پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   دلم تنگ است (http://p30city.net/showthread.php?t=12661)

پریشان 10-17-2012 10:27 PM

دمش گرم....باران را میگویم،به شانه ام زد و گفت:

"خسته شدی؟" امروز تو استراحت کن، من به جات

می بارم...

مستور 10-17-2012 10:34 PM

می نویسی د ! ی ! دا ! ر
تو اگر بی من و دل تنگ منی
یک به یک فاصله ها را یردار

ترنم 10-24-2012 02:51 AM

دلم تنگ است
 
دلم بهانه ات را می گیرد

چقدر امشب حس می کنم نبود تو را

صدایت در گوشم می پیچد و من می گویم

- هان مرا صدا کردی ؟

دلم تنگ است

صدایم کن….




http://static.cloob.com//public/user...19e0c8e617-300

پریشان 10-24-2012 03:35 PM

کاش فقط یک نفر بود که وقتی بغض میکردم،

بغلم میکرد و میگفت گریه کنی میکشمتا.....


مستور 10-25-2012 12:45 AM

هر جا دلت شکست همانجا بنشین
و شکسته هاشو خودت جمع کن و نذار
کسی برای جمع کردنش اگر دستش خونی
شد منت سرت بگذارد که من کمکت کردم

افسون 13 11-02-2012 01:38 PM

دلتنگت که می شوم
خودم را در آینه می بینم
و در چشمانم
تو را تماشا می کنم
کی می شود
از آب و آینه ها برخیزی
و پیش دست های خالیم
بنشینی ؟!

ماهین 11-03-2012 08:32 AM

روی بوم خاطره ها نقش دستان تو را می بینم ،
واضح و روشن و گرم ...!
آنقدر گرم که گویی آن ها ، می زند آتشی بر این دنیا ...!
حال من بد هم نیست ، من فقط دلتنگم ، با کمی نادانی ...!
که هنوزم این جا ، می زنم بر سر خویش ، هوس عشق تو را ...!
حال من بد هم نیست ، من فقط فرهادم ...!
کمی هم مجنون وار ، می زنم بر کوهی که نپرسم چرا ، گر نبودش میلی ،
این شکستن چه بود از لیلی ...!
حال من بد هم نیست ، من فقط بیمارم ، با کمی دلسردی ، که هنوزم
این جا تب چشمان تو را من دارم ...!
حال من بد هم نیست ، من فقط منتظرم ، با کمی در به دری ،
که چه خواهد گذشت بر حالم با همه بی خبری ...!
من فقط این روز ها گرمی دستان تو را کم دارم ...!


افسون 13 11-03-2012 03:07 PM

وقتی تو نیستی ...
شادی کلام نامفهومی ست !
و " دوستت می‌دارم " رازی‌ ست
که در میان حنجره‌ ام دق می‌کند
و من چگونه بی‌ تو نگیرد دلم ؟
اینجا که ساعت وآیینه و هوا ... به تو معتادند ...

مستور 11-04-2012 12:59 AM

دلم تنگ است
وقتی تو نیستی
کاش میدانستی
جهانم بی تو
یک الف کم دارد


ترنم 11-04-2012 01:59 AM

دلم تنگ است
 
تــوراخـواب دیده ام!

وتــوهنگــام خـــواب هــی دورمـن من میچــرخی!

دلتنگــ نگــاهت میکــنم

نگــاه بــرلبــ هــایم میگــذاری،

ومیگــویی عشــق مــن!

صــدای تـومیپــردتــوی چشم هـایم

وحلقــ ه حلقــ ه اشکــ درونش میگــردد/!!





http://favimages.com/wp-content/uplo...e-girl-red.jpg


behnam3638 11-04-2012 04:00 AM

دلم برای کسی تنگ است

که چشمهای قشنگش را

به عمق آبی دریا می دوخت

و شعرهای قشنگی

چون پرواز پرنده ها می خواند

افسون 13 11-05-2012 01:05 PM

دلم به بوی تو آغشته است ...
سپیده دمان ، کلمات سرگردان برمی خیزند ...
و خواب آلوده دهان مرا می جویند ...
تا از تو سخن بگویم ...
کجای جهان رفته ای ؟
نشان ِ قدمهایت چون دان پرندگان ...
همه سویی ریخته است ...
باز نمی گردی ، می دانم !!
و شعر چون گنجشک بخارآلودی ...
بر بام زمستانی به پاره یخی ...
بدل خواهد شد !!

