پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر و ادبیات (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=49)
-   -   چند تا ضرب المثل بلدی؟ (http://p30city.net/showthread.php?t=12799)

فرانک 03-08-2010 11:30 PM

تا ابله در جهانه، مفلس در نميمانه !
تابستون پدر يتيمونه !
تا پريشان نشود كار بسامان نرسد !
تا ترياق از عراق آرند، مار گزيده مرده باشد !
تا تنور گرمه نون و بچسبون !
تا چراغ روشنه جونورها از سوراخ ميان بيرون !
تا شغال شده بود به چنين سوراخي گير نكرده بود !
تا كركس بچه دارشد، مردار سير نخورد !
تا گوساله گاو بشه ، دل مادرش آب ميشه !
تا مار راست نشه توي سوراخ نميره !
تا نازكش داري نازكن، نداري پاهاتو دراز كن !
تا نباشد چيزكي مردم نگويند چيزها !
تا هستم بريش تو بستم !
تب تند عرقش زود در مياد !
تخم دزد، شتر دزد ميشه !
تخم نكرد نكرد وقتي هم كرد توي كاهدون كرد !
تا تو فكر خر بكني ننه، منو در بدر ميكني ننه !
ترب هم جزء مركبات شده !
ترتيزك خريدم قاتق نونم بشه، قاتل جونم شد !
تره به تخمش ميره، حسني به باباش !
تعارف كم كن و بر مبلغ افزا !
تغاري بشكنه ماستي بريزد --- جهان گردد به كام كاسه ليسان !
تف سر بالا، بر ميگرده بريش صاحبش !
تلافي غوره رو سر كوره در مياره !
تنبان مرد كه دو تا شد بفكر زن دوم ميافته !
تنبل مرو به سايه، سايه خودش ميآيه !
تنها بقاضي رفته خوشحال برميگرده !
تو از تو، من ازبيرون !
تو بگو (( ف )) من ميگم فرحزاد !
توبه گرگ مرگه !
تو كه ني زن بودي چرا آقا دائيت از حصبه مرد !
تومون خودمونو ميكشه، بيرونمون مردم را !
توي دعوا نون و حلوا خير نميكنند !

فرانک 03-08-2010 11:30 PM

جا تره و بچه نيست !
جاده دزد زده تا چهل روز امنه !
جايي نميخوابه كه آب زيرش بره !
جايي كه ميوه نيست چغندر ، سلطان مركباته !
جواب ابلهان خاموشيست !
جواب هاي، هويه !
جواني كجائي كه يادت بخير !
جوجه را آخر پائيز ميشمرند !
جوجه همسشه زير سبد نميمونه !
جون بعزرائيل نميده !
جهود، خون ديده !
جهود، دعاش را آورده !
جيبش تار عنكبوت بسته !
جيگر جيگره ، ديگر ديگره

فرانک 03-08-2010 11:31 PM

چار ديواري اختياري !
چاقو دسته خودشو نميبره !
چاه كن هميشه ته چاهه !
چاه مكن بهر كسي، اول خودت، دوم كسي !
چاه نكنده منار دزديده !
چرا توپچي نشدي !
چراغي كه به خونه رواست، به مسجد حرام است !
چشته خور بدتر از ميراث خوره !
چشم داره نخودچي، ابرو نداره هيچي !
چشمش آلبالو گيلاس مي چينه !
چشمش هزار كار ميكنه كه ابروش نميدونه !
چغندر گوشت نميشه، دشمنم دوست نميشه !
چنار در خونه شونو نمي بينه !
چوب خدا صدا نداره ، هر كي بخوره دوا نداره !
چوب دو سر طلا ست !
چوب را كه برداري، گربه دزده فرار ميكنه !
چوب معلم گله، هر كي نخوره خله !
چو به گشتي، طبيب از خود ميازار --- چراغ از بهر تاريكي نگه دار !
چو دخلت نيست خرج آهسته تر كن --- كه گوهر فرو شست يا پيله ور!
چه خوشست ميوه فروشي --- گر كس نخرد خودت بنوشي !
چه عزائيست كه مرده شور هم گريه ميكنه !
چه علي خواجه، چه خواجه علي !
چه مردي بود كز زني كم بود !
چيزي كه شده پاره، وصله ور نمي داره !
چيزي كه عوض داره گله نداره

