندمزارها سرشارتر ای ز زرین شاخه ها پربارتر ای دربگشوده برخورشیدها درهجوم ظلمت تردیدها باتوام دیگرزدردی بیم نیست هست اگرجزدرد خوشبختیم نسیست ای دل تنگ من واین بارنور های هوی زندگی درقعرگور ای دوچشمت چمنزاران من داغ چشمت خورده برچشمان من پیش ازاینت گرکه درخودداشتم هرکسی راتونمی انگاشتم دردتاریکیست دردخواستن رفتن وبیهوده خودکاستن سرنهادن برسیه دل سینه ها سینه الودن به چرک کینه ها درنوازش نیش ماران یافتن زهردرلبخندیاران یافتن زرنهادن درکف طرارها گمشدن درپهنه بازارها اه ای باجان من امیخته ای مراازگورمن انگیخته چون ستاره بادوبال زرنشان امده ازدوردست اسمان ازتوتنهاییم خاموشی گرفت http://www.bisheh.com/Uploaded/PostI...6109117500.jpg |
|
می دانم روزی با تن خسته و خیس ، سوار بر قطراتدرشت باران بر ناوادنهای
چشمم فرود می آیی در میان انبوه مژگانم میزبانخواهم بود و در آن لحظه چشمانم را برای همیشه می بندم تا دیگر دوریت را حسنکنم http://fc06.deviantart.com/fs14/i/20...by_Tamilia.jpg |
دیر گاهیست که تنها شده ام قصه غربت صحرا شده اموسعت درد فقط سهم من است بازهم قسمت غم ها شده ام دگر آیینه ز منبی خبر است که اسیر شب یلدا شده ام من که بی تاب شقایق بودم همدمسردی یخ ها شده ام کاش چشمان مرا خاک کنید تا نبینم که چه تنها شدهام.... http://www.bo2pic.com/uploads/gallerydir/801/6.jpg |
سلام مــاه مــن !
دیشب دلتنگ شدم و رفتم سراغ آسمان اما هر چه گشتم اثری از ماه نبود که نبود …! گفتم بیایم سراغ ِ خودت .. احوال مهتابیت چطور است ؟! چه خبــر از تمام خوبی هایت و تمام بدی های مــن ؟! چه خبــر از تمام صبــرهایت در برابر تمام ناملایمت های مــن ؟! چه خبر از تمام آن ستاره هایی که بی من شمردی و من بی تو ؟! چقدر نیامده انتظار خبــر دارم ؟! چه کنم دلم بــرای تمــام مهــربانی هایت لک زده است ! راستی ، باز هم آســمان دلت ابری است یا ….؟! می دانم ، تحملم مشکل است …. اما خُب چه کنم؟! یک وقت خســته نشوی و بــروی مــاه دیگری شود …. هیچ کس به اندازه مــن نمی تواند آســـمانت باشد ! تو فقط ماه من بمون و باش ! ماه من ! مراقب خاطراتمان ، روزهای با هم بودنمان .. خلاصه کنم بهونه موندنم مراقب خودمون باش ! |
میان ماندن و نماندن
فاصله تنها یک حرف ساده بود از قول من به باران بی امان بگو : دل اگر دل باشد ، آب از آسیاب علاقه اش نمی افتد |
وقتی از چشم تو افتادم دل مستم شکست
عهد و پیمانی که روزی با دلت بستم شکست ناگهان- دریا! تو را دیدم حواسم پرت شد کوزه ام بی اختیار افتاد از دستم شکست در دلم فریاد زد فرهاد و کوهستان شنید هی صدا در کوه،هی “من عاشقت هستم” شکست بعد ِ تو آیینه های شعر سنگم میزنند دل به هر آیینه،هر آیینه ایی بستم شکست عشق زانو زد غرور گام هایم خرد شد قامتم وقتی به اندوه تو پیوستم شکست وقتی از چشم تو افتادم نمیدانم چه شد پیش رویت آنچه را یک عمر نشکستم شکست … |
سبک سفر کن
چیزهایی را با خـــــــــــــــودت ببر که به کارت بیایند! من به فدای تــــــــــــو آخر دل من به چه کار تــــــــــو می آمد که جا دادی درون چمدانـــــــــــت؟! |
تنهــــــــــــــــایی
استخوان سوز است حتی در عاشقانه ترین ساعتهــــــــا http://static1.cloob.com//public/use...a56b9a5f86-300 |
یک شب دلی به مسلخ خونم کشید و رفت
دیوانه ای به دام جنونم کشید و رفت پس کوچه های قلب مرا جست و جو نکرد اما مرا به عمق درونم کشید و رفت تا از خیال گنگ رهایی، رها شدم بانگی به گوش خواب سکونم کشید و رفت شاید به حرمت ویرانه های عشق مرهم به زخم فاجعه گونم کشید و رفت دیگر اسیر آن من بیگانه نیستم از خود چه عاشقانه برونم کشید و رفت . . . |
مــــن را باخـــودم اشتباه گرفته ای ،
آنکه می رود مـــن است.. و آنکه صبر می کند خـــودم می خواهی کدام را دوست بداری؟ مـــــن را؟؟ خـــودم را ؟؟ یا دیگری را؟؟؟ انتخابت هرچه باشد ، می دانم ... بی من؟؟ یا بی خــودم؟؟؟ |
می دونی دل عاشق در مقابل دل معشوق بی دل ، مثل چیه ؟