مستور 11-05-2012 02:52 PM

خدا حافظ
ولی هر گز از یادم نخواهی رفت
خداحافظ
ولی این یعنی در اندوه تو می میرم
در این تنهایی مطلق
که می بندد به زنجیرم
و بی تو لحظه ای حتی
دلم طاقت نمی آرد


افسون 13 11-06-2012 08:55 AM


دیروز آخرین غزلم
را روی طناب انداختم
تا تو می آیی خشک شود
نیامدی
دلم شکست ...

قافیه ی مصرع اول
غزلم افتاد
قطعه ای شده ام
گنگ و نا مفهوم ...

مستور 11-06-2012 04:24 PM

آخرین شعر مرا قاب کن و پشت نگاهت بگذار
تا که تنهایت از دیدن آن جا بخورد
و بدانی که دلم تا به ابد
بهر دیدار رخت دل تنگ است


افسون 13 11-07-2012 09:04 AM

به دنبال تو می گردم نمی یابم نشانت را ...
بگو باید کجا جویم مدار کهکشانت را ...
تمام جاده را رفتم غباری از سواری نیست ...
بیابان تا بیابان جسته ام رد نشانت را ...


مستور 11-07-2012 02:12 PM

امروز ساعت دیواری اتاقم را برداشتم
و بجاش عکس ترا گذاشتم
حالا تو شدی تمام لحظات دلتنگیم


افسون 13 11-08-2012 09:03 AM

دلتنگ که می شوم
هر شعر بغضی می شود
و هر بغض سنگی
و رؤیای مهتابی دور را
در برکه چشمانم
آشفته می کند ...
برکه ای که آرام
از گوشه چشمانم سرازیر می شود ...


مستور 11-08-2012 11:37 PM

جنس من از آهن و از سنگ نیست
من دلم تنگ است و یار دلتنگ نیست
حال دل از من نمی پرسی چرا
حال پرسیدن که دیگر ننگ نیست


افسون 13 11-09-2012 08:11 AM


عــصـــر یــخــبــنــدان شـــده اســــتـــــــ ...
ایــــنــــگــــونـــه کـــه ســــرد نــگـــاهــــم مـــیـــکـــنــیـــ ...
تـــا مــــنـــقـــرض نـــشـــده ام کــــمــــی لـــــبـــخـــنـــد ...

مستور 11-09-2012 09:12 PM

سخت است هنگام وداع
آنگاه که در می یابی
چشمانی که در حال عبور است
پاره ای از وجود ترا باخود
خواهد برد


افسون 13 11-12-2012 08:38 AM

خسته‌ ام از این کویر، این کویر کور و پیر
این هبوط بی‌دلیل ، این سقوط ناگزیر
آسمان بی‌هدف ، بادهای بی‌طرف
ابرهای سر به راه ، بیدهای سر به زیر
ای نظاره‌ی شگفت ، ای نگاه ناگهان!
ای هماره در نظر ، ای هنوز بی‌نظیر!
آیه آیه‌ات صریح ، سوره سوره‌ات فصیح!
مثل خطی از هبوط ، مثل سطری از کویر
مثل شعر ناگهان ، مثل گریه بی‌امان
مثل لحظه‌های وحی ، اجتناب ‌ناپذیر
ای مسافر غریب ، در دیار خویشتن
با تو آشنا شدم ، با تو در همین مسیر!
از کویر سوت و کور، تا مرا صدا زدی
دیدمت ولی چه دور! دیدمت ولی چه دیر!
این تویی در آن طرف ، پشت میله‌ها رها
این منم در این طرف ، پشت میله‌ها اسیر
دست خسته‌ی مرا ، مثل کودکی بگیر
با خودت مرا ببر، خسته‌ام از این کویر!!

leila_24 11-12-2012 08:43 AM

من گریزانم از این خسته ترین شکل حیات

و از این غربت تلخ

که به اجبار به پایم بستند

می گریزم از شب

می گریزم از عشق

و تو ای پاک ترین خاطره ها

همه جا در پی تو می گردمhttp://static.cloob.com//public/user...8131397966-300

افسون 13 11-12-2012 10:43 AM

تنها باران است كه گاهی ...
در اوج تنهایی من ...
در آن لحظه كه هیچ كس نیست ...
با من از تو می گوید ...
ولی درد من از این است كه ...
دیریست باران نمی بارد!!!

leila_24 11-12-2012 01:21 PM

دلـــت ...

ساحل رویای من است ...!

تن به آغوش نگاهت که زدم ...

غرق شدم در دریای احساست .