فرانک 03-08-2010 11:32 PM

خار را در چشم ديگران مي بينه و تير را در چشم خودش نمي بينه !
خاشاك به گاله ارزونه، شنبه به جهود !
خاك خور و نان بخيلان مخور ! (( ... خار نه اي زخم ذليلان مخور ))
خاك كوچه براي باد سودا خوبه !
خال مهرويان سياه و دانه فلفل سياه --- هر دو جانسوز است اما اين كجا و آن كجا ؟!
خاله ام زائيده، خاله زام هو كشيده !
خاله را ميخواهند براي درز ودوز و گرنه چه خاله چه يوز !
خاله سوسكه به بچه اش ميگه : قربون دست و پاي بلوريت !
خانه اي را كه دو كدبانوست، خاك تا زانوست !
خانه اگر پر از دشمن باشه بهتره تا خالي باشه !
خانه خرس و باديه مس ؟
خانه داماد عروسيست، خانه عروس هيچ خبري نيست !
خانه دوستان بروب و در دشمنان را مكوب !
خانه قاضي گردو بسياره شماره هم داره !
خانه كليمي نرفتم وقتي هم رفتم شنبه رفتم !
خانه نشيني بي بي از بي چادريست !
خانه همسايه آش ميپزند بمن چه ؟!
خدا به آدم گدا، نه عزا بده نه عروسي !
خدا برف را به اندازه بام ميده !
خدا جامه ميدهد كو اندام ؟ نان ميدهد كو دندان ؟
خدا خر را شناخت، شاخش نداد !
خدا داده بما مالي، يك خر مانده سه تا نالي !
خدا دير گيره، اما سخت گيره !
خدا را بنده نيست !
خدا روزي رسان است، امااِهني هم مي خواد !
خدا سرما را بقدر بالا پوش ميده !
خدا شاه ديواري خراب كنه كه اين چاله ها پر بشه !
خدا گر ببندد ز حكمت دري --- ز رحمت گشايد در ديگري !
خدا ميان دانه گندم خط گذاشته !
خدا ميخواهد بار را بمنزل برساند من نه، يك خر ديگه !
خدا نجار نيست اما در و تخته رو خوب بهم ميندازه !
خدا وقتي بخواد بده، نميپرسه تو كي هستي ؟
خدا وقتي ها ميده، ور ور جماران هم ، ها ميده !
خدا همه چيز را به يك بنده نمي ده !
خدا همونقدر كه بنده بد داره، بنده خوب هم داره !
خدايا آنكه را عقل دادي چه ندادي و آنكه را عقل ندادي چه دادي ؟ ((خواجه عبدالله انصاري ))
خدا يه عقل زياد بتو بده يه پول زياد بمن !
خر، آخور خود را گم نميكنه !
خراب بشه باغي كه كليدش چوب مو باشه !
خر، ار جل ز اطلس بپوشد خر است !
خر است و يك كيله جو !
خر از لگد خر ناراحت نميشه !
خر باربر، به كه شير مردم در !
خر به بوسه و پيغام آب نمي خوره !
خربزه شيرين مال شغاله !