دل عاشق مثل یه لامپ مهتابی سوخته است . دلتو می اندازی زمین . جلوی پای دلبرت . می بینتش . سفیدی و پاکیشو . میبینه چقدر ظریفه. می بینه که فقط واسه اونه که می تپه . فکر میکنین معشوق بی دل چی کار می کنه ؟ میاد جلو . جلو و جلوتر . به دل عاشقش نگاه می کنه . یه قدم جلوتر میذاره . پاشو میذاره روش . فشارش می ده و با نهایت خونسردی به صدای خرد شدن دل عاشقش گوش می ده . می دونید فرق دل عاشق با اون لامپ مهتابی چیه ؟ دل عاشق میشکنه ، خرد می شه . نابود میشه . ولی آسیبی به پای معشوق بی دل نمی رسونه . پاشو نمی بره و زخمی نمی کنه . بلکه به کف پاهای قاتلش بوسه می زنه. |
پیداست هنوز شقایق نشدی
زندانی زندان دقایق نشدی وقتی که مرا از دل خود می رانی یعنی که تو هیچ وقت عاشق نشدی زرد است که لبریز حقایق شده است است که با درد موافق شده است تلخ عاشق نشدی وگر نه می فهمیدی پاییز بهاریست که عاشق شده است |
چشمان ناز تو ، قلب مهربان تو، هر چه فکرش را میکنم محال است زندگی بدون تو چه عادت کرده باشم به تو ، چه دوستت داشته باشم ، قلب عاشقم میگوید ، این زندگی عاشقانه را مدیونم به تو روزی آمدی و مرا از حال و هوای تنهایی بیرون آوردی عاشقم کردی با مهر و محبت هایت، با قلب مهربانت دیوانه ام کردی با آن چشمهای نازت چه ناز است چشمانی که لحظه ای دیدن دوباره اش برایم آرزوست تا لحظه های در کنار تو بودن را با چشمان ناز تو سر کنم ، تا غرق شوم درون چشمهایت تا بشکنم سکوت را به بهانه ی دیدن چشمهایت تا بگویم درد دلهایت را برایت ، منی که بی خبر نیستم از آن دل مهربانت صدای دلنشین تو ، خیره شده ام به چشمهای زیبای تو، تو نیز عاشقانه نگاه میکنی به چهره عاشق من ، لبخندت مرا دیوانه تر میکند، عزیزم بیشتر از این تو را ببینم به رویا نبودن این رویای زیبا شک میکنم ، میترسم که خواب باشم ، میترسم که در خواب عاشقت شده باشم ، میترسم که رویا را با حقیقت اشتباه گرفته باشم! تو نیز مانند من به انتظار باریدن بارانی ، یا باز هم اشک میریزی از اینکه دیدارمان به سر رسیده و تا فردا مرا نمیبینی چگونه سر کنم شب را تا فردا ، نمیدانم حقیقت عشق تو را باور کنم یا آن رویا! نمیدانم چگونه قلبم را راضی کنم که خواب نیست تو را داشتن را ای قلب عاشقم باور کن عاشق شدن را چشمان ناز تو مرا دلتنگ کرده، گرفتن دستهایت بی قرارم کرده ، دیگر چگونه بگویم که بودن تو ،مرا بدجور عاشق کرده حتی اگر با تو بودن رویا باشد ، می مانم تا ابد در همین رویا ، به خیال تو ، به خیال داشتن فرشته ای مثل تو ، به همین خیال رویایی زندگی میکن |
|
دلتنگ غنچه ایم بگو راه باغ کو؟
خاموش مانده ایم خدا را چراغ کو ؟ کو کوچه ای زخواب خدا سبزتر بگو آن خانه گو نشانی آن گوچه باغ کو ؟ چشم و چراغ خانه ما داغ عشق بود چشمی که از چراغ بگیرد سراغ کو ؟ دلهای خویش را به گواهی گرفته ایم اما دراین زمانه خریدار داغ کو ؟ شب در رسید قصه ماهم به سر رسید کو خانه ای رسیدن کلاغ کو ؟ |
تازگی ها ، در ازدحام من ، گم نمی شوی و با یک نگاه ساده ام ، دچار تلاطم نمی شوی تازگی ها ، بهانه ای برای من - برای تو ، و هم برای پرسه نیست نگاه مهربان و عشق ، و بوسه های خشک و تر ، هر سه نیست! تازگی ها ، می کشی مرا در انتظار ، و یک قرار ساده در انحنای کوچه ها و این دو چشم خیس من مدام ، خیره تا ، انتهای کوچه ها تازگی ها ، به خلوت شبانه ات ، تو دعوتم نمی کنی و درک حال و روز من ، و رخوتم نمی کنی تازگی ها ، از شکست عشق ، خیالت آسوده و آرام - تخت است! و من ساده! که پنداشتم این غمزده ، خوشبخت است! تازگی ها ، بروم ، بهتر از این است بمانم تا فردا! هر چه می خواهد شود هم ، بشود! هر چه بادا بادا!... http://450.ir/upload/img/1001/1092-1...3i95-56568.jpg |
میگن پازل دل یکیو بهم زدن هنر نیست...هروقت تونستی با تیکه |
دلم به حال عشق می سوزد |
به روی گونه تابیدی و رفتی
مرا با عشق سنجیدی و رفتی تمام هستی ام نیلوفری بود تو هستی مرا چیدی و رفتی کنار انتظارت تا سحر گاه شبی همپای پیچکها نشستم تو از راه آمدی با ناز و آن وقت تمنای مرا دیدی و رفتی |
بچه تر که بودیم |
عــزیز دلم ...
