![]() |
نبود نقش دو عالم که رنگ الفت بود
زمانه طرح محبت نه این زمان انداخت |
تا بوده چشم عاشق در راه یار بوده
بی آنکه وعده باشد در انتظار بوده |
هر آن کسی که در ای نحلقه نیست زنده به عشق
بر او نمرده به فتوای من نماز کنید |
دلم ز پرده برون شد کجایی ای مطرب
بنال هان که از این پرده کار ما به نواست |
تو برای وصل کردن آمدی نی برای فصل کردن آمدی من از هیچ آگاه نی ام هر چه می خواهد دل تنگت بگو :53::53::53: |
واعظ ما بوی حق نشنید بشنو که این سخن
در حضورش نیز می گویم نه غیبت می کنم |
می رسد روزی که بی من روزها را سر کنی
می رسد روزی که مرگ عشق را باور کنی میرسد روزی که تنها در کنار عکس من روزها کهنه ام را مو به مو از بر کنی |
يا مولا دلوم تنگ اومده
شيشه دلوم يا مولا ...(يه تيكشو يادم رفته ) زير سنگ اومده |
هر تیر که در کیش است گر بر دل ریش آید ما نیز یکی باشیم از جمله ی قربان ها |
آدمک آخر دنیاســـــــت بخنــــد / آدمـــک عشق همینجاست بخند دسـتخطی که تو را عاشق کرد / شـــوخی کاغذی ماســــــت بخند آدمک مست نشوی گریه کنی / کـــــل دنیــا ســراب اســـت بخـــند آن خدایی که بزرگش خوانـدی / به خــدا مثل تو تـنهاســـــت بخــند |
در کارگه کوزه گری رفتم دوش
دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش |
شده است خانه کیخسرو آشیانه جغد
من خرابه نشین دلخوشم وطن دارم |
می چکد شیر هنوز از لب هم چون شکرش گر چه در شیوه گری هر مژه اش قتالیست |
تا کار مرا وصل تو تیمار ندارد جز با غم هجر تو دلم کار ندارد بیرونقی کار من اندر غم عشقت کاریست که جز هجر تو بر بار ندارد |
دیده نا دیده به اقبال تو ایمان آورد
مرحبا ای به چنین لطف خدا ارزانی |
در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمع شب نشین کوی سربازان و رندانم چو شمع |
عشق هم عاشقست و هم معشوق .................عشق دو رویه نیست یکروییست مایهی عشق بینصیبی دان ........................هر که گوید جز این سمر گوییست قطع کردم سخن تمام نگفت........................ راحت عاشقان ز کم گوییست |
توقيع شمس آمد شفق، طغراي دولت عشق حق / فال وصال آرد سبق، عشق زد اين فال ها
از رحمة للعالمين، اقبال درويشان ببين / چون مه منور خرقه ها، چون گل معطر شال ها. |
از من اکنون طلب صبرو دل و هوش مدار
کان تحمل که تو دیدی همه بر باد آمد |
دعاي صبح و اه شب كليد گنج مقصود است بدين راه و روش مرو كه با دلدار پيوندي |
یارم گذشت بی غم وبی یاورم گذاشت
ای غم تو یار باش اگر یاورم گذشت |
يا باده ده حجت مجو يا خود تو برخيز و برو / يا بنده را با لطف تو شد صوفيانه ماجرا.
|
الا یا ایها الساقی برون بر حسرت دل ها که جامت حل نماید یکسره اسرار مشکل ها {شیت شدن}{شیت شدن} |
اعتمادی نیست بر کار جهان
بلکه بر گردون گردان نیز هم |
مجنون رخ لیلی چون قیس بنی عامر فرهاد لب شیرین چون خسرو پرویزم |
ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم
جامه کس سیه و دلق خود ارزق نکنیم |
میازار موری که دانه کش است که جان دارد و جان شیرین خوش است
|
تا بال و پرم بود ز دامم مرهاندی
امروز رهاندی که مرا بال و پری نیست |
تا توانی میگریز از یار بد
یار بد بدتر بود از مار بد مار بد تنها همی بر جان زند یار بد بر جان و بر ایمان زند |
در بهار از من مرنج ای باغبان گاهی اگز
یاد از بی برگی فصل خزان آرم ترا |
از دل برود هر آنکه
از دیده برفت |
نقل قول:
تا نیفکنده سرت کوزه گر چرخ به خاک رخت در پای خم انداز و می افکن به سبوی |
يك جرعه ز جام تو تمامست تمام
جز عشق تو در دلم كدامست كدام در عشق تو خون دل حلالست حلال آسودگي و عشق حرامست حرام |
میخواره و سرگشته و رندیم و نظرباز
وان کس که چو ما نیست در این شهر کدام است کدام با محتسبم عیب مگویید که او نیز پیوسته چو ما در طلب عیش مدام است |
تن اگر بيمار شد بر سر مياريدم طبيب
اي عزيزان كار تن سهل است فكر دل كنيد |
در مذهب ما باده حلال است ولیکن
بی روی تو ای سرو گل اندام حرام است |
فال روزانه رو خوندی مجتبی؟
تا نباشد این جدایی ها کس نداندقدر یاران را کویــر خشک میــدانـــد بــهای قـطــره باران را |
از آن در ابروی خوبــان نظر پیوسته میدارم
که در ابروی هر مَهرو نمی بینم جز ابرویش |
شب قدر است جسم تو کز او یابند دولتها مه بدرست روح تو کز او بشکافت ظلمتها |
ای باد اگر به گلشن احباب بگذری
زنهار عرضه ده بر جانان پیام ما |
اکنون ساعت 11:10 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)