خربزه كه خوردي بايد پاي لرزش هم بشيني !
خربزه ميخواهي يا هندوانه : هر دو دانه !
خربيارو باقلا بار كن !
خر، پايش يك بار به چاله ميره !
خرج كه از كيسه مهمان بود --- حاتم طايي شدن آسان بود !
خر چه داند قيمت نقل و نبات ؟
خر خالي يرقه ميره !
خر، خسته - صاحب خر، ناراضي !
خر خفته جو نمي خوره !
خر ديزه است، به مرگ خودش راضي است تا ضرر بصاحبش بزنه !
خر را با آخورميخوره، مرده را با گور !
خر را جايي مي بندند كه صاحب خر راضي باشه !
خر را كه به عروسي ميبرند، براي خوشي نيست براي آبكشي است !
خر را گم كرده پي نعلش ميگرده !
خر، رو به طويله تند ميره !
خرس، تخم ميكنه يا بچه ؟ از اين دم بريده هر چي بگي برمياد !
خرس در كوه، بو علي سيناست !
خرس شكار نكرده رو پوستشو نفروش !
خر سواري را حساب نميكنه !
خر، سي شاهي ، پالون دو زار !
خر كريم را نعل كردن !
خر كه جو ديد، كاه نميخوره !
خر، كه علف ديد گردن دراز ميكنه !
خر گچ كش روز جمعه از كوه سنگ مياره !
خر لخت راپالانشو بر نميدارند!
خر ما از كرگي دم نداشت !
خر ناخنكي صاحب سليقه ميشود !
خروار نمكه، مثقال هم نمكه !
خر وامانده معطل چشه !
خروسي را كه شغال صبح ميبره بگذار سر شب ببره !
خر، همان خره پالانش عوض شده !
خريت ارث نيست بهره خداداده س !
خري كه از خري وابمونه بايد يال و دمشو بريد !
خوشبخت آنكه خورد و كِشت، بدبخت آنكه مرد و هِشت !
خواب پاسبان، چراغ دزده !
خنده كردن دل خوش ميخواد و گريه كردن سر وچشم !
خواهر شوهر، عقرب زير فرشه !
خواست زير ابروشو برداره، چشماشو كور كرد !
خواهي نشوي رسوا همرنگ جماعت شو !
خوبي لر به آنست كه هر چه شب گويد روزنه انست !
خودتو خسته ببين، رفيقتو مرده !
خودشو نميتونه نگهداره چطور منو نگهميداره ؟
خود گوئي و خود خندي، عجب مرد هنر مندي !
خودم كردم كه لعنت بر خودم باد !
خوردن خوبي داره ، پس دادن بدي !
خوشا بحال كساني كه مردند و آواز ترا نشنيدند !
خوشا چاهي كه آب از خود بر آرد !
خوش بود گر محك تجربه آيد بميان --- تا سيه روي شود هر كه دراو غش باشد .
خوش زبان باش در امان باش !
خولي بكفم به كه كلنگي بهوا !
يك ده آباد به از صد شهر خراب !
خونسار است و يك خرس !
خير در خانه صاحبش را ميشناسد !
خيك بزرگ، روغنش خوب نميشه

