پنجره ها را هم دو جداره کرده اند میدانی ؟
توطئه ای در کار است
میخواهند سرم را گرم کنند
در این سردیه نبودنت

بچه که بودیم می دانستیم هر وقت گم شدیم باید

بر سر جایمان بمانیم تا پپدایمان کنند!!! مدت هاست

ایستاده ام....کسی مرا پیدا نمی کند.....

در خیالم می نشینی
به نرمی هوای مه آلوده
در دلم اماّ
رودخانه می ریزی
لحن بارانت
پاهای مرا شاعر می کند
در تو می چرخم
آن سان که آسمان هم
نمی داند
رقصنده یا رقص کدامند !

حالش داری کمی به حال خودمان گریه کنیم!!!!

برای دلتنگی هایمان، تنهایی هایمان، خستگی مان

بی کس مان در اوج شلوغی گریه های پنهان در پشت

خنده هایمان و تمام حرفهای نگفته مان،برای هرکدام

می توان تا آخر دنیا اشک ریخت و گریه کرد.....حالش

داری.......

نگاهت که می کنم
دنیای خالیم
پر از خانه می شود
دست هایم
کوچه های یاس ِ بارانی
دلم
یک شهر مردم می شود
و چشم هایم
چقدر می خواهند
زندگی کنند !


پرویز صادقی

من برای تنها نبودن
آدمهای زیادی دور و برم دارم
آن چیزی که ندارم
کسی برای با هم بودن است

................

عکس هایت ، هنوز برایم می خندند
و من هر روز به بهانه ی یک خنده ی تازه
صد بار عاشقانه نگاهشان میکنم

لغت نامه های دنیا را باید آتش زد
جلوی معنی واژه نبودن نوشته اند
عدم حضور شخص یا چیزی
همین !!!!
چقدر نبودن ترا ساده فرض می کنند !!

سر مــــــــیز شام

یادت افتادم

بغـــــــــــض کردم
اشک در چشمانم حلقه زد

همه متعجب نگاهـــــم کردند

لبخـــند می زنــم



و میگویم: چقدر داغ بــــــــــــــــود