پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   اخبار و قوانین فروم (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=47)
-   -   گلی از گلهای سایت پژمرده شد . پیام تسلیت بابت از دست رفتن یکی از کاربران شایسته سایت (http://p30city.net/showthread.php?t=26003)

SonBol 12-31-2010 06:09 PM

"در تو
عاشقانی بزرگ
بر گِردِ خوشه ی گندمی
غزل می خوانند
در من
خستگانی کوچک
بر بستر کوچه ها
پریشانند..."

محسن جون 12-31-2010 07:53 PM

آسمان غم زده شد سايه مهتاب شكست
يك هياهو ته يك حنجره ناب شكست

بنده اي از بندگان خوب خدا در كوي دوست ماوا گزيد
اين غم جانكاه بر باز ماندگانش تسليت باد.....

SonBol 01-06-2011 10:45 PM

با تو دریا پر از دیدنی بود شب ستاره گلی چیدنی بود
خاک تن شسته در موج باران در کنار تو بوسیدنی بود

بعد تو خشم دریا و ساحل بعد تو پای من مانده در گل
مانده بودی اگر موج دریا تا ابد هم پر از دیدنی بود...

SonBol 01-06-2011 10:47 PM

خسته از شام غریبانه خویشم امشب
در پی لحظه ویرانی خویشم امشب
سنگ قبرم غزل سوخته دیروزم
سکته ثانیه های پس و پیشم امشب
شکوه ها موج زند در شب یلدایی من
منم و یاد تو و این دل ریشم امشب

SonBol 02-07-2011 10:32 AM

دستمال كاغذي به اشك گفت:
قطره قطره‌ات طلاست
يك كم از طلاي خود حراج مي‌كني؟
عاشقم
با من ازدواج مي‌كني؟
اشك گفت:
ازدواج اشك و دستمالِ كاغذي!
تو چقدر ساده‌اي
خوش خيال كاغذي!
توي ازدواج ما
تو مچاله مي‌شوي
چرك مي‌شوي و تكه‌اي زباله مي‌شوي
پس برو و بي‌خيال باش
عاشقي كجاست!
تو فقط
دستمال باش!
دستمال كاغذي، دلش شكست
گوشه‌اي كنار جعبه‌اش نشست
گريه كرد و گريه كرد و گريه كرد
در تن سفيد و نازكش دويد
خونِ درد
آخرش، دستمال كاغذي مچاله شد
مثل تكه‌اي زباله شد
او ولي شبيه ديگران نشد
چرك و زشت مثل اين و آن نشد
رفت اگرچه توي سطل آشغال
پاك بود و عاشق و زلال
او
با تمام دستمال‌هاي كاغذي
فرق داشت
چون كه در ميان قلب خود
دانه‌هاي اشك كاشت.

SonBol 02-25-2011 10:01 PM

امروز آقای انصاری یه جایی نوشته بودند 5 شنبه ی آخر سال نزدیکه دلم برای پدرم تنگ شده
خدا پدر ایشون رو قرین رحمت کنه
دل منم تنگه
کلانتر نیست
پدرم نیست
و این حس بدی بهم دست میده
کلانتر هم جای یه پدر یه دوست عالی و نمونه یه مرد بزرگوار بود
دقیقا این دو نمونه ای از معنای واقعیه مرد بودند برام توی تمام سال های زندگیم
خدا رحمتشون کنه
ناراحتم و بغض دارم که نمیتونم 5 شنبه ی آخر سال یا هر مناسبت دیگه ای که میرن سر مزار عزیزان نمیتونم حتی دست روی سنگ مزارشون بزارم و زار بزنم
این دو عزیز برای ما موندگارترین افراد هستند . کسانی که با رفتنشون قلب و روح منو شکستن و هنوز باور نمیکنم نیستند
پدرم که تاج سر من بود و هست و وقتی به مامان نگاه می کنم داغ دلم عجیب تازه میشه هنوز عشق رو تو نگاهش میتونم به وضوح ببینم وقتی از بابا میگه...._:2:
کوروش کلانتر ( عبدالرضا) هم تنها کسی بود که بعد از بابا حس میکردم نمونه است . اونم رفت و داغم دو برابر شد . یه مرد متعهد مومن مودب فهیم شایسته و نمونه نمونه نمونه..._:2:

خدایا هر دو عزیز رو بیامرز و منو هم ببخش

SonBol 02-25-2011 10:47 PM

" گاهگاهی به یادت غزلی می خوانم تا نگویی که دلم غافل از آن عهد و وفاست ، خوبرویان همه گر با دل من خوب شوند ، خوب من!با همه خوبان حساب تو جداست . "





خدایا تمام رفتگان مارو بیامرز
پدر امیر - شروین - رزیتا - سادات- آقای کفایی و من
و تمام اونهایی که اسیر خاک شدند و داغشون به دل بازماندگانشون مونده

امیر عباس انصاری 02-27-2011 11:48 PM

امشب ز غمت میان خون خواهم خفت
وز بستر عافیت برون خواهم خفت
باور نکنی خیال خود را بفرست
تا در نگری که بی تو چون خواهم خفت

http://www.parsiblog.com/PhotoAlbum/...1/A3gYeSWd.jpg

SonBol 03-06-2011 11:33 PM

مرا اینگونه باور کن...
کمی تنها
کمی بی کس
کمی از یادها رفته...
خدا هم ترک ما کرده خدا دیگر کجا رفته...؟!
مرا اینگونه باور کن

سادات 03-06-2011 11:44 PM

به همه اعضای پی سی تسلیت میگم .وواقعا چه زود دیر میشود روحش شاد.....


اکنون ساعت 02:19 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)