Setare 04-06-2010 10:12 PM

دوستان این تاپیک خیلی خوبه اما میشه وقتی ضرب المثلی رو می نویسید شرایط استفاده اون رو هم ذکر کنید؟ با تشکر :)

دانه کولانه 04-06-2010 10:26 PM

ببخشید من یه ضرب المثل میخوام بگم شاید توی نوشته های بچه ها نباشه یه ذره هم در ظاهر بی ادبی به نظر میرسه
اما من خوشم از این ضرب المثل میاد خیلی قویه به نظرم ....


بعضی ها از مسگری فقط کو-ن جنباندنش را یاد گرفته اند


http://iranhack.persiangig.com/Pic/mesgar.jpg


نقل قول:

و اما خاستگاه تاريخی اين ضرب المثل:
در زمانهای نه چندان دور که ظروف چينی و ملامين و پلاستيکی زیاد متداول نبود مهمترين ظروف ايرانی ها از نوع مسی بود و طبعا صنعت مسگری و سفيدگری بسيار پررونق. با توجه به آنکه ظروف مسی را با وسايل ابتدايی و بضرب و زور چکش و سندان ميساختند لذا شغل شريف مسگری کار هرکس نبود. اصولا مسگرها صنعتگر و هنرمند ان ماهری بودند. آنها با يک قطعه ورق مس و يک چکش و يک سندان کوچک آنقدر تلق و تلوق راه می​انداختند که ابتدا بصورت مدور و سپس بصورت مثلا ديگ پلو درمی​آمد. در آخرکار هم آنها را به شاگردشان ميدادند تا بوسيله چرخش پا آنها را در مخلوطی از ماسه و شن آنقدر بسابد تا جلا پيدا کند. اين کار سابيدن یک ظرف مسی مثلا ديگ کار شاگرد يا وردست مسگر بود که نیاز به هیچگونه مهارت خاصی نداشت جز قر دادن.. همانطور که در اين تصویر ميبينيد شاگرد مسگر دو پاهه رفته توی ديگ و در حالی که دستش را از ديوار ميگيرد کمرش را قر ميدهد تا ديگ هم بهمراه آن بصورت نيمدايره بچرخد و سابيده شود.
نقل قول:

حتما اين شاگرد مسگرها هرجا ميرفتند بادی به غبغب می انداختند و ميگفتند ما هم مسگر هستيم ! در صورتيکه آنها از مسگری فقط قر دادنش را بلد بودند اين که نشد مسگری


متاسفانه امروزه خیلی ها رو میبینم حتی در زمینه کاری و تخصصی خودم کامپیوتر و .... که از مسگری فقط قر کمرش را یاد گرفته اند و ....


fada 04-20-2010 10:10 PM

تازه منم یه چیزایی بلدم
هرکه بامش بیش برفش بیشتر
شتر بیند در خواب پنبه دانه گهی لپ لپ خورد گه دانه دانه
در دیزی بازه حیای گربه کجا رفته
تازه یه ضرب المثل نسل جدیدیم بلدم
آدم تو شلنگ آب شنا کنه اما ضایع نشه
و یکی دیگه که هم معنیم هست
آدم با زنجیر بادبادک هوا کنه اما ضایع نشه

Setare 04-20-2010 10:18 PM

بچه ها این ضرب المثل که میگه آب که سر بالا لره قورباغه ابو عطار میخونه چه موقع استفاده میشه!؟!؟خیلی ذهنمو مشغول کرده!!:d

forrest 04-21-2010 12:32 AM

اولا ابوعطا ست نه ابوعطار
ابوعطا نوعی آوازه



دوما:


آب که سر بالا بره قورباغه ابوعطا می‌خونه
یک روز در ولایتی دوردست در حدود 123 سال پیش یک اتفاقاتی افتاد که اوضاع کلاً عوض شد و به هم ریخت و وضعیت به گونه‌ای شد که علمای جامعه‌شناسی به آن می‌گویند: «کی به کیه». در چنین شرایطی که طبق گفته آگاهان و براساس آمار مندرج در نشریات آن زمان هیچ سگی صاحبش را شناسایی نمی‌کرد، یک عده که تا دیروز در محله پشمک‌فروشی‌ها یخمک تبلیغ می‌کردند، شدند رئیس دایره حمل و نقل برون دهِ شرکت‌های آفت‌زدایی و حومه، و مجال اظهارنظرهای عجیب پیدا کردند، طوری که عقل کن فیکون می‌شد بدفرم. حکما سه شب و سه روز فکر کردند و به جای آن‌که آن وضعیت را چاره کنند، برایش ضرب‌المثل درست کردند!
البته من بیشتر از این در مورد این ضرب المثل نمیدونم
فقط میدونم نمیشه بیشتر در موردش توضیح بدم( مثالهای زنده و ملموس زیادند)
اینم مثل همون قضیه گرون شدن سیب زمینیه!!!!!


Setare 04-21-2010 12:47 AM

میخواستم بگم ابو عطا اما یه آن شک کردم!:">
میشه مثال های ملموس ترشو برام پیغام خصوصی بزارید چون متاسفانه من نگرفتم!!:">


اکنون ساعت 06:54 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)