دســتانت ،

کــــــاش ...

صیـــاد ِ بزرگــــی بــــــود ...!!!


http://static.cloob.com//public/user...07f35bd986-300

leila_24 11-12-2012 01:23 PM

وقتی فراموشت می کردم

گفتم که دیگر باز نخواهم گشت

پاییز دستم را گرفت و نزدیک یادت

نشاند زیر باران هایش ...


http://static.cloob.com//public/user...081fc4b280-300

ترنم 11-13-2012 10:53 PM

دلــت کــه دریــایــی بــاشــد،

شــب هــا، قــرص مــاه،

مَــد مــیکنــد بــه ســاحــل چشمــانــت،

اشــک را . . .


مستور 11-15-2012 01:14 AM

من سبز ترین واژه ی ملموس غروبم
کاش در این وسعت سبز
یک نفر درد مرا می فهمید


افسون 13 11-15-2012 09:42 AM

شایسته این نیست که باران ببارد

و در پیشوازش

دل ِ من نباشد !!

مستور 11-15-2012 04:48 PM

دلم برایت تنگ شده
چه از عرض چه طول و چه از ارتفاع
می دانم تقصیر تو نیست
قطعا اشکال هندسی مقصرند


افسون 13 11-17-2012 09:53 AM


دلم تنگ است و شعر دیگری بر دفترم جاری
شده با بیتهایی مملو از یک درد تکراری

غروب سرد اسفند است و دارد برف می بارد
و تو چشم انتظار لحظه زیبای دیداری

تک و تنهایی و سخت است باور کردنش ، اما
نمی آید به دیدارت کسی که دوستش داری

عجب شانسی ! موبایل مشترک خاموش ... می خندی
اگر چه در دلت چون ابرهای تیره می باری

غزل پشت غزل ، با چشم گریان عشق می ورزی
نمی آید به غیر از شاعری از دست تو کاری

خودت هم با خودت درگیری و تاریخ میلادت
تقلا می کند تا از قرارت دست برداری

پریشان می شوی از باور حسی که می دانی
تداخل می کند خواهی نخواهی با خود آزاری

تجسم کن ! در این دنیای لبریز از دو رنگی ها
چگونه می شود خود را به دست عشق نسپاری

نگو از تو گذشته عاشقی ، هر چند می دانم
به من حق می دهی روزی که حس کردی گرفتاری

"رضا کیانی"

ماهین 11-17-2012 12:01 PM

بوی دلتنگی می دهم !
حتی بهار هم
پیله ی تنهایی ام را
به روی پروانه هایش نمی گشاید ...

افسون 13 11-18-2012 11:22 AM

بی تو ...
پاییز را به آتش کشیده است ...
سیگاری که یادت را ...
پشت دستم داغ میگذارد ...
هر روز !!

مستور 11-18-2012 11:50 PM

خو د را به که بسپارم وقتی که دلم تنگ است
پیدا نکنم همدل دل ها هم از سنگ است
گو یا که در این وادی از عشق نشانی نیست
گر هست یکی عاشق آلوده به صد رنگ است


افسون 13 11-19-2012 02:39 PM

هر که می آید ...
دو رکعت شکست در من میگذارد !!
شبیه مسجدی میان راهی ...
میزبان ِ نمازهای شکسته ام ...

افسون 13 11-21-2012 01:16 AM

من بودم ... تو ...
و یک عالمه حرف ...
و ترازویی که سهم تو را از شعرهایم نشان می داد!!!
کاش بودی و می فهمیدی ...
وقت دلتنگی ... یک آه ...
چقدر وزن دارد ...

The best 11-21-2012 09:24 AM

دلم به شدت برای پی سی سیتی تنگ استتتتتتتتتتتتتتتتت:20::20:

افسون 13 11-21-2012 09:57 AM

آتش بزن به سینه ی آتش گرفته ام

آتش گرفته را ...

مگر آتش کند ، خموش !!

افسون 13 11-25-2012 12:02 PM

تو زخم تازه ای

به من نزدی !!

فقط خنجری را از پشتم بیرون کشیدی

و در سینه ام فرو کردی ...

مستور 11-25-2012 07:09 PM

سهم من از دوری تو چیزی جز
دلتنگی به اندازه دریاها
نگاهی تاریک همچون شبهای
بدون مهتاب و لحظه هایی که
ثانیه به ثانیه میگذرند نیست
پس ایدوست بشنو صدای
دلتنگی مرا



اکنون ساعت 09:58 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)