پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   مشاعره سنتی (http://p30city.net/showthread.php?t=807)

Zagros.p 02-12-2010 04:02 PM

اگر بد کنی هم تو کیفر بری
نه چشم زمانه به خواب اندر است

Omid7 02-12-2010 04:05 PM

تو وفا با دگران كن كه من سوخته دل
زنده از بهر همينم كه جفاي تو كشم

deltang 02-12-2010 05:06 PM

ميازار موري كه دانه كش است

كه جان دارد و جان شيرين خوش است

فرانک 02-12-2010 06:09 PM

تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه

رزیتا 02-12-2010 08:12 PM

هر دم از این باد بری میرسد
تازه تر از تازه تری میرسد

مجتب 02-12-2010 08:32 PM

در طریق عشقبازی امن و آسایش بلاست

ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمی

Omid7 02-12-2010 10:10 PM

يکي مي پرسد اندوه تو از چيست؟
سبب ساز سکوت مبهمت کيست؟
برايش صادقانه مي نويسم
براي آنکه بايد باشد و نيست

fada 02-12-2010 10:34 PM

تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم
تبسمی کن جان بین که که چون همی سپرم

Omid7 02-12-2010 11:00 PM

مست عشقم، مست يارم، مست دوست
مست معشوقي که عالم مست اوست

رزیتا 02-13-2010 12:05 AM

تسبیح و خرقه لذت مستی بخشدت
همت در این عمل طلب از میفروش کن

Omid7 02-13-2010 12:20 AM

نفس برآمد و کام از تو برنمی آید
فغان که بخت من از خواب بر نمی آید
صبا به چشم من انداخت خاکی از کویت
که آب زندگی ام در نظر نمی آید

رزیتا 02-13-2010 01:00 AM

در حق من لبت این لطف که می فرماید
سخت خوب است ولیکن قدری بهتر از این

Omid7 02-13-2010 01:13 AM

نه بسته ام به کس دل نه بسته کس به من دل
چو تخت پاره بر موج رها رها رها من

رزیتا 02-13-2010 01:24 AM

نیازمند بلا گو رخ از غبار مشوی
که کیمیای مراد است خاک کوی نیاز

Omid7 02-13-2010 01:25 AM

ز خوف هجرم ایمن کن اگر امید آن داری
که از چشم بد اندیشان خدایت در امان دارد

رزیتا 02-13-2010 01:33 AM

دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند
خواجه آن است که باشد غم خدتمکارش

Omid7 02-13-2010 01:36 AM

ر چرا؟؟؟

شاه و گدا به ديده دريادلان يکي است
پوشيده است پست و بلند زمين در آب

رزیتا 02-13-2010 01:42 AM

تصحیح شد قربان:)

بیاور می که نتوان شد ز مکر آسمان ایمن
به لعب زهره چنگی و مریخ سلحشورش

Omid7 02-13-2010 01:50 AM

مرسی

شكـر چشـم تـو چـه گـويم كـه بدان بيمـارى
ميكـند درد مـرا از رخ زيبـاى تـو خــوش

رزیتا 02-13-2010 02:11 AM

شممت روح و داد و شمت برق وصال
بیا که بوی تو را میرم ای نسیم شمال

Omid7 02-13-2010 02:12 AM

لیـلی و مجنـون اگر می بود در دوران تو
این یکی حیران من میگشت و آن حیران تو

Zagros.p 02-13-2010 02:12 AM

ويرانه نشينم من و بيت غزلم را
هرگز نفروشم به دو صد خانه ي آباد

Omid7 02-13-2010 02:16 AM

دل من در هوس روی تو ای مونس جان
خاک راهیست که در پای نسیم افتاده است

مجتب 02-13-2010 05:32 AM

تا بو که یابم آگهی از سایه سرو سهی

گلبانگ عشق از هر طرف بر خوش خرامی می​زنم

فرانک 02-13-2010 11:44 AM

ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه میپنداشتیم

Omid7 02-13-2010 12:31 PM

من و شمع صبحگاهي سزد ار به هم بگرييم
كه بسوختيم و از ما بت ما فراق دارد

deltang 02-13-2010 12:33 PM

دو چشمانت بجز دام هوس نیست

به فریاد دلم فریاد رس نیست

Omid7 02-13-2010 12:37 PM

تاب بنفشه می دهد طره مشک سای تو
پرده غنچه می درد خنده دلگشای تو

deltang 02-13-2010 12:38 PM

وصل تو مشکل مشکل، جان دادن آسان

یارب کن آسان آسان، این مشکل من

Omid7 02-13-2010 12:39 PM

نــازی کـه ز لبـخـنـد گـل یــاس هـویــداســت
زیبائی عشق است که در چشم تو پیداست

deltang 02-13-2010 12:39 PM

تا مات شود زین همه افسونگری و ناز

چون پیرهن سبز ببیند به تن من



Omid7 02-13-2010 12:44 PM

نمیدانی دلم بسیار تنگست
میان ما و تو دیوار سنگست
به امیدی که بر گردی دوباره
نگاهم بر در و گوشم به زنگست

deltang 02-13-2010 12:47 PM

تا طلوع سرخ گل پرواز کرد

کاش مي شد با پري از برگ ياس

Omid7 02-13-2010 12:49 PM

شما داري چيكار ميكني؟؟

چون بيت رو وارونه كردي من با د ميگم

دلم ز نازکی خود شکست در غم عشق
وگرنه از تــو نـیــایـد که دل شـکن باشی

deltang 02-13-2010 12:52 PM

نه اصلا من از اونجایی که برداشتم همین طوری بود اگه اون برعکس کرده من نمیدونم


یارم چو گریست اشک او«گوهر»شد

تا دست به پیکرش زدم«مرمر»شد

آشفته شدم کشیدمش در آغوش

افتاد به پیچ و تاب و «نیلوفر»شد

Omid7 02-13-2010 12:56 PM

يعني شما خودت نفهميدي كه وارونه س؟؟؟

دلی چون شمع می‌باید که بر جانم ببخشاید
که جز وی کس نمی‌بینم که می‌سوزد به بالینم

deltang 02-13-2010 12:59 PM

یه جورایی حس کردم بی ربطه ولی خوب گفتم شاعر الکی که چیزی نمیگه


ماجرای دیده می گوییم پیش سیل اشک

ابلهی بین شکوه ی کشتی به طوفان می کنیم

Omid7 02-13-2010 01:02 PM

آره جون خودت ;)

من از تو پیش که نالم که در شریعت عشق
معاف دوست بدارند قتل عمدا را

deltang 02-13-2010 01:08 PM

به جونه تووووووووو


از خیالم بگذر تو وسیعی چون دشت

و مرا وسوسه ی وسعت یك جنگل سبزست هنوز

Omid7 02-13-2010 01:10 PM

ز یاران کینه هرگز در دل یاران نمی ماند
ز روی آب جای قطره ی باران نمی ماند


اکنون ساعت 05:43 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)