چه تفاوتی می کنــد آنســوی دنیــا باشیم یا ... چند کوچــه آن طرف تــر ! پــای عشق که در میان باشد دلتنگــی دمــــار ِ آدم را در مــی آورد ...! |
باران یعنی
چه کسی بعد از من عطر ِ خیس ِ تنت را در آن خـــــــــانه عاشق می شود ... |
آتش تب دلم زبانه زد ،
من اسیر حس عاشقانه ام کو کسی که ثبتِ تا کند ، نبض شعر نغز وعاشقانه ام!؟ درد ورنج ومحنت از ازل، حاصل وداع ما و دلبر است کی شود به هم رسیم و وصل، با حبیب روح عاشقانه ام همسفر نه ا ی برو و واگذار، این بلور نازک وشکسته را تا که جام دست او شود، کاسه ی دو چشم عاشقانه ام |
|
تادیدارتو
یک شیشه فاصله است ومن مثل ماهی میان تنگ وتنگ میان دریا آه؛ اگربشکنداین دیوارشیشه ای! http://t2.gstatic.com/images?q=tbn:A...s_z2zbhTiryWLA |
من حسودم ، شکستنی ترم از ، اجتماع ظریف لیوان ها با من از عاشقانه هات نگو ، می شوم راهی خیابان ها ای شراب نخورده مستم کن ، پیش از آن که تو را تمام کنند از خماران بوسه ات بگذر ، با لبانم ببند پیمان ها دست و دل نیست این که می لرزد ، یک جهان روی خط زلزله است مستی آن نگاه را کم کن ، رحم کن بر شمار ویران ها |
این سطر یا سطرهای بعد نقطه ای می آید که پایان تمام حرف هاست. در قاب غمگین پنجره موهای خسته و پیراهن سیاه دخترکی که دور می شود دور می شود دور می شود در قاب غمگین پنجره نقطه ای سیاه دور می شود نقطه ای که پایان تمام حرف هاست . |
این سطر یا سطرهای بعد نقطه ای می آید که پایان تمام حرف هاست. در قاب غمگین پنجره موهای خسته و پیراهن سیاه دخترکی که دور می شود دور می شود دور می شود در قاب غمگین پنجره نقطه ای سیاه دور می شود نقطه ای که پایان تمام حرف هاست . |
من برای متنفر بودن از کسانی که از من متنفرند وقتی ندارم ، زیرا در گیر دوست داشتن کسانی هستم که مرا دوست دارند ... |
بی حوصله ام
دست خودم نیست کمی دلتنگ فردایم فردایی که تو می آیی و شاید من نباشم... |
عشق همین است
به همین سادگی برای همسایه که نان مرا ربود ُنان برای دوستی که قلب مرا شکست ُمهربانی برای آنکه روح مرا آزرد ُبخشایش برای خویشتن خویش آکاهی وعشق |
اگه گناهت اینه که کسی رو دوست داشته باشی ،
مجازاتت اینه که تا ابد اسمشو صدا کنی تا اینکه کسی صداتو بشنو :confused: |
گفته بودی که چرا محو تماشای منی... وان چنان مات که یک دم مژه برهم نزنی.... مژه برهم نزنم تا که ز دستم نرود..... ناز چشم تو به قدر مژه برهم زدنی..... |
عاشقانه ها
سخته بي تو با تو بودن
سخته امـــــــــــــــــــــــا....چا ره اي نيست. |
نقل قول:
دلتنگی. . . کی میگه حس قشنگیه؟ کی میگه اشک ریختن موقع دلتنگی خیلی قشنگه؟ اصلا هم قشنگ نیست . . . _:2: |
عجب موجود سخت جانی است دل...!!!
هزار بار تنگ میشود، میشکند، میسوزد، میمیرد! و باز هم میتپد...!!! |
آسمان رنگ شب یلدا گرفت |
اکنون ساعت 11:48 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)