![]() |
در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم
لطف آنچه تو فرمایی حکم آنچه تو فرمایی |
یا رب ان نوگل خندان که سپردی به منش
می سپارم به تو از دست حسود چمنش |
شکر به صبر دست دهد عاقبت ولی
بد عهدی زمانه زمانم نمی دهد |
دلا خو کن به تنهایی که از تنها بلا خیزد
سعادت(زندگی ارام) ان کسی دارد که از تنها بپرهیزد |
دایم گل این بستان شاداب نمی ماند
دریاب ضعیفان را در وقت توانایی |
یاری اندر کس نمی بینم یاران را چه شد
دوستی کی اخر امد دوستداران رات چه شد |
دل رمیده ما را که پیش می گیرد
خبر دهید به مجنون خسته از زنجیر |
رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند
چنان نماند و چنین نیز نخواهد ماند |
دیدی دلا که آخر پیری و زهد و علم
با من چه کرد دیده معشوقه باز من |
ندانم در پس پرده چسان گویند یارانم
چه گفتند که چنین یارا فزونی یافت ایمانم |
مگر که لاله بدانست بیوفایی دهر
که تا بزاد و بشد جام می ز کف ننهاد |
دلا از دست تنهایی به جانم
به اه و ناله خود در فغانم |
من که در آتش سودای تو آهی نزنم
کی توان گفت که بر داغ دلم صابر نیست |
تا تو نگاه می کنی کار من اه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است |
تا چه بازی رخ نماید بیدقی خواهیم راند
عرصه شطرنج رندان را مجال شاه نیست |
تا ابد معمور باد این خانه کز خاک درش
هر نفس ما بوی رحمن می وزد باد یمن |
نامردمان! سکوت شما هم بهانه بود
از در که می روید ز دیوار بشنوید |
دسترنج تو همان به که شود صرف به کام
دانی آخر که به ناکام چه خواهد بودن |
نوبه زهدفروشان گران جان بگذشت
وقت رندی و طرب کردن رندان پیداست |
تنهايي ام را با تو قسمت مي کنم سهم کمي نيست گسترده تر از عالم تنهايي من عالمي نيست غم آنقدر دارم که مي خواهم تمام فصلها را بر سفره ي رنگين خود بنشانمت بنشين غمي نيست |
می بیاور که ننازد به گل باغ جهان
هر که غارتگری باد خزانی دانست |
تلاش سود نبخشد به فتنه سازی بخت چو پای بند فتد مرغ، پر چه كار كند؟ |
دلت به وصل گل ای بلبل صبا خوش باد
که در چمن همه گلبانگ عاشقانه توست |
تنگدل ماندی، که دل یک قطره خونست عالمی در عالمی میبایدت تا که این یک قطره صد دریا شود صبر صد عالم همی میبایدت |
تیغی که آسمانش از فیض خود دهد آب
تنها جهان بگیرد بی منت سپاهی |
یار اگر جلوه کند دادن جان این همه نیست عشق اگر خیمه زند ملک جهان این همه نیست نکتهای هست در این پرده که عاشق داند ور نه چشم و لب و رخسار و دهان این همه نیست |
تو که کیمیافروشی نظری به قلب ما کن
که بضاعتی نداریم و فکندهایم دامی |
یک گریبان نیست کز بیداد آن مه پاره نیست رحم گویا در دل بیرحم آن مه پاره نیست کو دلی کز آن دل بیرحم سنگین نیست چاک کو گریبانی کز آن چاک گریبان پاره نیست |
تا بی سر و پا باشد اوضاع فلک زین دست
در سر هوس ساقی در دست شراب اولی |
يک تار موی او به دو عالم نمی دهند با عشقش اين معامله گفتيم و در گرفت |
تیمار غریبان اثر ذکر جمیل است
جانا مگر این قاعده در شهر شما نیست |
تا کی ز چراغ مسجد و دود کنشت؟ تا کی ز زيان دوزخ و سود بهشت؟ رو بر سر لوح بين که استاد قضا اندر ازل آن چه بودنی است ، نوشت |
تاج شاهی طلبی گوهر ذاتی بنمای
ور خود از تخمه جمشید و فریدون باشی |
یکی از عقل می لافد یکی طامات می بافد
بیا کاین دواریها را به پیش داور اندازیم |
من اين حروف نوشتم چنان كه غير ندانست تو هم ز روي كرامت چنان بخوان كه تو داني |
يا رب اين شمع دل افروز ز كاشانه ي كيست جان ما سوخت بپرسيد كه جانانه ي كيست |
تو نیم دیگر من بودی و ندانستی
چه داغ ها که به این نیم دیگرت دادند |
در بحر مايي و مني افتادهام بيار مي تا خلاص بخشدم از مايي و مني |
یاد وصال می کنم،دیده پر آب می شود
شرح فراق می دهم،سینه کباب می شود |
در دل مدار هيچ كه زير و زبر شوي گر در سرت هواي وصال است حافظا |
اکنون ساعت 02:41 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)